ماه رجب و دعا
خداوند را سپاس می گوییم بر نعمت های مادّی و معنوی اش که شمارش آن ممکن نیست. خدا را شکر، بر نعمت معنوی و ارزشمند ماه رجب. ماهی که همچون شجره طوبی، با شاخه هایی آویخته از ولادت دو امام معصوم، مبعث اشرف مخلوقات و دعا و مناجات، تشنگان معرفت را سیراب کرده است. از برجستگی های درخشان این ماه، دعا و نیایش است و در اینجا اشاره به گوشه ای از جایگاه و منزلت دعا در اسلام، امری مطلوب به نظر می رسد. اهتمام قرآن به دعا و راز و نیاز، تا آن جاست که می فرماید:«قُلْ ما یَعْبَؤا بِکُمْ رَبّی لَوْ لا دُعاؤکُمْ؛ بگو! اگر اهل دعا نباشید، خداوند اعتنایی به شما نخواهد کرد».[1] واقعاً، چه شگفت انگیز و در عین حال جان فزا و امیدبخش است! خدایی که ما آدمیان، درمقابل عظمت او هیچ هستیم، اگر ما را به دعا نمی خواند، به تعبیر عطار و مولانا، کسی زَهره بردن نامش را نداشت.
اُذْکُرُونی اگر نفرمودی
زَهره نام او که را بودی[2]
این دعا تو امر کردی ز ابتدا
ورنه خاکی را چه زهره این بُدی[3]
خداوند چنان ما را به دعا و خواندن نامش فرا می خواند که اگر او را نخوانیم و اهل دعا نباشیم، به ما اعتنایی نخواهد فرمود.
شکرلِلَّه کین رسن آویختند
فضل و رحمت را به هم آمیختند[4]
بی کرانه بودن دریای رحمت و جود و فضل الهی سبب شده است که پس از اذن به دعا، توفیق دعا خواندن نیز از طرف او باشد. به تعبیر مولانا، هم دعا از تو، اجابت هم ز تو.
ما ز آز و حرص، خود را سوختیم
وین دعا را هم ز تو آموختیم
هم دعا از تو، اجابت هم ز تو
ایمنی از تو، مهابت هم ز تو
چون دعامان امر کردی ای عجاب
این دعای خویش را کن مستجاب[5]
نکته دیگر آنکه، آنها که در اندیشه سرنوشتی آرمانی و قضا و قدری شایسته و مطلوب برای خویشند، می توانند در کنار تلاش و کوشش، دعا را نیز به استخدام خویش گیرند. به تعبیر شهید مطهری:
دعا، یکی از علل این جهان است که در سرنوشت انسان مؤثر است، جلوی جریان هایی را می گیرد و یا جریان هایی را به وجود می آورد. به عبارت دیگر، دعا یکی از مظاهر قضا و قدر است که در سرنوشت حادثه ای می تواند، مؤثر باشد.[6]
همان گونه که در روایتی نیز از امام صادق علیه السلام این چنین آمده است:
دعا، قضا را بر می گرداند، هر چند، آن قضا محکم شده باشد. پس زیاد دعا بخوان. بی شک دعا کلید هر رحمت است و رستگاری اجابت را در پی خواهد داشت. و بنده به آنچه نزد خداوند است نمی رسد، مگر به واسطه دعا کردن؛ و بر هیچ دری زیاد کوبیده نمی شود، مگر آنکه باز خواهد شد.[7]
سخن آخر اینکه، صرف نظر از استجابت و عدم استجابت دعا، نفس دعا خواندن، امری بسیار مطلوب است؛ زیرا در نظر یک عارف وعاشق، توفیق داشتن در دعا علامت عشوه پنهانی معشوق و بذل توجه او به عاشق است:
هیچ عاشق، خود نباشد وصل جو
که نه معشوقش بود جویای او
چون در این دلْ برق مِهر دوست جََست
اندر آن دل، دوستی می دان که هست
در دل تو مهر حق چون گشته نو
هست حق را بی گمان، میلی به تو[8]
در واقع، به تعبیر زیبای مولانا، نفس دعا کردن ها، همان لبیک خداوندی و کمند لطف حضرت سرمدی است. او در دفتر سوم مثنوی، داستانی این چنین نقل کرده است: شخصی مکرر دعا می کرد و یا اللّه می گفت، اما لبیکی نمی شنید. شیطان او را وسوسه کرد که: این همه اللّه را لبیک کو؟ او که تحت تأثیر این سخن شیطان قرار گرفت، دست از دعا و راز و نیاز برداشت. تا اینکه شبی خضر علیه السلام را به خواب می بیند که به او می فرماید:
گفت: هین، از ذکر چون وامانده ای؟
چون پشیمانی از آن کش خوانده ای؟
و او در جواب خضر نبی علیه السلام می گوید:
گفت: لبیکم نمی آید جواب
زان همی ترسم که باشم ردّ باب
اما، خضر که فرستاده الهی بود، بر این بیچاره، داستان عشق نهانی معشوق به بنده خویش را این گونه بیان می کند:
گفت: آن اللّهِ تو، لبیک ماست
وان نیاز و درد و سوزت، پیک ماست
حیله ها و چاره جویی های تو
جذب ما بود و گشاد این پای تو
ترس و عشق تو کمند لطف ماست
زیر هر یا رب تو، لبیک هاست
پروردگارا، ما را اهل دعا قرار ده و دعاهایمان را نیز به زیور استجابت، آراسته فرما! اِنّکَ وَلِی التَّوفیق.
پی نوشت:
[1] فرقان: 77.
[2] عطار
[3] مولانا
[4] مولانا
[5] مولانا
[6] مرتضى مطهرى، انسان و سرنوشت، ص 87.
[7] شیخ عباس قمى، سفینة البحار، ج2، ص 178.
[8] مولانا.
افزودن دیدگاه جدید