مشروعیت ولایت فقیه و رهبری کاریزماتیک

تعداد کلمات 774 / زمان تقریبی مطالعه : 2 دقیقه
مشروعیت ولایت فقیه
در این بخش، به پرسشی پیرامون مشروعیت ولایت فقیه و قدرت رهبری کاریزمایی پاسخ داده می شود.

مشروعیت ولایت فقیه و رهبری کاریزماتیک

در این بخش از ضیاءالصالحین، به پرسشی پیرامون مشروعیت ولایت فقیه و قدرت رهبری کاریزماتیک پاسخ داده می شود. در ادامه با ما همراه باشید.

مشروعیت ولایت فقیه و کاریزمایی

آیا مشروعیت ولایت فقیه و قدرت رهبری کاریزمایی است؟

پاسخ

در ابتدا چند مطلب به عنوان مقدمه ذکر می‏شود:

یکم. در علوم سیاسی حکومت را از حیث منشأ قدرت و مشروعیت، به اقسامی تقسیم می‏ کنند. ماکس وبر منشأ قدرت را 3 گونه معرفی می‏ کند:

حکومت سنتی: منشأ این حکومت سنت‏های موجود است، که از ادوار گذشته یک سرزمین به جای مانده است (مانند حکومت‏های موروثی و فئودالی).
پیشوایی کاریزمایی: حکومتی است که منشأ قدرت در آن نبوغ فوق‏العاده، جذبه و نیروی معنوی رهبر آن است.(حکومت هیتلر را از این دست حکومت‏ها می‏دانند).
قانونی - عقلایی: منشأ قدرت در این حکومت، قدرت قانونی است و در آن، قدرت نهاد یافته است؛ یعنی، قدرت از فرد یا افراد صاحب قدرت به یک شخصیت حقوقی انتقال یافته است (حکومت‏های جمهوری را از این نوع حکومت‏ها می‏دانند).

بر اساس همین تقسیم، منشأ فرمانبری مردم از حکومت را نیز به 3 دسته تقسیم می‏کنند:

1: فرمانبری ناشی از گرایش‏های سنتی که در حکومت‏های سنتی است.
2: فرمانبری ناشی از عاطفه و انفعال محض که در حکومت‏های کاریزمایی است.
3: فرمانبری ناشی از اعتقاد عقلایی به اعتبار قانون که در حکومت‏های قانونی - عقلایی است.

دوّم. از ویژگی‏های رهبری کاریزمایی می‏توان به موارد زیر اشاره کرد:

1: رهبر کاریزما غالباً دعوت به تحقق یک رسالت می‏کند.
2: رهبر کاریزما عظیم‏ترین نیروی انقلابی در براندازی حکومت‏های سنتی است که عقاید و ارزش‏های مردم را دگرگون ساخته، راه و رسم تازه‏ای را جایگزین می‏کند.
3: پیروی مردم از جان و دل و فداکارانه است.

سوم. آنچه باعث این شده که حکومت «ولایت فقیه» از نوع حکومت‏های کاریزمایی تلقی شود، وجود ویژگی‏های مذکور در مقدمه دوم است.

منابع حکومت ولایی‏ 

بر اساس این مقدمه، به ذکر 3 مطلب در پاسخ اکتفا می‏شود:

یکم. منشأ قدرت، منحصر در سه مورد مذکور نیست و منشأهای دیگری مانند مشروعیت الهی (استناد به حکم خدا) نیز وجود دارد. در حکومت دینی منشأ قدرت، استناد به حکم الهی است.
خداوند درباره قدرت سیاسی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم می‏فرماید: (النَّبِیُّ أَوْلی‏ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْسوره احزاب (33)، آیه 6. «پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است». درباره ولایت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و جانشین او فرمود: (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَسوره مائده (5)، آیه 55.«ولی و سرپرست [و متصرف در امور شما] خداو پیامبر و کسانی‏ اند که ایمان آورده و نماز را بر پا می‏دارند و در حال رکوع زکات می‏دهند» و (أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْسورنساء (4)، آیه 59.«اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولی الامر را».

دوم. چنین نیست که در هر حکومتی تنها یکی از این منشأها، تولید قدرت کند؛ بلکه ممکن است در یک حکومت دو یا چند منشأ با هم ترکیب شوند. در مواردی که چند منشأ در اعتبار قدرت حکومت دخالت دارند، جای این سؤال است که آیا همه آنها در یک رتبه‏ اند و بصورت مساوی در اعتبار قدرت دخالت دارند، یا یکی از آنها بر دیگری تقدم دارد؟ در این صورت کدام یک از آنها اصلی و کدام فرعی است؟

سوم. در حکومت ولایی فقیه منابع زیر دخالت دارند:

1: استناد به حکم خداوند؛ چنان‏که ادله آن در کتاب‏های «ولایت فقیه» به تفصیل بیان شده است.
2: عقل چنان‏که در دلیل عقلی ولایت فقیه بیان شد بر اعتبار حکومت ولایی فقیه صحه می‏گذارد. نقش عقل با آنچه در حکومت قانونی عقلایی گفته شد، متفاوت است و منشأ مستقلی به شمار می‏ آید. البته با توجه به اینکه عقل نیز در شمار منابع دینی است، می‏توان حکم عقل را در اینجا راهی برای شناخت استناد «مشروعیت حکومت ولایی فقیه» به خدا دانست.
3: پس از تصویب قانون اساسی ایران با رأی قاطع مردم، حکومت ولایی فقیه علاوه بر مشروعیت تام شرعی، مقبولیت مردمی نیز یافت و این مقبولیت در حد مشروعیت قانونی - عقلایی است.
4: عامل احساس و عاطفه که محرکی قوی برای حرکت‏های انقلابی است، در کنار مشروعیت شرعی، عقلی و قانونی - عقلایی، توانی مضاعف به حکومت ولایی فقیه می‏ بخشد. این عامل در حکومت‏های کاریزمایی نیز وجود دارد؛ اما آن نیروی معنوی و خارق‏ العاده‏ای که در رهبری حکومت ولایی فقیه موجود است، ناشی از فقاهت (علم)، تقوا، کفایت و عدالت است که از پشتوانه عقلی و مذهبی برخوردار است. برخلاف نیروی معنوی و خارق‏العاده‏ای که در رهبرانی چون هیتلر -بزرگ‏ترین رهبر کاریزمای قرن اخیر وجود داشت که هیچ پشتوانه دینی و عقلانی نداشت. بنابراین کاریزمایی خواندن «ولایت فقیه» نگرشی ناقص و مقایسه‏ای غیر دقیق است.

مشروعیت ولایت فقیه و کاریزمایی

Share