اهمیت هدف گذاری در زندگی | چگونه هدف گذاری کنیم؟
چگونه هدف گذاری کنیم؟
در این مقاله از ضیاءالصالحین، ما به بررسی اهمیت هدف گذاری در زندگی پرداخته و نشان خواهیم داد که چگونه میتوانید از داشتن اهداف واقعبینانه بیشترین بهره را در زندگی خود ببرید. همچنین، چند نکته را که کمک میکنند همواره مسئولیتپذیر بوده و در زمان حرکت به سمت تحقق رویاهایتان ثابت قدم باشید، با شما در میان خواهیم گذاشت.
احتمالاً بارها شنیدهاید که میگویند “باید در زندگی هدف داشت”. در واقع، کارشناسان موفقیت و روانشناسها همواره توصیه میکنند که در زندگی اهدافی برای خود تعیین کنید؛ از اهداف مالی و شغلی گرفته تا اهداف شخصی. اما چرا تعیین اهداف واقعبینانه مهم است و چه تأثیری در زندگی شخصی و حرفهای ما میگذارد؟
تعیین اهداف برای بهبود زندگی شخصی و حرفهای مهم است
اهمیت تعیین اهداف در روانشناسی نهفته است. کار کردن برای یک هدف، مغز شما را متمرکز کرده و به آن میدهد. این امر به نوبه خود، هدف و ساختار بیشتری به زندگی شما میدهد.
علاوه بر این، تعیین اهداف به شما کمک میکند تا هم در زندگی شخصی و هم در زندگی حرفهای موفقتر باشید. میتوان هدف را به منزله یک فانوس دریایی تلقی کرد که به شما کمک میکند تا همواره در جریان زندگی روزمره بهترین عملکرد خود را داشته و در مسیری صحیح راهنمایی شوید. برای مثال، بهبود خودانگیزشی از طریق تعیین اهداف میتواند به شما کمک کند تا در محل کار تمرکز بهتری داشته باشید و همچنین، به شما کمک میکند تا پیشرفت شغلی را که همیشه به دنبالش بودید، به دست آورید.
3 مزیت عمده تعیین اهداف
تعیین و سپس دستیابی به اهداف و آرزوهایتان مزایای زیادی برای سلامت روانی و رفاه حال شما دارد، از جمله:
افزایش بهرهوری: تعیین اهداف به شما کمک میکند تا در تمام جنبههای زندگی خود بهرهورتر شوید. اهداف به شما یک مسیر مشخص برای دنبال کردن میدهند، که به نوبه خود به مراحل کوچکتری تقسیم شده است. با داشتن یک مسیر واضح به سمت هدف خود، شما وقت خود را برای فهمیدن گام بعدی هدر نخواهید داد.
بهبود مهارتهای تصمیمگیری: هنگامی که برای دستیابی به یک هدف مشخص کار میکنید، ملزم خواهید بود تصمیمهایی بگیرید که میتوانند شما را به آن هدف نزدیکتر یا دورتر کنند. هر چه اهداف بیشتری، بهویژه اهداف بلند مدت، برای خودتان تعیین کنید، تصمیمگیریهای مؤثر برایتان آسانتر میشود.
وضوح و جهتگیری: وقتی اهدافی مشخص در زندگی و کار خود دارید، میدانید که دقیقاً به دنبال چه هستید و چگونه باید به آن برسید. شما میتوانید از این دید بهتر و واضحتر برای تعیین اینکه چه چیزی از زندگی میخواهید، از جمله کار، روابط و دستاوردهای شخصی استفاده کنید.
مهم است که اهداف واقعبینانه تعیین کنید
تعیین اهداف واقعبینانه مسئله بسیار مهمی است که گاهی اوقات نادیده گرفته میشود. در واقع، واقعبینانه بودن اهداف به همان اندازه تعیین آنها مهم است. یک هدف واقعبینانه قابل دستیابی است، در حالی که هدف غیرواقعبینانه چنین نیست و حتی میتواند باعث یأس و ناامیدی شما شود.
چرا واقعبینانه بودن اهداف مهم است؟
به وضوح، دستیابی به یک هدف سادهترین راه برای انگیزه دادن به خودتان برای حرکت به سمت هدف بعدی و دستیابی به آن است. اگر اهداف غیرواقعبینانهای را برای خودتان تعیین کنید که هرگز به آنها نخواهید رسید، احتمال بیشتری دارد که به طور کلی ناامید شده و از همه اهداف خود در زندگی دست بکشید.
استفاده از اهداف اسمارت (SMART)
فرآیند تعیین هدف برای هر کسی میتواند متفاوت به نظر برسد، اما بسیاری از کتابها و متخصصان بر اهمیت تعیین اهداف به شیوه اسمارت (SMART) تأکید میکنند. بر این اساس، اهدافی که تعیین میکنید باید ویژگیهای زیر را داشته باشند:
هدف باید مشخص باشد: ایدههای مبهم و کلی معمولاً مسیرهای نامشخصی برای رسیدن به اهداف ایجاد میکنند. بنابراین، به جای اینکه چنین اهدافی را برای خود تعیین کنید، برنامههایی را هدف قرار دهید که نتیجهای روشن و مشخص دارند.
هدف باید قابل اندازهگیری باشد: سعی کنید یک روش مشخص و ملموس برای کمیتسنجی یا اندازهگیری پیشرفتهای خود ایجاد کنید تا بدانید چقدر در دستیابی به رویاهایتان موفق بودهاید.
هدف باید قابل دستیابی باشد: اهدافی که برای خودتان تعیین میکنید باید به شکلی باشند که غیرممکن نباشند و با تلاش معقول بتوان به آنها رسید.
هدف باید مرتبط به شما و زندگیتان باشد: اهدافی را تعیین کنید که مرتبط با زندگی شما بوده و یا با کلیت تصویری که میخواهید به آن برسید، همراستا باشند.
برای هر هدف یک محدوده زمانی تعیین کنید: با تعیین مهلت برای رسیدن به اهدافتان میتوانید انگیزه کافی برای ادامه مسیر را در خودتان ایجاد کنید. اما مطمئن شوید که این محدودیت زمانی واقعبینانه بوده و بیش از حد سختگیرانه نیست.
5 نکته برای مسئولیتپذیری بیشتر
ثابت قدم ماندن در مسیر برای رسیدن به اهدافی که از قبل برای خود تعیین کردهاید، نکته بسیار مهمی است و در عین حال، میتواند کاری سخت و چالشبرانگیز باشد. شما میتوانید با رعایت پنج نکتهای که در ادامه ذکر خواهیم کرد، مسئولیتپذیری خود را تقویت کرده و در مسیر رسیدن به اهداف مصممتر و باارادهتر باشید.
1. از اهداف کوچکتر برای حفظ انگیزه و رسیدن به اهداف بلندمدت خود استفاده کنید.
حالا که هدفی بلندمدت و بلندپروازانه دارید و برای رسیدن به آن بسیار هیجانزده هستید، این سؤال مطرح میشود که یک ماه دیگر یا یک سال دیگر قرار است چه اتفاقی بیفتد؟
اگر صرفاً بر روی همان هدف بلندمدت خود تمرکز کنید، ممکن است به مرور انگیزه خود را از دست بدهید، زیرا به طور قابل توجه و ملموسی به هدف خود نزدیکتر نشدهاید. اینجاست که استفاده از اهداف کوچکتر میتواند به شما کمک کند تا انگیزه خود را برای اهداف بلندمدت حفظ کنید. این اهداف کوچکتر در واقع گامهای خاصی هستند که باید برای رسیدن به اهداف بزرگتر و بلندمدت بردارید.
به عنوان مثال، شما میخواهید 60 هزار دلار برای خرید خانه پسانداز کنید، که ممکن است سالها طول بکشد. یک هدف کوچک واقعبینانهتر که در این مورد میتوانید تعیین کنید این است که پسانداز سالانه 5 هزار دلار را برای خود در نظر بگیرید. حالا شما گامهای خاص و کوچکتری دارید تا در حالی که همچنان به سوی هدف بزرگتر خود به پیش میروید، آنها را محقق کرده و با هر موفقیتی که کسب میکنید انگیزهتان چند برابر شود.
2. گامهای مشخصی را برای رسیدن به اهدافتان تعریف کنید.
اهداف خود را به عنوان مقصد یک سفر جادهای طولانی در نظر بگیرید. در حالی که میدانید میخواهید کجا بروید، اما بسیار مهم است که در خصوص خود مسیر هم برنامهریزی کنید.
پس از تعیین یک هدف، کار بعدی این است که گامهایی را که میتوانید برای رسیدن به آن هدف بردارید، فهرست کنید. این گامها باید تا حد امکان خاص و قابل اجرا باشند. گامهای غیرقابل اجرا میتوانند باعث فرسودگی یا سردرگمی شما شده و شرایطی را ایجاد کنند که ندانید کار بعدی شما چیست. نوشتن گامها یک روش عالی برای نقشهکشی مسیر رسیدن به هدف است و هر گام را میتوان به عنوان یک هدف کوچک تلقی کرد که در بخش قبل در مورد آن صحبت کردیم.
3. برای پیروزیهای کوچک به خودتان جایزه بدهید
ممکن است مدتی طول بکشد تا به رویاهایتان دست پیدا کنید. احتمالاً در این مسیر با موانع یا تأخیرهایی روبرو خواهید شد و این کاملاً طبیعی است. به جای تمرکز بر روی موانع، بهتر است برای پیروزیها به خودتان پاداش بدهید.
پاداش دادن برای رسیدن به اهداف کوچک یا همان نقاط عطف مسیر، شما را تشویق میکند تا انگیزه داشته باشید و تلاش بیشتری برای رسیدن به هدف نهاییای که تعیین کردهاید، به کار ببرید. لزومی ندارد که این پاداشها حتماً بزرگ و هزینهبر باشند. مثلاً به جای برگزاری یک مهمانی بزرگ یا خرج پول برای یک پاداش مادی، به دنبال چیزی با معنا برای خودتان باشید که میتوانید از آن برای جشن گرفتن استفاده کنید.
4. به طور مداوم روند پیشرفت خود را بررسی کنید
بهترین بخش استفاده از اهداف اسمارت این است که میدانید راهی برای اندازهگیری پیشرفت خود دارید. روند پیشرفت خود را به طور دورهای و در طول دوره زمانی که برای رسیدن به هدف خود تعیین کردهاید، بررسی کنید تا ببینید چقدر پیش رفتهاید و کجا باید بروید.
بررسی شما نباید صرفاً یک بررسی عملی روی اهدافتان باشد. شما باید از آن به عنوان فرصتی برای رؤیاپردازی و دروننگری در مورد اهدافتان استفاده کنید. بهتر است هنگام بررسی روند پیشرفتتان، سؤالات زیر را از خودتان بپرسید:
چه موانعی داشتهام؟ آیا میتوانستند از پیشرفت من جلوگیری کنند؟
چه پیروزیهایی داشتهام؟ من برای رسیدن به این موفقیتها چه کردم؟
احساس من نسبت به روند کاریام چگونه است؟ آیا هنوز هم کار بیشتری هست که بتوانم انجام دهم؟
برای رسیدن بهتر به اهدافم چه چیزهایی را میتوانم بهبود ببخشم؟
5. در صورت نیاز در اهدافتان بازنگری کنید
اغلب اهدافی که برای خودتان تعیین میکنید، نباید یک برنامه سخت و خشک باشند. هیچ وقت از این موضوع هراس نداشته باشید که بخواهید به دلخواه تغییراتی در اهدافتان ایجاد کنید.
ممکن است شما در زمانی که انتظارش را داشتید به هدف خود نرسید و یا شاید متوجه شده باشید که هدف تعیین شده برای وضعیت فعلی شما غیر واقعبینانه است. در چنین شرایطی، به جای اینکه هدف خود را کاملاً کنار بگذارید، که مطمئناً منجر به احساس ناامیدی و شکست خواهد شد، روی اهداف خود بازنگری کرده و آنها را برای نیازهای فعلی خود از نو تنظیم کنید.
افزودن دیدگاه جدید