ضیافت الهی - حجت الاسلام صدیقی (بخش چهارم) + متن
ضیافت الهی - حجت الاسلام صدیقی (بخش چهارم) + متن
چـهـارمـیـن قـسـمـت از بیـانـات ارزشــمنـد حجت الاسلام کاظـم صـدیقی با عنوان «ضیـافت الـهی» ویژه ماه مبـارک رمضـان / مـدت زمان سـخنـرانـی : 29 دقیقه
متن سخنرانی بخش چهارم :
«دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیَافَهِ اَللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ أَهْلِ کَرَامَهِ اَللَّهِ»
ماه ماهِ ضیافتِ حقتعالی است و مواد پذیرایی که خداوند ودود و شکور و اکرم الاکرمین برای پذیرایی بندگان خودش در قرآن کریم یادآوری کرده است، یکی مسئلهی روزه است که در ماه مبارک رمضان خدای متعال روزه را فرض کرده است و خودِ خدای متعال نیازمند به این عبادتهای ما و روزهی ما نیست.
در ارتباط با مسئله علّتِ فرائض و تحریم مناهی، اساس مسئله همان چیزی بود که روز گذشته به خدمت شما تقدیم داشتیم.
خدای متعال در آیهای از آیات سوره مبارکه بقره فرمود: «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ»، چون مخلوق هستید باید عبد باشید، وقتی وجود برای خود انسان نیست، هر چیزی که دارد برای دیگریاست، بر سر سفرهی خالق نشسته است، مملوک است، هر ملکی در اختیار مالک هست.
شما هم ذاتاً دارا نیستید، خدای متعال دم به دم به شما وجود میدهد، وقتی وجود برای خودت نیست اختیار هم باید از آن شما نباشد، باید خود مالک اذن بدهد.
خدای متعال این مالکیت را در غیرِ انسانها و جنّیها اعمال فرموده است، هیچ موجودی بر خلاف دستور خدای متعال راهی ندارد تا تخلف کند، «إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِی الرَّحْمَنِ عَبْدًا»، آن که در آسمانها و زمین است، اینها در مقام بندگی خدا هستند، خدای متعال راهی برای گناه فرشتگان قرار نداده است، انگیزه پیدا نمیکنند، اشتیاق پیدا نمیکنند، ذهنی ندارند تا اینکه بر خلاف واقعیت وجودی خودشان برای آنها نمودها را بود کند، گرفتاری بشر به داشتن ذهن است، ذهن، توهّم، تخیّل سازنده است، سراب را از هیچ چیز آب میبیند، ولی موجودات الهی اینطور نیستند، آنها شاهدِ حق هستند، حق را با وجود خودشان مییابند، باطلی نمیتواند خودش را حق جلوه بدهد.
وجود مبارک مولی الموحدین امیرالمؤمنین صلوات الله علیه در نهج البلاغه منشأ فتنهها را بیان میفرمایند، چطور میشود که بشر گرفتار فتنه میشود.
فرمودند: «إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْکَامٌ تُبْتَدَعُ»، مبدأ پیدایش فتنهها، هواهایی است که از آن هواها تبعیّت میشود، آدمهای قدرتطلب، هواپرست، اینها باعث میشود که آن هوا اینها را از مسیر حق بیرون میکند.
اگر موجودی هوا نداشته باشد، ملک هوا ندارد، شهوت ندارد، خدای متعال در وجود ملک گرایش حیوانی قرار نداده است، ملک هر مقدار وجود دارد، به همان مقدارِ وجود خودش از عقل بهره دارد، از هوا هیچ بهرهای ندارد.
اول هوا است و بعد بدعت است، معلوم میشود منشء بدعتها که در عالم این همه بدعت از ناحیه افراد نخبهای که خدای متعال به آنها فوق العادگی داده بود و اینها آمدند و نوآوری کردند، و چون بشر طبعاً به امر جدید گرایش دارد، وقتی کارها یکنواخت باشد خیلی برای آدم کشش ندارد، غذاهایی که انسان در خانه خودش دارد، وقتی یک غذای جدیدی عرضه میشود، چه بسا موادی که تاکنون استفاده کرده است خیلی پرفایدهتر است، ولی غذای جدید لذّت جدیدی دارد، علّت اینکه بشر اینقدر گرفتار تشریفات زندگی میشود، برای خودش دردسر درست میکند، اسرافِ بشر، خروج از مرز قناعت، انسان را از آرامش دور میکند، آرامش انسان، امنیت باطنی انسان به این است که به دارایی خودش راضی باشد، علّت اینکه انسان به آنچه که دارد راضی نیست، به قول باباطاهر که از دل فریاد میکند و میگوید: «هر آنچه دیده بیند دل کند یاد»، بعد آرزو میکند که
خنجری سازم نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
چشم چیزهای جدید میبیند و شکارچی دل است، دل را به دنبال خودش میکشاند.
انسان آنچه خودش دارد، به آن فکر نمیکند، به این موضوع فکر نمیکند آن چیزی که ندارد به نفع او نیست، به سراغ چیزهای جدید میرود، حدّی هم ندارد، در روایات داریم که مَثَلِ دنیا مَثَلِ آب شور است، آدمی که تشنه میشود آب شور را مینوشد، ولی عطش او بیشتر میشود و نمیتواند باز ننوشد، آنقدر مینوشد که دیگر از بین میرود.
دنیا مانند آب شور میماند، هرچه انسان استفاده کند، مدام عطش و بیتابی او بیشتر میشود.
در این جملات نازنین امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هوا و بدعت، اول گرایشهای غیرالهی است که انسان را میکشاند، بعد برای اینکه به هوای خودش برسد، چیزهای جدید را بعنوان دین به خورد مردم میدهد، و این میشود بدعتها.
بعد فرمودند: اگر حق و باطل خالص در اختیار مردم قرار میگرفت، مردم مبتلا به این فتنهگرها و فتنهها نمیشدند، ولی «یُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَیُمْزَجَانِ» مشتی از باطل را میگیرند و با حق ممزوج میکنند و تشخیص حق و باطل برای مردم شکل میشود و گرفتار فتنهها میشوند.
این فقط در بشر اینطور است که حق را با باطل اشتباه میکند، باطل را بجای حق جا میزند.
انسان چه کند که از هوای نفس خودش آسایشی بدست بیاورد، دمی از دست این دشمن کنار بکشد و نفس راحتی بکشد.
ویژه نامه مرتبط :
افزودن دیدگاه جدید