شعر غبار و خون و باروت – رضا علی اکبری
شعر غبار و خون و باروت – رضا علی اکبری
شعر غبار و خون و باروت سروده رضا علی اکبری از سری اشعار جبهه و جنگ و شهادت مناسب استفاده در مراسمات هفته دفاع مقدس و یادواره شهداء
مطالب مرتبط و پیشنهادی :
چند شعر زیبا درباره جبهه و جنگ، دفاع مقدس، یادواره شهدا
شب است و سكوت است و ماه است و من – عليرضا قزوه
شعر بعد تو … – رضا شیبانی / برای شهید مهدی باکری
هفته دفاع مقدس - ویژه نامه چند رسانه ای آغاز هفته دفاع مقدس
هفته دفاع مقدس - ویژه نامه حدیث حماسه
شعر هوالحی – محسن حسن زاده
شعر کلافه – عباس احمدی

خیابان ، دوربین و آب و قرآن ، … اولین برداشت
کسی در صحنه خم شد ، ساک خود را از زمین برداشت
تریبون ها ـ پر از احساس ـ رفتن را هجی کردند
تمام شهر را آوازهای آتشین برداشت
بیا «ای لشگر صاحب زمان آماده باش» اکنون
وطن یا دین ؟ برای هردو باید تیغ کین برداشت
در این جا ـ صحنه ی دوم ـ غبار و خون و باروت است
کلاش کهنه را بازی گر ما با یقین برداشت
دل اش در بند بود و … بند پوتین خودش را بست
قدم های خودش را عاشقانه تا کمین برداشت
ـ شروع جلوه ی ویژه ـ شب و مین ، کاوش و … می ریخت
اناری دانه دانه خون خود را روی این برداشت
اناری دانه دانه بسته شد ، مردی کبوتر شد
ولی در پشت جبهه مادری تا خورد ، چین برداشت
… و روی شانه ی مردم ، سبک تر می وزید از باد
مکعب ، خالی خالی ، خیابان ، واپسین برداشت !
افزودن دیدگاه جدید