کو قلم ْدان صداقت؟ کو مُرکّبْ دان درد؟ / علیرضا قزوه
کو قلم ْدان صداقت؟ کو مُرکّبْ دان درد؟ / شاعر : علیرضا قزوه
قحط باران بود و روز مرگ اقیانوس ها
شب نخفتیم از صدای گریه ی فانوس ها
آه دنیا باز در مرگ شقایق صبر کرد
آه لعنت بر زبان بسته ی ناقوس ها
کهکشان در کهکشان اسطوره در خاک آرمید
برتر از اسطوره های عهد دقیانوس ها
کو قلم ْدان صداقت؟ کو مُرکّبْ دان درد؟
حُسن خود را می نمایانند این طاووس ها
کاروان صبحگاهی با شهیدان رفته است
تا به کی سر می نهی بر بالش کابوس ها؟
چهره ی آیینه هامان سخت پنهان مانده است
پرده بردارید از خوش رقصیِ سالوس ها
موضوع انجمن
افزودن دیدگاه جدید