چرایی ولایت فقیه در عصر غیبت و ضرورت آن
چرایی ولایت فقیه در عصر غیبت و ضرورت آن
در این بخش از ضیاءالصالحین، به چرایی و ضرورت ولایت فقیه در زمان غیبت کبری می پردازیم. در ادامه با ما همراه باشید.
آیا ولایت فقیه یک نظریه فقهی جدید و از ابتکارات امام خمینی (ره) است؟ اصولاً دلیل بر ولایت فقیه در عصر غیبت و ضرورت آن چیست؟
مسأله «ولایت فقیه» چه از جهت نظری و چه در عمل قدمتی به درازای تشیع دارد. نصب مالک اشتر به ولایت مصر از سوی امیرالمؤمنین علیه السلام، از مصادیق بارز این مسأله است. در فقه شیعه نیز فقیهان برجستهای در دوره های مختلف تاریخی، به گونه های مختلف به طرح آن پرداخته اند. از جمله این چهره های تابناک فقه شیعه، شیخ مفید، محقق کرکی، علامه نراقی، صاحب جواهر(عبدالله نصری، انتظار بشر از دین) و ... و در میان معاصران نیز بزرگترین احیاگر آن در نظر و عمل حضرت امام خمینی(ره) میباشند.
امام خمینی(ره) بر آن بودند که مسأله «ولایت فقیه»، امری کاملاً بدیهی و بینیاز از دلیل و از اموری است که تصور دقیق و درست موضوع، بلافاصله به تصدیق آن می انجامد؛ لیکن سوگمندانه باید گفت: شکافی چندین قرنه بین «روحانیت و سیاست» به سبب حاکمیت سلطه های غاصبانه و تبلیغات سوء دشمنان دین، به استدلال بر این مطلب حاجت افتاده است. در عین حال عالمان دینی از گذشته های دور نیز، همواره بر آن استدلال کرده و مبانی آن را استوار نموده اند؛ چنانکه مرحوم نراقی در کتاب «عوائد الایام» نوزده دلیل نقلی بر آن ذکر کرده است.
دلایل ولایت فقیه
در مجموع دلایلی که بر ولایت فقیه اقامه میشود به 3 دسته کلی تقسیم پذیرند:
1: دلایل عقلی صرف؛ یعنی، ادلهای که صغری و کبرای قیاس در آن، همه عقلی است.
2: ادله نقلی محض؛ یعنی، دلایلی که تماماً برآمده از نصوص دینی چون کتاب و سنت است.
3: ادله ترکیبی؛ که ترکیب یافته از دلایل عقلی و نقلی است.
هر یک از سه گروه یاد شده نیز تقریرات و یا مستندات متعددی دارند. در اینجا به بیان بعضی از دلایل ترکیبی میپردازیم:
1: ماهیت اسلام؛ اسلام دینی جامع و در بردارنده همه ابعاد حیات انسانی اعم از امور فردی، اجتماعی، دنیوی و اخروی است.(علی ربانی گلپایگانی، جامعیت و کمال دین، کانون اندیشه جوان.)
2: جاودانگی اسلام؛ اسلام دینی است جاودان و احکامش تا قیامت باقی است:«حلال محمد حلال الی یوم القیامة و ...»(اصول کافی، ج 1، ص 58.)
3: ضرورت حکومت دینی؛ اجرای قوانین سیاسی، اجتماعی و قضایی اسلام، بدون تشکیل حکومت دینی، ممکن نیست.
4: لزوم استمرار حکومت دینی؛ جاودانگی احکام دینی و نیازمندی اجرای آنها به نظام سیاسی اسلامی، ضرورت وجود آن را بر همیشه نتیجه میدهد.
5: سرشت حکومت دینی؛ حکومت اسلامی، ماهیتاً حکومتی است که در آن قانون و هنجارهای دینی ملاک عمل باشد.
6: شرایط حاکم؛ با توجه به سرشت قانونی حکومت دینی، حاکم در آن لزوماً باید از سه عنصر علم (فقاهت)، عدالت، و توانایی (کفایت) برخوردار باشد. این مسأله علاوه بر آنکه از ماهیت حکومت دینی به دست میآید، در نصوص فراوانی مورد تأکید واقع شده است.
7: اصل عدم اهمال شارع (قاعده لطف): محال است که شارع نسبت به مسأله ضروری و مهمی چون حکومت و رهبری شایسته جامعه اسلامی، بی تفاوت باشد و امت را در این باره بلا تکلیف رها بسازد.
8. لا جرم خداوند «فقیه عادل» دارای توانایی و کفایت رهبری را برای امت اسلامی برگزیده و مسئولیت داده است.
افزودن دیدگاه جدید