رفتن به محتوای اصلی
روتیتر
یادداشت سردبیر ضیاءالصالحین؛

در مسیر تقرب | من به تو مشتاقم و تو مشتاق دگری

تاریخ انتشار:
یکی از عجیب‌ترین سرگرمی‌های چینی‌ها باغ‌وحش وارونه است. آنجا مردم را زندانی می‌کنند و حیوانات به دیدنشان می‌آیند.
در مسیر تقرب | من به تو مشتاقم و تو مشتاق دگری

در مسیر تقرب الی الله

در این دنیای وانفسا که آدمی در روزمرگی‌هایش غوطه می‌خورد و رنگ می‌بازد، چه‌قدر شیرین است، در مسیر تقرب الی الله نفس‌کشیدن و شاکر حق بودن به‌خاطر همه الطافش...

برای دسترسی به سایر یادداشتهای «سردبیر سایت ضیاءالصالحین» به این بخش مراجعه نمایید.

آدمی یا در اسارت «تن» است و یا در اسارت «من»؛ محبوس یکی است و دنیا متفاوت...

مسیر تقرب | من به تو مشتاقم و تو مشتاق دگری , باغ وحش وارونه چین
یکی از عجیب‌ترین سرگرمی‌های برخی کشورها (مثل چین و شیلی) باغ‌وحش وارونه است. آنجا مردم را زندانی می‌کنند و حیوانات به دیدنشان می‌آیند.

 

من به تو مشتاقم و تو مشتاق دگری :

خداوند سبحان برنامۀ ویژه‌ای را برای مردم تدارک دیده است تا به‌سوی او در حال تقرب و سیروسلوک باشند، اما متأسفانه مردم به‌غیراز لذت حق به انواع لذایذ نزدیک شدند و جز او همۀ هوس‌ها و خواسته‌ها را چشیدند! و این‌گونه بود که انسان‌ها همواره هر نوع زندگانی و حالات مختلف را تجربه کردند و می‌کنند، جز تجربۀ شیرین باخدا بودن را، ولی تا کی؟!

«أوحَى اللّه ُ إلى داودَ علیه‌السلام:

يا داودُ! لَو يَعلَمُ المُدبِرونَ عَنّي كَيفَ انتِظاري لَهُم ورِفقي بِهِم وشَوقي إلى تَركِ مَعاصيهِم لَماتوا شَوقا إلَيَّ، وتَقَطَّعَت أوصالُهُم مِن مَحَبَّتي،
يا داودُ! هذِهِ إرادَتي فِي المُدبِرينَ عَنّي، فَكَيفَ إرادَتي فِي المُقبِلينَ عَلَيَّ؟!
يا داودُ! أحوَجُ ما يَكونُ العَبدُ إلَيَّ إذَا استَغنى عَنّي، وأرحَمُ ما أكونُ بِعَبدي إذا أدبَرَ عَنّي، وأجَلُّ مايَكونُ عَبدي إذا رَجَعَ إلَيَّ

ترجمه: خداوند سبحان به داوود نبی علیه‌السلام وحی فرمود:

ای داوود! اگر آنان که از من روی‌گردان شده‌اند، می‌دانستند که چگونه در انتظارشان هستم و چه مهری نسبت به آنان دارم و چه‌قدر مشتاقم که معصیتشان را ترک کنند، از اشتیاق من می‌مردند و در راه محبّتم، بند از بندشان جدا می‌شد.
ای داوود! این ارادۀ من است دربارۀ کسانی که از من روی‌گردان شده‌اند. پس اراده‌ام دربارۀ روی آورندگان به من، چگونه است؟!
ای داوود! بیشترین نیاز بنده به من، هنگامی است که از من احساس بی‌نیازی کند. بیشترین مهربانی من به بنده، هنگامی است که از من روی‌گردان شود و بیشترین ارجمندی بنده‌ام نزد من، هنگامی است که به‌سوی من بازگردد.[۱]

بعد از اینکه پای درد و دل خدا می‌نشینی عجیب این غزل سعدی را می‌توانی به جان بنیوشی و در مسیر تقرب باخدا مناجات کنی:

آن که بر نسترن از غالیه خالی دارد
الحق آراسته خلقی و جمالی دارد

درد دل پیش که گویم که به جز باد صبا
کس ندانم که در آن کوی مجالی دارد

دل چنین سخت نباشد که یکی بر سر راه
تشنه می‌میرد و شخص آب زلالی دارد

زندگانی نتوان گفت و حیاتی که مراست
زنده آنست که با دوست وصالی دارد

من به دیدار تو مشتاقم و از غیر ملول
گر تو را از من و از غیر ملالی دارد

مرغ بر بام تو ره دارد و من بر سر کوی
حبذا مرغ که آخر پر و بالی دارد

غم دل با تو نگویم که نداری غم دل
با کسی حال توان گفت که حالی دارد

طالب وصل تو چون مفلس و اندیشه گنج
حاصل آنست که سودای محالی دارد

عاقبت سر به بیابان بنهد چون سعدی
هر که در سر هوس چون تو غزالی دارد[۲]

بیاییم گامی دگر برداریم و راهی دگر بپیماییم، مشتاق خود را از قصد خود مشتاق‌تر نماییم...

گامی نخست بر راه حق نهیم، وانگه گامی دگر بر نفس خویش و هوس‌های زودگذر بگذاریم...

 

پی‌نوشت:
[۱]. المحجّة البيضاء: ۸.
[۲]. سعدی، دیوان اشعار، غزلیات، غزل شمارهٔ ۱۷۳.

موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا