غریب آمده ام پیش تو سلام، امام! / شاعر: علیرضا قزوه
سلام بر تو اماما، تو را سلام، امام!
شکسته ایم ز داغی بزرگ امام، امام!
غریب را ننوازد، مگر امام غریب
غریب آمده ام پیش تو سلام، امام!
غلام حلقه به گوش تو، ماه و خورشیدند
متاب روی از این کمترین غلام، امام!
قصیده دارم و چشم انتظار اذن توام
اجازتی که بخوانم تو را به نام، امام!
به جز مقام «رضا» از رضا طلب نکنم
فقیر حالم و مستغنی از مقام، امام!
مرا دلی است که پیدا نمی کنم آن را
دلی که گم شده در موج ازدحام، امام!
غم غریبی و اندوه کودکان، تب مرگ
گلایه از که کنم؟ شکوه از کدام؟ امام!
اگرچه شب، شب شادی است، دل، عزادار است
بگو که خنده حلال است یا حرام؟ امام!
تویی که زهر جفا خورده ای، ببین ما را
زمانه زهر جفا می کند به جام، امام!
تویی جواز نماز دل شکسته ی من
تویی رکوع و تویی سجده و قیام، امام!
تویی که واسطة العقدِ آل یاسینی
تویی حلاوت ذکر علی الدّوام، امام!
تو شرط عشقی و بر کوه های نیشابور
خدا نوشته به فیروزه این پیام، امام!
در این مصیبت عظمی، چه جای مولودی
شکست پشت من و قامت کلام، امام!
شکسته پشت مدینه، شکسته پشت بقیع
شکسته است دل مسجدالحرام، امام!
در این سپیده که میلاد آفتابی توست
بخوان شکسته دلان را به بارعام، امام!
به حاجیان بگو از راه کعبه برگردند
به خاک بوسی این خیمه و خیام، امام!
گرسنه اند یتیمان، مگر ز سفره ی تو
تبرکی ببرم پاره ای طعام، امام!
کبوتران پریشان چه می کنند آنجا؟
پریده اند به روی کدام بام؟ امام!
گذشت هفته ای از غم، امام هشتم عشق
تمام کن غم و اندوه را، تمام، امام!
به خانه های شکسته بگو که برخیزند
به احترام تو، آری، به احترام امام
نشد درست بگویم تمامت غم را
نشد تمام شود شعر ناتمام، امام!
هماره پرتو ماه تو باد بر سرمان
هماره سایه ی مهر تو مستدام، امام!
وداع با تو سلامی دوباره است، سلام!
سلام بر تو اماما، تو را سلام، امام!