هنر بهتر زیستن - استاد تراشیون (بخش 8)
در این بخش از ضیاءالصالحین، هشتمین قسمت از بیانات ارزشمند حجت الاسلام سید علیرضا تراشیون را با موضوع «هنر بهتر زیستن» به مدت 38 دقیقه با مخاطبان عزیز به اشتراک می گذاریم.
متن بخش هشتم سلسله مباحث هنر بهتر زیستن / استاد تراشیون
اصل در زندگی مشترک خوب بودن هست. اینجا یک چالش هایی ممکن است که شکل بگیرد که من جمله این بود که ما اگر خوب بودیم، طرف مقابل مان خوب نبود و از خوب بودن ما سوء استفاده کرد چه کنیم. آنجا بیان کردیم که ما باید خوب باشیم ولی اینک اگر طرف مقابل ما مشکلی دارد آن را باید از راه خودش برویم حل و فصل کنیم نه اینکه بدی را با بدی پاسخ بدهیم و جواب بدهیم. عقل حکم نمی کند. شرع مقدس ما این را نمی گوید. اخلاقیاتی که ما از بزرگان دینی مان سراغ داریم هیچ وقت سیره ی عملی شان اینگونه نبوده است که بدی انسان ها را با بدی پاسخ بدهند. یعنی راحت ترین کار است. ولی اینکه آیا سازنده ترین کار هم هست قطعاً نیست. یعنی شاید خودش یک امر تخریبی است. و لذا اشاره کردیم لذا ما در زندگی مشترک یا باید برویمبه سراغ جنگیدن یعنی آن ب بسم الله که گفته می شود و عاقد عقد را جاری می کند بگوییم می جنگیم، او بدی می کند، من با بدی جواب دادم. یا نه، بنا را می گذاریم برای یک تعامل سازنده ای که زندگی به یک بلوغی برسد، به یک سکنایی برسد. و حقیقت زندگی هم همین است. شما آن آیه ی شریفه بیست و یکم سوره روم وقتی «لِتَسْکُنُوا إِلَیْها» مطرح می شود مفسرین وقتی می خواهند این کلمه سکنی را، «لتسکنوا» را بیان کنند اینطوری بیان می کنند که این به معنای این است که وقتی یک گوسفندی را ذبح می کنند، یک دست و پایی می زند بعدش آرام می شود. به این آرامش همان سکنی می گویند. یعنی زندگی تلاطم هایی دارد. مشکلات بیرونی ای دارد. وقتی زن و شوهر به هم می رسند باید آن تلاطم ها تبدیل به یک آرامش، سکونی بشود. باید هدف گذاری زندگی مون را بر این مبنا داشته باشیم. لذا گفتیم که حالا برویم به سمت اینکه چگونه ما می توانیم به این آرامش درون محیط خانه برسیم. قبل از اینکه من بخواهم راهکارهایی را و فرمول هایی را بیان بکنم می خواهم به یک نکته ای هم اشاره کنم. درلا بلای پیامک هایی که مطالعه می کردم دیدم این یک سؤالی بود که اگر در زندگی مشترک یک نفر خوب بشود و طرف مقابل هنوز اصلاح نشود آیا این به نفع زندگی هست یا نه؟ می گویم بله، به نفع است. شاید این پرسش دوم مطرح شود که اگر یک طرف خوب بشود چند درصد زندگی خوب می شود. اینجا هم باید بگوییم که بالا پنجاه درصد خوب می شود. یعنی تازه منجر به این می شود که رفتار خوب ما علاوه بر اینکه بخش خودمان را اصلاح می کند، جایگاه خودمان را اصلاح می کند، بخشی از طرف مقابل را هم کمک بکند که اصلاح شود. حالا یک مثالی بزنم. شما فرض کنید یک راننده ای در یک جاده ای بد رانندگی می کند. خیلی ویراژ می دهد، بد می راند. یک موقعی هست ما می گوییم خب این اینطوری می راند، ما هم همان طوری برانیم. به نظر شما احتمال آسیب و مشکل چقدر است؟ قطعاً خیلی بالا می رود. ولی یک موقعی ممکن است او ویراژ می دهد ولی من خوب رانندگی می کنم. من احتیاط می کنم. حتی به سمت من می آید، من مثلاً یک جاخالی ای می دهم، کنار می کشم ترمز می کنم. این حتی با آن هم دیگر من آسیب نمی زنم. یعنی منجر به این می شود که علاوه بر اینکه ماشین خودم را دارم سالم نگه می دارم ماشین طرف مقابل را هم مراقبت کردم که سالم بماند. دقیقاً در زندگی مشترک هم همین است. یعنی وقتی من رفتارم خوب می شود، بالاخره آن خلق و خویم ، در جایگاه حقیقی خودم قرار می گیرم دقیقاً همین طور است. یعنی علاوه بر اینکه آن بخش خودم اصلاح می شود، کمک می کنم که طرف مقابل من هم کمتر آسیب ببیند. لذا درصد اصلاح در خانواده با اصلاح یک نفر افزایش پیدا می کند. حالا ما می خواهیم بگوییم دقیقاً همین. حالا ما به عنوان یک فرد می خواهیم شروع کنیم زندگی مان را اصلاح کنیم. چکار باید بکنیم؟ اولین و مهمترین قاعده در زندگی برای آن آرامش این است که در زندگی زن، زن باشد، مرد، مرد باشد. این اولین قانون است. یعنی اگر دنبال آرامش هستیم. ببینید یک تشبیهی می کنند می گویند زن و مرد به مثابه ی قطب منفی و مثبت یک آهن ربا هستند. اینها وقتی دقیقاً در جای خودشان قرار بگیرند جذاب می شوند ولی اگر این منفی مثبت هم شد. به همان مقدار جذابیتش کم می شود. حالا باید ببینیم از لحاظ علمی امکان پذیر هست یا نه؟ ولی حالا ببینید اگر دو قطب آهن ربا هر دو مثبت بشوند یا منفی بشوند. اصلاً اینها همدیگر را می رانند. نه تنها نزدیک نمی شوند. یک پدیده ای که امروز دارد در جامعه ما شکل می گیرد همین است. یعنی گاهی اوقات به دلیل ساختارهای اجتماعی، زندگی های امروز، زن های ما دارند ماهیت زن بودنشان را از دست می دهند. یعنی یک ذره دارند نقش مردانه ایفا می کنند. یک بخشی از آن هم مقصر خود ما مردها هستیم. یعنی ما هم داریم در زندگی این نقش را به زن هایمان می دهیم. یعنی این اصلاً جمله ی خوبی نیست که یک زن بگوید من در زندگی مثل یک مرد هستم. یعنی این جمله مساوی است با آسیب. یعنی ما داریم به زندگی مشترک آسیب می زنیم. آن قطب دارد هم نام می شود. لذا اینها دارند همدیگر را می رانند. جذب نمی کنند.
شریعتی: به خاطر فعالیت های اجتماعی یا به خاطر خلق و خوی فردی و شخصی شان؟
حجت الاسلام تراشیون: علت و عوامل مختلفی دارد. اولاً که امروز یک تفکری در دنیا حاکم هست همین تفکر فیمینیست هست که اینها دنبال این هستند که دقیقاً به زن ها نقش های کاملاً مردانه بدهند. چند روز پیش بود من یک کلیپ کوتاهی را می دیدم. یک خانم ایرانی که در یکی از کشورهای اروپایی زندگی می کرد گفت من در یک شرکتی کار می کنم. می گفت با عرض تأسف و تعجب باید این را بگویم. می گفت الآن مردهایی هستند خیلی چهارشانه تر، قوی تر، توانمند تر. می بینی آقا نشسته پشت میز دارد کار دفتری می کند، بعد ایشان خودشان را می گفت. می گفت ولی به من کارهایی را می سپارند که این کارها، کار سخت است، کار مردانه است. و من دارم می بینم که روز به روز دارم آسیب بیشتری می بینم. در حالی که می دانید در ویژگی های فیزیکی بدن زن و مرد می گویند زن ها بالاخره عضلات شان کمتر از مرد است. مرد ها عضلانی تر هستند. آناتومی بدن مرد اینگونه است. آن ساختار بدن مرد اینطوری است. لذا این کار و این بلا دارد به سر می آید که ما باید حواس مان را امروز حتی در جامعه ی خودمان هم جمع کنیم که دچار تفکرات فیمینیستی نشویم. اگر دچار این تفکر شدیم در اصل زن ماهیت خودش را از دست می دهد. حالا آن چیزی که عجیب است این است که در همان غربی که امروز شعار فیمینیست... تقریباً می دانی شعار فیمینیست از حوالی سال ۱۹۰۷ رسمی شروع شد. یعنی بیش از ۱۱۰ سال قبل شکل گرفت ولی الآن خود آنها هم به این اشتباه پی برده اند. یعنی می گویند الآن دوران بازگشت است. یعنی خود زن ها و مردها در غرب به این نتیجه رسیده اند که نباید واقعاً این کار را می کردند. یعنی دارند یواش یواش... دیدید گاهی اوقات این فیلم هایشان، تصاویرشان منتشر می شود. مثلاً می بینی خانم افتخارش این است که یک آغوشی ببندد مثلاً در پارلمان اروپا که می رود فرزندش هم همراه خودش باشد. یعنی این همان نشانه های خوب بازگشت است و ما باید مراقب باشیم تجربه ی ۱۱۰ سال که یک تجربه ی تلخی بود را ما تازه نیاییم تجربه کنیم. و شاید این برای بینندگان خوب و عزیزمان هم جالب باشد شنیدنش که حتی امروز در غرب یک زندگی خیلی ویژه، حالا به تعبیر امروزی ها می گویند لاکچری. برای یک خانم می دانید چه زندگی ای است؟ که این خانم در خانه باشد، خرجش را همسرش بدهد، فرزندانش را خودش بزرگ کند، به نوعی یک خانم خانه باشد. یعنی امروز شده تبدیل به یک آرزو برای یک زن. چون می دانی آنجا قوانین و مقرراتش این نیست که ما فکر کنیم حالا قوانین و مقررات فیمینیسم. حالا عین ایران همانطور قوانین اسلامی و اینها هست، حالا زن هم مثلاً یک آزادی بیشتر... نه، بر اساس ساختارهایی که وجود دارد قوانین شان هم تنظیم می کنند. نمی دانم قانون فیفتی فیفتی را به گوش تان خورده یا نه. یک قانونی هست می گویند پنجاه پنجاه. یعنی چه؟ یعنی زنی که ازدواج می کند باید حتماً ۵۰ درصد هزینه ی زندگی را تأمین بکند. اگر نکند اصلاً این ساختار شکل نمی گیرد. یعنی یک تعهد هست نسبت به آن زندگی. و باید این اتفاق بیفتد. بعد می بینی زنی که باید در آن اوضاع، احوال، مشکلات برود این پنجاه درصد را به دست بیاورد دیگر نمی تواند زنانگی بکند. این مجبور است که خدمت شما عرض کنم که برود سراغ کارش. بعد شما از آن طرف می بینید خانه ای که خالی از زن، خالی از مادر شود، این خانه بی روح می شود، آسیب می بیند. نه تنها خانه آسیب می بیند، بیرون خانه هم آسیب می بیند. یکی از پژوهشگرها در یکی از کشورهای اروپایی، حالا من اسم آن کشور را نمی برم ولی می دانم اسم او چی هست. ایشان یک بررسی ای کرده می گوید مثلاً در این کشور مردها بعد از ازدواجشان حد اقلش با ۸ زن دیگر در ارتباط هستند. خب آسیب شناسی می کند. می گوید چرا؟ می گوید دلیلش این است که بالاخره انسان برای آن آرامشش نیاز دارد که آن آهن ربا تکمیل شود، قطب مثبت و منفی کنار هم قرار بگیرند. این نیست. و لذا او برای اینکه بتواند آن قطب غیرهم نام خودش را، مجموعه اش را جمع کند هی مجبور است برود به دیگران ناخونک بزند. به دیگران ناخنک بزند که بتواند آن را کامل کند. ما دقیقاً امروز اگر دنبال این آرامش در جامعه ی خودمان، در خانواده های خودمان هستیم، این نقش را هر یک یعنی هم مرد و هم زن به خوبی ایفا کنند. حالا ما می خواهیم این نقش را تعریف کنیم برای آن شاخصه بگوییم. یعنی هم برای آقایان و هم خانم ها. البته من این را به حضرتعالی واگذار می کنم که بالاخره سکاندار باشید هر طوری بگویید ما جلو برویم. یک موقع ما می توانیم بیاییم مثلاً از آقایان شروع کنیم بگوییم مثلاً این ۱۴ ویژگی، ویژگی یک مردی که مرد را در جایگاه خودش قرار بدهد، بعد برویم سراغ خانم ها ۱۴ ویژگی بگوییم. می تواند هم نه، برای یک برنامه توازن ایجاد کنیم. یک به یک بگوییم. بهتر است. یا ممکن است برخی مخاطبین ما جلسات بعد نباشند یا برخی جدید ملحق شوند. هر دو گروه بهره ببرند. اولین ویژگی ای که در مرد بیان می شود. من می خواهم از روایتی از امام صادق علیه السلام بیان کنم. آقا امام صادق می فرمایند مرد برای مدیریت زندگی خودش به سه ویژگی نیاز دارد. بعد جالب این است که حضرت می فرمایند اگر این سه ویژگی را ندارد باید برود کسی کند تا بتواند زندگی اش را مدیریت کند. حالا وقتی می گوییم مدیریت زندگی یعنی تو در جای خودت باید قرار بگیری. اولی که حضرت می فرمایند: «معاشرة الجمیله» مرد باید خوش مشرب باشد با اهلش، با همسرش، با فرزندانش. ببینید ما یک نگاهی از مرد گاهی اوقات ترسیم می کنیم. حالا ان شاءالله که الآن دیگر این ترسیم نیست ولی آدم گوشه و کنار می بیند. مثلاً مرد ابهتش در اخمش هست. به قول آن آقا می گفت که پدر من یک موقعی به من نصیحت کرد که در خانه که می روی باید زنت را یک جوری صدا بزنی که چهار ستون بدنش بلرزد. یعنی این را مردانگی می دانند ولی وقتی ما می آییم در ساختارهای دینی نگاه می کنیم می بینیم نه اتفاقاً. می بینی این معاشرت زیبا به عنوان یک ویژگی است. چون قرار است آنجا آرامش باشد. آرامش که با تنش ایجاد نمی شود. با اخم ایجاد نمی شود. آن آرامش با آن صمیمیت شکل می گیرد. لذا امام صادق می فرمایند مرد اگر بخواهند زندگی اش را مدیریت کند و آن زندگی به یک آرامشی برسد باید این معاشرت زیبا را داشته باشد. حالا شاید بپرسید الآن معاشرت زیبا یعنی چه؟ یعنی باید چه کارهایی انجام شود که ما بگوییم ما توانستیم معاشرت زیبا را در محیط خانه محقق کنیم. چند نکته می خواهیم بگوییم. البته در حضور آقایانی که دارند می بینند زیره به کرمان بردن است. ان شاءالله همه ما می دانیم و داریم این را عمل می کنیم. ما هم یک یادآوری می کنیم ببینیم که این مرورها می تواند کمک کند یا نه. اولین نکته این است که باید خوش کلام باشند. یعنی وقتی می گویند یکی خوش مشرب است می بینی بیان خوب، بیان لطیف، بیان شیوا، بیان زیبا با همسرش باید داشته باشد. مثلاً آقا وارد خانه که می شود تا چشمش به خانمش می افتد، مرد خوش مشرب اینطوری می گوید: خانم خیلی خوشحالم که دوباره شما را می بینم. این مرد خوش مشرب است، خوش معاشرت است. زنش هم ا ز این معاشرت لذت می برد. یعنی این بیان خوب، بیان شیوا، بیان خوشایند، بیانی که اهل خانه از آن لذت ببرند. من حالا یک ملاکی هم بگویم. می خواهم یک پارامتری را محضر آقایان عرض کنم. مثلاً اگر مرد وارد خانه شد. می خواهیم ببینیم ما خوش مشرب هستیم یا نه، ملاک بگوییم. اگر زن و بچه همه جمع شدند. خانم آمد، بچه ها آمدند، آخ جون بابای ما آمد، آخ جون آقامون آمد. امیدوار باشید. معلوم است که ما خوب هستیم. ورود ما به خانه دارد آن آرامش را ایجاد می کند. ولی یک موقع می بینی آقا وارد خانه می شود، خانم و بچه ها نه. اه، دوباره آمد. هر کسی هم یک گنجی می رود. خانم در آشپزخانه می رود، بچه های می روند در اتاق، آن یکی جلوی تلویزیون. از او استقبال نمی شود. این معلوم است که ما نتوانستیم چون می دانید معاشرت خوب خودش یک آهن ربا است. شما الآن در مهمانی می روید. می بینید پنج تا آدم نشسته اند. یکی از آنها خوش معاشرت است. آدم نگاه می کنه ببیند کنار او جا هست برود کنار او بنشیند. یعنی این خوش مشربی، خوش معاشرتی برای انسان ها جذاب است. برای همین در مدیریت هم همین است. یعنی وقتی مرد می خواهد خانه اش را مدیریت کند، مدیریت یک ابزار و مقدماتی لازم دارد که بتواند تأثیرگذار باشد. اول باید دوست داشتنی بشود. یادتان هست ما در برنامه قبل اشاره کردیم که اگر ما می خواهیم مقبول باشیم باید دو ویژگی داشته باشیم. محبوبیت و موفقیت. اینها رمز مقبولیت است. یک پدری خوش معاشرت است محبوب خانواده اش می شود. او را دوست دارند. بعد حرف هم که می زند گوش می کنند. یعنی می شود آن ابزار موفقیت. و من این را عرض کنم که در محیط خانه، مدیریت زور و مدیریت اجبار و مدیریت بر اساس نظم پادگانی جواب نمی دهد. مدیریت در خانه باید بر اساس یک مدیریت عاطفی باشد چون جنس خانواده با محیط های اداری و سازمانی فرق می کند. مدل آن هم فرق می کند. نه اینکه نباید در خانه نظم باشد. باید حتماً باشد. ما باید به اینها توجه کنیم ولی حرف این است که یک موقعی هست من فقط می شوم یک آدمی که خط کش می گذارم که همه چیز سر جایش باشد. این نه. همینطور است و دقیقاً ما داشتیم یک موقعی از طرف مشاور یک خانمی آمده بود می گفت حاج آقای تراشیون باورتان می شود این آقای ما بعد ازظهرها که می خواهد بیاید یک تک زنگ می زند من دارم می آیم. می گفت انگار از ما سان می بیند. می گفت ما ردیف باید جلوی در بایستیم مثلاً به استقبال او. بعد می گفت البته می آید سلام علیک هم می کند ولی اینکه اگر یکی نباشد توبیخ می کند. خانم فلانی چرا نیامد اینجا به استقبال من. این خوب نیست. یعنی ممکن است که بچه ها هم از ته دلشون هم به این عمل راضی نباشند. حتی خانم هم راضی نباشد. در یک رودربایستی ای گیر می کنند، در یک فشار تحمیلی ای گیر می کنند که این کار را باید انجام بدهند. حالا برویم دومی. پس یک این خوش مشربی به کلام خوب است. نکته دوم این است که گاهی اوقات مرد خوش مشرب وقت برای زن و بچه اش هم می گذارد. یعنی وقتی وارد خانه می شود علاوه بر اینکه کلامش زیبا است می نشینند یک چایی می خورند، با همدیگر صحبت می کنند. یک جمعی را تشکیل می دهند. به تعبیری یک گعده ای را در خانه شکل می دهد. این مرد، مرد موفقی است. مردی است که خوش معاشرت است. حالا اگر امروز هم نرسیم در برنامه بعدی شروع می کنیم روایات آن را هم گفتن که تک تک اینها چقدر ارزشمند است. یعنی من یک قانونی را عرض کنم. آن چیزی که ما از روایات برداشت می کنیم. من مرد هر وقتی را برای خانواده ام صرف بکنم. چه بیرون چه داخل خانه. هر رفتار مناسبی را با خانواده ام داشته باشم، هر کمک کاری را برای اهلم و خانواده ام داشته باشم و غیره. همه ی اینها معادل سازی عبادی شده است. یعنی در اصل این یک مسیری است و سکویی است برای رشد انسان. یعنی این ما را در مسیر بندگی قرار می دهد. حالا مرد می نشیند با خانواده اش شروع می کند به گفتگو کردن، صحبت کردن، خوش و بش کردن. حرف هایشان را بشنود. صحبت هایشان را بشنود. گاهی اوقات مرد حقیقتاً باید آن سنگ صبور باشد. این هم نباشد که اگر یکی تلخی کرد، نکته ای گفت به من بربخورد. من مدیر این خانه هستم. باید اتفاقاً با آن تلخی هم با خوبی برخورد کنم. من همیشه یک تشبیهی دارم. ما در شهر قم یک درختی داریم به آن درخت اُکالیپتوس می گوییم. اُکالیپتوس را شاید مردم شنیده اند. بخور می دهند. یک درختی است. این درخت خیلی درخت مقاومی است. سال ۸۶ در شهر قم یک سرمای خیلی شدیدی آمد. به شدت. حالا شاید در تهران و برخی دیگر از مناطق آمده. آنجا واقعاً ویژه بود. خیلی اوضاع عجیبی بود. به نحوی که مدارس بیست تا بیست و پنج روز تعطیل بود. این اُکالیپتوس ها هم برای خود مردم بعضاً خوشایند نبود. گفتیم حالا سرما ریشه ی این را می کند. دیدیم نه، دوباره فصل بهار که شد از کنار ریشه هاش شروع کرد به رشد کردن. درخت خیلی مقاومی است در برابر گرما و در برابر سرما. من می گویم اگر ما می گوییم خانم ها گل هستند، ریحانه هستند، مرد اتفاقاً باید از جنس اکالیپتوس باشد. مقاوم باشد، با یک غوره سردیش نکند با یکیش گرمیش. مدیر آن محیط است. لذا اگر نشستیم در معاشرت ها هم همسرم یک چیزی گفت ممکن است ناراحت کننده هم باشد من باید حرف او را بشنوم. من یک سؤالی را از بینندگان محترم بپرسم. می خواهم همین الآن هم فی البداهه جواب هم بدهند. حالا پیامک هم دوست داشتند اشکال ندارد. ما حرف های ناراحت کننده حالا نه به معنایی که طرف مقابل مان را ناراحت کنیم. یک موقع یک دلخوری ای داریم، یک مشکلی داریم، این را بگوییم بهتر است یا نگوییم؟ پس ببینیم وقتی اینها هم قرار است جزئی از زندگی باشد ما باید ظرفیت خود را تقویت کنیم. این نباشد که انتظار داشته باشیم همیشه گل و گلاب باشد. یک موقع یک تلخی هم هست. یک ناراحتی هم هست. این مرد باید مقاوم تر از زن باشد که بتواند مدیریت کند. خانم هم باید ظرف وجودی خود را تقویت کند ولی مرد چون قرار است مدیریت کند. از قدیم هم این سنت در خانواده ها بود خانم مثلاً با بچه ها یک مشکلی داشت اصلاً گاهی اوقات بچه ها را هم تهدید می کرد بگذارید بابا بیاید به او می گویم. به پدر خانه هم می گفت. اشکالی هم ندارد باید گفت. ولی نحوه مواجهه من پدر چه طور است؟ مثلاً مادر می گوید بچه درس نمی خواند. یک دانه در گوش او بزنید. این نحوه مواجهه با این مشکل است؟ نه. من به عنوان مدیر خانه که قرار است مدیریت کنم یک حرف را بشنوم، تحلیل کنم، ببینیم باید چه کار کنم؟ الان وابستگی فرزندان هم به رسانه های زیاد شده است که افت تحصیلی پیدا کرده اند. وابستگی آنها به گوشی های موبایل خود زیاد شده است. من یک خواهشی که از پدران و مادران در این دوران کرونا دارم این است که خیلی فضای مجازی را دقت کنیم. فضای مجازی، فضای قابل اعتمادی نیست. اصلاً فضایی نیست که یک دستاورد منطقی داشته باشد که ما فکر کنیم یک بچه را رها کنیم حالا این بچه در فضای مجازی دارد روز به روز از قبل بهتر می شود. فضای مجازی یک فضای فرامرزی است، بدون رعایت هنجارها، بدون رعایت قانون. ممکن است در بخش هایی از آن قانون هم رعایت بشود بالاخره یک ساختار یا یک سایت خوبی باشد. ولی وقتی مجموعه آن را نگاه می کنیم می بینیم یک فضایی است که خیلی در یک ساختار قابل اعتمادی نیست. حتی زعم من این است که نظام آموزش و پرورش ما که قبلاً هم اشاره کردیم چهارده میلیون دانش آموز را به فضای مجازی کوچ داد، آیا همه چیز را دیده بود؟ آیا به همه ملاحظات توجه کرده بود؟ آیا معلمین، آیا والدین، آیا فرهنگ استفاده را به خانواده های انتقال داده بود؟ البته خود بنده باور و اعتقاد من این است که این تصمیم در حد وزارت آموزش و پرورش نباید می بود. یعنی باید جایگاه های بالاتر و رفیع تری به این موضوع رسیدگی می کرد. همه جوانب آن را می سنجیدند. حالا بیاییم بگوییم یک آموزشی می دهیم. کجا داریم این آموزش را می دهیم. آیا می توانیم بین فرزندان خود و برنامه شاد یک تونل ایجاد کنیم بگوییم این جا بروید و بیرون بیایید؟ خیلی آن خط قرمزهایی که ما در مباحث تربیتی قبلاً می گفتیم در این ایام شکسته شد. ما می گفتم دست بچه ها هر چه دیرتر گوشی بدهیم بهتر است. الان بچه کلاس اول ابتدایی گوشی می خرند دست او می دهند که از درس و مشق خود عقب نماند. وقتی که محیط خانه هم ناامن می شود ناخودآگاه افراد پناه می برند به این جور جاها. در مجازی می چرخد، پای تلویزیون، در کوچه معلوم نیست پیش چه دوست و رفیقی. لذا این که مرد معاشرت او مدیریت خانواده است یعنی این. یعنی می تواند یک همگرایی را در محیط خانه شکل بدهد. همه اعضای خانه را حول یک محوری به نام خانواده جمع کند. خانواده خیلی مقدس است. خانه کم و بیش هست، اما آن که مهم است این است که در این خانه خانواده هم به خوبی نقش خود را دارد ایفا می کند؟ یا نه این خانه هر کس دارد کار خود را می کند. معاشرت پدر، آن حلقه وصلی را که می تواند ایجاد کند در اصل دارد به قوام خانواده کمک می کند. خانواده را ارتقا می دهد. یکی دیگر از جنس معاشرت مرد در محیط خانه این است که گاهی اوقات حواس او به دل مشغولی ها، نگرانی ها، ناراحتی های اعضای خانواده هم باشد. برای این وقت بگذارد. من می بینم خانم من ناراحت است پیش خانم خود بنشینم بگویم نبینم خانم اخم های شما در هم باشد، اتفاقی افتاده است، مشکلی هست؟ می بینم بچه من نگران است. بروم یک وقت برای او بگذارم. و لذا اینجا هم من عرض بکنم ما اصل اول را در محیط خانه باید برای خانواده بگذاریم. نه اینکه تلویزیون، نه اینکه گوشی موبایل، نه اینکه تازه در محیط خانه می آییم موبایلمان را دست بگیریم و این طرف و آن طرف زنگ بزنیم و پیام بدهیم و این کانال و آن گروه را سرکشی کنیم. یعنی محور اول خانواده است. اول برو خانواده ات را رتق و فتقش کن. بعد حالا برو دنبال این کارها. به اینها هم برس. یک علت آن می دانید چیه؟ یک علت آن این است که ما سطح زن و مرد را در خانواده پایین آوردیم. یعنی نگاه مان پایین است. من حالا یک مثالی بزنم. یک موقعی پدر خانواده نقش عابربانک را فقط ایفا می کند. این فقط برود یک پولی بیاورد در محیط خانه. دیگر کاری به کاری دیگری نداشته باشد. مادر نقشش چیست؟ نقش یک خدمتکار هست در خانه. غذایی آماده کند، خانه را مرتب کند. اینها جزئی از وظایف است که حالا ان شاءالله بعداً می شماریم. نه اینکه همه وظایف. من فکر نکنم اگر توانستم آن نیازهای زیستی اهل خانه را فراهم کنم یعنی کار تمام. دیگر من به وظیفه ام... نه، تازه کارت شروع شده است. آی مادری که به بچه ات صبحانه دادی. این تازه الآن آغاز کار تو است. بچه سوخت گیری کرده است حالا تازه باید بالا سر او باشی، او را تربیت کنی. حالا نه اینکه تربیت هم فکر کنیم نکته خاصی است مثلاً تخته ای برداریم و ماژیکی. نه. تربیت یک مرام است، یک روش است. حالا اینها را بعدها ان شاءالله بیشتر درباره آن صحبت می کنیم. یا پدر مثلاً بیاید در خانه بگویید آخیش، الحمدلله. امروز رزق و روزی زن و بچه ام را فراهم کردم دیگر مسئولیت من تمام است. نه، تازه شروع شده است. یعنی وقتی کنار همدیگر می رسیم عرض کردم اینها مقدمه ای است که تازه الآن خانواده کنار همدیگر بتوانند به مسئولیت های اصلی شان بپردازند. می دانید الآن مشکل ما کجاست؟ مشکل این است که این مادر زحمت می کشد، بچه را سیر می کند، همه ی مقدمات را آماده می کند، بعد او را می سپارد پای تلویزیون، جومونگ دارد این را تربیت می کند. سرکار خانم دنگی دارد او را تربیت می کند. یعنی اینجایی که تازه کار مادر شروع شده است. ما داریم انگار آن کار را می سپاریم به دیگرانی که اینها صلاحیت ندارند. صلاحیت اینکه الگوهایی بچه های ما آنها باشند. اینجا من باید خودم کارم را شروع کنم، مسئولیتم را شروع کنم. لذا بنده هم این اعتقاد را دارم. نه تربیت، نه همسرداری، نه شوهرداری، کارهای پیچیده و سختی نیست. همان مثال جلسه اول و برنامه اول مان. رانندگی است دیگر. رانندگی وقتی مهارتش را یاد گرفتی، دیگر خیلی راحت است. دیگر آن دغدغه های روز اول را نداریم دنده یک چطوری برود دو. کلاج را نگاه کنی، ترمز را زیر پایت نگاه کنی. نه. تا ۵ هم دنده را می رود اصلاً متوجه نشدی کی رفتی. یعنی اگر آن اوایل ما مهارت ها را در زندگی مان شکل بدهیم فکر نکنیم خیلی کارهای دشوار و پیچیده ای است. نه، روتین می شود. خودش جلو می رود. روان کار جلو می رود. عین این است که قطاری اولش سخت است ما روی ریل بگذاریم. واقعاً هم دشوار است. ولی گذاشتی دیگر حرکت می کند. لذا مهارت هم همین است. مهارت یعنی این. کسب مهارت هم یعنی اینکه این قطار را داری بلند می کنی روی ریل بگذاری. کسبش کردی یعنی اینکه این قطار روی ریلش قرار گرفت. دیگر حرکت می کند. می رود. بله، ممکن است یک پیچی داشته باشد، یک جایی بالاخره یک تلق و تلوقی داشته باشد. یک جایی سرعت کم شود، زیاد شود، اینها هم طبیعت مسیر است. ولی دیگر این نیست که فکر کنید زندگی متوقف می ماند. این حرکتش را شروع می کند. حالا عرضم این است: ما پدر و مادرها نباید حد خودمان را پایین ببینیم. ما باید حد خودمان را... بالاخره حرمت امامزاده دست متولی آن هست. حرمت دست خودمان است. باید جایگاه خودمان را بدانیم، مسئولیت خودمان را بدانیم. در مکالمات یادتان هست یک موقعی من اشاره کردم گاهی اوقات زن و شوهر غیبت می کنند. مادرشوهر چی گفت، خواهر شوهر چی گفت، مادرزن چی گفت، پدرزن چی گفت، باجناق چی کار کرد، جاری مثلاً این رفتاری که انجام داد خوب نبود. همش اینها در حاشیه ها هستند. غافل از متنیم. الان گاهی اوقات خانم ها می گویند حالا ما چه بگوییم؟ می گویم همین فرزندان تان متن زندگی شما هستند. در این یک سال کرونا، شما کمتر پدر و مادری را می توانی مشاهده کنی که دو سه ساعت جلسه با همدیگر گرفته باشند بگویند حالا که این بچه ها آمدند خانه نشین شدند باید چه کار کنیم که اینها آسیب نبینند. و مطمئن باشید اگر بنشینیم فکر کنیم، صحبت کنیم و حاشیه سازی نکنیم، به نتایج خیلی خوبی می رسیم. متناسب آن فضای زندگی مان می توانیم طراحی های خیلی خوبی داشته باشیم. اصلاً یک مقداری من نگاه را بازتر بکنم. ببینید الآن یک مادر واقعاً باید برای خودش اتاق فکر داشته باشد. وقتی در محیط خانه فرزند دارد. فکر بکند. امروز این نیست که ما فکر کنیم مسئله تربیت مسئله ای است که مثل قدیم مثلاً می دیدی که پنجاه شصت سال مدل تربیتی یک جور بود و می شد از همان مدل هم استفاده کرد. الآن شما می بینید یک موقعی می گفتند این اینترنت ها مثلاً ۴G می خواهند ۵G شود حد اقل پنج سال طول می کشد. بعد ما دیدیم همین عرصه هم خیلی تند رفت. یعنی کمتر از پنج سال به این تکنولوژی دست پیدا کردند. بعد می دیدید اینها یعنی اینکه سرعت بشر کند شده است. در سراشیبی افتاده است دارد تند حرکت می کند و هی جهش های عجیب و غریب. و لذا ما نباید عقب بمانیم یکمرتبه ببینیم بچه هایمان با سرعت برق و باد از ما جلو زدند، ما عقب ماندیم. بچه ها خیلی چیزها را می دانند ماها نمی دانیم. و واقعاً هم این را بگویم بچه های این نسل، نمی خواهیم بگوییم حتماً خیلی باهوش هستند چون بحث هوش را باید مجزا روی آن بحث کرد. ولی حد اقل این است که اطلاعات آنها بالا است. یک موقعی یک پسر بچه پنج ساله ای را آورده بودند پیش من قرار بود با او یک صحبتی بکنم. پدر و مادرش هم بودند. نشست اینجا و گفت عمو. گفتم بله. شما مشاوره هم می دهید. یک بچه ۵ ساله. گفتم حالا اگر کاری از دست من بربیاید. گفت من با این مامانم مشکل دارم. چی کار کنم؟ گفتم عمو جان چه کار می کنی؟ گفت وقتی عصبانی می شود دست هایم را می گیرم مقابلش می گویم آرام، آرام، آرام تر. یک لیوان آب هم برای او می آورم. گفتم خب جواب می دهی یا نه؟ خب بد نیست. من هم می گویم همین کار را بکن. امروز شما یک بچه پنج ساله را می بینید در قد و قواره یک مشاور دارد عمل می کند. بلد است چه کار کند. مادر را نصحیت می کند یک دختر نه ده ساله که مادر بیچاره دل بابا. تو را باید با این ریخت و قیافه تحمل کند. یک ذره به خودت برس. این را به مادرش دارد می گوید. آن وقت این نسل دارد از ما جلو می افتد. دارد یک جایی ما را با خودش می برد. در حالی که قرار است مدیریت، کنترل و تربیتش در اختیار ما باشد. اینکه من می گویم خانه باید آن استحکام خودش را پیدا کند یعنی این امور. الآن من یک سؤال دیگری از بینندگان خوب مان بپرسم. آیا الآن ما بین بینندگان کسی را داریم که فرزندی داشته باشد یک برنامه تربیتی ۲۵ ساله برای این بچه داشته باشد. بیست ساله داشته باشد. چون می دانید ما در نظام تربیت دینی حد اقل بحث تربیت سه تا هفت سال است یعنی ۲۱ سال. یعنی ما باید یک برنامه ای برای ۲۱ سال تربیتی فرزندان مان داشته باشیم. یعنی آن جلو را ببینیم. نه اینکه روزها شب شود، شب ها صبح شود، ماه ها سال شود. باری به هر جهت بگذرد. بعد هم یک مرتبه به خودمان بیاییم ای داد بیداد. آنی که می خواستیم نشد. حالا مقصر کیه؟ یک جایی توجیه می کنیم. آره، زمانه اینطوری شده است. دیگر این دوره زمانه، بچه های همه همینطور هستند. یعنی شروع کنیم از این توجیه ها برای اینکه دلخوشک خودمان باشد. یک مقداری خودمان را آرامش بدهیم. یعنی واقعاً حقیقت موضوع نیست. اینکه وجود مبارک امیر المؤمنین می فرمود فرزندان شما برای یک زمانی غیر از زمان شما هستند. باید اینها را برای آن زمان تربیت کنیم. این نیاز به همان خوش مشربی پدر در خانه دارد که این مدیریت را بکند، ارتباط بگیرد، مشکلات را حل بکند، همسرش را آرام کنیم. همسری که قرار است یک نقش مربی گری را در محیط خانه ایفا کند. یعنی این می تواند این ساختار را شکل بدهد. فضای خانه. چون بحث ما آرامش است. گفتیم معاشرت آرامش ایجاد می کند. بعد شما می دانید آرامش با عقلانیت و تعقل یک رابطه ی مستقیم دارد. یعنی هر چه آرامش بیشتر شود عقلانیت بیشتر می شود. تفکر بهتر می شود. عملکرد افزایش پیدا می کند. عملکرد منطقی تر می شود. ولی در نقطه مقابل، هر چه آرامش کمتر شود، هیجانات بیشتر شود، می بینید عقلانیت پایین می آید، آن عملکرد کمرنگ می شود و ما نمی توانیم یک عملکرد مثبتی داشته باشیم. و ما می گوییم اینجا این نقش مرد است. یعنی مرد وقتی در محیط خانه آمد، به عنوان اولین شاخص این معاشرت خوب را با اهلش داشت، این می تواند کمک کند. و امروز هم من فقط به این یک اشاره ای کنم چون پیش بینی می کنم که الآن این بیان من یک جایی ممکن است یک بازخوردی را از جانب آقایان داشته باشد. حاج آقا در این دوره زمانه، گرانی، مشغله، اصلاً اینها چیه. می خواهم این را بگویم. ببینید آن اوکالیپتوس یادمان نرود. یعنی بله، می دانیم سختی هست، مشکلات هست ولی آیا منطقی است ما مشکلاتمان را بکشیم به کف محیط خانه؟ برای زن و بچه مان که این بنده های خدا هیچ تقصیری در ایجاد این مشکلات نداشتند. اینها بالاخره عقبه ما هستند، اینها همراهان زندگی ما هستند. ما قرار است یک نسلی را شکل بدهیم و لذا من همیشه بله، مشکل حل می شود. ولی خداوند توانایی تحمل مشکلات را در انسان ها قرار داده است. ما گاهی اوقات این قابلیت های خودمان را نمی شناسیم. یعنی اگر بدانیم که انسان چقدر قابلیت هایش بالاست، چقدر توانمندی هایش بالاست، خداوند متعال چه توانمندی های بی نظیری را در وجود انسان گذاشته است، آن وقت متوجه می شویم که گاهی اوقات از این توانمندی ها به خوبی بهره نمی بریم، استفاده نمی کنیم. این اولین ویژگی برای آقایان.
اولین ویژگی هم که برای خانم ها است روایتی از نبی مکرم اسلام داریم که حضرت هم در این روایت باز سه ویژگی برای خانم ها بیان کردند. اولین ویژگی را که حضرت فرمودند این است که زن باید نسبت به مردش اهل مهرورزی باشد، محبت کردن باشد. اینجا گاهی اوقات یک سؤالی پیش می آید. من حالا این سؤال را هم از حضرتعالی و بینندگان هم می پرسم. به نظر شما مردها الآن بیشتر نیاز به محبت دیدن دارند یا زن ها؟ یعنی دقیقاً همینطور است. می دانید دلیلش چیه؟ چون مردها از محدود افرادی می توانند محبت دریافت کنند ولی خانم ها اینطوری نیستند. یعنی خانم ها دایره ی دریافت عاطفی شان وسیع است. من هیچ وقت یادم نمی رود یک موقعی نائب الزیاره شما بودیم می رفتیم مشهد، ما وقتی نشستیم روی این صندلی ای که باید می نشستیم آن طرف سه تا صندلی بود، یک خانمی آمد نشست و بعد هم دو تا خانم دیگر. بعد اینها صحبت می کردند فاصله هم کم بود. صدا می رسید. بعد معلوم شد که یکی از این خانم ها مثلاً باردار هست. شما باورتان نمی شود از فرودگاه مهرآباد این هواپیما بلند شد، تا فرودگاه شهید هاشمی نژاد در مشهد که نشست، این دو خانمی که کنار این نشسته بودند دائم داشتند به این محبت می کردند. اول یک زنگ زدند خدمه یک بالشتی بیاورد برای پشت سر گفنتد یکی کم است. دو تا بیاور. یکی هم برای پشت کمر ایشان. بعد آن یکی شروع کرد یک مقداری مغزیجات داشت و شروع کرد گفت باید به خودت برسی. شروع کرد برای این پوست گرفتن. او هم هی تعارف می کرد نه، میل ندارم. می گفت نه، این میل فایده ندارد. باید حتماً بخوری. من دیدم حالا آقایان در آن هواپیما. مثلاً همه همان اول که سوار شدند تکیه زدند، چشم ها را بستند، تمام. ولی اینها. ببینید دریافت عاطفی خانم ها زیاد است. جنس زن هم این است که این آهن ربا در وجودش هست. حتی بچه ها به مادرها بیشتر از پدرها محبت می کنند. بعد ما می گوییم محدوده دریافت عاطفی این مرد کم است. ولی یکی از مهمترین کسانی که می تواند به مرد محبت کند زنش است. ولی خانم ها نباید دریغ کنند. یعنی باید حتماً یک کانال عاطفی بین زن و شوهر باشد. این ارتباط عاطفی است. آن وقت ارتباط عاطفی هم فقط باید دقت بکنیم. یک روش نامه و مرام نامه ای دارد. یعنی ما تصورمان این نباشد که هر طوری محبت کنیم خوب است. نه، باید بشناسیم روحیات طرف مقابل را. زمان نیاز عاطفی اش را، شکل محبت را. یک موقعی زن و شوهری آمده بودند خانم می گفت این شوهر من به من محبت نمی کند. آقا می گفت من محبت می کنم این جنبه اش را ندارد. یعنی اشاره به خانمش می کرد. می گفت نه حاج آقا، این محبت نمی کند، زجر می دهد. گفت مگر چکار می کنم؟ گفت به حاج آقا بگویم؟ گفت بگو. گفت نگویی چرا گفتیا؟ گفت: نه، آمدیم مشکل حل کنیم. گفت حاج آقا مثلاً دارم ظرف می شویم یواشکی از پشت من می آید با یک لیوان آب یخ. این پشت پیراهن من را می گیرد این آب ها را در لباس من می ریزد. می گوید حاج آقا دارد من را سکته می دهد. بعد دیدم آقا یک خنده ریزی کرد گفت حاج آقا گفتم جنبه اش را ندارد. گفتم ای مرد مؤمن اینها محبت های بچه دبیرستانی است آن هم پسرها به همه. که مثلاً به هم می رسند یکدانه می زنن پس گردن هم کیف هم می کنند. محبت شان هم عمیق می شود. حالا عجیب این بود. همین خانم می گفت یکی دیگه اش را هم بگویم؟ گفتم بگو. گفت شما باورتان می شود در خانه برای من جشن پتو گرفته است. کمی گفت یک موقع نشسته بودم دیدم بی هوا از پشت یک پتو روی ما انداخت. شروع کرد به زدن. بهش می گویم این چه کاری است؟ می گوید ما در خدمت از این جشن ها می گرفتیم کیف هم می کردیم. تو جنبه اش را نداری. یعنی تم آن را بلد نیست. نمی داند به یک زن باید چطور محبت کرد. و لذا ما می خواهیم بگوییم خانم هم همینطور. البته من نمی خواهم بگویم خانم ها برای آقایان جشن پتو بگیرند یا آب یخ در گرده شان بریزنند. ما می خواهیم بگوییم جنس محبت مرد و زن باید متفاوت باشد. این خودش یک فصلی است. این مهارت های آرامش در خانه را به همین شکل بیان کنیم. حالا امروز از آقایان شروع کردیم یک مقدار طولانی شد ولی ان شاءالله هفته ی آینده اولین نکته را با خانم ها شروع می کنیم و نکاتی را تقدیم حضور می کنیم. امیدوارم ان شاءالله کل این نکاتی که گفته می شود زمینه ساز همان حرکت به سمت معنویت در محیط خانه شود.
نکته زیبایی که وجود دارد این است که ایمان و عمل صالح با آن توأمان هست. می تواند انسان را سعادتمند بکند. یکی از مواردی که گاهی اوقات شاید ما غفلت می کنیم نسبت به آن، مسلمان هستیم ولی اسلامی زندگی نمی کنیم. مسلمان باید حتماً اسلامی زندگی کند و این اسلامی زندگی کردن یعنی همان عمل صالحی که بالاخره در سبک و عادت ها و زندگی انسان می تواند پیاده شود. امیدوارم ان شاءالله همه ما در کنار آن ایمان، عمل صالح را هم پیاده سازی کنیم.
❖❖❖جهت دسترسی به سلسله مباحث حجت الاسلام تراشیون کلیک کنید❖❖❖