نقش رعایت حقوق دیگران در سلوک معنوی
گرفتاری های ما، چه گرفتاری مادی و چه گرفتاری معنوی که شخص، خودش را در بن بست حس کند و … غالباً ریشه در حقوقی دارد که برعهده ما است. حال چه توجه داشته ایم یا نداشته ایم و چه بزرگ بوده یا کوچک بوده است. ما غالباً حقوقی به عهده داریم و همه گرفتار هستیم. انسان در کارهای روزمرهاش ممکن است به نحوی آسیبی به کسی برساند یا کسی را از خودش دلگیر کند؛ اینها آثار سوء دارد و قابل انکار هم نیست. غالب ماها بسیار گرفتار تبعات و عوارض اعمالمان هستیم که در سرنوشتمان تأثیرگذار است و باید از این موارد – ظاهراً و باطناً، تشریعاً و تکویناً- بیرون بیاییم. ما باید از عوارض و تبعات این حقوق بیرون بیاییم، و الا در سرنوشت و مقدرات ما اثر خواهد گذاشت و این سنگینی ها، بر سر راه ما مشکل ایجاد خواهد کرد.
اینکه در به روی ما باز نمی شود، اینکه لذت عبادت را نمی بریم، یکی از ریشه هایش حقوقی است که بار ما را سنگین کرده است. البته وقتی حقوقی بر عهده انسان باشد، مانند ورود میکروب، طول می کشد تا رخنه و اثر کند وقتی هم که مشکل ایجاد کرد، بسته به اینکه چه حقی ضایع شده باشد، ممکن است آثار سنگینی بگذارد و برطرف شدن آن، طولانی می شود. برخی هم آثار کمتر، ولی به هر حال آثار دارد.
یکی از آثاری که تضییع حقوق دارد، دل مردگی است، و یکی دیگر، مشکلات زندگی است. در برخی از حقوق ضایع شده، اولین عوارض و آثاری که برای انسان پیدا میشود، این است که به فرزندان انسان سرایت می کند و زندگی و معیشت و امور مربوط به آن ها را تحت تأثیر قرار می دهد. مخصوصاً باید در امور مالی بسیار مواظب بود. یک خرده آمیخته و آشفته بودن و رعایت نکردن حدود شرعی در کسب درآمد، نصیب انسان را از اولاد صالح کم می کند. وضعیت اولاد ما در آینده، همین حالا دارد با رفتار ما رقم می خورد. باید در امور مالی، منظم تر عمل کنیم، تا نصیب های بهتری داشته باشیم.
نمونه هایی از توجه علما به رعایت حقوق
۱. آیت الله سید محمد کشمیری;
علما و بزرگان خیلی در این زمینه احتیاط می کرده اند. مرحوم آقا سید محمد کشمیری – که حاج آقای ما [=آیت الله ناصری] در نجف خدمت ایشان می رسیدند- در اواخر عمرشان نوشته هایی داشتند. یک وقتی نگاه می کردم، ایشان در نامه ای به یکی از دوستانشان می نویسند:
من آخر عمری خیلی از اینکه ذمّه من مشغول به حقوق ناس باشد، نگران هستم و دائم دارم دعا می کنم که: خدایا! مرا از این اشتغال بیرون بیاور و من را ملحق به آبا و اجداد طاهرینم کن.
در حالی که زندگی نامه ایشان را اگر کسی دیده باشد، می داند که در همه ابعاد، در نهایت احتیاط زندگی می کردند؛ حتی سهم امام و سهم سادات مصرف نمی کردند. اموراتشان از ناحیه هدایایی که به ایشان می رسیده می گذشته و روابط اجتماعی شان، حداقل بوده است؛ ولی در عین حال، چنین احتیاط می کردند و از اینکه حقوقی ادا نشده بر گردنشان باشد، نگران بودند.
۲. آیت الله سید علی قاضی
همچنین مرحوم آیت الله قاضی; در وصیت نامه خود سفارشاتی میکنند و در آخر، این جمله را میفرمایند:
زنهار! زنهار! زنهار! که کسی را نیازاری.
هیچ چیزی لطمهاش به زندگی انسان، بیشتر از این نیست که ظلمی بکند و کسی از انسان به خدا شکایت بکند. ولو آن شخص به زبان نیاورد، باز اثر خود را دارد. در یک سطح وسیعتر، دلگیرشدن مؤمنان از انسان –به ویژه ذوی الحقوق، مانند پدر و مادر، خواهر و برادر، معلم و استاد و … – خیلی اثر دارد؛
به خصوص پدر اگر دلگیر شود، آثار عجیبی میگذارد. ممکن است الآن کارهایت را عادی انجام دهی، امروز ممکن است اثرش ظاهر نشود؛ ولی فرداها در کار است و بالاخره اثر خود را خواهد گذاشت.
۳.آیت الله سید عبدالکریم کشمیری;
در مورد مؤمنانی که اهل معنا و عبادت و ذکر هستند، باید بیشتر رعایت کرد. مرحوم آیت الله کشمیری میفرمودند:
در نجف، میان اساتید، این جمله مشهور بود که با اهل ذکر درگیر نشوید؛ زیرا عوارض بدی در زندگی تان میگذارد.
کسی که رفته یک گوشهای و برای خودش مشغول به یاد خداست، اگر مورد ظلم قرار گیرد و دلگیر شود، این دلگیری در زندگی و امور مادی و معنوی ما منعکس می شود.
همین هاست که وقتی جمع شد، حتی عمر را کوتاه میکند؛ لذا در آن روایت از امام صادق(علیه السلام) دارد که فرمودند:
…أَنَّ أَکْثَرَ مَوْتَاهُمْ بِالْعَیْن…
اکثر اهل قبرستان، به چشم از دنیا رفته ا ند.۱
منظور از چشم، واقعاً خود بصر تنها نیست. بصر، کانال خروجی قوای نفسانی است.بسیار اتفاق می افتد که پدر یا مادر و یا ذوی الحقوق دیگر، از دست فرزندشان دلگیر میشوند؛ چون حق و حقوقش به جا آورده نمیشود. این ها آثار منفی خود را می گذارد. گاهی نگاه غضب آلودی به او می کند و کار او سخت می شود. این دلگیری را به یک تعبیری به آن «عین» هم میگویند. اگر خداوند، خیر و لطفی به کسی داشته باشد، او را در معرض آسیبهای این چنینی قرار نمی دهد. این، مسئله مهمی است که انسان باید دائم از خدا بخواهد که محفوظ باشد. بحث رعایت حقوق به قدری مهم است که امام صادق(علیه السلام) در روایتی می فرمایند:
ما عُبِدَ اللهُ بِشَیْءٍ أفْضَلَ مِن أداءِ حقِّ المؤمنِ؛۲
خداوند به چیزى برتر از اداى حقّ مؤمن عبادت نشده است.
به هر حال حقوقی هست مانند حق استاد، پدر و… اگر یک نفر حرکتی کرده که باعث دلگیری دیگری شده است، این دلگیری، کانال خروجی دارد و به زندگی انسان، صدمه وارد میکند و گاهی آن صدمات، خیلی سخت، قابل جبران است؛ لذا انسان باید بسیار احتیاط کند.
اگر سالکی بخواهد از بار حقوق پدری خود را بیرون بیاورد، امکان ندارد. بالاخره پدر است و، حقوقی دارد که آیات و روایات در مورد آن، بسیار است. هر کس مأمور به خدمت والدینش است. مثلاً شما که آمده اید قم مشغول کار خود هستید. خدای ناکرده خیلی توجهی به امورات والدین نمی کنید و او الآن در شهر خودش کشاورز است. او از شما انتظار دارد که بروید به او خدمت کنید و از طرفی، رشد شما اقتضا میکند که در قم بمانید و روزی ده ساعت، پانزده ساعت زحمت بکشید. اگر پدر، آنجا دائم مضطرب و ناراحت باشد، این ده، پانزده ساعت تلاش، معلوم نیست شما را به نتیجه برساند. باید به گونه ای عمل کنید و قضایا را جمع کنید که هم والدین از شما راضی باشند و هم به کارهای خود برسید و از هیچ کدام غافل نباشید. نمی شود که انسان فقط به عبادت ظاهری خدا فکر کند و سرش فقط به کار خودش باشد و تصور کند مشغول کسب رضایت خدا است.
در روایت از آقا امیرالمؤمنین(علیه السلام) هست که فرمودند:
جَعلَ اللهُ سبحانَهُ حُقوقَ عِبادِهِ مُقَدِّمَهً لحُقوقِهِ، فمَن قامَ بحُقوقِ عِبادِ اللهِ کانَ ذلکَ مُؤَدّیاً إلى القِیامِ بحُقوقِ الله؛۳
خداوند سبحان، حقوق مردم را مقدمۀ حقوق خود قرار داده است؛ پس هر کس حقوق بندگان خدا را رعایت کند، این کار به رعایت کردن حقوق خدا می انجامد.
رعایت این حقوق است که عیار انسان را بالا می برد و به انسان ارزش و بها می دهد.
از امام حسن عسکری(علیه السلام) نقل شده که فرمودند:
أعْرَفُ النّاسِ بِحُقوقِ إخْوانِهِ و أشَدُّهُم قَضاءً لَها أعْظَمُهُم عِندَ اللهِ شَأناً؛۴
آن کس که به حقوق برادران خود آشناتر، و در رعایت کردن آن ها کوشاتر باشد، نزد خداوند، مرتبه ای والاتر دارد.
معنای حقوق و انواع آن
اگر به ما در مورد حق الناس تذکر بدهند، فکر می کنیم فقط مصداقش این است که مثلاً پولی از یک نفر گرفته ام و به او برنگردانده ام؛ در حالی که مصادیق حقوق، بسیار زیاد و دقیق هستند و مراعاتشان خیلی لطافت می خواهد. معنای حقوق، اعم از پول و امور مالی است. گاهی تحقیر و تمسخر دیگری است، و گاهی اذیت کردن همسایه یا یک مؤمن است، و گاهی آزار و اذیت خانواده و فرزندان است، و گاهی بدقولی و سرکار گذاشتن مردم است. گاهی ترساندن دیگران و ….
گاهی هم رعایت نکردن حقوق امام زمان(علیه السلام) است که بر عهده مؤمنان می باشد؛ به ویژه ما طلبه ها؛ مثل عمل نکردن به وظیفه طلبگی، مصرف سهم امام بدون انجام وظیفه و استحقاق، کوتاهی برای خانواده، کوتاهی برای برادران دینی، کوتاهی برای اجتماع و … ما معمولاً با قوانین خودمان زندگی می کنیم؛ در حالی که قواعد دین، چیز دیگری است.
گاهی از اوقات انسان غافل است و بی احترامی یا توهینی می کند یا حرفی می زند جگرسوز؛ ولی فکر هم نمی کند این قدر گران در بیاید؛ ولی گران در آمده، یا جمع شده و ما را به بن بست رسانده است. حقوق تضییع شده از خود خدای متعال و حضرت بقیه الله- روحی له الفداء – گرفته تا حقوق مربوط به خانه و زندگی و اجتماع، همه رقم بر عهده ماهست.
خلاص شدن از آثار حقوق
برای خلاصی از آثار سنگین حقوق، هم راهکار پیشگیری وجود دارد و هم راهکار درمانی.
پیشگیری
پیشگیری به این معنا است که اول، انسان انواع حقوق را بشناسد. وقتی حقوق شناخته نشود، همتی برای مدیریت و ادای حقوق ایجاد نمی گردد. از سوی دیگر قبل از اقدام به هر کاری باید تأمل کرد و دید در اثر این کار، چه حقوقی به دوش من می آید و آیا می توانم از عهده انجام این حقوق برآیم یا توان انجام آن را ندارم. اگر این شناخت و تأمل انجام شود، حقوقی که تعلق می گیرد، مدیریت می شود و خود انسان بدون جهت و بیشتر از طاقت، زیر بار حقوق نمی رود.
درمان
به هر حال غالب ماها به برخی از این حقوق ضایع شده مبتلا هستیم و بارمان سنگین شده و حرکت و رشدمان را کند و گاهی مسدود کرده است. برای برطرف کردن این حقوق باید چه کرد؟ به خصوص که برخی از آن ها را ما فراموش کرده ایم که کی و کجا پایمال شده است و الان با آثار منفی آن، مواجه هستیم. به هر حال باید فکری کرد. ما نباید برای همیشه پشت درِ بسته از حقوق و حق الناس و حقوق دیگر بمانیم.
برای خلاصی از این حقوق، راهکار اولی و طبیعی، این است که انسان از افرادی که می شناسد و می داند حقشان را ضایع کرده و دلشان را رنجانده، تحصیل رضایت و دل جویی کند. با هر وسیله ممکنی که شده، دلشان را به دست بیاورد و خوشحالشان کند. البته در این باره، مسائل فقهی وجود دارد که افراد باید به وظیفه خود از حیث فقهی عمل کنند. علاوه بر آن، راهکارهای اخلاقی و تکمیلی برای رفع آثار حقوق وجود دارد.
برای مواردی که نمی شناسد و فراموش کرده یا به دلیلی، امکان راضی کردن طرف مقابل وجود ندارد، و برای حقوقی که از خدا و اهل بیت: ضایع شده، خلاصه هرگونه حقی که انسان پس از انجام وظیفه فقهی، در صدد تکمیل وظیفه در مورد آن است، برای رفع آثار آن ها به چند راهکار اشاره می کنیم.
راهکار اول: خواندن دعای مشلول
در شأن صدور این دعای گران قدر آمده، (۵) است که حضرت امیر (علیه السلام) این دعا را به جوانی آموختند که مراعات حق پدر خود را ننمود و چند سالی خیلی او را اذیت کرد، تا جایی که پدر، دل شکسته در کنار کعبه او را نفرین کرد؛ در نتیجه آفت بزرگی به او رسید و مستحق تأدیب و عذاب شد و نیمی از بدن او را شَل(فلج) کرد. خواندن مکرر این دعا، باعث شد که سلامتی او کاملاً برگردانده شود. اهل بیت: به قدری به انسان ها رئوف هستند که گاهی نزدیک ترین و دلسوزترین افراد، این مهربانی را ندارند.
در مورد اهمیت این دعا همین بس که آقا سید الشهدا(علیه السلام) فرمودند: ما از آن جوان خوشحال تر بودیم به سبب یافتن این دعا؛ زیرا اولین باری بود که پدرمان این دعا را می گفتند.
چند نکته در همین قصه هست؛ یک نکته این که سخت ترین نمونه حق، در این جریان، مصداق پیدا کرده و آن هم حق پدر است؛ تازه نه پدری عادی؛ پدری که با تمام وجود، خدمت می کرده و دلسوز بوده است. اما همین پدر، آن جور به او توهین شده است؛ ببینید چه حق بزرگی در میان هست و تا کجا این حق پایمال شده و چقدر اثر کرده که طرف را بیمار و شَل و بیچاره کرده است.
دعای مشلول به گونه ای چینش شده که اثر چنین حقوق مهم ضایع شده را از بین می برد. این پدر با دل شکسته در کنار بیت الله الحرام نفرین کرده، و این دعای مشمول اثر دعای او را بر می دارد. ما که –ان شاء الله- حقی سنگین تر از این، در گردنمان نیست؟! وقتی این دعا عوارض آن حقوق سنگین را دفع می نماید و برکات را به آن جوان جلب می کند، ان شاء الله خیلی سهل تر و بهتر می تواند برای ما مؤثر باشد و مشکلات ما را هم می تواند حل کند.
مداومت و توجه به محتوا
در انجام اعمال و اذکار برای تأثیر، یک اصل اساسی، استمرار عمل است؛ به سبب اینکه در طول زمان، این عمل، به عمل واقعی و جامع شرایط نزدیک شود و از سوی دیگر به مرور زمان، آن اثر خاص در نفس عامل ایجاد شود و درون انسان اصلاح گردد.
دعای مشلول، مشکلات حقوقی که بر عهده انسان هست و باعث کندی حرکت شده، را برطرف می کند و راه را برای انسان سهل می گرداند.
اسامی فوق العاده ای از اسماء الهی در این ادعا چینش و ترکیب شده است که اگر توجه به آن بشود، حالات عجیبی را برای انسان پیش می آورد؛ ان شاء الله.
اما مهم، این است که ادامه و مداومت می خواهد؛ و لو یک مدتی هم که شده انسان بر خواندن آن مداومت کند. زمان خاصی هم برای خواندن آن در طول شبانه روز ذکر نشده است. زمانش، زمانی است که رغبت باطنی و آرامش باشد. دعا، توجه می خواهد. مُخُّ الْعِبادَهِ، همان توجه است. اگر توجه باشد، برکاتش را به دنبال خواهد داشت.
راهکار دوم: استغفار و توبه
برای از بین رفتن تدریجی این حقوق، راهکار دیگری هم وجود دارد که عبارت است از استغفار کردن.
محتوای استغفار، یک نوع طلب بخشش عملی است که گاهی همه ابعاد وجودی انسان را درگیر می کند. در هر زاویه ای که انسان حقوقی به گردنش آمده، کسی که واقعاً در صدد استغفار و طلب بخشش و مغفرت باشد، بالأخره ناخودآگاه به سمت اصلاح آن زاویه می رود. همان مقداری که تشخیص می دهد، همان نقطه روشنی می شود که لازم است به سمت زاویه بالاتر برود تا به کلی از حقوق خارج گردد. با استغفار واقعی، زمینه برای توبه و بازگشت به درگاه الهی فراهم می شود. در اثر این توبۀ بعد از استغفار، توجه خاص خداوند شامل افراد می گردد و از فشار و مشکلات حقوق رهایی می یابند.
در قرآن هم بشارت های فراوانی برای استغفار و توبه ذکر شده است؛ از جمله فرموده است:
وَ یا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْه یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یَزِدْکُمْ قُوَّهً إِلى قُوَّتِکُمْ؛۶
و اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید؛ سپس به سوى او بازگردید، تا رحمت آسمان را پى درپى بر شما بفرستد و نیرویى بر نیرویتان بیفزاید!
وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْه یُمَتِّعْکُمْ مَتاعاً حَسَناً إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى؛7
و اینکه: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید سپس به سوى او بازگردید تا شما را از مواهب به خوبى بهرهمند سازد.
َقُلْت اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً؛۸
به آن ها گفتم: «از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است»
ما در بسیاری موارد، پشت گرفتاری هایی ایستاده ایم و معطل شده ایم که گاهی در طول مدت دامن گیر ما شده و چاره آن، یک نوع استغفار روزانه است. سنّتی که در بین بزرگان از علما و قدمابوده، همین مسئله استغفار است. این، بهترین کلید و ابزاری است که انسان را از حقوق قبل بیرون می آورد و سرنوشت را آسان می کند و نیل به حوائج را سهل می کند. این، ابزاری است که به راحتی در دست خود ما است.
استغفار علاوه بر اینکه برای خود انسان است، برای اشخاصی که حقوقی از آن ها ضایع شده نیز اثر دارد. می توان از خداوند برای کسانی که حقی به گردن ما دارند، طلب آمرزش کرد. این استغفار، موجب جلب رضایت افراد محق می شود، و همین رضایت، موجب رفع برخی آثار حقوق می گردد.
ان شاءالله با مداومت بر این راهکارهایی که عرض شد، کم کم از آثاری که حقوق ضایع شده بر سیر زندگی ظاهری و معنوی ما گذاشته، نجات بیابیم و راه رشد و تقرب و اصلاح را با عنایات اهل بیت: به سرانجام برسانیم.
------------------------------
پی نوشت ها:
۱.بحار الأنوار، علامه مجلسى، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، دوم، ۱۴۰۳ق، ج۶۰، ص ۲۵.
۲.کافی، شیخ کلینى، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چهارم، 7۱۴۰ق. ج۲، ص71.
۳.غرر الحکم و درر الکلم، عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۶۶ ش، ص ۳۴۰.
۴.بحار الأنوار، ج۴۱، ص ۵۵.
۵.متن کامل این دعا را به همراه توضیحات کامل در مورد شأن صدور آن، در نشریه خُلُق شماره ۴۲، ص ۵۴، ذکر شده است.
۶.سوره هود: ۵۲.
7.سوره هود: ۳.
۸.سوره نوح:۱۰.
------------------------------
منبع : چشمه زلال
افزودن دیدگاه جدید