استفاده از ظرفیت اجتماع
یک زاویه ای که در راه خدا مورد توجه است، حرکت های دسته جمعی است که با حرکت فردی، متفاوت می باشد. چگونگی بهره برداری و کیفیت تلفیق در این حرکت ها و جلسات جمعی، مهم است. در روایت هم آمده است که: یدُ اللهِ عَلَى الْجَمَاعَه؛(۱) یعنی دست رحمت و عنایت ویژه الهی، بر جماعت است.
همچنان که امام صادق ع می فرمایند:
ما اجتَمَعَ أربعهُ رَهطٍ قَطُّ عَلى أمْرٍ واحِدٍ فَدَعَوا اللهَ إلاّ تَفَرَّقُوا عن إجابَهٍ؛(۲)
هیچ گاه چهار نفر گرد نیامدند و براى مطلبى به درگاه خدا دعا نکردند ، مگر اینکه با اجابت آن دعا، پراکنده شدند
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) کدام اجتماع را فرمودند «یَدُ اللهِ عَلَى الْجَمَاعَه»؟ شرط این جماعت چیست؟ اگر چند نفر در وادی معنویت و رشد قرار گرفتند، چگونه می توانند غیر از اقدامات فردی شان از اجتماعشان بهره ببرند؟ یکی از راه ها، جلسات دسته جمعی است. در روایت از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) آمده است:
الأرْواحُ جُنودٌ مُجَنَّدَهٌ، فَما تَعارَفَ مِنها فِی اللهِ اِئْتَلَفَ وَ مَا تَناکَرَ مِنها فِی اللهِ اِخْتَلَفَ؛(۳)
ارواح، گروه های جمع شده هستند. آنان که در مسیر خدا با یکدیگر آشنا شوند، با هم الفت می گیرند و آن ها که در مسیر خدا با هم آشنا و مشترک نباشند، از هم جدا مى شوند.
ارواح، شعاع هایی از عالم غیبند که اینجا باید همدیگر را پیدا کنند. اگر پیدا کردند، تازه اول راه می شود که چه کار کنند تا بتوانند بازگشتی دوباره داشته باشند. وقتی پنج نفر یا ده نفر که دارای شرایط لازم باشند کنار هم بنشینند و شروع کنند به ذکر توسلی، این جلسه و توسل، خیلی می تواند مفید و مؤثر باشد. وقتی اهل مجلسی واقعاً با هم یکی بشوند، آن وقت دعا در آن مجلس، ردخور ندارد و خیلی برکات دیگر به همراه دارد؛ از جمله اینکه درصدها را بالا می آورد؛ به این معنا که این آقا از نظر روشنایی دل، مثلاً ۵ درصد بوده؛ ولی به جلسه خوبی رفته و در نتیجه، تا ۷۰ درصد بالا می آید. در این گونه جمع ها موازنه ای میان افراد ایجاد می شود؛ به طوری که همه احساس آرامش و قدرت معنوی می کنند. اگر توسلات و جلسات خوب پیدا بشود، نفوس را با هم همرنگ می کند و سرعت رشد را بالا می برد.
نمونه قرآنی یک اجتماع بسیار مفید
یک نمونه قرآنی از جمع ها مطلوب، جریان اصحاب کهف است. ببینید این افراد، در این مدت کوتاهی که با هم بودند چقدر رشد کردند که طبق روایات، از اصحاب امام زمان ع قرار گرفتند و تا این حد، مستحق کرامت شدند. دلائل این همه رشد، متعدد است؛ یکی از دلائل آن، همین اجتماع آن ها است. این ها جمع بودند و جمعشان هم دارای شرایط لازم بود؛ لذا خیلی آن ها را رشد داد. جمع، خیلی می تواند کار انجام بدهد. اجتماع این ها به آن عدد خاص که رسید، این اجتماع، این ها را بسیار رشد داد.
اساساً حرکت های فردی معنوی مانند توسل، یک سری آثار دارند، حرکات و توسلات اجتماعی یک آثار دیگری دارند؛ لذا اگر مردم یک مملکت، توسل داشته باشند، مشکلات ایجاد نمیشوند و خیرها هم به دست میآید؛ برای مثال، خشک سالی میتواند فاجعه ایجاد کند، احتمالش هم هست برای مملکت بیاید؛ ولی اگر مردم به اهل بیت: متوسل باشند، رفعش از ناحیه آن ها بسیار آسان است و عنایت میشود؛ یا مثلاً خطرات دشمن، هجوم به شیعه…، این ها با توسلهای جمعی از میان میرود، توسلهای فردی خوب است؛ اما توسل جمعی، مشکلات عمومی و مملکتی را از میان میبرد.
به هر حال اجتماع و جلسات معنوی، برکات و نتایج بسیاری می تواند داشته باشد؛ اما برای اینکه جلسات و حرکت های جمعی بتواند این گونه برکات فوق العاده را داشته باشد و بار انسان ها را سبک نماید و مشکلات بزرگ فردی و اجتماعی را حل کند، شرایط خاصی دارد. اگر شرایط لازم حاصل شود، خیلی خیلی بهره دارد و روح را واقعاً تقویت میکند. انسان با شرکت در برخی از روضه ها یا جلسات اخلاق یا توسل، احساس سبکی، تقویت روح و لذت معنوی می کند؛ این به دلیل این است که اهل آن مجلس، شرایط لازم را رعایت کرده اند. برخی از این شرایط، عبارتند از:
۱.یکدلی و نبود تعارضات نفسانی
اول اینکه جمع باید جمعی باشد که تعارض نفسانی بینشان نباشد. هر چه در این جلسات، دل ها به هم نزدیک باشد و افراد، خیرخواه و دلسوز هم باشند و یگانگی برقرار باشد، این جمع و جلسه به رحمت خدا و دریافت فیوضات، خیلی نزدیک هستند. به هر حال برای پیدایش اُنس روحی و معنوی باید آمادگی وجود داشته باشد؛ به این معنا که کدورات نفسانی، چه در مورد اهل مجلس و چه در مورد غیر اهل مجلس، نباید وجود داشته باشد؛ بلکه دل باید زلال باشد. فضای دل اگر کدر شد، مانع استجابت دعا میشود. این هم یکی از مسائلی است که در مجالس نمی گذارد انس و الفت و بهره و صفا به وجود بیاید.
خدا رحمت کند مرحوم حاج حسن آقای شرکت را که نقل می کردند: گاهی مرحوم آقای انصاری همدانی موقع دعا در جلسات، به دو نفر از رفقا اشاره می کردند و می گفتند: «شما و شما، دل هایتان را باهم صاف کنید؛ می خواهیم دعا کنیم». این، یک حقیقتی است. اگر دل ها یکدست بشود، نفسانیت از میان برود، تعداد خیلی کم هم می تواند بارهای بزرگی را بلند کند.
ما باید واقعاً در این گونه مجالس، صلح و صفا داشته باشیم که اگر کسی به مجلسمان آمد، حس آسایش بکند و غلبه معنویت باشد. خداوند میان عباد خالصش، کسانی را دارد که متعدد هم هستند؛ ولی طوری سبک هستند که انسان وقتی وارد مجالسشان میشود، احساس امنیت و آسایش میکند.
متأسفانه این تعارض نفسانی، حتی در مسائل سلوکی و معنوی زیاد است. انسان گاهی به مشاهد مشرفه می رود، می بیند که متعددند پیرمردهای خیلی خوب که اهل عبادت هستند؛ ولی فوری با نمازگزاران یا با زائران، دعوایشان می شود و تحمل هایشان کم است. این، یک نمونه از تعارض نفسانی است. گاهی یک اختلاف و اصطکاک، فضا را کدر می کند و درِ رحمت را به دل انسان می بندد، وگرنه محضر اهل بیت عصمت و طهارت: مُخْتَلَفُ الْمَلائِکَه [=محل رفت و آمد ملائکه] است. این تعارض نفسانی، این خشم های پنهان، این پرداختن به خیالات، این اصطکاک ها و این درگیری های درونی، حرکت های نفسانی است که رزق ها را کم، انسان را مبتلا می کند.
۲.داشتن انگیزه های معنوی و خالص
یکی دیگر از شرایط، این است که داعی و انگیزه، باید کاملاً معنوی باشد. خیلی مهم است که ما واقعاً برای چه چیزی پا در این گونه مجالس می گذاریم. برای دیدن دوستان؟ برای خوشایند صاحب مجلس؟ یا واقعاً برای بهره بردن و رشد؟ میگفتند: مرحوم آیت الله انصاری همدانی، اوائل که به قم آمده بودند، به درس مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری; (مؤسس حوزه علمیۀ قم) رفته بودند. در درس ایشان معمول بوده که قبل از درس سیدی روضهای میخوانده است. مرحوم آقای انصاری همدانی گفته بودند: وارد که شدم، دیدم فضای بالای سر همه طلبهها را ابرهای تیره گرفته است. سید رفت بالا و همین که گفت: «السلام علیک یا اباعبدالله» و حاضران دست هایشان را به پیشانی گذاشتند و توجه پیدا کردند، ابرها متراکماً از در بیرون رفت یا محو شد.
حقیقت این ابرهای سیاه، دواعی نفسانی است. علم، بسیار خوب است؛ ولی علم، اخلاص میخواهد. علم وقتی که همراه با نیت سالم شد، مفید است، و الا گاهی من در درس، دو زانو نشستهام که یک اشکالی را مطرح کنم؛ ولی آخرش منتهی میشود به مسائل نفسانی که «من» این اشکال را مطرح کنم، یا «من» فلانی را محکوم کنم، یا من از بهترین شاگردهای فلان باشم.
خلوص برگزارکنندگان و گردانندگان این گونه محافل هم در کیفیت مجالس، خیلی مؤثر است.
۳.یاد اهل بیت
نمک و اصل در این گونه مجالس، یاد و ذکر اهل بیت: است. منظور از نمک، یک کیمیایی است که به مجلس میخورد. مجلسی که این جور آماده شده، با توجه به اهل بیت: چه در قالب ذکر صلوات یا حدیث کساء یا روضه حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) یا … جان می گیرد و نورانی می شود. آن گاه، دیگر وقت آن است که انسان از توسل بهره ببرد، و خودش را در معرض نسیم رحمت خدا قرار بدهد. برخی جلسات هست که به اسم روضه و عزاداری تشکیل می شود؛ اما کمتر یاد اهل بیت: و معارف و فضائل و مصائبشان در آن گفته می شود؛ بلکه مسائل متفرقه طرح می گردد؛ در حالی که باید هر بحث و موضوعی را به یاد و نام اهل بیت: ختم کرد و لو در قالب یک روضه، یا سلام، یا … .
۴.مراعات های قبلی
از دیگر اموری که در برداشت ما از جلسات معنوی مؤثر است، عملکرد گذشته ما است. کیفیت و برکات این گونه جلسات، به اعمال طول هفته و سال و ماه ما و به نفوس ما بستگی دارد. اگر بتوانیم مراقبه خود را در طول هفته زیاد کنیم، درصد کیفیت مجالس بالا میرود. باید در طول هفته، هدف اصلیمان امور معنوی باشد و کارهای روزمرهمان را بهانه برای رشد معنوی مان بدانیم. این کار را باید عملاً در طول روز ثابت کرد. مبادا کثرت اشتغال و افکار زیاد و تشتت، ما را به سمت شیطان ببرد. کسی که یک هفته در امور دنیایی کار میکند، وقتی نشسته است، افکارش به طور ملکه و خودکار در مسائل دنیایی غوطه می خورد؛ لذا هم برای خودش خیری حاصل نمیشود و هم ممکن است مانع رسیدن فیض به سایرین شود
۵.پرهیز از اشتغالات
یکی از شرایط مهم برای ثمربخشی این گونه جلسات، این است که در این گونه جلسات باید از هرگونه تشتت و پراکندگی اجتناب کرد. حداقل این بخشش، بر عهدۀ خود انسان ها و در اختیار آن ها است. وقتی شخص در این گونه جلسات شرکت می کند، باید کاملاً فارغ باشد؛ تا حدی که گویی اصلاً در هیچ جای عالم، کاری ندارد. انسان یک ساعتی را که در مجالس دعا و وعظ و … هست، باید تمام هوش و حواسش متوجه خود مجلس باشد، و به بیرون و خانواده و کار و… توجه نداشته باشد. بهره بردن از این گونه جلسات، یک اجتماع خاطری میخواهد. بعد از اجتماع خاطر و نبود تشتت و پراکندگی است که اتفاق های معنوی خوب برای اهل مجلس، رخ می دهد.
ذکر این نکته هم مفید است که یکی از اموری که در کل، مشکل اجتماع است و فضای معنوی را پایین میآورد، آلودگیهای صوتی است که از شروع تا پایان یک جلسه نباید باشد، تا انس و آرامش معنوی و توجه برای اهل مجلس حاصل شود. در سابق، فقط یک صدای بلند، مجاز بود و آن هم صدای مؤذن بود و تأیید هم می شد. الآن خیلی صداها و آلودگی ها در جامعه زیاد است و عادی هم شده است؛ در حالی که این گونه صداها، باعث انصراف فکر و توجه به آن سمت میشود؛ از جمله همین تلفن های همراه و صداها و مشغله هایی که ایجاد می کند، مانع تمرکز و اجتماع قلوب است.
۶.رعایت حقوق دیگران
شرط دیگر برای استفاده از اقدامات معنوی، از جمله برای استفاده از محافل و جلسات معنوی وجود دارد، خالی بودن عهده انسان از حقوق دیگران است. خیلی از حقوق در ضمن رساله الحقوق امام سجاد۷ تعریف شده که وقتی این ها نادیده گرفته می شود، کار انسان سخت می گردد. اهل بیت: همه را بیان فرموده اند. حقوق مربوط به خویشان، همسایگان، اجتماع، دوستان و …. .
یک ربطی میان انسان و این افراد هست که کوتاهی ها، پرخاش ها، یا اصطکاک های نفسانی با این گونه افراد، باعث می شود بر سر راه بهره برداری انسان، مانع ایجاد شود. رعایت نکردن این حقوق و اصطکاک با این افراد، مشکلات را متوجه خود انسان می کند.
گاهی انسان زیر بار بسیاری از این گونه حقوقِ نادیده گرفته شده قرار دارد و اصلاً خودش متوجه نیست. یکی از مشکلات ما این است که تأثیر نفوس دیگران در کارهایمان، گره روی گره می اندازد؛ یعنی یک کارهایی کرده ایم و می کنیم که نفوس را ناخوش می آید و دل گیری حاصل می شود؛ در نتیجه منعکس می شود روی کارهای خودمان و گره روی گره می خورد.
ذکاوت واقعی مربوط است به کسی که خدا این نور را به او بدهد تا زیر بار حقوق ناشناخته یا توجه نکرده له نشود. الآن بسیاری از ماها در مورد حق الناس، فکر می کنیم که فقط مصداقش این است که یک پولی را که از یک نفر گرفته ام، به او برنگردانم؛ در حالی که این حقوق، بسیار زیادند و خیلی لطیفند و مراعاتشان خیلی لطافت می خواهد. گاهی انسان یک غیبت می کند که روایت هم دارد، واقعاً عصمت و ارتباط بینش و بین راهش مخدوش می گردد یا حتی کلاً قطع می شود.
این راه، خیلی لطافت دارد و مراعات می خواهد. ما فریب جهل و نادانی مان را می خوریم، وگرنه راه باز است. خدای متعال، همه را فرموده، اهل بیت: همه را به ما فرمودند و ماییم که در تشخیص ها، در نفسانیات، در جهل ها و نادانی هامان نمی توانیم درست برویم. باید آن قدر در این مرحله بمانیم، تا پخته این حرکت بشویم.
نزدیک ترین فشار از فوق (کلمه فوق که می گویم عنایت روی این کلمه هست، نمی گویم از آسمان بالاتر؛ بلکه فشارهایی که بر شانه های انسان های اهل ایمان می آید)، فشارهایی است که از عدم مراعات حقوق است و انواع و اقسام زیادی دارد. تا انسان این حس مدیریت بر این امور برایش پیش نیاید و اهل تشخیص نشود و در حد خودش مراعات نکند، گرفتار خواهد بود. در این مورد، نمونه های فراوانی را می شود از لابه لای روایات و آیات یافت. باب خیلی وسیعی است و خیلی از ماها، حداقل در زمان های متعددی، خرد شده این عدم مراعات ها هستیم.
گاهی زهد ، دنیا گریزی و این گونه موارد که در قرآن و روایات به آن سفارش شده است، به دلیل مبتلا نشدن به این گونه حقوق است. پرهیز از این حقوق سنگین، الگوهای قرآنی یا روایی را وادار می کرده که برای رسیدن و کسب سبک بالی بیشتر، فراغت هایی برای خودشان درست کنند. طبعاً، خیلی مراعات می خواهد. وقتی نفوس دیگران، از ما دلگیری پیدا می کنند، تأثیر می گذارد؛ چه پدر؛ چه مادر و چه برادر دینی. خیلی ذکاوت و توانایی می خواهد که انسان، این حرکت را و این طریق را به گونه ای رفته باشد که هم حق و باطل مسائل را حس کند و هم وظیفه خودش را تشخیص بدهد و کلاه هم بر سرش نرود؛ چون گاهی مردم، انسان را به کثرات خیالیه خودشان دعوت می کنند.
راه برون رفت از حقوق
اگر این زاویه، احیا بشود خیلی انسان بارش سبک می شود و می تواند از فعالیت های فردی و جمعی، بهره کامل ببرد. منظور از این زاویه، پی بردن به اهمیت و تأثیرات حقوق در امور معنوی و مادی زندگی و تشخیص مصادیق حق و باطل حقوق است. باید این قدر با احتیاط رفت ، تا به این نور رسید و مصادیق واقعی حقوق را از مصادیق خیالی آن تشخیص داد، والا تشخیص های اولیه، گاهی به جایی نمی رسد.
خدا رحمت کند مرحوم آیت الله بهجت، مکرر این سفارش و نصیحت را می فرمودند: «آنچه را که می دانید، عمل کنید؛ آنچه را که نمی دانید، خداوند می رساند؛ به شرطی که گام اول برداشته شود».
آری؛ «لاَ نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا»(۴) اصلاً ما بدهکار به مراتب انبیا: نیستیم. قضایا را مخلوط نکنیم. ما بدهکار به عقب افتادگی های خودمان هستیم. عدم مراعات ها، ما را زمین زده است. بخشی از این عدم مراعات ها، مربوط می شود به عدم تشخیص ها و عدم تشخیص ها، مربوط می شود به عملکرد منفی که تولید کوری در انسان می کند که درست تشخیص ندهد و آفات از اینجا شروع می شود.
خلاصه و نتیجه بحث
جمع مؤمنان خیلی می تواند کارایی داشته باشد؛ ولی جمعی که کدورت و اصطکاک نفسانی نداشته باشند و از حق و حقوق، بیرون آمده باشند. حواسشان باشد که تحت اشراف و سیطره و چرخ دنده های حق الناس و حق الله، گیر نکرده باشند یا حداقل دل شکسته و توبه کرده باشند و ذکر استغفار، زیاد گفته باشند، تا خود این جلسات کمکش کند و او را به سمت نورانیت بیشتر ببرد.
اگر شنیدید که این گونه جلسات و توجهات با این ابزار و شرایط، مرده را زنده کرده، تعجب نکنید و بدانید نتیجه ولایت الهی، و بیرون آمدن از سیطره نفسانیات است. اگر هم یک وقت انسان در جلسات توسل و غیره شرکت می کند و آثاری نمی بیند، باز از خود او است.
با رعایت موارد فوق، بخش زیادی از مقدمات استجابت دعا فراهم می شود. گاهی در جلسات چهار یا پنج نفری که شرایط رعایت شده است، فضای مجلس به قدری آماده میشده که اگر برای مشکلی دعا می کردند، فی المجلس حل میشده است. ما که میتوانیم چنین سرمایهای داشته باشیم و این قدر راههای طولانی و گرفتاریهای شدید را با توسل به اهل بیت: نزدیک کنیم، چرا راه خودمان را دور کنیم؟! بهره های ما از این گونه جلسات میتواند زیاد باشد؛ اگر کم بود به سبب این موانع است که گفته شد.
خداوند، همۀ ما را یاری فرماید که از خلوت ها و جلوت ها و از عبادات فردی و اجتماعی خود، بیشترین بهره ها را ببریم به حق اهل بیت عصمت و طهارت.
--------------------------
پی نوشت:
۱. الفصول المختاره، شیخ مفید، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ ق، ص۲۳۷.
۲ . کافی، شیخ کلینى، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص ۴۸۷.
۳. میزان الحکمه، ج۴، ص۵۴۰ و با اندکی اختلاف در: من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۳ ق، ج۴، ص۳۸۰.
۴ . سوره انعام:۱۵۲.
--------------------------
منبع : چشمه زلال