لزوم شناخت نفس و اصلاح آن
اگر یک نفر، طالب معرفتى است که به آرامش تبدیل شود و با آن معرفت، به سمت خداشناسى برود، باید خودشناسی و معرفت نفس حاصل شود. اگر ما بخواهیم نفس را مهار کنیم، باید خوب آن را بشناسیم. نفس، عالم پیچیده اى است که فقط با فضل الهى مى شود در مسیر اصلاح آن حرکت کرد، هر لحظه نفس به شکلى خودش را نشان مى دهد.
نقل شده است یکی از شاگردان مرحوم آیت الله شیخ محمد جواد انصاری همدانی قدس سره خواب خود را برای ایشان نقل می کند که خواب دیدم من یک طرف ایستاده ام و رضاشاه طرف دیگر و با همدیگر می جنگیدیم. زور من به او نمی رسید تا اینکه به امیرالمؤمنین علیه السلام متوسل شدم. مرحوم انصاری قدس سره فرموده بودند: رضاشاه که در خواب دیده بودی، نفس خودت بوده است.
نفوس، به خاطر دعوتشان به بدی ها به اشکال گوناگون درمى آیند. افراد هم در این قضیه مختلف هستند. یک بُعد خوب در آن خواب، این بود که آقا امیرالمؤمنین علیه السلام براى کمک به آن شخص تشریف آوردند. در آن زمان که رضاشاه، الگوى زور و بدى ها بوده، نفسى که دعوت به بدى ها مى کند، به صورت او ممثّل مى شود که در مقابلش یک شخص مؤمن قرار می گیرد و با او جنگ می کند. این جریان از عمق قضایا حکایت مى کند.
باید نفس را به نحو صحیح شناخت؛ چون قضیه خیلى گسترده تر از اینها است. ماشین، همسایه انسانیّت نیست؛ اما حیوانیّت، همسایه انسانیّت است و در تمثّل بدى ها، نفس، خیلى زود به حیوان مخصوصی تبدیل مى شود؛ آن هم نه یک حیوان یا دو حیوان و نه یک مرتبه یا دو مرتبه؛ بلکه قضیه بسیار وسیع تر از تصورات اولیه ما است.
فرموده اند که:
«آخِرُ ما یَخْرُجُ مِنْ قُلُوبِ الصِّدِّیقینَ حُبُ الْجاه؛ آخرین چیزى که از محبت دنیا از قلب مؤمنان راستین خارج مى شود، جاه طلبى است.»[۱]
مگر حبّ جاه، انسان را رها می کند؟ بعضی از انسان ها در حبّ جاه، اینچنین هستند که می خواهند همه چیز را زیر چتر خود قرار دهند و گاهی دچار مشکلاتی مثل غیبت و تهمت نیز می شوند. بعضی ها هم این گونه هستند که حبّ جاه در قلبشان وجود دارد و بالأخره روزی آثارش را می گذارد.
اعتدال در صفات
هر صفتى را باید به کمک امیرالمؤمنین علیه السلام شناخت و قدم به قدم اصلاح کرد. انسان باید صفات بد خود را افسار کند؛ به این معنا که خود را به انسانیت و اعتدال در صفات برساند و صفاتش را صفات انسانى کند. صفات انسانى یعنى صفات حیوان ناطقى که روح ملکوتى و روح ارتباط با ملکوت را دارد، صفات ملائکه مى شود؛ یعنى اعتدال در او مى آید و آن حالتِ بهیمیت کنترل مى شود.
باید در کتاب هاى اخلاقى، مسیر اصلاح را طبقه بندى کرد. در صفات مختلف مى شود صحبت کرد. هر کسى در این مسیر، داراى صفات مختلف و مختلط است که باید مسیر اصلاح، طبقه بندى شود تا انسان بفهمد چگونه خودش را به سمت اعتدال و توجه به حق تعالی ببرد، چگونه خودش را از عذاب برزخ و قیامت نجات بدهد و به سمت توحید برود.
تمام این خلأها، مشکلات، نفسانیات و شیطنت هاى نفسانى که در ما وجود دارد، تاوانش را آن طرف [پس از دنیا]، بلکه همین طرف، از ما می گیرند. پس هیچ راهى جز اصلاح، اعتدلال و معرفت نداریم. در مسیر اصلاح، جایگاه اهل بیت علیهم السلام خیلى جایگاه عجیبى است. مسیری که یک شیعه مى خواهد برود با یک غیرشیعه متفاوت است. شیعه کسى است که الگوى خوبى ها را دارد و امام زمان علیه السلام را در قلّه خواسته هاى کمالى خودش قرار داده است که این فرد در آن طریق دچار انحراف نمى شود؛ ولى کسى که در این قضیه دچار اشکال شده و یک نفر را که هیچ کمالى نداشته یا مشکلات عجیب و غریبى داشته، در رأس قلّه کمال خواهى خودش قرار دهد، خیلى دچار مشکل می شود و هیچ وقت به منزل نمى رسد.
-----------------------------------------------------------------
[۱]. معرفه الامام، ج۲، ص ۱۷۹؛ اخلاق در قرآن، ج۳، ص ۱۴.
منبع : بنیاد هاد
افزودن دیدگاه جدید