سخن از اصلاح ساختار حوزه های علوم دینی سخن جدیدی نیست. اندیشه ایجاد تحول در حوزه ه از دیرزمان ذهن و فکر مصلحان و دلسوزان حوزه را به خود مشغول داشته است. دگرگونیهای شتابنده اجتماعی سیاسی در اروپا و در پی آن راه یافتن اندیشه های جدید در جامعه های اسلامی و رشد پرشتاب دانشها و صنعتها در سده های اخیر تردیدی باقی نگذاشت که اگر حوزه های علمیه با دیرینه سالی و پشتوانه علمی و فرهنگی و جایگاه برجسته ای که در جامعه های اسلامی دارد از نظم و سازمان دهی شایسته و کارآمدی برخوردار باشد می تواند نقشی به مراتب مهم تر و دستاوردها و نتیجه های فراتر از آنچه اکنون وجود دارد به بار آورد.
افزون بر این رسالتی که حوزویان در فهم ژرف دین و رساندن احکام خدا به مردم و نیز اصلاح و تهذیب جامعه و حاکم کردنِ دین الهی در هر زمان بر عهده دارند ایجاب می کند که حوزه های علمیه هماهنگ با زمان ره پویند و از برنامه ها و تشکیلاتی برخوردار باشند که به آسانی بتوانند نیروهای لازم; یعنی طالب علمان متعهد و فاضل و مجتهدان و محققان توان مندی را برای این مهم درخود بپروراند.
روشن است که حوزه های علمیه با همان سازمان کهن و برنامه ها و شیوه های ساده آموزشی و تبلیغی نمی تواند به آسانی از عهده این رسالت مهم برآید.
حوزه های علمیه نیز همچون هر نهاد علمی آموزشی دیگر بلکه به خاطر اهمیت رسالتی که بر عهده دارند برای حفظ شکوفایی و بالندگی خویش نیاز به اصلاح و بازنگری پیاپی دارند. در این راست تلاشهای فراوانی از سوی عالمان دردآشنا و مصلحان بزرگ حوزه در جهت ایجاد دگرگونی و بالابردن توان علمی و عملی حوزه ها صورت گرفته و طرحها و برنامه هایی نیز در این زمینه ارائه شده است. در سالهای اخیر که سیر دگرگونیهای اجتماعی و سیاسی شتاب بیش تری به خود گرفته نیاز به اصلاح ساختار حوزه و ایجاد دگردیسی در آن نمود بیش تری پیدا کرده و اصلاح حوزه سخن روز حوزه های علمیه بوده و بارها مورد بحث قرار گرفته است. با این حال باید باب گفت وگو را همیشه باز گذاشت تا هر چه پخته تر و سنجیده تر به سوی حوزه ایده آل حرکت کرد.
ما در این دفتر که به یاد مردی بزرگ و اصلاح گری نکته سنج و همه سونگر شهید سید محمدباقر صدر گشوده شده نظری می افکنیم به اندیشه اصلاحی وی تا فرهیختگان و اندیشه وران حوزوی به نیازهای عصری از اندیشه آن فرزانه راه فردا را بیابند. ان شاء اللّه.
وضعیت حوزه نجف
در روزگاری که شهید در حوزه نجف تحصیل می کرد حوزه پرآوازه نجف حال و روز خوبی نداشت. سکوت و بی تفاوتی حوزه نسبت به دگرگونیهای اجتماعی سیاسی و مسائلی که در برون حوزه رخ می داد سایه سنگین خود را بر حوزه گسترانده بود. هرگونه توجه و گرایش به امور سیاسی عملی خارج از حوزه و رسالت روحانیت و امری ضد ارزش تلقی می شد. سخن گفتن از دانشها و فنهای جدید و دستاوردهای صنعتی و فراگیری زبانهای خارجی خواندن روزنامه و مجلّه گوش فرا دادن به رادیو و… دون شأن عالم دینی به شمار می آمد.
افزون بر این پیامدهای ناگوار شکست انقلاب مشروطیت ایران که با مجاهدتها و رهبریهای روحانیت و مراجع نجف به پیروزی رسیده بود در گریزاندن روحانیت از سیاست و انزواپیشه کردن آنان کارساز بود.
استعمارگران و عوامل مرموز آنان بر بی فایدگی کارهای سیاسی و جاانداختن دکترین جدایی دین از سیاست تأکید بسیار می ورزیدند و از یأس و دلمردگی حوزه نجف بهره ها بردند.
شهید صدر خود از نزدیک شاهد بر این حال و روز بود و بی برنامه گیهای حوزه را می دید و از اوضاع نابسامان آن رنج می برد.
او می دید که اگر برنامه ای مدون و حساب شده برای جذب و پذیرش طلاب در حوزه نجف وجود می داشت و اگر شیوه های جدید آموزشی تحقیقی و تبلیغی با بهره گیری از استادان شایسته و متون درسی مناسب و برنامه ای معین و مدون وجود می داشت اگر حوزه به انبوه مسائل و دگرگونیهایی که در جهان اسلام و غیر اسلام رخ می داد توجه می کرد می توانست در مدت کوتاه تر و با هزینه ای کم تر دستاوردهایی مهم تر و کاراتر به جهان اسلام تقدیم کند.
شهید صدر پژوهشهای ژرف و تلاشهای جانفرسای حوزویان را در فهم و حل مسائل پیچیده فقهی و اصولی در محیط گرم نجف با نبود ابزار و وسائل رفاهی شاهد بود ولی از این که این تلاشهای فراوان بدون برنامه ریزی روشن و بدون آشنایی با دانشهای روز و مکتبهای مختلف: سیاسی حقوقی اقتصادی و بدون در نظر گرفتن مسائل نوپیدا و نیازهای روز دنیای اسلام ثمره چندانی نمی توانست به بارآورد به شدت رنج می برد و چنین بود که از همان دوران جوانی بایستگی اصلاحهای ساختاری و دگرگونی در نظام حوزه را به روشنی دریافته بود و اندیشه بازسازی حوزه فکر و ذهن وی را مشغول ساخته بود. شکوفایی و بالندگی حوزه های علوم دینی برای شهید صدر به عنوان یک آرمان بلند مطرح بود و این جز در سایه اصلاح وضع موجود و تجدید حیات و نوسازی دوباره میسر نبود.
در سال 1384 آن گاه که مرحوم محمد جواد مغنیه (فقه الامام الصادق) و (علم اصول الفقه فی ثوبه الجدید) را با نگرشی نو و شیوه ای جدید نگاشت بارقه امیدی در دل حوزویان تابید. این کار گرچه محدود و بیش تر در چهارچوب بخشی از نظام آموزشی حوزه بود ولی همین مقدار نیز گامی مهم در راستای اصلاح حوزه به شمار رفت. در همان زمان شهید صدر انتشار چنین کتابهایی را سرآغاز دگرگونی و مایه امیدواری حوزویان دانست و در مقاله ای از استاد مغنیه به خاطر شکستن طلسم سکوت و ارائه روشهای نو به نیکی یاد کرد.1
در نگاه شهید صدر کارهایی بسان آنچه محمد جواد مغنیه انجام داد و نیز کارهای شیخ محمد رضا مظفر در تدوین علم اصول به شیوه ای نو و راه انداختن دانشکده فقه در نجف می توانست گام نخست در پیمودن راه اصلاح حوزه باشد.
دیدگاههای شهید صدر برای اصلاح حوزه
شهید صدر درباره بخشهای گوناگون حوزه دیدگاههای جدید و ابتکاری داشت و برای بسیاری از آنها نیز طرحهای نوی ارائه داده. در زمینه نظام آموزشی مدیریت پژوهش پیام رسانی شیوه پذیرش طلاب و بسیاری دیگر از این دست نظر داد و راه گشود. با طرح مسائل سیاسی و اجتماعی در حوزه نجف روحانیت را به میدان سیاست کشاند و تئوری مرجعیت و بالا بردن جایگاه و کارآیی آن و نیز شیوه های تواناسازی تمرکز و استمرار نهاد مرجعیت را مطرح ساخت.
در زمینه فقه و اصول که دو پایه اصلی دانشهای حوزه ای را تشکیل می دهند آثاری ارائه داد که در نوع خود کم مانند بودند. به تنهایی به رویارویی جدّی و بنیادی با خدا ناباوران برخاست و با هوشیاری و احاطه بسیار قوی بر فلسفه و اقتصاد اسلامی دیدگاههای مادی و الحادی شرق و غرب را به نقد کشید و به شبهه های آنان پاسخ گفت و روشهای جدیدی در آموزش فلسفه و منطق ارائه داد.
از مجموعه دیدگاههای وی در مورد اصلاح حوزه می توان استفاده کرد که اصلاح سه محور را در حوزه و روحانیت بر بخشهای دیگر پیش می داشت و بر این باور بود که اگر در این سه بخش دگردیسی لازم صورت گیرد تا حدود زیادی امور حوزه سامان می پذیرد. اکنون بررسی محورهای سه گانه:
1 . اصلاح نظام اداری حوزه.
2 . اصلاح نظام آموزشی.
3 . اصلاح فرهنگ حوزه.
اصلاح نظام اداری حوزه
حوزه های علوم دینی از همان آغاز پیدایش رسالت خویش را به خوبی انجام داده و میراث ارزشمندی از دانش فقه اصول فلسفه کلام تفسیر حدیث و… برای ما به یادگار گذاشته و شمار بسیاری فقیه حکیم مفسر فیلسوف متکلم محدث منجم ریاضی دان و… به جامعه اسلامی تحویل داده اند. عالمان پرورش یافته در حوزه ها و میراث بر جای مانده از آنان در آن پایه از ارزشند که می توان گفت امروز حوزه های علمیه و روحانیت هرچه دارند از برکات کار و تلاش آنها و آرا و دیدگاههای دقیق محققانه آن فرزانگان است.
بی گمان چنین میراث عظیم و چنین دستاوردهای با شکوهی هیچ گاه نمی توانسته است با بی نظمی و بی برنامگی به وجود آمده باشد. حوزه های علوم دینی و تشکیلات روحانیت از همان ابتدا سامان و مدیریت ویژه خویش را داشته است. هر چند تشکیلات و برنامه اداره آنها بسیار ساده و ابتدایی بوده ولی به خاطر اخلاص صداقت زهد پاکی و معنویتی که همیشه در این مراکز علمی سایه گستر بوده همین تشکیلات ساده کارآیی شایسته و در خور را در آن دوره ها داشته است.
بر این اساس پافشاری بر بایستگی اصلاح و ایجاد دگرگونی در نظام اداری و سازمانی حوزه از سوی شهید صدر به خاطر ناهماهنگی و ناهمخوانی برنامه های ساده گذشته حوزه با نیازهای امروز است نه این که حوزه سامان و برنامه ای نداشته است. چنانکه پیش از این یادآور شدیم دگرگونیهای شتابنده و خیره کننده علمی فرهنگی صنعتی در روزگار م به همبرابری آن گسترش حوزه و مسئولیت حوزه های علمیه به طور طبیعی ایجاب می کند که تشکیلات و برنامه های سازوار با نیازهای این روزگار در حوزه ها پدید آید و نظام اداری گذشته دگرگون و اصلاح گردد. کارهای سنگین حوزه های امروز با تشکیلات ساده و ابتدایی به انجام نخواهد رسید و روشن است که برنامه ریزی دقیق تر و سامان قوی تری را می طلبد.
شهید صدر به حکومت اسلامی می اندیشد و تشکیل آن را برای تمدن بشر ناگزیر می داند و روشن است که این مهم بدون اصلاح حوزه و برنامه ریزی همه سویه و تربیت و تهذیب انسانهایی که بتوانند شالوده این بنای مقدس را پی بریزند به انجام نخواهد رسید:
(… حکومت اسلامی نه تنها یک ضرورت دینی که گذشته از آن برای تمدن نیز یک ضرورت است; زیرا یگانه راهی است که می تواند استعدادهای انسان را در جهان اسلام شکوفا سازد و او را تا جایگاه طبیعی اش که پایگاه والای تمدن انسانی باشد بالا ببرد و از پراکندگیها و عقب ماندگیها و تباهیهای رنگارنگی که دچار آن است رهایی بخشد.)2
در نگاه شهید صدر از آن جا که تشکیل چنین حکومتی بر ولایت مطلقه فقیه در عصر غیبت استقرار دارد تحقق عینی آن جز با یاری گری همه سویه اسلام شناسان و عالمان دینی نشاید. طبیعی است که باید زمینه سازی بایسته برای این مهم در حوزه های علمیه صورت گیرد و در بخشهای گوناگون نیروهای شایسته تربیت گردند و این خود بدون برخوردار شدن حوزه ها از نظام مدیریتی توانا و تشکیلات و نظام اداری استوار و هماهنگ با نیازهای روز نشاید. توجه شهید صدر به تربیت طلاب جوان و کادرسازی برای تحقیق تبلیغ و… همچنین تلاشی برای ژرفا بخشیدن و جهت دادن به آگاهیهای سیاسی اجتماعی آنان در همین راستاست.
او به نیکی دریافته بود که اصلاح ساختار مدیریتی حوزه آن هم حوزه نجف با ویژگی که داشت به گونه انقلابی میسر نیست بلکه باید کم کم و با تربیت نیروهای جوان و وارد ساختن افکار و اندیشه های جدید به حوزه و طرح مشکلات جهان اسلام در جلسه های درس و بحث زمینه لازم را فراهم آورد.
شهید صدر در خصوص اصلاح نظام حوزه برنامه و طرح روشنی ارائه نداده است ولی توجه وی به نهاد مرجعیت و ارائه طرحی دقیق برای تواناسازی و کارآمدی آن و تأکید بر هماهنگ سازی حوزه های علمیه کوچک و بزرگ در راستای همین امر صورت گرفته است; زیرا به وجود آوردنِ دگرگونی در سازمان حوزه و برنامه ریزی برای آن بدون توجه به نهاد مرجعیت و نیز پیوستگی حوزه ها با یکدیگر ممکن نیست; از این روی در راستای اصلاح نظام حوزه این دو مسأله را از دیدگاه شهید صدر مورد بررسی و ارزیابی قرار می دهیم:
الف . تئوری مرجعیت
جایگاه بلند مرجعیت در حوزه های علمیه بر کسی پوشیده نیست مرجع تقلید افزون بر مقام افتاء و پاسخ گویی به استفتائهای مردمان عهده دار اداره حوزه ها و هدایت و تربیت طلاب نیز هست. گرفتن وجوه شرعی و هزینه آن در حوزه های علمیه نیز روشن گر همین امر است; از این روی شهید صدر ضمن تاکید بر بایستگی حفظ جایگاه مرجعیت در حوزه ه بر این باور بود که باید نطام دقیقی برای آن پدید آورد تا همین سرپرستی سنتی شکلی سامان مند پیدا کند.
روشن است که مرجع تقلید که رهبری شیعیان و سرپرستی حوزه را بر عهده دارد و شعاع کارش در حوزه و اجتماع گسترده است به تنهایی و بدون برنامه ریزی درست و داشتن یک تشکیلات به سامان نمی تواند کارهای خود را به خوبی انجام دهد. از این روی شهید صدر بر این باور بود که برای کارا کردن نهاد مرجعیت و نیز دستیابی به نظام مدیریتی صحیح برای حوزه باید نهاد مرجعیت را اصلاح کرد.
بر این اساس و برای روشن گری درست این مسأله در حوزه و فراهم کردن زمینه تحقق اصلاح حوزه شهید صدر در سالهای 1390 ـ 1393هـ.ق. دست به یک کار ابتکاری زد و درسی را تحت عنوان (مسأله مرجعیت) برای گروهی از شاگردان خویش شروع کرد و هفته ها در مورد آن محققانه به کندوکاو پرداخت و زوایای گوناگون آن را مورد توجه و بررسی قرار داد.
در آغاز این بحث شهید صدر بر عهده یکی از شاگردان خویش می گذارد که همه مطالب مطرح شده در این جلسه ها را یادداشت بردارد و او نیز به سفارش استاد عمل می کند و پس از پایان دوره بحث یادداشتهای خود را به خدمت استاد تقدیم می دارد. استاد بخشی از آن یادداشتها را دوباره تقریر می کند و با ویرایش و اصلاح جدید به عنوان (تئوری مرجعیت) ارائه می دهد.3
در این طرح شهید صدر ضمن برشمردن هدفها و مسؤولیتهای نهاد مرجعیت شیعه تشکیلات و برنامه های بایسته و لازم برای دستیابی به هر یک از آنها را بیان می کند.
در این باره یکی از شاگردان شهید صدر می نویسد:
(شهید صدر درصدد دادن نظم به حوزه علمی نجف بودند چون این حوزه مرکز پرتوافشانی اسلامی در منطقه بزرگی از جهان اسلام به شمار می رفت. پس تنظیم این حوزه و سوق دادن آن به سوی جهاد و مبارزه امر بسیار مهمی به شمار می رود. این کار به طور مستقیم و غیرمستقیم توسط شهید صدر انجام گرفت.
وضع تئوری موضوعی مرجعیت که برنامه ریزی می کند تا مرجعیت دارای دستگاههای کاملی باشد که حتی بعد از درگذشت مرجعی که آنها را تأسیس نموده باقی بمانند. این تئوری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی و با توجهات ایشان در حوزه علمیه معمول گردیده است.
علاوه بر این شهید صدر در تربیتِ اشخاصی دانا و بیدار همت گماشت تا در تنظیم حوزه علمیه و سوق دادن آن به جهاد و مبارزه شرکت جویند.)4
بنابراین سامان دادن به ساختار مدیریتی حوزه های علمیه در گرو توجه به مسأله مرجعیت است.
در همین راست شهید صدر تماسهای پیوسته با مراجع تقلید حوزه علمیه نجف داشت. او تلاش می ورزید حوزه را از راه آنان بویژه آیت اللّه سید محسن حکیم به سامان درآورد.
سید محمد باقر حکیم فرزند آیت اللّه حکیم در این باره می گوید:
(هدف اصلی شهید صدر در موضعی که انتخاب کرده بود این بود که مراجع را به سوی جهاد و مبارزه و تنظیم حوزه علمیه سوق بدهد.بیداری مرحوم آیت اللّه حکیم و برنامه ریزی آیت اللّه شهید صدر نقش مهمی در بالا بردن وضع حوزه علمیه نجف تا قبل از حدوث کودتای 17 تموز 1968 [1388هـ.ق.] به عهده داشتند. این کودتا که به وسیله آن بعثیه حکومت را در دست گرفتند هدف اصلی آن در نابودی حوزه علمیه نجف اشرف و دست آوردهای آن که با مرجعیت آیة اللّه حکیم و برنامه ریزیهای آیت اللّه شهید صدر به دست آمده بود خلاصه می شد.)5
ب . حوزه های هماهنگ
حوزه های علمیه کوچک و بزرگ در طول تاریخ یک هدف را دنبال می کرده اند و به یک روش به تربیت طلاب و اداره خود می پرداخته اند ولی هیچ گاه چنین نبوده است که برنامه های هماهنگی داشته باشند و یک فکر و سلیقه بر همه آنها حکومت کند بلکه اداره هر حوزه و تشکیلات و ساختار سازمانی آن بسته به سلیقه و نظر عالم بزرگ و یا عالمان همان شهر بوده است. از این روی در پیوند مدیران این حوزه ها با طلاب چگونگی پرداخت شهریه اداره مدرسه متنهای درسی سبک آزمون گزینش و پذیرش طلاب درسهای جنبی و… برنامه هماهنگ و یکسانی بر حوزه های علمیه حاکم نبوده است.
شهید صدر در راستای طرح ها و برنامه های نو و هدفهای بلندی که در مورد اصلاح ساختار اداره حوزه ها داشت بر این باور بود که تشکیلات حوزه های بزرگ باید به گونه ای باشد که یک پیوستگی و هماهنگی دقیقی بین آنها و حوزه های کوچک برقرار باشد; زیرا همه آنها به منزله مجموعه یکسانند و باید برنامه یکسانی در همه بخشها و بر همه آنها جاری باشد.6
در حقیقت حوزه های بزرگ وظیفه دارند با اجرای یک برنامه فراگیر همه حوزه های کوچک را پوشش دهند. روشن است که اجرای چنین برنامه ای افزون بر بهره مند ساختن حوزه های کوچک از امتیازهای حوزه های بزرگ از هدر رفتن نیرو و فرسایش تواناییها جلوگیری می کند و بازدهی مراکز علوم دینی را افزایش می دهد.
اصلاح نظام آموزشی
آموزش در حوزه ه اهمیت و جایگاه ویژه ای دارد.
اصلاح گران بیش ترین توجه ها را به این بخش داشته اند. تلاشهای آنان چه پیش چه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در جهت سامان دهی این بخش بوده است. از آثار و کتابهای شهید صدر نیز به روشنی پیداست که در نظر وی نیز نظام آموزشی و شیوه های فراگیری رایج حوزه ها و مواد و کتابهای درسی چگونگی آزمودن و… در درجه نخست اهمیت قرار دارد.
شهید صدر برنامه آموزشی حوزه را از زاویه های گوناگون نارسا و ناکافی می دانست و بر این باور بود که به کلی این بخش باید دگرگون و متنهای درسی جدید و جامع در همه رشته های علوم اسلامی به نگارش درآید و همزمان از ابزار جدید آموزشی نیز استفاده گردد:
(وی آرزو داشت که بخش آموزش حوزه های علمیه به سامان مرتب و زمان آموزش و ساعت درسها معین باشد. استادان و طالب علمان به سامان آراسته و پای بند به زمانهای ویژه شده باشند. درسها و آزمونها و آگاهاندن از نتیجه ه براساس شیوه های مراکز علمی جدید صورت گیرد تا طلاب در اثر بی برنامگی تباه نگردند و سرگردان و بدون تکلیف نباشند و بی آیین و برنامه و بر اساس هوی وهوس و گرایش خویش رفتار نکنند تا هنگامهای زندگی بیهوده بگذرد و تباه شوند.)7
اصل بایستگی ایجاد دگرگونی در نظام آموزشی حوزه های علمیه را افراد دیگری غیر از شهید صدر نیز یادآور می شدند و گاه دیدگاهها و برنامه هایی نیز برای بهبود آن ارائه می کردند. آنچه مهم است و دارای اهمیت که وی تنها به اظهار نظر و نقد و ردّ شیوه های موجود آموزشی بسنده نکرد بلکه در عرصه عمل نیز کارهایی را در این راستا انجام داد.
وی دانشهای حوزوی: فقه اصول فلسفه اقتصاد تفسیر و… را به شیوه جدید و براساس طرحهای آموزشی خویش تدریس کرد و در عمل درستی و کارآیی آنچه را که گفته بود به ثبوت رساند. یک دوره اصول نگاشت و تدریس کرد. فلسفه و اقتصاد با اسلوب و روش جدید نگاشت و تدریس کرد و اندیشه های ماتریالیستها را در فلسفه و اقتصاد مطرح ساخت و با قدرت پوچی و سستی آنها را نمایاند و بر ویرانه های دیدگاههای الحادی آنان بنای بلند اقتصاد و فلسفه اسلامی را برافراشت.
در شیوه رساله نویسی و ارائه آرا و فتاوا دگرگونی پدید آورد و رساله عملیه خویش را با سبکی نو با عنوان (الفتاوی الواضحة) به مؤمنان و خداجویان عرضه داشت. همین که احساس کرد زمینه برای نشان دادن اهمیت آموزش قرآن و تفسیر سازگار است درسهای فقه و اصول خود را رها و درس تفسیر را جایگزین آنها ساخت.
شهید صدر برای شکوفا ساختن استعداد حوزویان و رونق دادن به دیگر دانشها در حوزه شاگردان خویش را سفارش کرد تا هر یک در رشته ویژه ای از دانشهای اسلامی به تدریس و تحقیق بپردازند و تنها به دانشهای رایج و رشته های سنتی فقه و اصول بسنده نکنند.
وی با این حرکت هوشیارانه و دقیق زمینه ای را فراهم ساخت که بر اساس آن حوزه همراه درسهای اصلی در عرصه دانشهای: تفسیر حدیث فلسفه تاریخ کلام اخلاق سیاست و… توانست متخصصان و صاحب نظرانی را پرورش دهد. شاگردان نیز رهنمودهای استاد را به کار بستند و هر یک به کامل کردن آموخته های خویش در یکی از این رشته ها پرداختند ولی افسوس که حرکت خشن حاکمان مستبد و خونخوار عراق مانع از بالندگی و رشد این نهال نوپا شد و این کار سترگ ناتمام ماند و حوزه نجف در گرداب بلا افتاد و تار و پودش از هم گسست.8
در این بخش از نوشتار برای آشنایی بیش تر با دیدگاههای اصلاحی شهید صدر در زمینه های آموزشی نظری به آنها می افکنیم:
اصول
در مورد کتابهای درسی دانش اصول که از دیرباز تا کنون در حوزه های علمیه رایج بوده سخن بسیار گفته شده است. بگذریم از اشکالهای بسیار و نارساییهایی چون پیچیدگی عبارته زاید بودن پاره ای از مباحث کهنگی سبک نگارش و… که بارها در همین مجله و جاهای دیگر مورد بحث قرار گرفته است بی گمان کتابهایی همچون: معالم الأصول شیخ حسن بن شهید فرائد الأصول شیخ انصاری کفایة الأصول آخوند خراسانی که به ترتیب در حوزه های علمیه تدریس می شوند هیچ یک به عنوان کتاب درسی نگاشته نشده اند بلکه بیش تر بازنوشته تقریرات درسهای خارج نویسندگان آنهاست و مربوط به سالیان سال پیش. این نکته ای است که به هیچ روی نمی شود از آن دفاع کرد.
در روزگاری که دانشهای گوناگون زود به زود لباس عوض می کنند و سال به سال دگرگونی اساسی در آنها پدید می آید و کارشناسان و دانشوران و دانشمندان در هر یک دیدگاههای جدیدی ارائه می دهند و برای اتقان و کارآمدی آن به گفت وگو می پردازند و شتاب و دگرگونی شگفت انگیزی دارند اصرار بر ثابت نگهداشتن متنهای آموزشی حوزه بسیار ناشایست و کناره گیری از تمدن بشری است. البته روشن است که نارسایی و مناسب نبودن این کتابها و مانند آنها برای متن درسی هیچ گاه به معنای بی اهمیتی و کم ارزشی آنها نیست. کتابهایی همچون کفایه و رسائل دستاورد افکار بلند عالمانِ نامور عصر خویش هستند و اکنون پس از گذشت ساله همچنان موقعیت خویش را حفظ کرده اند و در این مدت صدها فقیه و اصولی برجسته با استفاده از همین کتابها به مقام بلند اجتهاد رسیده اند.
روزگاری کتاب ریاضیات شیخ بهائی و قانون شیخ الرئیس جدیدترین و مهم ترین دستاوردهای بشر در رشته ریاضیات و طب به شمار می آمدند ولی اکنون دیگر نمی توان آنها را همچنان پیشتاز به شمار آورد. اکنون آنها نمی توانند کتاب درسی و آموزشی علم ریاضی و یا پزشکی باشند.همین امر درباره کتابهای آموزشی دانش اصول مانند: کفایه رسائل و… نیز صادق است.
از این گذشته در نظامهای آموزشی پیشرفته باید کتابها و متنهای آموزشی هر علمی به گونه ای سامان دهی شوند که هر یک کامل کننده دیگری باشد و حال آن که کتابهای درسی اصول در حوزه نه تنها این شاخصه مهم را ندارند که هر یک دیگری را نقد و رد می کند! در مثل: معالم الأصول نخستین کتابی که در علم اصول تدریس می شود در قرن دهم هجری نگاشته شده و قوانین دو قرن پس از آن; یعنی در قرن دوازدهم نگارش شده و به طور طبیعی در برگیرنده آرای جدیدتری است و در بسیاری از دیدگاههای صاحب معالم خدشه وارد می کند با این حال در مرحله دوم و پس از معالم تدریس می شود. در مرحله سوم فرائد الاُصول شیخ انصاری که حدود یک قرن پس از آن و با روش جدیدتری به مباحث اصول پرداخته تدریس می شود. در آخرین مرحله علم اصول کفایة الأصول که به فاصله اندکی از رسائل نگارش شده و در حقیقت چکیده درسهای خارج اصول آخوند خراسانی است خوانده می شود. کفایه در واقع حواشی آخوند بر دیدگاههای شیخ انصاری در رسائل است.
در نگاه شهید صدر وضع آموزش اصول در حوزه های علمیه نابسامان است. طلاب در هر دوره آرایی را آموزش می بینند که در دوره بالاتر آنها را رد می کنند:
(ایشان [شهید صدر] درباره کتب درسی معتقد بودند: از معالم تا کفایه باید عوض شود و می فرمودند:
(اگر شما به سایر علوم مثل ریاضیات نظری بیفکنید ریاضیات امروز را با ریاضیات شیخ بهایی مقایسه کنید اصلاً قابل مقایسه نیست. معنی ندارد که ما امروز کتاب شیخ بهایی را تدریس کنیم و در سال آینده نظرات او را رد کنیم و دوباره در مراحل بالاتر آنها را [هم] رد کنیم و نظرات جدیدی مطرح نماییم. چنین روشی در هیچ یک از علوم مرسوم نیست. امّا در حوزه های علمیه ابتدا معالم تدریس می شود چند سال بعد نقایص نظریات او مطرح و نظرات شیخ انصاری به طلاب عرضه می شود چند سال دیگر نظرات او مورد نقد و ابرام قرار گرفته و نظرات صاحب کفایه عرضه می گردد و مجدداً در دوره درس خارج سخنان صاحب کفایه رد می شود و نظرات فقهای متاخر بیان می شود این چه روشی است؟) ایشان [شهید صدر] معتقد بودند: در هر زمانی باید آخرین نظرات در سطوح مختلف: مقدماتی متوسطه و عالی تهیه و تدوین شود و در اختیار طلاب قرار گیرد. بیست یا سی سال بعد که نظریات تغییر کرد مجدداً باید کتب جدیدی تألیف شود; لذا خود به تالیف حلقات سه گانه اقدام کردند. همواره می فرمودند: سزاوار نیست که بحثهای فقهی و اصولی از این قاعده مستثنی باشند.)9
شهید صدر با استناد به همین مساله بر بایستگی جایزگزینی کتابهای درسی اصول تاکید می کرد و بر این باور بود که اگر لازمه این کار دگرگونی اساسی در حوزه باشد باید این کار بشود و متنهای آموزشی اصول تغییر کند.10
این مسأله کتابهای آموزشی همواره باید مورد بازنگری قرارگیرد و شیوه ها و آرای جدید در آن گنجانده شود سخنی است منطقی و برابر با معیارهای علمی. در عصر حاضر تقریباً در تمامی مراکز علمی دنی در رده های گوناگون آموزشی این مسأله مورد اهتمام قرار می گیرد و پیوسته هیأتی مرکب از صاحب نظران بزرگ هر یک از علوم متنهای آموزشی مربوط به آن را مورد بازنگری قرار می دهند و هر چند سال یک بار به کلی آن را عوض می کنند.11
بی گمان حوزه های علوم دینی نمی تواند و نباید از این قاعده عمومی مستثنی باشد. در نظام آموزشی حوزه ه نیز چنین دقتها و بازنگریهایی به طور قطع لازم است و دربازدهی حوزه تأثیر زیادی دارد.
جای بسی شگفتی است که کتابهایی مانند: (کفایة الاصول) و (فرائد الأصول) که حتی از نظر خود نویسندگان آنها در همان عصر برای متن آموزشی قرار گرفتن نیازمند پیرایش و بازنگری بود پس از گذشت حدود یک قرن اکنون به همان صورت نخستین مورد استفاده طلاب قرار می گیرد.
وقتی شیخ انصاری دید (رسائل) وی بناست در حوزه علمیه به عنوان کتاب درسی مطرح باشد و حوزویان بدان روی آورده اند از میرزای شیرازی خواست که با این دید آن را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد و با پیرایش و بازنگری آن را شایسته برای آموزش در آورد.
شیخ آقا بزرگ تهرانی از سید صدرالدین صدر نقل می کند که میرزای شیرازی دیدگاهها و حاشیه های خویش را بر تحقیقات شیخ انصاری که در زیر آن پاسخهای شیخ نیز آمده بود به من نشان داد و گفت:
(جناب شیخ مرتضی در اواخر حیاتش از من خواست در کتاب (رسائل) او تجدیدنظر کرده و آن را تنقیح کنم. با وجودی که ایشان چندبار تکرار کرد ولی من به لحاظ احترام به استاد از قبول این امر امتناع ورزیدم.)12
بسان این سخنان را سید محسن امین نیز دارد:
(… امّا مؤلفاته فمحتاجة الی التهذیب و التنقیح کثیراً خصوصاً رسائله التی علیها مدار تدریس الأصول ففیها من الایجاز فی مکان مع لزوم التطویل و من التطویل فی آخر کمثل دلیل الانسداد مع لزوم الایجاز و ما قیل انه کان لایجب اخراج شیئ الا بعد اعادة النظر و التنقیح فهو کذلک ولکن متی ینسع الوقت لهذا المحبوب مع ان مطالبه اکثرها مبتکرات…)13
امّا نوشته های شیخ نیاز به پیرایش و ویرایش فراوان دارد بویژه آن که آموزش علم اصول در حوزه ها بر محور کتاب (رسائل) وی صورت می گیرد در این کتاب برخی مباحث با این که لازم بود به شرح یاد شود کم و کوتاه بحث شده است و پاره ای نیز که می بایست کوتاه و فشرده بیاید همچون: دلیل انسداد به شرح آمده است.
و این که گفته شده: شیخ انصاری هیچ گاه دوست نداشت که پیش از بازنگری و ویرایش مباحث آن چیزی از این کتاب استفاده و خارج شود همین گونه است ولی کجا فرصت می یافت برای این مقصود با این که بیش تر مطالب آن ابتکاری است.
سید محسن امین تاکید می کند که ویرایش و زدودن نارساییها و آماده سازی کتابهای آموزشی مانند رسائل از عهده یک فرد بیرون است و کاری جمعی و گروهی را می طلبد. متأسفانه علمای پسین پس از زمان شیخ که می توانسته اند با صرف وقت به ویرایش و زدودن نارساییها و سامان دهی آن بپردازند این کار را نکرده اند نگارش اثری به نام خود را برتری داده اند.14
گروهی به گمان این که فهم اجتهادی اصول تنها از راه آموختن کفایه و رسائل امکان پذیر است بر ثابت ماندن متون آموزشی پای فشرده اند. اینان حتی مباحث کم اهمیت و گاه غیر لازم را که در کتابهایی مانند: کفایه و رسائل بیش از حد لازم بدانها پرداخته شده نیز به شرح تدریس می کنند و حال آن که اگر نگوییم اصل آن بحثها زاید است دست کم بسیاری از درازنویسیها و شرحه جز تباه کردن عمر چیزی در بر ندارند.15
رهبرمعظم انقلاب در آغاز درس خارج با اشاره به همین نکته می گوید:
(نمی شود گفت که: (ثلاثة لیس لها نهایة رسائل و مکاسب و کفایة) یک روز رسائل نبود یک روز مکاسب نبود ولی ملایی مثل شیخ درست شد. یک روز کفایه نبود ولی ملایی مثل آخوند درست شد. این طور خیال نکنید که حتمالاً از طریق این کتابها باید جلو رفت باید عیب این کتاب را پیدا کنیم و یک کتاب بی عیب در اختیار طلاب بگذاریم.)16
گروهی با همانند کردن کتابهای درسی حوزه به ظرفهای محکم مِسی قدیم هرگونه دگرگونی در این کتابها را چیزی جز تبدیل ظرفهای محکم فلزی به ظرفهای پلاستیکی نمی دانند ولی باید توجه داشت که منظور از اصلاح متنهای آموزشی حوزه تبدیل آنها به نوشته هایی سست و ضعیف و بی دوام نیست بلکه مقصود آن است که امروز از همان فلز مِس و فولاد ورقه هایی ساخته می شود به ظرافت و نازکی برگ کاعذ و ظرفها و ابزاری تولید می شود که در عین زیبایی سبکی و ظرافت محکم و قوی نیز هستند. با استفاده از افکار بلند شیخ در رسائل و آخوند در کفایه و نیز اندیشه های دهها عالم و اصولی برجسته که پس از آنان آمده اند و با در نظر گرفتن زوایای گوناگون متنهای آموزشی مناسب تدوین گردد.
شهید صدر از همان نخستین دوره تدریس رسایل و کفایه بلکه از دوران فراگیری آنها به این مهم پی برده بود و در مناسبتهای گوناگون کاستی و نارسایی کتابهای آموزشی اصولی را در حوزه ه گوشزد می کرد و بحثهای زاید و غیرلازم آنها را که سبب تورم علم اصول شده است به شاگردان خویش نشان می داد. سپسه براساس همین دیدگاهها و تجربه هایی که در هنگام تدریس به دست آورده بود معالم الجدیدة و دروس فی علم الأصول را برای تدریس در حوزه ها نگاشت.
وی در مقدمه کتاب اخیر به بسیاری از دشواریها و پیچیدگیهای کتابهای درسی علم اصول اشاره دارد.
سید عبدالغنی اردبیلی از فضلای حوزه نجف و از شاگردان برجسته شهید صدر تصمیم گرفت دیدگاههای استاد را در شیوه آموزش علم اصول به کار بندد و حوزه ای نمونه براساس اندیشه وی پی بریزد از این روی پس از حدود بیست سال فراگیری دانش از صدر و تحقیق و تدریس در حوزه نجف به زادگاه خویش شهر اردبیل بازگشت و مقدمات تشکیل چنین مدرسه ای را فراهم آورد.
وی از شهید صدر می خواهد: مباحث اصول را با سبک و روشی که مورد نظرش هست در یک مجموعه آموزشی فراهم آورد تا وی آنها را به عنوان متن درسی در مدرسه جدیدی که در اردبیل بنیان گذاشته بگنجاند. پی گیریهای وی و نیز موقعیت و جایگاهی که در نزد شهید صدر داشت سبب شد که شهید صدر خواسته ٌ وی را بپذیرد و دست به کار نگارش کتابی فراگیر و پیراسته از کاستیهای کتابهای پیشین در علم اصول گردد و در مدت کمی نگارش آن را به پایان برد.
شهید صدر در مقدمه (دروس فی علم الاصول) ضمن یاد کرد این موضوع و اهدای کتاب به ساحت این شاگرد فرزانه و با وف که در آن زمان به جوار رحمت حق پیوسته بود در این زمینه می نویسد:
(فلقد کان له [سید عبدالغنی اردبیلی] قدّس اللّه روحه الطاهرة الدور البلیغ فی حثّی علی کتابتها و اخراجها فی اسرع وقت و کانت نفسه الکبیرة وشبابه الطاهر الذی لم یعرف مللاً ولا کللاً فی خدمة اللّه والحق الطاقة التی امرتنی وانا فی شبه شیخوخة متهدمة الجوانب بالعزیمة علی ان انجز جل هذه الحلقات فی شهرین من الزمن و کان یحثّنی باستمرار علی الأسرع لکی یدشن تدریسها فی حوزته الفتیه التی أنشأها بنفسه وغذاها من روحه من مواطن آبائه الکرام و خطط لکی تکون حوزة نموذجیة فی دراستها و کل جوانبها الخلقیة والروحیة…)17
او [سید عبدالغنی اردبیلی] که خداوند روح پاکش را منزه بدارد در تشویق و واداشتن من به نگارش این کتاب در مدت بسیار کم تلاش فراوان به کار برد. نفس بزرگ و جوانی پاک وی که هیچ خستگی و افسردگی در مسیر خدمت خدا و حق نمی شناخت مر که در آستانه پیری هستم و نیرویم از هر سوی رو به کاستی نهاده است یاری داد که همه این دوره اصول را در فاصله زمانی دو ماه آماده سازم.
او به این خاطر مرا به سرعت در این کار وا می داشت که می خواست در مدرسه جدیدی که خود وی بنیان نهاده بود و از روح خویش و پدران بزرگوارش آن را تغذیه می کرد برای نخستین بار آن را مورد استفاده قرار دهد تا حوزه ای نمونه از جهت آموزش و جنبه های گوناگون روحانی و اخلاقی ترتیب دهد.
مرگ زود هنگام سید عبدالغنی را در رسیدن به هدفهای بلند و مقدسی که داشت ناکام گذاشت. او مجال نیافت تا آرمانها و آرزوهای خویش را عملی سازد و علم اصول را با استفاده از (دروس فی علم الإصول) شهید صدر به طلاب آموزش دهد.
البته زحمات شهید صدر اثر خویش را بخشید و کتاب وی در حوزه نجف سپس قم و شهرهای دیگر به عنوان یک کتاب درسی مورد استفاده قرار گرفت و ترتیب و سامان و آراستگی بدیع آن بارها از سوی استادان بزرگ حوزه ستایش شد. هر چند اوضاع حاکم بر حوزه های علمیه و وجود برخی افراد که بر تدریس همان کتابهای قدیمی و با همان شیوه های پیشین اصرار دارند نگذاشتند که این اثر ارزشمند موقعیت لازم را کسب کند و به گونه جدی و فراگیر بر حوزه ها سایه بگستراند.
آموزش فقه
شهید صدر در زمینه آموزش فقه نیز کم وبیش دیدگاههایی همانند علم اصول دارد.
وی بارها از نارساییهای کتابهای درسی فقه سخن گفته است.
افزون بر این در زمینه رساله نویسی و آموزش احکام فقهی به مردم نیز شیوه رایج را ایده آل و به دور از کاستی نمی دید; از این روی آرا و فتاوای فقهی خویش را در رساله ای به نام: (الفتاوی الواضحة) با روشی جدید و شیوه ای نو و ابتکاری نشر داد. انتشار این اثر ارزشمند در حوزه نجف از سوی صاحب نظران مورد استقبال واقع شد و در نظر آنان که در آرزوی دگرگونی در نظام آموزشی حوزه بودند گام مهمی در این جهت به شمار آمد.
شهید صدر افزون بر دگرگونیهای مهم در تقسیم بندی فقهی و سامان دادن و آراستن آنها به گونه ابتکاری18 در این کتاب دو اصلاح مهم را نیز انجام داد:
1 . آنچه در زمینه اصول اعتقادی با عنوانهایی چون: (المرسل) (الرسالة) و (الرسول) با عبارتهای روان و استدلالهای ژرف و استوار و ساده و در خور فهم مقلدان ارائه کرد.19
2 . پیش از پرداختن به روشن گری احکام درباره اجتهاد و تقلید و وظیفه مکلفان و مطالب مورد نیاز مقلدان شرحهای سودمندی داده است.
در نگاه شهید صدر آموزش فقه بویژه بخشهای عقود و ایقاعات و بحثهای حقوقی آن بدون آگاهی از بحثهای حقوقی در مکتبهای امروز غرب چندان کارایی ندارد. بر این اساس وی بر این باور بود که (فقه عقود) و (فقه معاملات) نیاز به یک بحث فقهی مقارن دارد تا از سویی برجستگیهای فقه اسلامی بر حقوق غرب به درستی نموده شود; و از دیگر سو به پرسشهای روز پاسخ داده شود. به گفته برخی از شاگردان شهید صدر به قدری آن مرحوم بر بایستگی انجام این مهم اصرار داشت که وقتی دید کاری در حوزه نجف در این باره صورت نمی گیرد درصدد برآمد خود کتابی در فقه معاملات بنگارد.20
افزون بر اینه بسیاری از اصطلاحات فقهی را که ناگزیر در رساله به کار می رود و چه بسا برای شماری از مقلدان فهم آنها دشوار باشد شرح داده و در آغاز هر بخش منظور از آن اصطلاحات را در جمله هایی کوتاه بیان کرده است و تلاش کرده نثری روان زیب با اسلوب و استوار داشته باشد.21
ادبیات منطق و…
گرچه فقه و اصول در نظام آموزشی حوزه ه اصل و اساسند ولی افزون بر آنه دانشهای دیگری به عنوان: علوم مقدمی همچون ادبیات و منطق و یا درسهای جنبی مانند: تفسیر حدیث رجال و درایه و… در کنار فقه و اصول خوانده می شود.
روشن است که معیارهای بایستگی اصلاح متنهای آموزشی و به کارگیری شیوه های جدید در تدریس در این دانشها نیز دیده می شود. شهید صدر گرچه به تک تک این دانشها و جنبه های آموزشی آن نپرداخته است ولی از دیدگاههای کلی وی در باب اصلاح برنامه های آموزشی در حوزه و کاستیهایی را که در متنهای آموزشی اصول نشان داده می توان استفاده کرد که در نظر وی بازنگری جدید در متون آموزشی همه دانشهای رایج در حوزه بایسته است. در مثل کتابهای صرف و نحو منطق و معانی بیان که اکنون در حوزه ها تدریس می شوند همان کتابهای کهنند و حال آن که رساله های گردآمده در جامع المقدمات البهجة المرضیه مغنی اللبیب مختصر حاشیه و… افزون بر پیچیدگی عبارات ویژگیها و شایستگیهایی که باید متن درسی داشته باشد ندارند.
دانشهای تفسیر حدیث رجال درایه فلسفه نجوم هیئت و ریاضیات که در حوزه های امروزی چندان هم رایج نیستند همه را این قاعده در بر می گیرد.اگر بازنگری جدی در متنهای آموزشی دانشهای یاد شده صورت گیرد روشن خواهد شد بسیاری از بحثهای آنها اکنون زایدند و از پیشرفتی که هر یک از آن دانشها داشته اند فرسنگه واپس مانده اند.
از همه مهم تر در نظام آموزشی موجود حوزه های دینی جایگاه و ترتیب آموزش هر یک از این دانشهای مقدمی و جنبی و نیز مقداری که باید در آنها به بررسی پرداخت بایستگی یا نابایستگی فراگیری همه یا قسمتی از آنه برای همه طلاب چندان روشن نیست و تنها نظام دقیق و با برنامه می تواند به تک تک این موارد توجه بسنده بکند.
امروزه دانشهایی وجود دارد که توجه نکردن حوزه به آنه سبب می شود که از گردونه دانش جهانی به کنار بماند و زبان او را مردمان این روزگار بویژه آنان که در این رشته ها تحصیل کرده اند نفهمند و یا مبلغان دین نتوانند پیام خود را به درستی انتقال دهند. مانند: جامعه شناسی روان شناسی اقتصاد زبانهای خارجی مکتبهای گوناگون و…
شهید صدر در منطق الأسس المنطقیة للأستقراء در فلسفه فلسفتن در اقتصاد اقتصادنا و… را با استفاده از دانشهای جدید و با اسلوبی نو و نیز با مقایسه با آرای جدید دانشمندان غربی نگاشته است. گرچه این کتابها به عنوان متن آموزشی نگارش نشده اند ولی به خوبی از آنها می توان فهمید که دیدگاههای آن عالم فرزانه درباره متنهای آموزشی این گونه دانشها در حوزه چگونه است و بین وضع موجود و وضع شایسته چقدر فاصله است.
شیوه پژوهشهای گروهی
پژوهش در دانشهای مختلف اسلامی از دیر باز امری رایج در حوزه ها بوده است ولی به علت دسترسی نداشتن به کتابخانه های عمومی و نیز نداشتن وسائل و ابزار پژوهشی لازم بیش تر این پژوهشه گروهی نبوده بلکه بیش تر فردی و با استفاده از تواناییهای محدود شخصی انجام می شده است; از این روی در دوره هایی که گروهی از عالمان دینی به مراکز قدرت و حکومت نزدیک بوده اند به کارهای گروهی روی آورده اند چنانکه علامه مجلسی در دوران صفویان کار نگارش و تدوین دائرة المعارف بحارالأنوار را به انجام رساند.
غیر از علامه مجلسی افراد دیگری نیز کارهای گروهی انجام داده اند با این حال پژوهشهای گروهی در حوزه های پیشین امری رایج و فراگیر نبوده و مدار کار بر همان تلاشها و پژوهشهای فردی می چرخیده است. بی گمان دستاورد پژوهشهای فردی هر چند محقق آن زبده و توان مند هم باشد هیچ گاه به پای پژوهشهای گروهی نمی رسد و از نظر اتقاق و پختگی درخور مقایسه با کارهای گروهی نیست.
با توجه به همین نکته بود که شهید صدر این بعد از نظام آموزشی حوزه را نیز نیازمند به دگرگونی می دید و شیوه های رایج در امر پژوهش را برای دستیابی به هدفهای مورد انتظار بسنده نمی دانست.
وی بر این باور بود که پژوهش در حوزه ها باید گروهی انجام شود و این در صورتی میسر است که مدیریت حوزه یک نظام جامع و کارآمد آموزشی را پی بریزد و با یک برنامه ریزی منسجم و دقیق افراد شایسته را از میان طلاب حوزه برگزیند هماهنگی های لازم را بین محققان به عمل بیاورد ابزار و وسائل کار را فراهم سازد کتابخانه های عمومی را از هر جهت سامان دهد کتابها و نشریه ها و آگاهیهای جدید علمی و نیز شیوه های جدید کار ر در دسترس محققان قرار دهد و با اشراف کامل آن مراکز را زیر نظر و هدایت خویش قرار دهد.22
شهید صدر در این زمینه نیز همچون بخش آموزش اصول ابتدا خود پا پیش نهاد و جمعی از شاگردان خود را واداشت که لجنه هایی را تشکیل دهند و با هم اندیشی به بررسی بحثها و موضوعهای مورد نظر بویژه بحثهای فلسفی و اقتصادی و مسائل نوپیدای فقهی و کلامی… بپردازند تا با دستی پُر و دلیلهای محکم و قوی به رویارویی با موج اندیشه های الحادی شرق و غرب که در آن روزگار ذهن و فکر بسیاری از حوزویان را به خود مشغول کرده بود بپردازند. یکی از شاگردان آن عالم فرزانه در این زمینه می گوید:
(… به خاطر دارم که یک روز به شاگردان خود دستور دادند که دور هم بنشینند و این بحثها را دنبال کنند. ما هم که چند نفر بیش تر نبودیم بنا به دستور ایشان بحثی را آغاز کردیم و روزی مشغول بحث بودیم با کمال تعجب دیدیم که ایشان در وقت بحث به میان جمع ما تشریف آوردند و فرمودند:
(من هر چه فکر کردم که الآن مقرب ترین مکان در روی زمین کجاست بهتر از این جا به نظرم نرسید لذا تصمیم گرفتم که در جمع شما شرکت کنم)
این طور ما را تشویق و ترغیب به چنین مباحثی می کردند.)23
حضور شهید صدر در جمع فضلا و نیز به کار بردن جمله: (مقرب ترین مکان روی زمین) در بزرگداشت کار آنان به خوبی گویای میزان توجه و علاقه مندی آن بزرگوار به اهمیت بایستگی رایج شدن پژوهشهای گروهی در حوزه است.
مهم تر از این گاهی شهید صدر درباره کارها و پژوهشهای خویش از شاگردان نظر می خواست. در مثل شهید صدر درنگارش بازنگری کتابهای ارزشمند: اقتصادنا و فلسفتنا از شاگرد خویش سید محمد باقر حکیم درخواست می کند که وی را در سامان دادن و ترازیدن مطلب یاری دهد.24
(… یکی از مواردی که بدان افتخار می کنم همکاری من در نگارش دو کتاب: فلسفتنا و اقتصادناست. شرکت من به عنوان شاگردی از شاگردان ایشان بوده است که ایشان همیشه آن را شاگردی باهوش و استعداد می خواندند. ما با هم این کتابها را می خواندیم و در مورد افکار مطروحه و روش نگارش در آنها بحث می کردیم که من چه از نظر علمی و چه از نظر اخلاقی و رفتاری از این مسأله بهره بسیار بردم….)25
در راستای تاکید بر اهمیت پژوهشهای جمعی در چگونگی فراگیری و تقریر درسهای استاد نیز شهید صدر بر این باوربود که شیوه معمول در حوزه ها که شاگرد به تنهایی درس استاد را تقریر می کند بسنده نیست; از این روی به شاگردان خویش سفارش می کرد که به یادداشتهای فردی بسنده نکنند بلکه هر چند با هم حلقه و گروهی را تشکیل دهند و هر روز یکی از آنان درس استاد را برای دیگران تقریر و تشریح کند و دیگران به نقد و بررسی آن بپردازند و آن گاه نتیجه بحث با نظر و مشورت جمع تقریر گردد.26
پرورش یافتن دهها تن عالم بزرگ و مجتهد برجسته در حوزه درسی شهید صدر در عمل کارآیی و اهمیت تقریرات جمعی را به اثبات رساند.
در نظر شهید صدر حوزه های علمیه باید بهترین راهها و شیوه های فراگیری را در امر پژوهش به کار گیرند و اگر لازم باشد از مراکز دیگر آموزشی در این زمینه یاری بخواهند. بر همین اساس هنگامی نوشته ای از نویسنده و محقق معروف مصری عبدالفتاح عبدالمقصود درباره حضرت فاطمه(س) دید شیوه تحقیق و دقت وی را در سامان دهی و ترازیدن مطالب تازه یافت و به خاطر راه یافتن این شیوه به حوزه علمیه نجف بی درنگ به چاپ و انتشار آن پرداخت.
افزون بر این مصادر و منابع لازم را نیز در اختیار استاد عبدالفتاح عبدالمقصود قرار داد تا وی با دستی بازتر به چنین پژوهشهای سودمندی بپردازد.27
دگرگونی در فرهنگ عمومی حوزه
هر برنامه ای دراجتماع پیش از هر چیز نیاز به زمینه مساعد فرهنگی دارد. طرح و برنامه هر چقدر خوب و کارآمد هم باشد اگر فرهنگ عمومی جامعه آمادگی دریافت و پذیرش آن را نداشته باشد کارساز نخواهد بود. برنامه های اصلاحی حوزه نیز از این قاعده بیرون نیستند. بهبود ساختار مدیریتی حوزه و نیز دگرگون ساختن روش آموزش: تحقیق و تدریس و آزمونهای درسی و علمی و هر برنامه اصلاحی دیگر پیش از هر چیز در گرو وجود فرهنگ عمومی سازوار با آن اصلاحات درحوزه است.
از آن جا که اساس این برنامه ریزیه مبتنی بر دست یافتن به هدفهای متعالی اسلام و حاکمیت بخشیدن دین خدا و استقرارنظام مقدس اسلامی در جامعه است آگاهی بلکه درگیری پیوسته حوزویان با مسائل سیاسی دنیای اسلام و جریانها و حاکمیتهای غیردینی امری اجتناب ناپذیر است. آگاهی و تلاشهای سیاسی اجتماعی و جریانها و حاکمیتهای غیردینی امری اجتناب ناپذیر است. آگاهی و تلاشهای سیاسی اجتماعی نیز بدون در صحنه مبارزات سیاسی و اجتماعی بودن و بهره گیری از انبوه وسائل ارتباط جمعی و آگاهی از ترفندهای مختلف دشمنان داخلی و خارجی اسلام میسر نیست.
افزون بر این در نگاهبانی از دین که وظیفه اصلی عالمان دین است پاسخ گویی به نیازهای روز جامعه های اسلامی و رویارویی با تهاجم فرهنگی و رد شبهه های کلامی و… در گرو آگاهی کامل از این مسائل است.
شهید صدر به خوبی دریافته بود که اندیشه های آرمانی وی در مورد اصلاح حوزه در زوایای گوناگون بدون هموار کردن راه و مهیا ساختن زمینه اجتماعی و سیاسی که همه آنها در اصلاح فرهنگ حاکم بر حوزه و حوزویان خلاصه می شود کاری بس دشوار است.
از این روی بسیاری از برنامه ها تلاشها و حرکتهای سیاسی و اجتماعی شهید صدر در نجف در همین راستا صورت می گرفت.
او تلاش می ورزید که اندیشه های نادرست را که سبب شده بود شماری از حوزویان از رسانه های گروهی و مطبوعات برای شناساندن اسلام و نشر معارف قرآنی بهره نبرند و از آنها دوری گزینند از صحنه حوزه خارج سازد. باری در فرهنگ عمومی حوزه این تفکر را جا بیندازد که کناره گیری از اجتماع و سیاست و بیگانگی با دنیای مطبوعات و رسانه ه زیانبار خواهد بود و برای رویارویی با اندیشه ها و جریانهای گوناگون سیاسی راهی جز بالا بردن سطح آگاهی و دانش و حضور در صحنه اجتماع و سیاست وجود ندارد. در این بخش از نوشتار به گوشه هایی از تلاشهای شهید صدر که در این راستا صورت می گرفت و نیز دیدگاههای وی در این باره اشاره می کنیم:
الف . اصل جدایی ناپذیری دین از سیاست: آمیختگی حوزه کاری عالمان دینی با سیاست و حکومت به عبارت دیگر جدایی ناپذیری دین از سیاست روشن است; زیرا عالمان دینی نگهبانان میراث فرهنگی اهل بیت و ادامه دهندگان راه امامان معصوم(ع) دوران غیبت هستند. اینان عهده دار نشر و آموزش معارف دینی به مردم هستند و حضور در صحنه های اجتماعی و سیاسی رسالت آنان است. بر این اساس شهید صدر عقیده داشت که حوزه های علوم دینی باید در متن مسائل سیاسی باشند و جدایی حوزه های دینی از سیاست با اصول اسلامی سازگار نیست.
(ایشان [شهید صدر] اعتقاد داشت که حوزه باید مبارزه سیاسی خود را آغاز کند و این خط اصیل اسلام و خط ائمه(ع) است و ما باید به دفاع از اسلام و موجودیت آن برخیزیم.)28
عالم دینی تنها وظیفه اش این نیست که گلیم خویش را از آب بکشد و خود را از آلودگیها دور بدارد بلکه وظیفه دارد گلیم دیگران را نیز از آب بکشد. حوزه نمی تواند در برابر خوب و بد اجتماع و حاکم بودن ارزشها و یا ضدارزشها و جاری بودن احکام اسلام و یا جاری نبودن آن درجامعه و صالح بودن و یا صالح نبودن حکومته بی تفاوت بماند. رسالت حوزه رسالت انبیاست و هیچ پیامبری جدای از مردم و بریده از این مسائل نبوده است.
البته روشن است که دخالت در سیاست در همه زمانها و شرایط گوناگون اجتماعی شکل ثابتی ندارد و به اقتضای موقعیت زمانی و مکانی فراز و فرود و قوت و ضعف دارد. نمی توان برای همه زمانها و همه مکانه نسخه یکسانی را پیچیده مهم آن است که حوزه های علمیه و عالمان دینی به مقتضای رسالتی که دارند نباید به دور از جریانها و مسائل سیاسی باشند و نسبت به سرنوشت خویش و جامعه ای که در آن می زیند و دولتی که بر آنان حکم می راند و دیگر دولتهای کشورهای اسلامی بی تفاوت باشند. در یک قرن گذشته تا قیام پرشور امام خمینی علیه دستگاه ستم و امپریالیسم جهانی آگاهیهای سیاسی در حوزه های علمیه کم رنگ بود و تلاش سیاسی در خور به چشم نمی خورد. سستی و رخوت را در جان حوزه جا داده بودند. این سستی و به دور بودن از جریانها و مسائل سیاسی انگیزه های بسیار داشت که مجال پرداختن به آنها نیست ولی کوتاه سخن این یأس و دلمردگی پس از شکست مشروطیت آفتی شد که به جان حوزه ها افتاد.
نهضتی که با جانفشانی و رهبری مستقیم و همه سویه روحانیت و حوزه های علمیه بویژه حوزه مقدسه نجف به پیروزی رسیده بود به دست عناصر غرب زده و خود فروخته افتاد. آنها با استفاده شیادانه و فریبکارانه از فرصت پیش آمده از تواناییهای گسترده ای که به برکت نهضت و حضور روحانیت فراهم آمده بود در جهت تواناسازی پایه های قدرت خویش و مبارزه با اسلام و روحانیت و بازکردن جای پای استعمارگران بهره بردند.
عناصر غرب زده برای آن که روحانیت را از صحنه خارج کنند و زمینه را برای چیرگی اربابان خویش فراهم آورند موجی از تبلیغات ضددینی در روزنامه ها و مجله ها و نشریه هایی که در اختیار داشتند به راه انداختند و با تهمت و افتر شخصیت بسیاری را ترور کردند و عالمان پاک حوزه از ترس این گونه امور خانه نشین شدند. مجتهد بزرگ شهر شهید شیخ فضل اللّه نوری را به عنوان طرفدار و پشتیبان استبداد به چوبه دار سپردند و بسیاری دیگر را نیز به زندان و تبعید فرستادند و یا به شهادت رساندند.
در آن شرایط حوزه های علمیه به روشنی می دیدند که بر سفره ای که آنان گسترده اند دشمنان اسلام نشسته اند و استبداد و استعماری را که آنان با فدا کردن جان و مال از در رانده بودند اکنون از پنجره وارد شده و این بار با ظاهری مردم فریب و تحت عنوان: (آزادی) و (حاکمیت مشروطه) حکومت می کند. مجموعه این رخدادهای تلخ سبب شد که بیزاری و سرخوردگی از سیاست و کارهای سیاسی و بدبینی شدید نسبت به مقوله سیاست در حوزه های علمیه بویژه در حوزه علمیه نجف پدید آید.
تلاش پیوسته و پی گیر استعمار انگلیس برای جا انداختن اندیشه جدایی دین از سیاست و معرفی نظامهای لائیک به عنوان بهترین نوع حکومت در کشورهای اسلامی بر این بی تفاوتی و دلسردی از سیاست افزود.
دوری از مسائل سیاسی کم کم به دوری از پدیده های غربی و حتی وسائل و ابزار ارتباط جمعی همچون رادیو و تلویزیون روزنامه ه مجله ها و… انجامید به گونه ای که درحوزه نجف مقوله سیاست و کارهای سیاسی امری منفی و ضدارزش تلقی می شد.29
آغاز طلبگی شهید صدر در حوزه نجف کمابیش همراه بود با چنین دورانی. او در همان سالهای نخست تحصیل دوری و بی تفاوتی حوزه نجف را نسبت به مسائل جهان اسلام احساس کرد و به خوبی دریافت که دورماندن حوزه و روحانیت از سیاست و حضور نداشتن آنها در صحنه های سیاسی چه پیامدهای ناگواری برای جامعه اسلامی داشته و سبب شده بود که به شدت بر حفظ شیوه های رایج در همه زمینه ها: آموزشی مدیریتی تبلیغی و… تاکید شود و زمینه هرگونه حرکت اصلاحی در حوزه به کلی از بین برود.30
از این روی شهید صدر پیش از هر چیز لازم می دید که فرهنگ عمومی حاکم بر حوزه اصلاح شود و اندیشه غلط (جدایی دین از سیاست) که به طور طبیعی جدایی روحانیت از اجتماع و مردم و رشد کردن اندیشه های انزواطلبی و گوشه نشینی و رهبانیت را در پی داشت از حوزه ها زدوده شود و رسالت حوزه و روحانیت در برابر جامعه به آنها گوشزد شود و ناگزیر بودن دخالت آنان در سیاست و نیز آگاهی یافتن بر جریانهای سیاسی دنیای اسلام نمایانده شود.
افزون بر مبارزه فکری با اندیشه جدایی دین از سیاست با حضور خویش در عرصه های سیاسی و فرهنگی از جمله با تشکیل (جماعة العلماء) در حوزه نجف و انتشار مجله (الأضواء) و تأسیس (حزب الدعوة الاسلامی) در برابر این ترفند شوم ایستاد و حوزه نجف را از حال ایستایی و سکون به در آورد. از آن جا که بیش تر دور بودن از سیاست و اجتماع و ماندن در خانه و حوزه شیوه ای زاهدانه و پرهیزگاری و پاکی قلمداد می شده است شهید صدر هرگونه توفیقی را در این زمینه در گرو تماس نزدیک با مراجع و بزرگان حوزه می دید از این روی پیوسته با آیت اللّه سید محسن حکیم مرجع بزرگ شیعیان ارتباط داشت و با بهره گیری از رهنمودهای ایشان مقاله هایی در مجله (الأضواء) نگاشت و در آنه رسالت حوزه و نیازهای اسلام را می نمایاند.
ب . حکومت اسلامی: برابر اصل ولایت فقیه اداره جامعه و تشکیل حکومت اسلامی در دوران غیبت مهم ترین وظیفه عالمان دین است. روشن است که انجام این مهم بدون دگرگونیهای بنیادی و داشتن بینش صحیح سیاسی و اجتماعی و آگاهیهای گسترده نشاید; از این روی در دید شیهد صدر که از نظریه پردازان و طرفداران سرسخت ولایت فقیه بود اصلاح در ساختار فکری حوزه و بالا بردن سطح فرهنگی و آگاهی های سیاسی امری حیاتی به شمار می آمد.
شهید صدر بر این باور بود که باید حوزه ه باز شتاب خود را آماده پیاده کردن آن کنند; زیرا در دیدگاه اسلام حاکمیتهای طاغوتی و ظالمانه به هر اسم و عنوانی که باشند باطل و مردودند و مردم وظیفه دارند با آنها به مبارزه برخیزند و قانون خدا و حکومت حق را بر همه زوایای زندگی حاکم سازند و این کاری است که در زمان غیبت باید به دست روحانیت و حوزه های علمیه صورت گیرد.
به گفته یکی از شاگردان آن شهید عزیز:
(امّا روحه الجهادیة الثوریة فقد کانت تطلع علی الحوزه بشیئی جدید هو اعدادها للثورة علی الباطل والوثبة علی الطاغوت ـ بعد نشر الإسلام و بث الوعی وتعبئة الجماهیر ـ فهو شأنها الذی خلقت له وفرضها الذی یلزمها أن تؤدیه و کان هذا هو اکبر هدفه من تغییر منهج الحوزه و تجدید مسیره واعادة بنائها بروح جدیدة….)30
اما روح انقلابی و جهادگر شهید صدر در افق حوزه های علمیه امر جدیدی را نمودار ساخت و آن آماده ساختن حوزه بود برای راه انداختن انقلاب بر ضد باطل و یورش بر دستگاه طاغوت. البته پس از آن که تفکر اسلام را در میان توده های مردم بپراکنند و آنان را آماده سازند. چنین کاری وظیفه ای است که حوزه ها برای آن به وجود آمده اند و فریضه ای است که ادای آن لازم دانسته اند.
و این بزرگ ترین هدف شهید صدر از دگرگون ساختن حوزه و نوکردن بنای آن است.
به نظر می رسد مهم ترین نکته ای که شهید صدر درجای جای نوشته ها و آثار خود بر آن تأکید دارد شناساندن دین به عنوان نظام کامل زندگی و برنامه اداره صحیح جامعه است.
در حقیقت اصرار وی بر اصلاح بسیاری از نارساییهای حوزه در همین راستا بود; زیرا می دید علمای اسلام و حوزه های بزرگ نجف و کربل تنها به بررسی فقه و اصول می پردازند و فقه و اصول را نیز ناظر به کردارهای فردی و سامان دهی پیوند انسان با خدا می دانند و به زوایای اجتماعی اسلام و سامان دادن به پیوند مردم با یکدیگر با حکومت با جامعه های دیگر و… توجه نمی کردند رنج می برد. از این روی کارهای گسترده ای را برای زدودن این تصور نادرست از محیط حوزه های علمیه و توجه دادن عالمان دین به بعد اجتماعی فقه و رسالت حوزه در برپایی حکومت اسلامی و استقرار حاکمیت الهی آغاز کرد و بحث ولایت فقیه را در حوزه نجف به گونه جدی مطرح ساخت:
(شاید ایشان [شهید صدر] از اولین دانشمندان حوزه علمیه نجف بودند که مبنای ولایت فقیه را همچون امام امت مبنای فقهی صحیح می دانستند و معتقد بودند که خط صحیح انقلاب خط مکتبی انقلاب اسلامی می بایستی در این محور و در این قاعده و اصل و مبنا استوار باشد.)31
بر همین اساس وقتی امام خمینی در حوزه نجف بحث ولایت فقیه را مطرح ساخت شهید صدر از آن استقبال کرد و به شاگردان و دوستانش سفارش کرد که در درس ایشان حاضر شوند و بحثهای فقهی امام خمینی را درباره ولایت فقیه که در جزوه های کوچک نشر می شد با دقت مطالعه کنند و نیروی خویش را در جهت تحقق هدفهای ایشان به کار گیرند.
در حقیقت تشکیلات سیاسی (حزب الدعوة) که توسط شهید صدر بنیان گذاشته شده بود گامی در راستای تحقق ولایت فقیه بود.
هدف و آرزوی شهید صدر این بود که جوانان و روشنفکران مسلمان عراقی در یک سازمان و تشکیلات سیاسی سازمان دهی شوند و بازوی نیرومند سیاسی و اجتماعی خط ولایت فقیه باشند.
آگاهی بخشی و روشنگری
دور بودن حوزه از مسائل حکومتی در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی که در بخشهای گذشته بدان اشاره کردیم به سهم خود سبب شده بود که نوعی محدوداندیشی بر فضای عمومی حوزه و بحثهای فقهی سایه افکند و مباحث فقهی و اجتماعی بیش تر از زاویه تکالیف فردی مورد بحث قرار گیرد و از بسیاری آگاهیهای لازم اجتماعی اقتصادی سیاسی و… به دور باشد. در نگاه شهید صدر این یک کاستی بزرگ به شمار می آمد که ادامه آن به صلاح حوزه نبود. بر همین اساس خود وی در راستای اصلاح در ساختار فرهنگی حوزه و بالا بردن آگاهی و دانش روز حوزویان به یک سلسله حرکتهای روشنگرانه دست زد و تلاش ورزید که بُعد اجتماعی اسلام و همه سونگری فقه پربار شیعه را نشان دهد.
شهید صدر کتابهای ارزشمند: فلسفتنا و اقتصادنا و… را در همین رابطه و برای ارائه ذهنیتی درست و جامع از همه زوایای اسلام و اندیشه های فلسفی و اقتصادی روز نگاشت.
وی در مقدمه کتاب اقتصادن ضمن تاکید بر جامع بودن اسلام و بایستگی پرداختن به بُعد سیاسی اقتصادی اجتماعی و حکومتی فقه می نویسد:
(… لتکتمل لنا فی نهایة المطاف ذهنیة کاملة عن الإسلام بوصفه عقیدة حیة فی الأعماق ونظاماً کاملاً للحیاة ومنهجاً خاصاً فی التربیة والتفکر.)32
تا در پایان دور تصویری روشن و کامل از اسلام به دست آید به گونه ای که عقیده ای زنده و پویا و نظامی کامل برای زندگی و روشی ویژه در تربیت و تفکر اسلامی ترسیم گردد.
بحثهای فقهی در دهه های اخیر به خاطر اثرپذیری از دگرگونیهای تلخ سیاسی به جنبه های فردی محدود شده بود. بیش تر تلاش می شد تا معارف دین از زاویه رابطه انسان با خد مورد مطالعه قرار گیرد و در این مطالعه مفاهیم اجتماعی و سیاسی مورد نظرنبود. روشن است که حاکمیت چنین تفکری بر حوزه های علمیه چه پیامدهای ناگواری می توانست در پی داشته باشد.
شهید صدر با ارائه مواردی از فقه و اصول که از همین محدود نگری و فرداندیشی اثر پذیرفته اند می نویسد:
(محدودیت در هدف و پرداختن به عرصه های فردی ناشی از تنگنایی بود که فقه در واقعیت خارجی دچار آن گردیده بود بدین سان اجتهاد نیز رفته رفته بر جنبه های شخصی فقه تکیه بیش تری می کرد و موضوعات اجتماعی متروک ماند.)33
بنابراین در نگاه شهید صدر روشن گری و تلاش در جهت ترسیم مسیر درست فکری و فرهنگی در حوزه های علمیه و بالابردن آگاهی حوزویان لازمه یک حرکت اصلاح گرانه در حوزه است به گونه ای که بدون فراهم شدن چنین زمینه هایی دگرگونی رخ نخواهد داد.
منبع: حوزه - فروردین و اردیبهشت - خرداد و تیر 1376، شماره 79 و 80 - اصلاح حوزه در نگاه شهید صدر
-------------------------------------
پی نوشت:
11 . (زندگی نامه شهید صدر)29/.
12 . (میرزای شیرازی) آقابزرگ تهرانی وزارت ارشاد اسلامی.
13 . (اعیان الشیعه) سید محسن امین ج45/48 دارالتعارف للمطبوعات بیروت.
14 . (همان مدرک).
15 . روزنامه (جمهوری اسلامی) 1370/8/20.
16 . مجله (آئیینه پژوهش) شماره 85/4.
17 . (دروس فی علم الأصول)ج5/1.
18 . شهید صدر رساله عملیه خویش را در چهار محور اصلی: عبادات اموال سلوک عام و سلوک خاص سامان می دهد و هر یک از این محورها را به بخشهایی سازوار با آن تقسیم می کند و همه بحثهای فقهی را در همین محورها می گنجاند. ر .ک. (الفتاوی الواضحة) سید محمد باقر صدر123/ ـ 125 دارالتعارف للمطبوعات بیروت.
19 . یادآوری: در بین فقیهان پیشین تا حدودی این شیوه رایج بوده است چنانکه شیخ مفید در مقنعه و شیخ صدوق در هدایة و شیخ علاءالدین ابی المجد حلبی در اشارة السبق و… در طلیعه بحث احکام یک دوره فشرده اصول اعتقادی را ارائه داده اند و سپس بابهای احکام فقهی را به ترتیب آورده اند ولی این سنت نیکو کم کم رها شد و در بین پسینیان و همروزگاران متأسفانه این شیوه دیده نمی شود. بنابراین می توان گفت: شهید صدر این شیوه را احیا کرد.
20 . روزنامه (جمهوری اسلامی) 1370/8/20.
21 . (الفتاوی الواضحة)83/.
22 . روزنامه (جمهوری اسلامی) 1370/8/20.
23 . (همان مدرک).
24 . (اقتصادنا) سید محمد باقر صدر چاپ شده در (مجموعه آثار شهید صدر) ج26/10.
25 . (زندگی نامه شهید صدر)33/.
26 . (همان مدرک)15/.
27 . مجله (الحوار) شماره 30 ـ 117/31 ـ 118.
28 . (زندگی نامه شهید صدر)30/.
29 . مجله (حوزه) شماره41/42 مصاحبه واعظ زاده خراسانی.
30 . (الشهید صدر فضائله و شمائله)94/.
31 . روزنامه (جمهوری اسلامی)61/1/19. ویژه نامه مصاحبه سید محمود هاشمی.
32 . (اقتصادنا) چاپ شده در (مجموعه آثار شهید صدر) ج25/10.
33 . مجله (فقه اهل بیت) شماره38/1.