رفتن به محتوای اصلی

می بینی و نمی خوری؟ 

تاریخ انتشار:

یک روستایی در شهر به در دکان قنادی رسید.
دید قناد از حلواهای گوناگون که در پیش دارد چیزی نمی خورد.
آهسته نزدیک شد و انگشتی به چشم او زد.
مرد ترسان خود را عقب کشید و خشمگین پرسید: چرا چنین کردی؟
گفت: خواستم بدانم می بینی و نمی خوری؟

منبع: دهخدا، امثال و حکم ، ج1، ص 492.

موضوع انجمن

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا