دیدگاه امام رضا علیه السلام درباره اصول اخلاقی مدیران
موضوع این نوشتار، مؤلفه های اخلاقی مدیران در نظام اسلامی و سیره امام رضا علیه السلام و هدف آن، بررسی لوازم و نیازمندی اخلاقی مدیران در این نظام است. با ضیاءالصالحین همراه باشید تا با دیدگاه امام رضا علیه السلام درباره اصول اخلاقی مدیران بیشتر آشنا شوید.
مقدمه
بسیاری از رفتار ها و اقدامات مدیران، متاثر از ارزش های اخلاقی بوده و ریشه در اخلاق دارد. عدم توجه به اخلاق در مدیریت می تواند معضلات بزرگی به وجود آورد. اخلاق را مجموعه ای از صفات روحی و باطنی انسان تعریف کرده اند که بصورت اعمال و رفتاری که از خلقیات درونی انسان ناشی می شود، بروز ظاهری پیدا می کند. بزرگترین و ارزشمند ترین سرمایه انسانی و استعدادهای عظیم خدادادی و ظرفیت های فراوان نیروی انسانی است که چنانچه خوب شناخته شود، گنج بی پایانی از سرمایه های الهی پدید خواهد آمد. لذا برای برسی بهتر مسئله اخلاق مدیریت در نظام اسلامی و همچنین سیره و سخنان امام رضا علیه السلام و مبانی آن در نظام اسلامی به آن پردازیم. مدیر در یک تعریف ساده به معنای اداره کردن امور سازمانی است و مدیر کسی است که در فرآیند کار و نحوه اجرای کار نقش نظارت و هدایت را دارد. یکی از مهمترین ویژگی های یک مدیر، مهارت های اخلاقی است که حرف اصلی را می زند.
اخلاق
اصطلاح «اخلاق مدیریت» مرکب از دو واژه «اخلاق» و «مدیریت» است و فهم دقیق معنای این اصطلاح در گروه فهم معنای دو واژه یاد شده است. برای اخلاق باید به این نکته توجه کنیم، در بازیابی دقیق تر مفهوم اخلاق یکی از مفاهیمی که با آن مشابه و مترادف است، واژه«تربیت» است. تربیت عبارت است از شکوفا نمودن استعدادهای نهفته در هر موجود اعم از نباتات، حیوانات و انسان ها. از نظر دینی و علمی، تخلق به خلق نیک یا بد، عبارت از این است که نفس انسان از صفتی شکل بگیرد و آن صفت در نهاد او بصورت ملکه نفسانی درآید. منظور از اخلاق، اصول و موازینی است که رفتار و فعل مناسب و درست را تعریف کرده، آن را از فعل نادرست جدا می کند و به این شکل نقطه تمیز میان آنها را به نمایش می گذارد. بسیاری هستند افرادی که به لحاظ داشتن علم و تجربه مناسب احراز پست مسئولیت مدیریت می باشند؛ اما به لحاظ اخلاقی نبودن رفتارشان قادر به اداره امور و هدایت نیروی انسانی تحت نظارتشان نبوده و در مسیر حرکت خود با ناملایمت و ناکامی هایی مواجه می شوند. اخلاقیات ارتباط نزدیک و تنگاتنگی با ارزش ها دارند و بعنوان ابزاری نگریسته میشوند که ارزش ها را به عمل تبدیل می کنند. اخلاق، یعنی رعایت اصول معنوی و ارزش هایی که بر رفتار شخص یا گروه حاکم است، مبنی بر اینکه درست چیست و نادرست کدام است؟ اخلاق مفاهیمی چون: اعتماد، صداقت، درستی وفای به عهد نسبت به دیگران، عدالت و مساوات و فضائل شهروندی و خدمت به جامعه را در بر گیرد. اخلاق در معنی، تشخیص درست از نادرست و خوب از بد، همیشه موضوع مورد بحث فلاسفه بوده است، آنها بعنوان یکی از شاخه های فلسفه، در مورد آن سخن گفته اند. بیشتر استاندارد ها و قواعد اخلاقی در یک فرهنگ نسبت به فرهنگ های دیگر و در زمان های مختلف با یکدیگر تفاوت دارند. بارنارد بر این باور بود که ناممکن است سازمان های رسمی بتوانند بدون عنصر اخلاقی عمل کنند. رهبری که به اصول اخلاقی عمل نمی کند نفوذ خود را از دست می دهد و نمی تواند برای مدت طولانی دوام آورد. مدیریت اخلاق عبارتست از شناسایی و اولویت بندی ارزش ها برای هدایت رفتار ها در سازمان.
از آنجایی که مدیریت، فن اداره یک تشکیلات و سازمان است و اداره و هدایت امکانات مادی و انسانی، ریزه کاری ها و لطافت های بسیاری را می طلبد، نقش اخلاقی مدیر در گروه نگاه داشتن شورها و برانگیختن انگیزه ها و در انسجام واحد ها و سرعت بخشیدن به امور سازمانی جهت رسیدن به نتایج مطلوب امری انکار ناپذیر و حائز اهمیت فراوان در اداره بهینه سازمان است. قرآن کریم یکی از عوامل موفقیت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم را در مدیریت، اخلاق نیک می داند و در سوره آل عمران آیه 159 می فرماید: «حسن اخلاق و مهربانی تو با مردم رحمتی از جانب خداوند و اگر تندخو و سنگ دل بودی مردم از اطراف تو پراکنده می شدند.» چه بسیارند مدیرانی که با داشتن خصوصیاتی همانند قاطعیت، تخصص، قدرت و آگاهی های لازم در سطحی بالاتر قرار داشته اند ولی به خاطر عدم رعایت مسائل اخلاقی در حوزه مدیریت موفقیت مطلوب را کسب نکرده و در نتیجه با ناکامی روبه رو شده اند. هرگاه اخلاق حسنه در سازمان جاری شود مدیران به توانایی دیدن چیزهایی دست می یابند که قبلا نمی توانستند آنها را ببینند. آیه «وامرهم شوری بینهم» در دین مبین اسلام و فرمایش امیرالمومنین علی علیه السلام درباره مشورت و اثرات آن: «من شاورالرجال شاور فی عقولهم» بیانگر این نکته ظریف است. عصر انفجار اطلاعات نیز تبادل افکار و اطلاعات را اقتضا می کند. از طرفی توسعه توانایی های کارکنان در عملکرد و تصمیم گیری توسط خود آنها رابطه مستقیم با حداکثر کارایی سازمان در دست یابی به پروژه های به سازی دارد.
از احادیث امام رضا علیه السلام است که می فرمایند: هر کس مسلمان بی نوایی را دیدار کند، و به او جز به گونه ای که به توانگران سلام کند، او را سلام گوید، در روز رستاخیز خداوند را در حالی که بر او خشمگین است دیدار خواهد کرد. امام علیه السلام در این حدیث مفهوم جالبی از اخلاق اصیل اسلامی که هر مسلمانی باید آن را در رفتار خود با برادر مسلمانش رعایت کند به دست می دهد، و به راستی اسلام از لحاظ نظام اخلاقی فردی و رفتاری که آحاد مردم باید با یکدیگر داشته باشند بی مانند و ممتاز است.
اخلاقیات و اصول اخلاقی ازجمله مباحثی است که به کارگیری آن در جامعه مورد تاکید اسلام است به طوری که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم هدف از رسالت خویش را به کمال رساندن مکارم اخلاقی معرفی کرده اند. از این رواخلاقیات بعنوان مجموعه ای از ارزش ها، باید ها و نباید ها می تواند نقش مهمی را در مدیریت اثر بخش سازمان ها ایفا کند. انضباط کاری، مهرورزی، دادورزی، معاشرت سازنده، مشاورت، تواضع، وفای به عهد، خدمتگزاری، مدارا ازجمله شیوه های مطلوب اخلاقی مورد تاکید اسلام در مدیریت سازمان ها محسوب می شود که جهت تحقق آنها تدوین منشور اخلاقیات و عملی ساختن آن در سازمان ها ضروری است. در این راستا با ایجاد ضمانت های اجرایی و نهادینه کردن رفتار اخلاقی در سازمان می توان اخلاقیات و اصول اخلاقی را در سازمان تقویت کرد که در صورت تحقق این امر کاهش تبعیض، بی عدالتی، نارضایتی، افزایش روحیه سازمانی و تعهد کارکنان از یکسو، رشد و تعالی انسان ها، بالندگی سازمان ها و پیشرفت جامعه را از سوی دیگر موجب خواهد شد.
مدیریت
مدیریت در لغت، مصدر جعلی است که از ریشه «دور» اخذ شده است؛ طبق قواعد، واو ماقبل مفتوح، قلب به الف شده و بصورت «دار» در می آید؛ مدیر اسم فاعل است، به معنای به گردش و چرخش در آورنده امور می باشد» با این توضیح معلوم می شود که «مدیریت» به معنای اداره کردن است.
استاد مطهری مدیریت را این گونه تعریف می کند: مدیریت انسان ها و رهبری آنها، عبارتست از فن بهتر بسیج کردن و بهتر سامان دادن و بهتر سازمان دادن و بهتر کنترل کردن نیروهای انسانی و به کار بردن آنها. در ادامه می فرمایند: بهترین رهبران آنها هستند که نیرو های افراد خود را بسیج کرده اند، تحریک کرده اند، هماهنگ کرده اند، آرمان واحدی برای آنها به وجود آورده اند. دو هنر از آرمان واحد یکی این که فرد فرد انسان ها را آرمانی کردن، دیگر این که گروه انسان ها را در یک آرمان جمع کردن.
مدیریت، فعالیتی منظم در جهت تحقق هدف های معین که از طریق ایجاد روابط میام منابع موجود، انجام دادن کار با مشارکت دیگران صورت می گیرد. و سرانجام مدیریت را «هنر انجام دادن کارها به وسیله دیگران»، «تصمیم گیری صحیح و اتخاذ راه حل منطقی مشکلات» و «ایجاد هماهنگی و برقرای نظم در سازمان»نامیده اند. از تعاریف متعددی که پیرامون مدیریت کرده اند می توان نتیجه گرفت که هر مدیری باید به دو نوع سلاح مسلح باشد: - علم و دانش (دانش علمی، فنی و اجتماعی) - هنر (هنر تحسین - هنر هدایت). واژه «مدیریت» در متون اسلامی نیامده، ولی از اصطلاحاتی مانند امامت، ولایت، سیاست، ریاست و... استفاده شده که مفهوم مدیریت از آنها فهمیده می شود.
اخلاق مدیریت
یکی از ارکان سعادت، در زندگی مادی و معنوی بشر، اخلاق و فضائل اخلاقی است؛ زیرا در پرتو محاسن اخلاق و خلقیات حمیده، موجبات تحکیم روابط اجتماعی فراهم می گردد، برخورد های محبت بار که بر اساس یک سلسله اعتقادات اخلاقی صورت می گیرد شور و نشاط را به کالبد زندگی می دمد و زندگی فردی و اجتماعی را در مسیر تعالی و کمال، به کام انسان گوارا می سازد. چنانکه پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه وآله وسلم، اساس بعثت خویش را در تتمیم اخلاق می داند و می فرماید: «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»؛ من تنها برای تکمیل فضائل اخلاقی مبعوث شده ام.
اخلاق را می توان در یک تقسیم بندی به دو نوع اخلاق عمومی و صنفی تقسیم کرد. منظور از اخلاق عمومی شناخت فضایل و رذایل، آراستگی به فضایل و پیراستگی از رذایل است. اما همین اخلاق عمومی، در اقشار مختلف، ملاحضه های ویژه ای می طلبد. که به آن اخلاق صنفی می گویند. در تعریف اخلاق مدیریت باید گفت: «اخلاق مدیریت عبارست از ملکات نفسانی انسان، از آن جهت که اداره امور جمعی از انسان ها را در نیل به اهداف معین، عهده دار است» و موضوع اخلاق مدیریت عبارتست از: «نفس انسان مدیر» بنابرین فضایلی همچون: شجاعت، شرح صدر، وقار، حلم، بخشش و گذشت و نظم و انضباط و التزام به قانون، برای همه انسان ها در همه شرایط زندگی خوب و بایسته است، لکن برای مدیران و رهبران خوب تر و پسندیده تر و بایسته تر است. همچنین، رذایلی همچون ترس، تزلزل، اظطراب، یاس، شتاب زدگی، انتقام جویی، بی نظمی، خیانت، و ظلم، برای همه انسان ها در هر شرایط و موقعیتی زشت و ناپسند و خطرناک است، لکن برای موقعیت مدیریت و رهبری، زشت تر و خطرناک تر است. بنابرین می توان گفت «اخلاق مدیریت» نوعی اخلاق صنفی است و منظور از آن برخی ضرورت های اخلاقی است که مدیران بیشتر به آن نیازمندند. مسائل اخلاقی به تناوب در مدیریت روی می دهند. در حقیقت عمده ترین معضلات مدیران، مسائل اخلاقی هستند. عوامل استحقاق مدیریت، منحصر به علم و تخصص و مهارت نیست. مهمتر از آن، اخلاق و شایستگی های روحی و معنوی است. صلاحیت های اخلاقی برای مدیران در دیدگاه اسلام جایگاه ارزشمند و رفیعی دارد. اسلام براین باور است که خصوصیات اخلاقی و معنوی، در کنار عوامل مادی و علمی و مهارتی می تواند موجبات استحکام یا ویرانی حکومت و رهبری را فراهم آورد. از دیر زمان، ضرورت بحث خودشناسی و خودسازی، همراه با شناخت هستی، برای انسان ها مطرح بوده است. ادیان آسمانی نیز بصورت ویژه، برا این شناخت تاکید داشته، معرفت نفس را «سودمند ترین معارف» معرفی کرده اند؛ زیرا رهایی از وهم، پندار باطل و پوچی در زندگی و رسیدن به حقیقت، هویت واقعی و معنا داری و هدفمندی، مرهون دانش اخلاق است؛
فضل بن شاذان می گوید: از امام رضا علیه السلام شنیدم که فرمودند: «انا لانجد فرقه من الفرق و لا مله من الملل بقوا و عاشوا الا بقیم و رئیس لما لابد لهم منه فی امر الدین و الدنیا.» «هیچ طایفه و ملتی را نمی یابیم که پایدار مانده باشند و به زندگی ادامه دهند مگر به وجود سرپرست و رئیسی که در امور دینی و دنیایی (معنوی و مادی) خویش ناگزیر از آنند.»
مفهوم و موضوع اخلاق مدیریت
یکی از عواملی که بر رفتار اخلاقی مدیر اثر می گذارد، ارزش های مذهبی است. به ویژه در جوامعی که حکومت دینی منشاء فعالیت ها و اقدامات اجتماعی و سازمانی خود را بر اساس مبانی تنظیم می کنند، مدیر نمی تواند بدون تاثیر پذیری از این ارزش ها، رفتار های خود را تنظیم کند. علاوه بر این، ارزش های اجتماعی یک جامعه دینی نیز از مدیر انتظار دارد که به هنجار های آن پاسخ مثبت بگوید.
مدیرت اخلاقی در بسیاری از موارد، فراهم آورنده زمینه اعتماد اجتماعی، رشد دهنده قوه ابتکار و خلاقیت و فراهم کننده زمینه عدالت و تامین کننده امنیت شغلی است. اما مدیر برای اطمینان درباره اخلاقی بودن رفتار خود در موقعیت های مختلف می تواند به اصول اخلاقی که دین برای وی مطرح نموده است، مراجعه کند. اخلاق را گاهی به اقسام چندی تقسیم می کنند: اخلاق فردی، اخلاق اجتماعی، اخلاق خانواده، اخلاق معلم، اخلاق دانشجو و مانند اینها. منشاء این تقسیمات چیست؟ مفهوم اخلاق در همه اینها یکی است و آن هم ملکات نفسانی است. آیا این تقسیم بندی به اعتبار موضوع اخلاق صورت می پذیرد؟ قطعا موضوع اخلاق که نفس انسان است در همه ی اقسام مورد اشاره مشترک و واحد است، و بدین لحاظ، منشاء این تقسیمات نمی تواند موضوع اخلاق باشد. مطلب قابل توجه این است که تقسیمات اخلاق و رشته های گوناگونی که برای آن منظور می شود، به اعتبار ارتباطات و موقعیت های مختلفی است که انسان دار، ویا برای خود ایجاد می کنند. انسان در رابطه ها و موقعیت های گوناگونی قرار دارد. رابطه اخلاق و مدیریت در بینش اسلامی، اخلاق با مدیریت رابطه تنگاتنگی دارد و می توان گفت پاسداری از موازین اخلاقی در مدیریت از ضرورت بیشتری برخوردار است؛ زیرا مدیریت و رهبری بدون رعایت اخلاق و ارزش های اخلاقی ارزشی ندارد. اخلاق در مدیرت اسلامی به جهت اسلامی بودنش رنگ و جلوه بهتری دارد و باید جلوه های انسانیت و موازین اخلاقی در آن بارزتر باشد. خداوند بزرگ رسالت هدایت و رهبری بشر را به انسان های سپرده که در جنبه اخلاق و پاسداری از ارزش ها سرآمد و برگزیده اند. چنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نیز چنین بوده و خداوند متعال آن حضرت را با تاییدات خود تربیت کرده، سپس مدیرت و سیاست امور بندگان را به ایشان سپرده است. خداوند متعال خطاب به آن حضرت می فرمایند: «وَإِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ» و تو اخلاق عظیم و برجسته ای داری.
امام صادق علیه السلام می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّبَ نَبِیهُ . ... ثمّ فوّض الیه امر الدّین و العباد لیسوس عباده» خداوند بزرگ، پیامبر خود را پرورش داد و تربیت نمود. سپس امر دین و امت را به او واگذار کرد تا بندگان خدا را تدبیر کند و پرورش دهد.
امیر مومنان علی علیه السلام می فرماید: «لا یرْاَس منْ خَلا عَنِ الاَدَبِ» کسی که مودب نیست، شایستگی ریاست ندارد. و پیرامون مدیریت نظامی می فرمایند: «ایَحمِلُ هذَا العَلَمَ اِلاّ اَهلُ البَصَرِ وَ الصَّبر» پرچم جنگ را کسی به دوش نکشد مگر کسی که صاحب بصیرت، مقاومت و آگاه به مواضع و مسائل حق باشد.
ضرورت اخلاق برای مدیران
به دلیل جایگاه و نقش مدیران و مسئولان در جامعه، برای آنها مقوله های اخلاقی ضرورت و اهمیت زیادی دارد.
الف: نیاز عمومی به تذکرات اخلاقی: یکی از راه های ایستادگی در برابر نفس اماره، تذکرات اخلاقی است. که این امر باید به یک فرهنگ عمومی تبدیل شود.
ب: مقتضای گستره شعاع مدیران: هر کس به اندازه قدرت و نفوذ در جامعه نقش ایفا کند؛ اگر اهل نیکی باشد به مقدار شعاع قدرت و نفوذ خود. و اگر دارای اوصاف منفی باشد زشتی ها را گسترش خواهد داد. در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده: روز قیامت نزدیک ترین مردم به خداوند، حاکمان عادل بوده، و دور ترین مردم به خداوند، حاکمان ستمگر می باشد.
ج: پیروی مردم از حاکمان: خداوند کسانی را که برای مردم جنبه الگو و رهبری دارند، سخت هشدار داده و مجازات اعمال ناروای آنها را چند برابر وعده داده است.
د: نقش ایمان در کارایی مدیران: دو عامل در هر کاری نقش اساسی و انکارناپذیر دارد: یکی ابزار و دیگری انگیزه. که هر یک به دو قسمت ظاهری و مادی، و درونی قابل تقسیم است. ابزار همان مادیات است. انگیزه ها، شعاعی بالاتر از عالم مادی دارد. در اهمیت و محوریت مدیریت، اشارات فراوانی در کلام معصومین وجود دارد که به نمونه هایی از آن استناد می کنیم:
از حضرت امام رضا علیه السلام نقل می کنند که ایشان فرمود: «هیچ طایفه و ملتی نمی بینم که به زندگی ادامه داده و پایدار مانده باشد مگر به وجود رئیس یا سرپرستی که که ضروریات مادی و معنوی آنان را تامین کند».
تقویت و تعالی جامعه، مرهون عوامل بسیاری، ازجمله مدیریت است. چنانچه مدیریتی آگاهانه، مدبرانه و جامع بر جامعه حاکم باشد، امکان رشد و بالندگی در تمام ابعاد جامعه میسر می شود. امام رضا علیه السلام در توصیف زندگی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بهترین مدیریت موفق را بیان می فرماید: «چون به منزل می رفت وقت خود را سه قسمت می کرد: یک قسمت برای خداوند تبارک و تعالی، یک قسمت برای خانواده و یک قسمت نیز برای خود، و سپس قسمت خود را بین خود و مردم تقسیم می کرد». در نظام اداری و اجتماعی اسلامی، مدیرت ها از امامت ریشه می گیرند، چنانکه حضرت امام رضا علیه السلام امامت را اساس اسلام زنده می داند و می فرماید: «إنّ الإمامة اُسّ الإسلام النامی».
مشروعیت مدیر در جامعه، به این دلیل است که با امامت پیوند دارد و هرگاه این رابطه قطع گردد کلیه حرکت ها، مشروعیت و خاصیت خود را از دست می دهند و در این مورد حضرت امام رضا علیه السلام می فرمایند: بِالْإِمَامِ تَمَامُ اَلصَّلاَةِ وَ اَلزَّکاةِ وَ اَلصیَامِ وَ اَلْحَجِّ وَ اَلْجِهَادِ وَ تَوْفِیرُ اَلْفَیْ ءِ وَ اَلصَّدَقَاتِ وَ إِمْضَاءُ اَلْحُدُودِ وَ اَلْأَحْکَامِ وَ مَنْعُ اَلثُّغُورِ وَ اَلْأَطْرَافِ. به وسیله امام، نماز و زکات و روزه و حج و جهاد تمام، و خراج و صدقات افزون و حدود احکام اجرا، و مرز ها و مناطق حفظ می شوند. مطالعه در تاریخ زندگی بشر و رابط اجتماعی، ضرورت این اصل را به اثبات می رساند و موید این واقعیت است که اصل مدیرت لازمه هر جامعه می باشد و هر کجا افرادی جمع شده اند تا زندگی خویش را بر اساس همکاری و تعاون تکمیل کنند نیاز به مدیر در راس برنامه های آنان قرار گرفته است واین ویژگی محور و موضع حرکت ها و تلاش های آنان بوده است.
ضرورت اخلاق برای مدیران به جهت حساسیت وظیفه خطیر مدیریت و نیز حفظ دین و ایمان خود بیش از افراد عادی نیازمند آشنایی با فضایل و رذایل اخلاقی هستند و اداره سازمان برای آنان بدون برخورداری از اخلاق پسنیده میسر نخواهد بود. از این رو، همانطور که فزونی بصیرت و قدرت عقلانی و فکری برای مدیران ضروری است، فزونی تقید به اخلاق و ارزش های انسانی نیز ضروری است و مدیران باید بیش از دیگران اخلاق اسلامی را رعایت کنند. امام باقر علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: «لا تَصْلُحُ إلاّ لِرَجُلٍ فیهِ ثلاثُ خصالٍ: وَرَع یحْجِزُهُ عَنِ المَحارمِ، و حِلْمٌ یمْلِک بهِ غضَبَهُ، و حسْنُ الخلافةِ علی من وُلِّی حتّی یکونَ لَهُ کالوالِدِ الرَّحیمِ»
رهبری (و مدیریت) جز برای مردمی که دارای خصلت های سه گانه (زیر) باشند، شایسته نیست:
✓ ورعی که او را از معصیت خدا باز دارد.
✓ بردباری به واسطه اخلاق در مدیریت.
✓ کسی که خشم خود را کنترل کند.
✓ سرپرستی نیکو نسبت به زیردستان تا جایی که نسبت به آنها همانند پدری مهربان باشد.
فضل بن شاذان نیشابوری می گوید درباره ضرورت مدیریت از امام رضا علیه السلام شنیدم که فرمود: «پأَنَّا لَا نَجِدُ فِرْقَةً مِنَ الْفِرَقِ وَ لَا مِلَّةً مِنَ الْمِلَلِ بَقُوا وَ عَاشُوا إلَّا بِقَیمٍ وَ رَئِیسٍ لِمَا لَابُدَّ لَهُمْ مِنْهُفِی أَمْرِ الدِّینِ وَالدُّنْیا»، به درستی که ما در بررسی احوال بشر هیچ گروه و فرقه ای را نمی یابیم که در زندگی موفق و پایدار باشد مگر بوجود سرپرستی که امور مادی و معنوی (دین و دنیا) آنان را مدیریت نماید. باید توجه داشت جنگ های فراوانی که که بر سر مدیریت جامعه در طول تاریخ بشر به وقوع پیوسته، نه به خاطر این بوده است که مدیریت را نفی کرده است بلکه به این جهت بوده که خود را شایسته تر برای مدیریت و رهبری می دانستند، در واقع جنگ بشر، بر سر انصاب اشغال مدیریت، جنگ بر سر معیار ها بوده است، نه اصل مدیریت. آن حضرت در جای دیگر در سخنی جالب، والی مسلمین و مدیر امت مسلمان را به ستون خیمه تشبیه کرد و فرموده اند: اما علمت انّ والی المسلمین مثل العمود فی وسط الفسطاط من اراده اخذه؛ آیا نمی دانی که والی مسلمانان همچون ستون میان خیمه است (که اولاً تمام بار سقف بر روی آن استوار است و ثانیاً مانند نقطه مرکزی دایره شعاعش نسبت به همه جوانب یکسان است) به طوری که هر کس در هر زمان و از هر طرف که اراده کند به او دسترسی خواهد داشت.
امام اگر چه شرط غلبه بر مشکلات را توفیق الهی می داند ولی تأکید می نماید این باور کفایت نمی کند و باید مدیر برای حلّ دشواری ها تلاش کند: من سأل التوفیق و لم یجتهد فقد استهزء بنفسه؛ کسی که توفیق از خداوند بخواهد ولی کوشش نکند (که برناهمواری ها غلبه یابد) خود را مورد استهزاء قرار داده است.
حضرت امام رضا علیه السلام امامت را اساس اسلام حیات بخش می داند: انّ الامامة اسّ الاسلام النامی. مشروعیت مدیریت در جامعه به این دلیل است که با امامت پیوند دارد و هرگاه این ارتباط قطع شود تمام حرکت ها و خواص خود را از دست می دهد. آری این گونه نبود که امام صرفاً از اطرافیان و کارگزاران وظایفی را بخواهد و آنان را ملزم کند که در این راستا از عمق وجود بکوشند ولی از تکریم، تشویق، احترام و رفاه آنان غافل گردد، حرمت همه را در رفتارهای خویش حفظ می کند، عمق توجه امام به اطرافیان و ملازمان در این روایت آشکار می گردد: یاسر می گوید: (در روزی که امام رضا علیه السلام مسموم گردید و در اثر آن به شهادت رسید) پس از این که نماز ظهر را گذارد به من گفت: ای یاسر مردم (اهل خانه، کارکنان و خادمان) چیزی خوردند؟ عرض کردم ای آقای من! چه کسی می تواند غذا بخورد با این که شما در چنین وضعی به سر می برید در این هنگام بر جای خویش راست نشست و فرمود: سفره را حاضر کنید و همگان را بر سر آن فراخواند و کسی را فروگذار نکرد و یکایک را مورد مهر و محبت خویش قرار داد هنگامی که همه سیر شدند امام (بر اثر تأثیر زهری که مأمون به حضرت داده بود) بیهوش بر زمین قرار گرفت. این گونه بزرگداشت نیروهای انسانی در سیره امام، شکوفا گردیده است، آن فروغ هشتم در قلمرو اندیشه، تربیت و رفتار چنین معیارهایی را به بشریت آموخت و در میدان عمل خود پیشتاز و تجسّم بخش کامل آن تعالیم بود و به یقین جامعه پیرو مکتبش باید در مناسبات انسانی و برنامه های مدیریتی چنین باشد و این گونه عمل کند.
حتی در تعالیم رضوی کاری که خدمت در دربارها را جبران می کند و عمل نامشروع کمک به ستمگران را محو می سازد، یاری رساندن به مردم و گره گشایی از کار آنان است، حسین انباری می گوید: مدت چهارده سال به امام رضا علیه السلام نامه نوشتم و از کار در دربار پادشاه اجازه خواستم، امام در جوابم نوشت، نامه ات را خواندم و از هراسی که در این شغل داری آگاه شدم. اگر می دانی که هرگاه معتدی کاری (در دربارها) کردی، طبق دستورات رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم عمل می کنی و دستیاران و کاتبان تو از هم کیشان تو خواهند بود و هنگامی که مالی به دستت رسید بخشی از آن را به بینوایان مؤمن می دهی تا بدان اندازه که خود مانند یکی از آنان باشی، اگر این گونه عمل کنی، کار تو در دربار سلاطین با خدمت به برادران دینی ترمیم می گردد و گرنه (خدمت در دربارها) جائز نمی باشد.
اصول اخلاق مدیریت
منظور از اصول، عناوین بارز اخلاقی است که هر یک در موفقیت و سعادت مدیر و مجموعه تحت فرمان او، نقش کلیدی دارند و پایبندی به آنها ضروری است؛ چنان که بی اعتنایی به هر یک، ارزش مدیر و مجموعه را در نظر دیگران کاهش داده، به آنها لطمه وارد می کند. اهم این عنوان ها درچند بخش تبیین می شود:
- قدرت روحی منظور از قدرت روحی، همان «شرح صدر» است. «شرح صدر» به معنای وسعت روح و بلندی فکر و گسترش افق عقل آدمی است. با توجه به این معنا کسی که دارای ظرفیت روحی و افق فکری وسیع بوده، سینه اش در سایه لطف خداوند برای پذیرش حق و تحمل مشکلات گشاده است و گنجایش لازم را برای دریافت علم، قدرت، خوشی، ناخوشی و... داشته باشد، از نعمت شرح صدر بهره مند است. و هرچه این گنجایش در او بیشتر باشد، از شرح صدر زیادتری برخوردار خواهد بود. چنان که امیرمومنان علیه السلام به کمیل می فرماید: «یا کمیل ابن زیاد ان هذه القلوب اوعیه فخیرها اوعاها» ای کمیل! این دل ها ظرف های هستند و بهترین آن ها دلی است که ظرفیتش بیشتر باشد. شرح صدر، قلب را نرم و برای پذیرش حق مستعد می سازد و با نور و روشن بینی همراه است و به وسیله آن انسان حق را از باطل تشخیص می دهد. از این رو، بعنوان مقدمه و زمینه ساز هدایت الهی شناخته می شود. قرآن مجید می فرماید: «فَمَنْ يُرِدِ اَللّٰهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلاٰمِ» آن کسی را که خداوند بخواهد هدایت کند، سینه اش را برای پذیرش اسلام، گشاده می سازد.
امام رضا علیه السلام نیز در این باره می فرماید: «ان العبد اذا اختاره الله عز و جل لامور عباده شرح صدره لذلک» هرگاه خداوند کسی را برای اداره امورش برگزید، سینه اش را برای چنین کاری گشاده می گرداند.
«ساده زیستی»: ساده زیستی از دیگر اصول اخلاقی مدیران است. شاسته است که رهبر و مدیران جامعه از اسارت خواهش های نفسانی آزاد باشند و جاذبه های مادی دل های آنها را نلرزاند. همچنین به جهت قرار گرفتن در شرایط ویژه مدیریتی و اهمیت کاری خویش، از برخی مصارف و لذت های دنیایی چشم بپوشند، در زندگی خود محدودیت هایی را قائل شوند، در خوراک، پوشاک، مسکن، معاشرت ها و برخورد ها و تمام خصوصیت ها اصل سادگی را مراعات کنند، از زیاده خواهی بپرهیزند و به زندگی ساده و بی آلایش بسنده کنند. در حیطه مسئولیت و کار نیز در نهایت دقت با پاسداری از این اصل، برای خود جلال و جبروت ظاهری قائل نشوند، اسیر تشریفات ظاهری نگردند و مسئولیت را وسیله ای برای کسب منافع دنیوی و مال اندوزی و موقعیت ظاهری خود قرار ندهند.
امام خمینی امام خمینی رحمة الله علیه می فرماید: هرچه بروید سراغ این که یک قدم بردارید برای این که خانه تان بهتر باشد، از معنویتتان به همین مقدار، از ارزشتان به همین مقدار کاسته می شود. ارزش انسان به خانه نیست، به باغ نیست، به اتومبیل نیست. اگر ارزش انسان ها به این ها بود انبیا باید همین کار را بکنند. مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای می فرماید:
نمی شود ما در زندگی مادی فرو رویم و بخواهیم که مردم به شکل یک اسوه به ما نگاه کنند؛ هنگامی مسئولان می توانند به مردم خدمت کنند که خود، درد آشنا بوده، طعم محرومیت را چشیده باشند. ساده زیستی و بی آلایشی امام خمینی«امام خمینی رحمة الله علیه»، مقام معظم رهبری و عالمان راستین اسلام در زندگی شخصی و خانوادگی، اسوه خوبی برای ماست.
کیفیت خوراک، پوشاک، مسکن و آداب زندگی آنها در کمال سادگی بود و از محدوده ای که برای خود قائل بودند، پا فراتر نمی نهادند. آنها با این که از همه بزرگ تر بودند از ساده ترین افراد بودند؛ در خانه های محقر نظیر فقیرترین مردم زندگی می کردند. خوراک و پوشاک شان همچون دیگران در کمال سادگی بود. به علایق دنیا وابسته نبودند. جان آنها از قید و بندهای مادی آزاد بود و در برخورد با مظاهر دنیا امیر بودند نه اسیر.
انضباط اداری: انضباط، به معنای سامان گرفتن، نظم داشتن، ترتیب، درستی، آراستگی و عدم هرج و مرج به کار رفته است. منظور از «انضباط اداری»، رعایت قوانین، مقررات، آیین نامه ها، بخشنامه ها و دستورالعملهای اداری است. قرآن مجید نیز انضباط را به «ایمان»، پیوند زده و آن را از ویژگیهای مؤمنان واقعی دانسته، می فرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا کانُوا مَعَهُ عَلَی أَمْرٍ جَامِعٍ لَّمْ یذْهَبُوا حَتَّی یسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِین یستَأْذِنُونَک أُولَئِک الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِه...» مؤمنان واقعی کسانی هستد که به خدا و پیامبرش ایمان آورده اند و هنگامی که در کار مهمی همراه او باشند، بی اجازه او جایی نمی روند. کسانی که از تو اجازه می گیرند، به راستی به خدا و رسولش ایمان آورده اند.
«اعتماد به نفس»: از ضروریات اخلاقی مدیران، داشتن اعتماد به نفس است؛ یعنی ایمان داشتن به توانایی انجام کار و مطمئن بودن به موفقیت در وظائف محوله. از دیدگاه اسلام، مسلمان از سوی موظف است که هر کار و مسؤولیتی را در حد توان خویش به عهده بگیرد و هیچ گاه تحت تاثیر وسوسه ریاست، بیش از توانایی خود، مسؤولیت نپذیرد. روایات معصومین علیه السلام نیز، پذیرفتن مسؤولیت بیش از توان و ریاست طلبی را به شدت نکوهش کرده اند. از سوی دیگر فرار از مسؤولیت، تن دادن به کارهای بی ارزش و کمتر از توان و ظرفیت نیز نکوهیده و محکوم است.
یکی از علل عدم گسترش اسلام، نداشتن نگاه آخرت گرایی است. در زمان خلفاء، به جای این که اهداف فرهنگی در میان باشد، بیشتر اغراض سیاسی پشتوانه اش بود. بنابراین، دنیا طلبی و عدم آخرت گرایی، می تواند در سیاست گذاری مدیریت، تأثیر بگذارد و روند نظام اسلامی را دگرگون کند.
اصل وحدت و هماهنگی: مساله وحدت در نظام اجتماعی، مساله ای اساسی است که از حیث نظری، بر دین اسلام استوار است و از حیث عملی، هم باید مدیریت واحدی در راس تمام مجموعه ها باشد، تا یک امر و فرمانی که تابع ولایت خداست، جاری شود.
مقام معنوی و اخلاقی پیشوایان معصوم
پیامبران و امامان که بزرگترین مدیران، حاکمان و رهبران جامعه ی بشری هستند، ازجمله مهمترین صفات بایسته ی آنان، مقام معنوی و اخلاقی آنان است. در بسیاری از روایات و ازجمله دو حدیث مفصلی که از امام صادق علیه السلام و امام رضا علیه السلام در کتاب اصول کافی (کتاب الحجة، باب نادر) نقل شده است، به توصیف مقامات اخلاقی و روحانی امام پرداخته اند؛ خصوصیاتی که عقل و شرع، آنها را برای پیشوایان معصوم امری حتمی می شمارد. در قرآن کریم، در مورد خصوصیات پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم میخوانیم: «أوَ إِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ»، (و به راستی تو - ای پیامبر - بر خلقی بزرگ - آراسته ای) و در آیه ی ۱۵۹ سوره ی آل عمران آمده است: «فبِما رَحمَةٍ منَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک» به واسطه ی رحمت خداوند، تو با مردم نرم و مهربان گشتی و اگر تندخو و سخت دل بودی ازپیرامونت پراکنده می شدند.
هدف از ذکر این روایت این بود که بگویم مساله ی اخلاق مدیریت در دیدگاه اسلام آن قدر اهمیت دارد که منصب حکومت و رهبری پیشوایان اسلام، بر پایه ی تعالی معنوی و اخلاقی آنان قرار گرفته است.
اندرز های اخلاقی، اجتماعی، انسانی امام رضا علیه السلام
امام رضا با اخلاقی عملی و ممتاز آراسته بود، و بدین سبب دوستی عام و خاص را، به خود جلب فرموده بود، همچنین انسانیت آن حضرت، یگانه و بی مانند، و در حقیقت تجلی روح نبوت، و مصداق رسالتی بود که خود آن حضرت، یکی از نگهبانان و امانت داران و وارثان اسرار آن، به شمار است. از ابراهیم بن عباس صولی نقل شده، که گفته است:
من ابی الحسن الرضا را هرگز ندیدم که در سخن گفتن با کسی درشتی کند. هرگز درخواست کسی را که قادر به انجام آن بود، رد نمی فرمود. و هرگز او را ندیدم که به زیردستان خود بد گوید.
امام رضا علیه السلام اندرزهای اخلاقی و اجتماعی زیبا و پرمحتوایی را بیان نموده اند که به برخی از آنها اشاره می شود:
1- در مذمت حرص و آز از حرص و آز خودداری کن که حرص مرد را خوار و کوچک می کند و رونق فرح و سرور را می برد.
2- در نکوهش فاش نمودن راز و شوخی و مزاح کسی که به زار خود مردم را آگاه سازد سزاوار این است که چشمش را داغ کنند. کسی که با مردم شوخی و مزاح کند کوچکش می شمارند و برای شوخی کردنش ملامت نمایند.
3- در دوستی و معاشرت با مردم کسی که با احمق معاشرت کند او هم در اثر معاشرت با او احمق می شود.
با خسیس هم نشینی مکن که به هلاکت افتی زیرا در آدم خسیس و صحبت او خیری نیست.
4- درباره کیفر و پاداش اعمال کسی که حنظل (درختی با میوه ی بسیار تلخ) بکارد، نباید امیدوار باشد که از کشت خود شکر به دست آورد.
5- در نوازش غریبان را گرامی دار و مادامی که در غربت هستند وسایل راحتی آنان را فراهم کن.
6- درباره ی حتمی بودن مرگی مرگ برای تمام مردم حتمی است و چاره ای نیست جز این که تلخی و غصه ی آن را بچشی.
7- در ترغیب خداپرستی و تلاوت قرآن به خدمت خدایت راغب شو و مایل شو و هدایت یافته باش و بدان که عزت و افتخار در خدمت اوست. کتاب خدا (قرآن) را تلاوت کن که به وسیله آن هدایت می یابی و از شرع و سنت پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم پیروی کن.
نتیجه گیری کلی :
اخلاق و مدیریت هر دو موضوعی گسترده اند. اگر دو موضوع گسترده در کنار هم قرار گیرند، مقولهای بسیار گسترده می شوند و چگونه می توان در چند صفحه این مقوله را به خوبی بیان کرد.
مدیریت مقوله ای عمیق و پرپیچ و خم است و در جامعه ی ما بسیار مهم است، و مهم تر این که مدیریت در کشور ما با اسلام ناب محمدی پیوند خورده است، و البته مهم تر این که لازم است این مدیریت رنگی از اخلاق به خود بگیرد.
اخلاق وسیله ای برای نیل به سعادت انسان به سمت اهداف آرمانی و ایده آل تلقی می شود. لذا در جامعه ما برای دستیابی به این مهم نباید به فراموشی سپرده شود. در این زمینه تأثیر مدیر بعنوان مبدا افعال و آثار درخشان آن، تردید ناپذیر است. مدیر برای اخلاقی عمل کردن، نیازمند نمادهای اخلاقی است. در دین مبین اسلام این نمادها با قطعیتی که بعنوان یک مذهب الهی دارد، می تواند چاره ساز بسیاری از مشکلات برای رسیدن به اهدافی باشد که جامعه برای آن در نظر گرفته است.
اساساً مدیریت بدون مسائل ارزشی و بدون عنایت به مسائل اخلاقی در سازمان معنی ندارد. هر چند هدف اصلی سازمان ها، افزایش کارآیی و کسب سود است، ولی در عصر اطلاعات و جهانی سازی برای دستیابی به موفقیت، باید به انتظارات اجتماعی و احکام اخلاقی، واکنش مناسب نشان دهند و به بهترین شکل این گونه انتظارات را با اهداف سازمان تلفیق کنند، تا دستیابی به اهداف بالاتر و والاتری را امکان پذیر سازند. در این میان هماهنگی در روش های تصمیم گیری اخلاقی می تواند آثار مثبتی بر عملکرد آن داشته باشد.
پایبندی رهبران و مدیران سازمان ها به اصول اخلاقی، توجه به میزان مشروعیت اقدامات سازمان از نظر کارکنان، توجه و تاکید بر اصول اخلاقی جهان شمول ازجمله اقداماتی است که مدیران می توانند در این زمینه انجام دهند. مدیران، که در راس اداره، مؤسسه یا نهادی هستند، باید تمامی ارکان اخلاقی موجود در حیطه ی وظایفشان را به خوبی اعمال کنند و چه خوب است در این زمینه از رهنمودها، فرمایشات و احادیث ائمه و پیشوایان معصوم هم مدد جویند. روشن است که اخلاق انسانی و مثبت، ایفای نقش سازنده و مثبت را بالنده میسازد. همین امر باعث می شود که مدیریت در جامعه هم در مسیری ایده آل حرکت کند. در مدیریت اسلامی، بهترین مرجع برای یافتن معیارهای مناسب سنجش افراد، قطعاً سخنان معصومین علیه السلام می باشد. امام رضا علیه السلام بعنوان مدیری مدبر و کارآمد، منبع ارزشمند و منحصر به فردی برای این منظور است. بنابراین انتخاب در کارگزاران و مدیران اصلح باید طبق معیارهایی که متناسب با ارزش ها و جهان بینی آن جامعه تعریف می شود، انجام گیرد. چون هدف نهایی تعالی انسان، رسیدن او به کمال می باشد. تأثیری که مدیران جامعه بر روح افراد دارند، گاهی به قدری زیاد است که به کلی استقلال فکری را می گیرد. پیشوایان و مدیران جامعه هستند که با هدایت های خود موجبات سعادت و شقاوت انسانها را فراهم می سازند.
آری امام رضا علیه السلام رسالت اخلاقی خود را این گونه نمایان می سازد، و نشان می دهد که این شیوه پیامبر گونه است، که می توان به اوج کمالات انسانی رسید، و به سوی بلندای عظمت گام برداشت، و به همین اخلاق و رفتار است، که می توان اصالت و عمق ایمان و علو ذات و بلندی مقام انسان را شناخت. امام رضا علیه السلام نظریه ی اسلام را، در باره روابط میان انسان ها، که برادران یکدیگرند، با برخی اعمال خود، که تراویده از رفتار یک انسان حقیقی است، بیان می فرماید، که هر گونه امتیاز طبقاتی را لغو کرده است و تنها تفاوتی که در نظر گرفته است، فرمانبرداری خدا و نافرمانی اوست.
منابع:
✓ اسماعیلی یزدی، شیخ عباس «فرهنگ اخلاق»، چاپ اول، قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1382.
✓ انصاری، منوچهر «اصول مدیریت کیفیت فراگیر» چاپ اول، تهران: انتشارات کتاب نو: ۱۳۸۳.
✓ بهارستان، جلیل «مباحثی از مدیریت اسلامی» (چاپ اول)، قم: ریحانه الرسول: ۱۳۷۸.
✓ تقوی دامغانی، سیدرضا، «نگرشی بر مدیریت اسلامی» (چاپ سوم). تهران، نشر نخیل: 1386.
✓ تقوی دامغانی، سیدرضا، «نگرشی بر مدیریت اسلامی» (چاپ هشتم). سازمان تبلیغات اسلامی، مرکز: ۱۳۸۷.
✓ حاجی ده آبادی، محمدعلی «مدیریت فرهنگی» (چاپ ششم). قم، مرکز نشر هاجر: ۱۳۹۰.
✓ حسین زاده، محمدعلی «مدیران و اخلاق اسلامی» چاپ ششم، قم، مؤسسه بوستان کتاب: 1392.
✓ دارایان، حسن «مسایل اخلاقی در مدیریت». نشریه اصلاح و تریت، شماره ۹۴: ۱۳۸۸.
✓ دری نجف آبادی، قربانعلی، «نگاهی به مدیریت و تدبیر در فرهنگ علوی». فصلنامه پژوهش های نهج البلاغه، سال نهم، شماره ۲۲: 1390.
✓ رفیعی، محمود و شمس السادات زاهدی«هماهنگی بین تصمیم گیری اخلاقی و منابع انسانی»، فصلنامه اخلاق، سال هشتم، شمار ۱، بهار ۱۳۹۲.
✓ شرفی، محمدرضا، «مهارتهای رضوی در سیره رضوی» (چاپ ششم) مشهد، قدس رضوی: ۱۳۸۸.
✓ صادقی زاده، سید جعفر و کاظم قاضی زاده، «پژوهشی در ضرورت حریم اخلاق» فصلنامه علمی- پژوهشی، سال چهاردهم: 1388.
✓ صادقی فدکی، سیدجعفر و کاظم قاضی زاده «ضرورت توسعه فقه به حریم اخلاق»، فصلنامه علمی- پژوهشی، سال چهاردهم: 1388.
✓ عسکریان، مصطفی، «سازمان و مدیریت آموزش و پرورش». چاپ دوم، تهران: انتشارات امیرکبیر: 1365.
✓ فضل الله، محمدجواد، ترجمه سیدمحمدصادق عارف «تحلیل از زندگانی امام رضا علیه السلام» بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی مشهد: ۱۳۶۶.
✓ کوهستانی، حسین علی «تاثیر بعد اخلاقی مدیریت در بهره وری» نشریه دانش و توسعه، نیمه دوم سال 1374 - شماره3.
✓ محمدزاده، مرضیه «علی من موسی امام رضا علیه السلام» (چاپ دوم) قم: انتشارات دلیل ما: 1385.
✓ مطهری، مرتضی «امامت و رهبری» (چاپ سوم)تهران: انتشارات صدرا: 1364.
✓ ممی زاده، جعفر «اخلاقی مدیریت» نشریه تدبیر، اردیبهشت ۱۳۷۴- شماره ۵۱.
✓ نقی پورفر، ولی ا... «اصول مدیریت اسلامی و الگوهای آن» (چاپ بیست و دوم)، تهران، مؤلف1384.
✓ واثقی، قاسم «اخلاق مدیریت» (چاپ دوم)، تهران: مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات سازمان اسلامی: 1373.
✓ واثقی، قاسم «درسهایی از اخلاق مدیریت» (چاپ سوم) تهران، سازمان تبلیغات سازمان اسلامی، مرکز چاپ و نشر بین الملل: 1388.
✓ وفانی همدانی، سید کاظم «دره البیضاء در پیرامون سخنان امام رضا علیه السلام» تهران: دفتر تبلیغات مسجد الرسول صلی الله علیه وآله وسلم: 1362.
✓ ولی پور، مینو و مژگان ولی پور، آموزش و پرورش ناحیه سه شهر کرمانشاه دبیرستان دخترانه نساء، همایش شیوه های نوین در مدیریت مدارس در هزاره سوم، کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه: 1388.
✓ هس مر. ال. تی «اخلاق در مدیریت» ترجمه محمد اعرابی و داود ایزدی. تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی: 1377.