ماجرای نامه امام خمینی (ره) به گورباچف
ماجرای نامه امام خمینی (ره) به گورباچف
به گفته آیت الله جوادی آملی کل پیام این نامه امام خمینی (ره) به گورباچف دعوت به اسلام بود، این همان سیاستی بود که عین دیانت است و دیانتی که عین سیاست است. مسائل سیاسی مصطلح اصلاً در این پیام نبود.
در اولین روز سال 1989 میلادی ـ 11 دی 1367 ـ نامه معروف و تاریخی امام خمینی خطاب به میخائیل گورباچف آخرین رئیس جمهور شوروی در زمینه مرگ کمونیسم و ضرورت پرهیز روسیه از اتکا به غرب انتشار یافت. امام خمینی (ره) در شرایطی از صدای شکسته شدن استخوانهای مارکسیسم سخن به میان آورد که اتحاد جماهیر شوروی هنوز بعنوان یک مجموعه و یکی از قدرتهای برتر جهان برقرار بود، جنگ سرد خاتمه نیافته بود، دیوار برلین بعنوان نماد جدائی شرق و غرب، فرو نریخته و حاکمیت کمونیسم بر قانون اساسی شوروی و مقدرات مردم در جمهوریهای این کشور، هنوز برقرار بود.
نامه تاریخی امام خمینی (ره) توسط هیأت منتخب ایشان مرکب از آیت الله جوادی آملی، محمدجواد لاریجانی و خانم مرضیه حدیده چی دباغ، 13دی 1367در مسکو به گورباچف تحویل داده شد. پس از این سفر حضرت آیت الله جوادی آملی طی یادداشتی به شرح سفر و اتفاقات پیرامون آن پرداخت که متن آن به شرح زیر است:
گزارش اجمالی پیرامون سفر هیأت اعزامی
وظایف هیأت اعزامی از طرف امام راحل (قدس سره) به شوروی عبارت بود از:
1: محتوای پیام کاملاً مکتوم باشد و احدی تا حین ابلاغ، پی به محتوای آن نبرد. لذا علیرغم اینکه دستگاههای آنها برای کشف این اسرار بسیار قوی است، موفق نشدند که بفهمند مضمون نامه چیست؟ آنها همهٴ مسائل، از قبیل قطعنامهٴ ۵۹۸، جنگ و صلح و حالت نه جنگ، نه صلح را احتمال داده بودند، به استثنای آنچه که مضمون اصلی و اصیل این پیام، یعنی «دعوت به اسلام» بود.
2: رعایت «ادب» که جزء برنامه های بین المللی اسلام است، چر اکه اسلام دستور داده که در برخوردها مؤدب باشید، حتی اگر طرف شما یهودی باشد. در آن روز که بدترین دشمن اسلام «یهود» بود، وجود مبارک معصوم (علیه السلام) فرمود: حتی با یهودی نیز ظرافت در گفتار، رفتار و نوشتار را که «ادب» نام دارد، رعایت کنید.
3: مبادا حضور در کاخ کرملین و دیدار با رهبر اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی، کسی را مرعوب کند؛ چون مضمون این پیام بسیار بلند و فرستندهٴ آن نیز شخصیتی بسیار بزرگ است، لذا باید با صلابت و فولادین برخورد کرد، مبادا کمترین احساس حقارت در اعضای هیأت پیدا شود، زیرا نمیتوان این قول ثقیل و گفتار جدی را به شوخی گرفت.
4: پیام به آقای گورباچف تسلیم نشود، بلکه جمله به جمله برای او خوانده و ترجمه شود و بعد از پایان قرائت و ترجمه، تسلیم او گردد، تا نگوید در فرصت بعد پیام را مطالعه می کنم، و اگر احتیاج به توضیح یا استدلال داشت، همانجا توضیح داده شود.
5: از آنجا که باید پیام کاملاً به اتحاد جماهیر شوروی ابلاغ شده باشد، گذشته از متن فارسی که مرقوم شریف حضرت امام (قدس سره) بود، ترجمهٴ انگلیسی، که زبان رایج دنیاست، در کنار آن تعبیه شد.
چون این پیام گرچه برای رهبر شوروی بود، ولی پیام «جهانی» بود؛ زیرا مضمون آن این بود که ما همهٴ مسلمانان جهان را همانند خود دانسته، خود را در سرنوشت آنها سهیم و شریک می دانیم، لذا چون پیام جهان شمول بود و دنیا زبان انگلیسی را به خوبی می فهمد، در کنار متن فارسی ترجمهٴ انگلیسی نیز در صفحات جداگانه تنظیم و در آن پوشه گذاشته شد، که بعد از قرائت پیام به ایشان تسلیم شود.
هیأت اعزامی در ساعت۱۱روز چهارشنبه ۱۴دی ۱۳۶۷ـ هـ.ش ـ در کاخ کرملین با رهبری شوروی دیدار داشت. آنها قبلاً سؤال کردند: شما چند نفر هستید؟ (می خـواستند یک یا دو نفر را بپذیرند) هیأت گفت: ۳ نفر از طرف حضرت امام (قدس سره) آمـده اند که به هیچ وجه کم نمی شود، به علاوه سفیر جمهوری اسلامی ایران در مسکو نیز حتماً باید حضور داشته باشد، بنابراین ۴ نفر هستیم. آنها نیز ۴ نفر بودند؛ گورباچـف، رییس و رابط سیاسی حـزب آنها، معاون وزیـر خارجه، مترجـم و خبـرنگاری نیز دور از جلسه می نشست که بـرای حـزب گزارش تهیه کند.
وقتی هیأت وارد شد، آنها در کمال ادب و احترام استقبال کردند، این دیدار در حدود ۲ساعت و چند دقیقه طول کشید، چند دقیقه اول به تعارفات معمولی گذشت. از جمله مطالبی که آقای گورباچف ابتدائاً مطرح کردند این بود که: ما با داشتن تفکرات گوناگون می توانیم زندگی مسالمت آمیزی در کنار یکدیگر داشته باشیم و چون شما برای ابلاغ پیام مهمی آمده اید، من وقت شما را نمی گیرم.
پس از سخن ایشان، هیأت ایرانی شروع به انجام مأموریت رسمی خود نمود. اولین سخنی که هیأت مطرح نمود، این بود که: سال نو را که میلاد یکی از بزرگترین پیامبران الهی است، تبریک می گوییم و به همین مناسبت پیام یکی از رهبران الهی را برای شما قرائت می کنیم.
چون مضمون این نامه بسیار بلند بود، چاره ای نبود جز اینکه با تأنی و جمله به جمله برای آنها خوانده شود، تا آنها خوب تلقی و منتقل کنند. در بعضی موارد، مترجم می گفت که تکرار کنیم تا خود بفهمد و تکرار کند. در تمام این مدت (که بیش از ۳ربع بود و با ترجمه به یک ساعت بالغ شد، آقای گورباچف با کمال ادب گوش می داد. ایشان در طول مدت قرائت پیام، بعضی مطالب را شخصاً یادداشت می کرد و برخی را معاونین و دستیاران او.
دو جا گورباچف رنگ چهره اش تغییر کرد
کار قرائت پیام و ترجمهٴ آن، یک ساعت به طول انجامید و در این مدت، گورباچف در کمال ادب گوش می داد و تنها در دو جای پیام، رنگ چهره اش تغییر کرد و صورتش سرخ شد؛ یک مورد آن در قسمتی از پیام بود که امام می فرماید: دیگر کمونیست را باید در موزه های تاریخی جهان بنگریم و … ایشان در خلال قرائت پیام نیز بعضی از مطالب را یادداشت می کرد و برخی از مطالب را نیز معاونان و دستیارانش یادداشت می کردند.
پیام حضرت امام (قدس سره) دعوت به اسلام بود و در آن از مسائل سیاسی چون قطعنامه یا آتش بس یا … سخنی به میان نیامده بود و فقط در جمله ای با اشاره به موضوع افغانستان فرمودند: اگر شما اسلام را بشناسید، دیگر در مورد افغانستان این گونه نمی اندیشید و تجدید نظر می کنید. این مطلب نیز به نوعی به همان عینیت سیاست و دیانت اشاره داشت که امام (قدس سره) به خوبی به آن وفادار بودند.
در پایان پیام نیز امام راحل، ضمن تأکید بر قدرتمندی جمهوری اسلامی ایران بعنوان پایگاه جهانی اسلام فرمودند: ما همچنان بر زندگی مسالمت آمیز و روابط متقابل معتقدیم و آن را محترم می شماریم. کل پیام دعوت به اسلام بود، این همان سیاستی بود که عین دیانت است و دیانتی که عین سیاست است. مسائل سیاسی مصطلح اصلاً در این پیام نبود، یعنی یک کلمه درباره قطعنامهٴ ۵۹۸ و حالت نه جنگ، نه صلح و مانند آن نبود، فقط در پایان پیام، حضرت امام (قدس سره) درباره افغانستان اشاره فرمودند که اگر شما اسلام را به درستی بشناسید، دیگر در مورد افغانستان این چنین نیاندیشیده و تجدید نظر می کنید. اگر چه پیام امام راحل (قدس سره) سراسر «سیاست» بود، لکن «سیاست مصطلح» در آن اعمال نشد. در پایان نامه نیز حضرت امام (قدس سره) فرمود: ما همچنان به زندگی مسالمت آمیز و حسن همجواری معتقدیم.
واکنش گورباچف به نامه
عصارهٴ مطالبی که جناب گورباچف گفتند و مترجم صحنه ملاقات آن را به فارسی برگرداند، عبارت از این بود:
اولاً: از فرستادن نامهٴ حضرت امام خمینی (قدس سره) تشکر می کنیم.
ثانیاً: آمادگی خود را برای جواب اعلام کردند.
ثالثاً: گفتند که برخی اشتباهات گذشته را ترمیم می کنیم تا دوباره مبتلا نشویم.
رابعاً: گفتند ما اکنون قانون آزادی ایمان را در دست تصویب داریم.
خامساً: گفتند که من هم در طلیعهٴ سخن گفتم که ما با داشتن افکار و مکاتب گوناگون می توانیم زندگی مسالمت آمیز و حسن همجواری داشته باشیم، و این را نیز افزودند که ما نیز دارای مکتب، فلسفه و ایده ای هستیم.
شوخی گورباچف
آنگاه مطلبی را با لبخند گفتند و سپس دو بار گفتند که این مطلب را بعنوان شوخی می گویم و آن عبارت از این بود که: معلوم می شود حضرت امام از ایدئولوژی ما خوشش نمی آید، آیا می شود ما نیز ایشان را به مکتب خود دعوت کنیم؟ و فوراً گفتند که این فقط شوخی بود. ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا! یکی «دعوت به اسلام» می کند و یکی می گوید: من «شوخی» کردم.
آنچه ذکر شد، عصارهٴ سخنان رهبر شوروی در بخش مکتبی پیام بود. جناب گورباچف در بخش دوم سخنان خود که مربوط به مسائل سیاسی پیام بود، این چنین گفت: اما بخش سیاسی پیام را باید توجه داشت و آن اینکه اینگونه نامه ها احیاناً دخالت در شئون داخلی کشور دیگر است. این سخن را بعنوان مهمترین مطلبی که گورباچف گفت، می توان ذکر کرد.
پاسخ هیأت اعزامی به گورباچف
وقتی که سخنان وی تمام شد، نوبت به هیأت رسید. جوابی که ما دادیم این بود که از همه حرفهای ایشان تشکر کردیم.
اولاً: از اینکه حدود یک ساعت و اندی با کمال ادب و حوصله، این پیام و ترجمهٴ آن را گوش داد، تقدیر شد.
ثانیاً: از اینکه آمادگی خود را برای جواب اعلام کرد، تقدیر شد.
ثالثاً: از اینکه خوشحال شد رابطهٴ دو کشور با مکتب و ایدئولوژی و فکر شروع شده، تقدیر شد.
رابعاً: از اینکه تصمیم دارند اشتباهات گذشته را ترمیم کنند، تقدیر شد.
خامساً: از اینکه قانون آزادی ایمان را در دست تصویب دارند، تقدیر شد. این مطالب جزء اصول کلی سخنان ایشان بود.
اما مهمترین سخن ایشان را (که این پیام دخالت در شئون داخلی کشور ماست) این چنین پاسخ دادیم: جناب گورباچف! شما از اعماق خاک روسیه، تا اوج کهکشان این مرز و بوم، آزاد هستید هر کاری بکنید، چون در کشور خودتان هستید. اما این رهبر الهی نه به عمق خاک شما کار دارد و نه به آسمان روسیه، بلکه به «جان» شما کار دارد. جناب گورباچف! وقتی شما می میرید، آیا مثل یک «درخت» هستید که بعد از ۶۰ یا ۱۰۰سال می خشکد؟ یا مانند «طایری» هستید که بعد از چندی در قفس را باز می کنند و برای همیشه آزاد می شود؟ این دو طرز فکر کاملاً با هم متفاوت است.
این رهبر الهی به شما می گوید: شما مثل یک درخت نیستید، او می گوید: شما هستید و ابدیت اندیشه، اوصاف و افعال شما. این مشکل اساسی شماست که خیال می کنید مرگ «نابودی» است، در حالی که رهبران الهی می گویند: مرگ «حیات جدید» است.
این سخنی بود که از طرف هیأت جمهوری اسلامی ایران گفته شد و مدت زمان جلسه نیز از دو ساعت گذشت، برخاستیم، و در هنگام تودیع گفتیم: خداحافظ و خدا توفیق بدهد. او گفت مردم ما می گویند: «کار» گفتیم مردم ما گفته اند: خدایا به امید تو قیام می کنیم، قیام کردند و ابرقدرتها را سر جای خود نشاندند.
یکی از اعضای هیأت، خواهر محترمه ای بود که سابقهٴ مبارزات سیاسی داشت و دیپلمات عزیز ما نیز ایشان را معرفی کردند (این خانم سابقهٴ مبارزاتی داشته، به زندان رفته و اکنون نمایندهٴ مجلس شورای اسلامی است) تا نگویند نظام اسلامی نیمی از مردم را از مزایای اجتماعی محروم کرده است، و «زن» در اسلام سمتی ندارد.
وقتی رهبر شوروی این صحنه را دید، با تعجب تلقی کرد و در هنگام خداحافظی در همان کاخ کرملین دست دراز کرد تا با این خانم مصافحه کند، اما دید این خانم در کاخ کرملین (که عده ای به خود می بالند تا در آنجا حضور پیدا کنند) حاضر نشد با او مصافحه کند، این یک «اسلام ممثل» است و صدور انقلاب، که زن می تواند در مبارزات سیاسی با حجاب شرکت کند و با عفت و حجاب بهترین سمتها را در نظام جمهوری اسلامی داشته باشد و با حجاب، پیام رهبر الهی را به رهبر الحاد برساند و حرفها را بیان کند، ولی در هنگام معصیت خود را حفظ کند و این شدنی است که کاخ کرملین کسی را تحت تأثیر قرار ندهد.
مطالب جنبی سفر
این سفر تقریباً کمتر از ۲۴ ساعت طول کشید، یعنی از ساعت ۱۱ صبح روز ۱۳ / ۱۰ / ۱۳۶۷هـ. ش. تا ساعت ۲ بعد از ظهر روز ۱۴ / ۱۰ / ۱۳۶۷ که از مسکو برگشتیم و مدت طی فاصلهٴ راه نیز چهار ساعت بود. در این سفر نه تنها دیدار با آقای گورباچف خیلی محترمانه بود، بلکه استقبال و بدرقه نیز این چنین بود و هیچ فرقی بین استقبال و بدرقه نبود. وقتی هواپیمای جمهوری اسلامی ایران در فرودگاه مسکو (که پوشیده از برف بود و تا شهر چهل کیلومتر فاصله داشت) به زمین نشست، نمایندهٴ آقای گورباچف، معاون وزیـر امور خارجه و امام جمعهٴ مسکو (منتها «امام حزبی»، یک وقت حضرت امام (قدس سره) می فرماید «اسلام آمریکایی» و گاهی نیز سخن از «اسلام شوروی» است، «امام حزبی»، یک امامی است که حزب او را بپذیرد) به استقبال آمدند.
از پای هواپیما تا پاویون که فاصله کمی نبود، نماینده مستقیم آقای گورباچف ما را همراهی می کرد، از پاویون تا شهر نیز معاون وزارت امور خارجه ما را همراهی کرد. بنای هیأت بر این بود که جز در مورد مکتب سخن نگوید، نه اینکه سؤال کند: مسکو چند درجه زیر صفر است؟ و یا چه موقع برف می آمد؟ و مانند آن. (آنها تلاش کرده و می گفتند: فردا ملاقات بسیار مهمی دارید، رهبر ما کارها را کنار گذاشته و فردا کار حساسی دارید، خیلی استراحت کنید و خود را خسته نکنید) کار هیأت این بود که «رسالت» و «سفارت» خود را به گوش همه برساند.
زلزله ارمنستان نیز در آن فاصله مطرح شد و ما اظهار تأسف و همدردی کردیم. آنها نیز از جمهوری اسلامی ایران تقدیر کردند، که آنان را در این سانحهٴ سنگین یاری کرده است. آنگاه سؤال کردند: آیا در ایران نیز زلزله می آید؟ گفتیم: گاهی، اما نه با این شدت، ولی ما زلزلهٴ جنگ تحمیلی هشت ساله را تحمل کردیم. مترجم گفت: ایشان می گوند: هشت سال قبل در ایران زلزله آمد، مجدداً برای ایشان توضیح داده شد و ترجمه کردند.
مناظره کوتاه توحیدی با نماینده مستقیم گورباچف
گفتند که ۲۴روز بعد از این حادثه عده ای از خردسالان و افراد غیر خردسال زنده از زیر آوار بیرون آمده اند. و برای اینکه مبادا مسئله ماورای طبیعت و جهان غیب مطرح شود، بلافاصله گفتند: سیلوی گندم در کنار آنان بوده که خراب شد و این مصدومین از آنها تغذیه می کردند و برفها هم که آب می شد، آنها را سیراب می کرد. گفتیم: اگر سیلو ویران شود، خاک آن به گندم مهلت نمی دهد که آماده شود. همچنین برفهایی که آب می شود، خاک را گل می کند و بالأخره اینها به خدایی معتقد بودند. چون در رفتن و برگشتن فراغت و فرصتی بود، نوع این مسائل مطرح می شد، گاهی مسائل فلسفی و گاهی نیز مسائل فطری. گفتیم: آیا این جهانی که پر از نظم است، یک ناظمی دارد یا خیر؟ گفت: ماده ازلی بوده و برای همیشه نیز هست. گفتیم: آیا این نظم از ماده بیشعور برمی خیزد؟ آیا ماده شعور دارد؟ گفت: ماده در انسان، هم روح دارد و هم شعور. اما سخن این بود که مادهٴ آغازین چه کاره است، دیدیم مسائل فلسفی در آن حد برای آنها قابل درک نیست، لذا از آن راه هایی که ائمهٴ معصومین (علیهم السلام) در روایات استفاده می کردند، یعنی از راه فطرت و اضطرار شروع کردیم.
در روایات از حضرت امام حسن عسگری (علیه السلام) نقل شده است که آن حضرت از وجود مبارک امام صادق (علیه السلام) چنین نقل می کند که وقتی از ایشان دربارهٴ خدا سؤال می کردند، حضرت می فرمود: آیا هرگز سوار کشتی شده و مسافرت دریایی کرده اید؟ عرض کرد: آری. فرمود: آیا وقتی سوار کشتی شدید، این اتفاق افتاده است که کشتی شکسته و دریا طوفانی شود و هیچ عامل نجاتی نباشد؟ گفت: آری. فرمود: در حال غرق شدن به چه کسی تکیه می کردی؟ آیا دل تو تعلق گرفت به اینکه چیزی هست که قادر بر خلاص تو باشد؟ می گفت: آری، به قدرت ازلی که بتواند دریا مهار کند، فرمود: این همان خدای توست: «فذلک الشیء هو الله القادر علی الإنجاء حیث لا منجی و علی الإغاثة حیث لا مغیث …» انسان مضطر محض، قادر مطلق را مشاهده نموده و به او می گرود.
ما با این شخص، مشابه همین بیان را در فاصلهٴ فرودگاه و مسکو مطرح کردیم، گفتیم: اگر شما نیازمند باشید به کجا تکیه می کنید؟ او گفت: به سازمان حزبی. گفتیم: اگر بین آسمان و زمین باشید و دستتان به احدی نرسد، آنگاه چطور؟ او مقداری فکر کرد و گفت: مردم این منطقه مذهب ندارند. وقتی انسان اینها را می بیند، کاملاً احساس می کند که: ﴿صم بکْمٌ عمْیٌ فهم لا یعقلون﴾ آنها کر و لال و نابینای باطنی هستند و لذا از عقل سهمی ندارند. در طی این هفتاد سال همه مجاری ادراک آنها بسته شده و در واقع فطرت در اینها دفن شده است.
مترجم از خود اختیاری نداشت
ما در این سفر کوتاه با مردم برخورد نکردیم، زیرا نه مأموریت ما این بود و نه فرصت و امکان آن را داشتیم، اما یک مترجم داشتیم که بین ما و معاون وزیر خارجه در اتومبیل حاضر بود، ولی در کاخ، مترجم دیگری بود، ببینید اینها در چه حد از فشار هستند! این شخص حرفهایی را که بین ما و معاون وزیر خارجه رد و بدل می شد، ترجمه می کرد، وقتی که حرفها تمام شد، من از او سؤال کردم: چند روز است که برف می آید؟ او نیز همین مطلب را از معاون وزیر خارجه سؤال کرد. در برگشت نیز از او سؤال کردم: شما فارسی را در کجا یاد گرفته اید؟ این را نیز از او سؤال کرد. اینها در این حد از فشار هستند.
اینکه حضرت امام (قدس سره) می فرمود: اگر امر دایر شود که ما نعمت «آزادی» را از دست بدهیم و «امکانات رفاهی» را بگیریم، ملت ما هرگز راه اصلی را فراموش نخواهد کرد، بر اساس همین معیار است. اینکه ما خاک قبور علی و اولاد علی (علیهم السلام) را می بوسیم، برای این است که آنها ما را هدایت کردند. این کشورها با داشتن همه صنایع که ابرقدرت شده اند، چون «مذهب» نداشته اند، به روز سیاه مبتلا شده اند.
ما که از نظر مذهب، وارث مراسم گبری نیاکانمان در این سرزمین هستیم و از نظر صنعت نیز جلوی ترقی ما را گرفتند و فقط در معارف اسلامی به بلندای «توحید» رسیده ایم، به برکت اهل بیت (علیهم السلام) است، اگر این بزرگواران نبودند ما چه می شدیم؟ اگر این فکر نبود، ما به کجا سقوط می کردیم؟. همه برکاتی که از امام امت (قدس سره) به یاد داریم، در پرتو عنایات اولیای معصوم (علیهم السلام) بود؛ لذا امام راحل (قدس سره) درباره آن ذوات مقدسه بدون تعارف می فرمود: «روحی و أرواح العالمین لمضجعه الشریف الفداء» یا «لتراب مقْدمه الفداء»؛ زیرا آنکه «بیمنه رزق الوریٰ و بوجوده ثبتت الأرض و السماء»حساب دیگری دارد که نمونه ای از آن در امام راحل (قدس سره) ظهور کرده است، او آینه دار جمال اهل بیت عصمت (علیهم السلام) است.
ایشان این مطلب را باور کرده و به آن معتقد بود که اگر انسان خاک پای اهل بیت (علیهم السلام) شد، به جایی می رسد و دیگر هیچ، و آن بزرگواران نیز ایشان را به خوبی پذیرفتند. انسان تا این مسافرتها را از نزدیک نگذراند، به عزت، عظمت، شکوه، سیادت و سعادت نظام جمهوری اسلامی پی نمی برد.
پاسخ گورباچف به پیام امام خمینی (ره)
گورباچف نیز هشت هفته بعد پاسخ رسمی خود را توسط «ادوارد شوارد نادزه» وزیر خارجه وقت شوروی، در تهران تسلیم امام خمینی کرد. گورباچف در این پاسخ، برای نامه امام ارج فراوان قائل شده بود ولی از متن جوابیه وی پیدا بود که ابعاد معنوی پیام امام را درک نکرده است. زیرا صرفاً تلاش کرده بود تا از یک سو اقدامات خود در جهت ترویج آزادیهای سیاسی در شوروی را تشریح کند و از سوی دیگر دستاوردهای اقتصادی کمونیسم را از ۱۹۱۷ به بعد توصیف نماید.
«ادوارد شوارد نادزه» وزیر خارجه وقت شوروی روز هفتم اسفند ۱۳۶۷ پاسخ گورباچف را در حسینیه جماران به اطلاع امام خمینی رساند. در این دیدار که آقایان علی اکبر ولایتی وزیر امورخارجه، محمدجواد لاریجانی، و علیرضا نوبری حیرانی سفیر وقت ایران در مسکو حضور داشتند، وزیر خارجه شوروی ابتدا پیام کتبی میخائیل گورباچف را به امام خمینی تسلیم کرد و سپس اظهار داشت: از حضرت امام بسیار متشکرم از این فرصتی که برای ملاقات با شما به دست آوردم. مأموریت دارم پیام جوابیه میخائیل سرگئی گورباچف را تسلیم حضرت امام کنم. سعی خواهم کرد بطور خیلی مختصر محتوای این پیام را برای شما عنوان نمایم. ابتدا می خواستم عرض کنم که خود واقعیات تبادل پیامها بین رهبران کشور ما یک پدیده منحصر به فرد در روابط فیمابین است. اعتقاد ما بر این است که شرایطی پیش آمده است تا روابط فیمابین دو کشور ما وارد یک مرحله کیفی جدیدی شود برای همکاریها در تمامی زمینه ها.
آقای گورباچف در پیام خود اشاره می کنند که پیام جنابعالی خطاب به دبیرکل کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی از مفاهیم فراوان سرشار است. تمامی اعضای هیأت رهبری شوروی متن پیام جنابعالی را مطالعه کردند. شکی نیست که ما در موارد عمده ای اتفاق نظر داریم اما مواردی هست که ما اختلاف نظر داریم، اما این مهم نیست. پیام شما ملاحظات عمیق راجع به سرنوشت بشریت دارد. آقای گورباچف عقیده دارند که ما در مهمترین مورد اتفاق نظر داریم یعنی انسانها باید یاور یکدیگر باشند تا بشریت فناپذیری به خود بگیرد. چنانچه انسانها متحد نشوند خطر فاجعه برای بشریت وجود دارد، چون امکانات بالقوه برای به وجود آوردن چنین فاجعه توسط خود انسانها ایجاد شده است.
آقای گورباچف معتقد است که مبارزه در راه نیل به یک دنیای عاری از سلاح هسته ای و آزاد از زور وظیفه تمامی ملتهاست. و اما راجع به سیاست خارجی اتحاد شوروی، هدف ما تعمیم رجحان ارزشهای مشترک برای تمامی ملتها و برتری این ارزشها بر تمامی منافع دیگر چه طبقه ای و چه ملی است. آقای گورباچف به شما می نویسد که حرفهای امام راجع به حسن نیت رهبری ایران جهت داشتن روابط حسنه و حسن همجواری با اتحاد شوروی با واکنش خوب از طرف رهبران شوروی مواجه شده است. ما دارای یک مرز بسیار طولانی هستیم همچنین دارای سنن دیرینه مناسبات و روابط فرهنگی بین دو ملت هستیم. ما اساس خوبی داریم برای استمرار مناسبات بر پایه جدید. یعنی بر پایه اصول احترام متقابل، تساوی حقوق و عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر. آقای گورباچف می نویسد که در سیاست بین المللی، ما پیرو یک اصل اساسی هستیم یعنی اصل احترام به آزادی انتخاب برای هر انسان و هر ملت. نتیجتاً کشور ما و تمامی ملت ما از انقلاب بزرگ شما حسن استقبال کرده است. استبداد شاهنشاهی در ایران مردم خود را استثمار کرده و از روشهای واقعاً بربریت استفاده می کرده و شرافت و آبروی ملت خود را پایمال کرده برای جلب رضایت نیروهای خارجی. انقلاب شما انتخاب ملت شما بوده است و ما از این همیشه پشتیبانی کرده و می کنیم.
آقای گورباچف در پیام خود می نویسند که ملت ما نیز انتخاب خود را به عمل آورده و این در سال ۱۹۱۷ بود. در رهگذر ما، هم مشکلات بزرگی بود و هم موفقیتهای چشمگیری بوده. هم اشتباهات وخیمی بوده است و هم نقض حقوق بشر بوده که ما با این اشتباهات خود را اصلاح می کنیم و آن را محکوم می کنیم. علیرغم تمامی مشکلات، ما از دستاوردهای خود توانستیم دفاع کنیم چون انتخاب مردم راست بوده است. می خواستم به استحضارتان برسانم که مسئله آزادی انتخاب در دستور روز زندگی بین المللی کنونی نیز هست. ما برای خود سؤالی داریم چرا که باید راه برای ادامه رهگذر پیدا کنیم: آیا این راه ما راه کهنه و دگماتیک است یا راه جدید و انقلابی؟ انتخاب ما به نفع راه دوم است، ما در کشورمان انقلاب داریم؟ اما یک انقلاب مسالمت آمیز بدون سنگرها و بدون توسل به زور، ما می خواستیم که حضرت امام بدانند که در کشور ما روند تجدید و بازسازی ادامه دارد. بازسازی اقتصادی و سیاسی، تجدید ارزیابی های ما و طرز تفکر ما و تجدید نظریاتی که ما قبلاً داشتیم.
آقای گورباچف اشاره می کند که تحولات عظیمی در جهان، اخیراً پدید آمده و فکر می کنیم می شود گفت که ما در آستانه یک نظام جدید اقتصادی و سیاسی قرار داریم. توافقهای بسیار مهم به امضا رسیده است یک کلاس از سلاحهای هسته ای از بین می رود.
دورنمای خوبی برای از بین بردن سلاح شیمیایی باز شده است و همین طور دورنمای خوبی برای جلوگیری از تقابل نظامی دولت ها، اما این هدیه امپریالیستها نیست، این اراده ملتهاست و اراده زمان است. چاره دیگری وجود ندارد، مسابقه تسلیحاتی و آوردن آن به فضا منجر به فاجعه بشریت خواهد بود. در مناطق مختلف دنیا مناقشات خونین دارند به پایان می رسند.
ما از خاتمه جنگ ایران و عراق با صراحت حسن استقبال می کنیم، برای همکاری با شما جهت استحکام صلح در خاورمیانه و نزدیک و تمامی جهان آمادگی داریم. حضور وسیع نظامی در خلیج فارس مورد نگرانی ما است. منظورم حضور نظامی کشورهای خارج از منطقه است. این پدیده بسیار خطرناک است و باید آن را به اتمام رساند. ما می خواهیم با موفقیت در امر حل و فصل عادلانه مناقشه افغانستان نیز با شما همکاری خوبی داشته باشیم، بگذاریم که مردم افغانستان سرنوشت خود را خودشان بدون دخالت از خارج تعیین نمایند. شواردنادزه افزود: یک نکته دیگر از پیام آقای گورباچف اینکه: ایشان اظهار آمادگی می کنند برای گسترش همکاریهای اقتصادی و همکاری در زمینه هایی که ما قبلاً همکاریهای خوبی داشته بودیم. ما برای برقراری و ادامه تماسها بین انسانها، نمایندگان محافل اجتماعی و روحانیون نیز آمادگی داریم. آنها از این دعوت جنابعالی استفاده خواهند کرد. در پایان، فرستاده ویژه رهبر شوروی گفت: این بود محتوای اصلی پیام آقای گوباچف. ایشان بهترین آرزوها و سلام خود را به جنابعالی می رسانند و خواهان طول عمر جنابعالی به نفع و سعادت ایران هستند.
بخشی از نظرات گورباچف پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی
در سالگرد رحلت امام خمینی (ره) گورباچف طی مصاحبه ای برای اینکه به هشدارهای آن روز بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بی اعتنائی کرده بود، اظهار تأسف نمود. وی در این مصاحبه اظهار داشت. «مخاطب پیام آیت الله خمینی از نظر من، همه اعصار در طول تاریخ بود.» وی افزود «زمانی که من این پیام را دریافت کردم احساس کردم که شخصی که این پیام را نوشته بود متفکر و دلسوز برای سرنوشت جهان است. من از مطالعه این پیام استنباط کردم که او کسی است که برای جهان نگران است و مایل است من انقلاب اسلامی را بیشتر بشناسم و درک کنم» .گورباچف سپس با تشریح نابسامانیهای اقتصادی و سیاسی روسیه، تصریح کرد «اگر ما پیشگویی های آیت الله خمینی را در آن پیام جدی می گرفتیم امروز قطعاً شاهد چنین وضعیتی نبودیم»
منابع و مآخذ :
✓ کتاب بنیان مرصوص امام خمینی در بیان و بنان آیت الله جوادی آملی، فصل هفدهم ص۳۱۰ تا ۳۱۴
✓ کتاب مهر استاد سیره علمی و عملی استاد جوادی آملی، ص ۲۰۹ – ۲۱۰
✓ کتاب آوای توحید
افزودن دیدگاه جدید