سید مصطفی موسوی مشهور به سیدمصطفی خمینی(پدر امام خمینی)

فخرالمجتهدین

سید مصطفی موسوی مشهور به سید مصطفی خمینی فرزند سید احمد و پدر سید روح الله خمینی است.

زندگی و تحصیلات

سید مصطفی در روز ۱۰ بهمن ۱۲۴۰ هجری شمسی، مصادف با ۲۹ رجب ۱۲۷۸ قمری (۱۸۶۲ میلادی) در خمین متولد شد. (از سید احمد پس از مرگ تنها سید مصطفی و دختری بنام صاحبه باقی ماند) سید مصطفی مقدمات را در خمین و نزد میرزا احمد خوانساری آموخت. میرزا احمد از نوادگان حیدر بن محمد خوانساری مؤلف زبدة التصانیف است. رابطهٔ نزدیک آن دو سبب شد تا سید مصطفی دختر میرزا احمد را که پیش از ازدواج، حاجیه خانم نام داشت و  پس از آن – در خانهٔ سید مصطفی – هاجر صدا زده می شد به همسری برگزیند. سید مصطفی موسوی که در خمین او را «آقای موسوی»، «آسید مصطفی» و یا «آسید هندی» خطاب می کردند، کمی پس از ازدواج برای ادامهٔ تحصیلات راهی اصفهان شد.[۱]
سید مصطفی تحصیلات دینی خود را در اصفهان و تحت نظر میر محمدتقی مدرسی ادامه داد. پس از آن به همراه همسر و نخستین فرزندش – مولودآغا – راهی نجف و سامرا شد و تحصیلات خود را به مدت بیش از پنج سال و با هدایت مراجعی هم چون میرزا حسن شیرازی – مرجع تقلید و فقیه شیعه - ادامه داد.[۱] این شیوه، شیوهٔ رایج تحصیلات دینی آن زمان بود، به گونه ای که تحصیلات پایه ای و مقدماتی در ایران صورت می گرفت و ادامهٔ تحصیلات در مقاطع بالاتر در شهرهای مذهبی عراق – عتبات – ادامه می یافت. در واقع خمینی اولین رهبر مذهبی محسوب می شد که تمام مراحل تحصیلات دینی اش در داخل ایران صورت گرفت.[۲]
در سال ۱۳۱۲ هجری قمری (معادل با ۱۲۷۴ هجری شمسی) سید مصطفی بعد از اتمام تحصیلات خود در عراق، به خمین بازگشت.[۱][۳] آن طور که از اجازه ها و اوراق و کتاب های او برمی آید، سیدمصطفی به درجهٔ اجتهاد رسیده و لقب «فخرالمجتهدین» را گرفته بود.[۴]

ازدواج و فرزندان

حاصل ازدواج سید مصطفی با هاجر، دو فرزند دختر بنام مولودآغا خانم و فاطمه و سه فرزند پسر به نام های مرتضی، نورالدین و روح الله بود.[۱] روح الله آخرین فرزند بود در حالی که هاجر به فرزند آخر آبستن بود، سید مصطفی به همراه مردم روستا که برای سرجانشاندن اربان و مالکان اطراف به خارج از شهر می رود و پیش از بازگشت به خانه هاجر فرزند خود را به دنیا می آورد و او را سید روح الله نام می نهد.
فرزندان به ترتیب تولد: مولودآغا خانم (متولد ۱۳۰۵ قمری)، فاطمه (متولد ۱۳۱۲ قمری)، مرتضی (متولد ۱۳۱۳ قمری) و نورالدین (متولد ۱۳۱۵ قمری) و روح الله، پنجمین و آخرین فرزند (متولد ۱۳۲۰ قمری) می باشند.[۱]

کشته شدن

سید مصطفی در ذی الحجه ۱۳۲۰ (اسفند ۱۲۸۱ هجری شمسی) و در پنج ماهگی روح الله، در مسیر خمین به اراک مورد حمله قرار گرفت و با اصابت چند گلوله به ناحیه کتف و کمر کشته شد و جنازه وی به نجف منتقل و درآنجا دفن شد.[۵] برخی منابع سن او را در هنگام مرگ ۴۲[۶] و برخی دیگر ۴۷[۷] در نظر گرفته اند.
هویت مهاجمین به سرعت شناسایی شد. قاتل جعفر قلی خان، پسرعموی شخصی به نام بهرام خان – از حاکمین ثروتمند آن ناحیه – نام داشت. در مورد علت قتل اظهارنظر دقیق و معتبری وجود ندارد. براساس گزارشی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی منتشر شد، سیدمصطفی در آن دوران به دلیل اعتراضاتی که نسبت به ظلم و ستمی که به رعایا روا داشته می شد، خشم حاکمین منطقه را برانگیخته بود.[۸] البته دلیل دیگری نیز مطرح است و آن این  است که با توجه به این که سیدمصطفی خود نیز در کنار انجام امور مذهبی مربوط به مردم منطقه، یک کشاورز ساده با زندگی ای متوسط محسوب می شد، در آن زمان بر اثر یک نزاع بر سر نوبت بندی آبیاری مزارع – چنان که از این قبیل نزاع ها در آن دوران مرسوم بود – به قتل رسیده است. روایت سومی نیز وجود دارد و آن این است که سیدمصطفی، در مقام قضاوت به عنوان قاضی خمین، حکمی علیه یک نفر که در ماه رمضان در ملاءعام اقدام به روزه خواری کرده بود صادر می کند و خانوادهٔ فرد محکوم به عنوان انتقام، او را به قتل می رسانند.[۹]

اعدام قاتل سید مصطفی در تهران

بعد از مرگ او، تلاش های خواهرش صاحبه در خمین، برای اجرای حکم قصاص قاتل به نتیجه نرسید و در نتیجه همسرش هاجر – مادر روح الله – برای گرفتن حکم قصاص قاتل راهی تهران – دارالحکومه وقت – شد. در این سفر، دو پسر بزرگ هاجر – مرتضی و نورالدین – هم همراه او بودند و براساس یک روایت، روح الله شش ماهه نیز بر آغوش وی بود. سرانجام در ربیع الاول ۱۳۲۳، جعفر قلی خان قاتل سیدمصطفی به دستور عین الدوله، صدراعظم آن دوران، در تهران و درملاءعام به دار آویخته شد.[۱][۲][۱۰]
بعدها آیت الله پسندیده، فرزند دیگر سیدمصطفی که در آن زمان به سیدمرتضی شهرت داشت و دوران نوجوانی را می گذراند، ماجرای قصاص قاتل پدرش را این گونه توضیح می دهد: «در چهارم ربیع الاول ۱۳۲۳ هجری قمری قاتل را برای اعدام به میدان بهارستان بردند. به من و برادرم گفتند به منزل برویم. چون بچه بودیم و متأثر می شدیم، ولی سایرین به میدان رفتند.  مطابق رسم آن روزگار، قاتل، میرغضب و شاه [ولیعهد] که همگی در میدان حاضر بودند، لباس قرمز برتن داشتند. سر جعفرقلی خان را بریدند... چند روز بعد از اعدام قاتل، همراهان برای بازگشت به خمین گاری کرایه کردند.»[۱][همزمان با اعدام قاتل سید مصطفی، مظفرالدین شاه همراه صدراعظم خود به سفر خارج رفت.]

eeadam-e-ghatel-pedar-emam-khomeyni-rh.jpg

منابع:

  1.  به:۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ ۱٫۶ رضا بابایی. «کارنامه نور (زندگینامه امام خمینی)». ۱۳۸۰.
  2.  به:۲٫۰ ۲٫۱ Hamid Algar. «Imam Khomeini: A Short Biography» ‎(انگلیسی)‎. The Institute for Compilation and Publicationof Imam Khomeini's Works (International Affairs Department). 
  3.  سیدعلی قادری. خمینی روح‌الله: زندگینامه امام خمینی براساس اسناد و خاطرات و خیال. چاپ دوم. تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۹. صفحه. شابک ‎۹۶۴.
  4.  «مروری بر تقویم زندگی حضرت امام خمینی (ره)». noorportal.net، سه‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۸۹.
  5.  به شوق چشمه (کنکاشی در زندگی و نهضت امام خمینی)، مؤسسه قدر ولایت (۱۳۸۷)، ص ۱۵.
  6.  «A Biography of Ayatollah Khomeini» ‎(انگلیسی)‎. Islamic Thought
  7.  «Biography of Imam Khomeini» ‎(انگلیسی)‎. Cultural Centre of the Islamic Republic of IRAN - Ottawa, Canada
  8. «Ayatollah Ruhollah Khomeini Biography» ‎(انگلیسی)‎. biography.com
  9.  مصاحبهٔ حمید الگر با حاج سید احمد خمینی، فرزند خمینی، تهران، ۱۲ سپتامبر ۱۹۸۲
  10.  «امام خمینی از ولادت تا رحلت». بنیاد اندیشه اسلامی.
Share