رفتن به محتوای اصلی

فیلم/ مصاحبه آیت الله خامنه ای در مورد شهید مطهرى سال ۶۳

تاریخ انتشار:
ریاست جمهوری حضرت آیت الله خامنه ای

بخشی از مصاحبه با حضرت آیت الله خامنه ای پیرامون شهادت استاد مطهری  1363/2/10

به نظر من مرحوم مطهری با دو ابزار با دو وسیله می توانستند تفاهم و نزدیکی بین دو قشر روحانیون و تحصیلکرده های جدید را به وجود بیاورند. یکی تلاش عملی و دیگری غنای شخصیت خود ایشان. از لحاظ تلاش عملی خب ایشان در دانشگاه درس گرفتند، با دانشجوها انس پیدا کردند، در مجامع تحصیلکرده ها، مهندسین، پزشکان شرکت کردند، به عنوان یک قطب و ملجأ و پناهی برای تحصیلکرده های جدید شدند - همان طور که شما در مورد خودتان احساساتتان را بیان کردید - بله، واقعاً همینجور بود آن زمانها، هزاران دانشجو و فارغ التحصیل و کسانی که توی مسائل فرهنگ جدید درس خوانده بودند و تحصیل کرده بودند آقای مطهری را به عنوان یک ملجأ، یک پناه، یک ملاز، یک آدمی که حرفشان را می فهمد، می تواند دردهایشان را علاج کند، سؤالاتشان را پاسخ بدهد، به او نگاه می کردند و اینها. و ایشان نوشته هایش، سخنرانی اش در رادیو در آن سالهای اوائل، بعد هم سخنرانی های گوناگونش در دانشگاههای مختلف، سراسر کشور در این خط بود؛ و شاید بتوانم بگویم ایشان موفقترین چهره ی روحانی در میان محیطهای فرهنگ جدید بود، یعنی در دانشگاهها و حول و حوش دانشگاه ها؛ مثل تحصیلکرده ها و فارغ التحصیل ها. موفقترین چهره بود، یعنی هیچ کدام از این چهره های تقریب بین روحانی و دانشگاه به قدر ایشان در این جهت موفق نبودند و ایمان آن تحصیلکرده های جدید را جلب نکرده بودند. دومی غنای شخصیت خود ایشان بود؛ می دانید یکی از چیزهایی که بین این دو قشر را جدا کرده بود این بود که این دو قشر را به هم بی اعتقاد کرده بودند. تحصیلکرده های جدید فارغ التحصیل حوزه ی علمیه را یک آدم باسواد نمی دانستند، اصلاً آنچه را که او بلد بود آن را سواد نمی دانستند، به حساب نمی آوردند، علم نمی دانستند. روحانی در عرف و فرهنگ غربی تزریق شده ی به یک عده ی از تحصیلکرده های ما یک عنصر بی سواد و پرمدعایی بود و به حساب می آمد که اصلاً تضییع وقت بود که انسان با او بنشیند حرف بزند یا خودش را به او نزدیک کند، یعنی او را اصلاً قابل نمی دانستند که یک چهره ی یک شخصی بداند او را. متقابلاً تحصیلکرده ی حوزه علمیه تحصیلکرده های دانشگاهی را با همین چشم نگاه می کرد. علاوه بر این که حالا بی دین می دانست آنها را جاهل و عامی هم می دانست. یعنی اهل علم و عوام یک تقسیمی بود در حوزه های علمیه که مردم دنیا دو قسم بودند، یک قسم اهل علم، یک قسم عوام؛ و اهل علم یعنی آنی که تحصیلکرده ی حوزه است و عوام یعنی آن کسی که تحصیلکرده ی حوزه نیست؛ حالا تحصیلکرده ی هر جای دیگر هم می خواهد باشد. دو قشری که هر دو اهل علمند، هر دو اهل تحصیلاتند، هر دو با مغز و با تفکر و تعقل سر و کار دارند و همدیگر را بی سواد می دانند، شما طبیعی است که فرض کنید اینها اصلاً به هم نزدیک نشوند، با هم آشنا نشوند. مرحوم مطهری جزو شخصیتهایی بود، جزو پیشروان کاروان تقریب روحانی و دانشجو بود که با قوّت و صلابت شخصیت علمی خودش مخاطبین خودش را متواضع کرد در مقابل خود. یعنی هنگامی که ایشان وارد دانشگاه شد و افرادی در رشته های مختلفِ متناسب با شخصیت آقای مطهری وقتی با ایشان برخورد کردند، از ایشان استفهام کردند، با ایشان مسأله ای را مطرح کردند، با یک مغز بزرگ، با یک اندیشه ی عمیق، با یک ذهن باز مواجه شدند. یک مرد متفکر قوی صاحب نظر که در - رشته اش فلسفه و فقه بود، ولی بعد جامعه شناسی مطالعه کرده بود، اقتصاد مطالعه کرده بود، فلسفه های اروپایی را مطالعه کرده بود و افرادی از متخصصین و صاحب نظران این رشته ها به خود جذب کرده بود - ایشان در این اواخر یک درس جامعه شناسی اسلامی یا فلسفه ی تاریخ، بله فلسفه ی تاریخ داشت، که خب یک عده ای از افراد صاحب نظر، اساتید فن، اساتید به هرحال درس ایشان شرکت می کردند که خود ایشان برای من نقل کردند که دو تا درس ایشان داشتند می گفتند یکی دانشجوها شرکت می کنند یکی اساتید، این درسی بود که اساتید شرکت می کردند. فلسفه ی هِگِل را مثلاً ایشان آنچنان قوی و خوب آگاه بود و فراگرفته بود با آن قوّت علمی ای که داشت که خب کسانی که توی این رشته ها، توی این معقولات کار می کردند شخصیت ایشان را و ارزش ایشان را درک می کردند. پس شخصیت علمی و قوی مرحوم شهید مطهری هم بیشترین تأثیر را در نزدیکی این دو قشر داشت. یعنی وقتی که تحصیلکرده های جدید نگاه می کردند می دیدندِ، یک روحانی عالمِ متفکرِ فاضلی مثل شهید آقای مطهری را در مقابل خودشان دارند. از طرفی وقتی که در حوزه های علمیه - که خب شخصیت آقای مطهری در حوزه ها واضح بود برای بیشتر افرادی که در حوزه ها بودند - وقتی می دیدند ایشان دل به قشر تحصیلکرده ی جدید بسته و با اینها سر و کار دارد آنها هم یک حالت تقارب و تفاهمی برایشان به وجود می آمد. پس بنابراین آقای مطهری نه فقط با ابزارها و طراحی ها و به اصطلاح ابتکار و تدبیر خودش توانست این تقارب را به وجود بیاورد، بلکه با شخصیت خودش بیشترین سهم و نفع را در این کار داشت.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا