تنها مسیر / راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی استاد پناهیان - قسمت هشتم (صوت و متن)
No video files available.
تنها مسیر / راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی استاد پناهیان - قسمت هشتم (صوت و متن)
از سری مباحث «تنها مسیر»، قسمت هشتم بحث «راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی» حجت الاسلام علیرضا پناهیان تقدیم حضورتان می گردد...
برای دسترسی به سایر قسمت های سلسله جلسات تنها مسیر کلیک کنید.
۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞
انسان برای یک مبارزه و جنگ درونی، یعنی مبارزه با تمایلات خود آفریده شده است
اصلی ترین ویژگی انسان که در تعریف او باید لحاظ شود این است: «انسان دارای تمایلات متفاوت و متعارض آفریده شده است که معمولاً بر سر دوراهی بین این تمایلات قرار می گیرد، به این دلیل، به او حق انتخاب داده اند و برای انتخاب های خوبش به او ارزش می دهند» سایر ویژگی های انسان از جمله اینکه می تواند علم و آگاهی به دست بیاورد همه برای این است که بتواند خوب و درست انتخاب کند.
انسان وقتی از بین تمایلات متفاوتی که در وجودش هست، انتخاب می کند، لاجرم باید بعضی از تمایلات خود را قربانی کند. از اینجاست که بحث مبارزه با نفس شروع می شود. لذا مبارزه با نفس در تعریف انسان قرار می گیرد؛ یعنی انسان موجودی است که برای یک مبارزه و جنگ درونی، یعنی مبارزه با تمایلات خود آفریده شده است؛ و این جنگ درونی بخاطر تمایلات متعارض و متفاوتی است که درون انسان وجود دارد و اگر غیر از این بود، انسان یا فرشته بود و یا حیوان.
۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞
خدا در وجود انسان دو نوع علاقه قرار داده: 1. سطحی، کم ارزش ولی آشکار 2. عمیق، ارزشمند ولی پنهان
برای اینکه مبارزۀ انسان با تمایلات خود درست شکل بگیرد، خداوند در وجود انسان دو نوع علاقه قرار داده است: یکی علاقه های عمیق و ارزشمند ولی پنهان و دیگری علاقه های سطحی، کم ارزش ولی پیدا و آشکار. این دو نوع علاقه با هم مساوی نیستند بلکه علاقه های خوب و ارزشمند قوی تر از علاقه های کم ارزش یا بی ارزش هستند ولی چون پنهان هستند انسان باید از علاقه های سطحی و کم ارزش خود عبور کند و آنها را قربانی کند تا به علاقه های عمیق و خوب خودش برسد.
اگر علاقه های خوب و عمیق در وجود انسان آشکار بود، چون قوی تر بود طبیعتاً انسان همیشه این علاقه های خوب را انتخاب می کرد و اصلاً مبارزه با نفس شکل نمی گرفت. لذا خداوند علاقه های خوب را که قوی تر هستند در اعماق دل انسان پنهان کرده و علاقه های بد را که ضعیف تر هستند آشکار قرار داده است.
۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞
بعضی ها به اشتباه تصور می کنند علاقه های بد و سطحی آنها قوی تر هستند و مبارزه با آنها خیلی سخت است
بعضی ها تصور می کنند که علاقه های بد، سطحی و کم ارزش در وجودشان قوی تر هستند و مبارزه با این تمایلات کار بسیار سختی است. در حالی که اگر مبارزه با این علاقه ها را شروع کنند کم کم از این مبارزه لذت می برند و دیگر برای این تمایلات بد و سطحی ارزشی قائل نخواهند بود. (اگر لذت ترک لذت بدانی، دگر شهوت نفس، لذت نخوانی)
مبارزه با نفس به ظاهر سخت است از این جهت که شما یک علاقه و تمایل ظاهری دارید و می خواهید با آن مبارزه کنید و چون این تمایل، آشکار است فکر می کنید یک تمایل قوی است و این مبارزه را سخت و دشوار تلقی می کنید. ولی در اصل این مبارزه برای رسیدن به تمایلات پنهان تر و عمیق تر و لذت بخش تر است. لذا وقتی این مبارزه را شروع کردیم و کمی جلو رفتیم و کمی لذت تمایلات عمیق را چشیدیم، می فهمیم که اصلاً سخت نیست.
ماهیت سختی و رنج این است که چیزی خلاف میل انسان باشد و ماهیت لذت و شادی و خوشی این است که چیزی مطابق میل انسان باشد. بنابراین وقتی کسی با تمایلات بد خودش مبارزه می کند و تمایلات خوب خود را بیدار می کند و به علاقه های عمیق و ارزشمند خودش پاسخ مثبت می دهد، چنان لذتی می برد که آدم های هرزه و هوسران هرگز این لذت را نمی برند.
خداپرستی یک تمایل بسیار عمیق و لذت بخش در وجود انسان است. این تمایل، بسیار قوی تر و لذت بخش تر از تمایل به شهوات است، فقط پنهان تر است. لذا کسی که به تمایل خداپرستانۀ خود پاسخ مثبت می دهد و خدا را راضی می کند، لذتی می برد که هرگز کسی که هواس نفس خودش را ارضا می کند چنین لذتی نمی برد. بعنوان مثال، آیا کسی که برای راضی کردن هوای نفس خودش فُحاشی می کند بیشتر لذت می برد، یا کسی که فحاشی نمی کند تا خدا را راضی کند؟ قطعاً لذتی که دومی می برد قابل مقایسه با اولی نیست. آیا کسی که برای راضی کردن هوای نفس خودش تلافی می کند و انتقام می گیرد، لذت بیشتری می برد یا کسی که برای رضای خدا می بخشد؟
انسان وقتی از بین تمایلات متفاوتی که در وجودش هست، انتخاب می کند، لاجرم باید بعضی از تمایلات خود را قربانی کند. از اینجاست که بحث مبارزه با نفس شروع می شود. لذا مبارزه با نفس در تعریف انسان قرار می گیرد؛ یعنی انسان موجودی است که برای یک مبارزه و جنگ درونی، یعنی مبارزه با تمایلات خود آفریده شده است
۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞
هر کس در این دنیا از خدا بیشتر لذت ببرد، خدا به او بیشتر پاداش می دهد
جالب اینجاست آن کسی که از راضی کردن خدا بیشتر لذت می برد و در واقع بخاطر لذت بیشتری که می برد به خدا بیشتر بدهکار است، خداوند به او پاداش بیشتری هم می دهد و او را در درجات بالاتر بهشت جای می دهد. این لطف و کَرم خداست که هر کسی بیشتر از خدا بهره ببَرد خدا در بهشت هم نعمات بیشتری به او می دهد. یعنی هر کس در این دنیا از خدا بیشتر لذت ببرد و و از دنیا سود بیشتری ببرد، خدا بیشتر به او پاداش می دهد.
وقتی یک مادر برای فرزندش غذایی درست می کند، هرچقدر این فرزند از غذای مادر بیشتر خوشش بیاید و بیشتر بخورد مادر بیشتر خوشحال می شود. و خداوندی که همۀ مادرها را خلق کرده است قطعاً از همۀ آنها نسبت به بندگانش مهربان تر است.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در جریان یکی از جنگ ها، مادری را دید که در بحبوحۀ میدان نبرد و در گرمای شدید آفتاب، فرزندش را در آغوش گرفته است و فارغ از همه جا، دارد به او شیر می دهد، در این حال یاران خود را خطاب قرار داد و فرمود: «آیا از مهربانی این مادر نسبت به فرزندش تعجب می کنید؟! قطعاً محبت خداوند به شما بندگان از محبت این مادر به طفل شیرخوارش بیشتر است.» (انّه اوقف صبیّ ...... فقال: أعجبتم من رحمة هذه ابنها، إنّ اللّه أرحم بکم جمیعا من هذه بابنها)؛ [ریاض السالکین/جلد 2 /صفحه 172]
۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞
کسی که مبارزه با نفس می کند کارِ شاقّی نکرده؛ اتفاقاً بیشتر لذت برده و بیشتر بدهکار خدا شده
کسی که با هوای نفس خود مبارزه می کند نباید تصور کند خیلی هنر کرده و کارِ شاقّی انجام داده است چون لذتی می برد که آدم های هرزه و عرق خود هرگز این لذت را نمی برند. او نه تنها از خدا طلبکار نشده، بلکه اتفاقاً بیشتر بدهکار خدا شده است، چرا که خواستۀ عمیق دل خود را ارضا کرده است و لذت بیشتری برده است و به همان چیزی که واقعاً علاقه و تمایل داشته رسیده است و تازه خدا در قبال این کار به او بهشت هم می دهد! و این از لطف خداست، ولی ما نباید تصور کنیم کار زیادی انجام داده ایم.
۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞
کسانی که مبارزه با نفس می کنند از افراد هرزه بیشتر لذت می برند/ مبارزه با نفس، یعنی ارضاء نفس
کسانی که هرزگی می کنند به اندازۀ کسانی که ارضاء خواسته های عمیق فطری پنهان خود می پردازند، لذت نمی برند و شاداب نمی شوند. چون مبارزه با نفس در واقع یعنی ارضاء نفس، یعنی عبور از علاقه های سطحی نفس برای پاسخ دادن به علاقه های عمیق و خوب نفس.
رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: هر کس بخاطر خدا (از ترس خدا) چشم از حرام بردارد و دل از حرام ببُرد خداوند لذت معنوی و طعم عبادتی به او می چشاند که او را شاداب و مسرور کند. (النَّظِرَةُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ فَمَنْ تَرَکَهَا خَوْفاً مِنَ اللَّهِ أَعْطَاهُ إِیمَاناً یَجِدُ حَلَاوَتَهُ فِی قَلْبِه؛[جامع الاخبار /صفحه 145] و (النَّظَرُ إِلَى مَحَاسِن النِّسَاءِ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ فَمَنْ تَرَکَهُ أَذَاقَهُ اللَّهُ طَعْمَ عِبَادَةٍ تَسُرُّهُ: [مستدرک الوسایل/جلد 14/صفحه 271] و اگر کسی از این هوس صرفنظر کرد و به آن لذت عمیق نرسید و طعم عبادت را نچشید بداند که حتماً بخاطر خدا نبوده است و الّا به این لذت می رسید.
۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞
برای کشف علاقه های عمیق و پنهان و میل خداپرستی، باید هوس ها و امیال سطحی را قربانی کنیم
برای اینکه آن علاقۀ عمیق و پنهان خود (میل به خداپرستی) را کشف کنیم باید با علاقه های سطحی و بی ارزش خودمان مبارزه کنیم و آنها را قربانی کنیم، یعنی باید جلوی شهوات و هوس های خود را بگیریم. لذا باید سر سجادۀ نماز بگوییم: «خدایا! من فعلاً اسیر علاقه های سطحی خودم هستم و لذت پرستش تو را درک نمی کنم ولی شنیده ام خبری هست و سخن پیامبر را قبول کرده ام، فعلاً بدون اینکه لذت نماز را بچشم نماز می خوانم...»
اصلاً همین نماز خواندن یک مبارزه با نفس است. چون در آغاز برای ما جذابیتی ندارد و دوست داریم فقط برای رفع تکلیف، زود نمازمان را بخوانیم و تمام کنیم، ولی برای اینکه حال نفس خودمان را بگیریم و با این هوس مبارزه کنیم باید با آرامش و طمأنینه و بدون عجله نماز بخوانیم.
۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞
مبارزه با نفس یعنی رسیدن به نفس و مبارزه با لذت یعنی رسیدن به لذت؛ اما لذتی عمیق و سرشار
وقتی انسان به سمت خوبی ها و علاقه های عمیق خودش حرکت کند و در این راه با علاقه های سطحی خود مبارزه کند، قطعاً لذت آن را می چشد و خداوند به سرعت این لذت را به ما خواهد چشاند. اساساً مبارزه با نفس یعنی رسیدن به نفس، و مبارزه با لذت یعنی رسیدن به لذت؛ البته یک لذتِ عمیق و سرشار نه یک لذت سطحی و کم. به همین خاطر است که بعضی ها حریص عبادت هستند، در خانۀ خدا منتظر می نشینند، و با نفس خود مبارزه می کنند و اینگونه از زندگی خودشان واقعاً لذت می برند.
۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞
زندگی انسان یعنی: انتخاب علاقۀ بهتر نسبت به علاقۀ کمتر به وسیلۀ «عقل»/عقل قدرتی است برای انتخاب بهترین علاقه ها
بنابراین زندگی انسان این گونه تعریف می شود: «انتخاب علاقۀ بهتر نسبت به علاقۀ کمتر» این انتخاب به وسیلۀ قدرتی در انسان صورت می گیرد به نام «عقل». عقل موجودی بود که وقتی خدا آن را آفرید به او فرمود که من انسان را به تو می سپارم و من به واسطۀ تو پرستش خواهم شد. (الْعَقْلُ مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَان؛ [هدایه الامه/جلد 1/صفحه 4]
عقل با علم فرق می کند. لذا وقتی کسی بدترین انتخاب را انجام دهد می گویند تو عقل نداری و وقتی بهترین انتخاب را انجام دهد می گویند تو عاقل هستی.
وجود انسان آفریده شده است برای انتخاب و الا نمی تواند ارزش افزوده تولید کند. انتخاب هم باید بین دو تا علاقه باشد که یکی قوی تر ولی پنهان است و دیگری ضعیف تر ولی آشکار است. آنچه مانع کشف علاقه های عمیق و پنهان است، همین علاقه های ضعیف تر و آشکار یعنی همین هواها و هوس ها هستند. لذا انسان باید مدام با هواهای نفسانی یا علاقه های سطحی و آشکار خود مبارزه کند و آنها را قربانی کند تا به علاقه های عمیق فطری خود برسید. و انسان این کار را با «عقل» انجام می دهد. عقل به ما می گوید: فریب این علاقه های ظاهری را نخور! علاقه ها عمیق تر تو لذت بیشتری دارند، از این علاقه های سطحی بگذر تا به آن علاقه های عمیق خود برسی.
۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞۞
چرا گنهکارها در خانۀ خدا نمی روند؟
چرا گنهکارها در خانۀ خدا نمی روند؟ چون از خدا بدجوری می ترسند و فکر می کنند خدا می خواهد حساب آنها را برسد. خودشان با خدا قهر هستند و فکر می کنند که خدا با آنها قهر است.
شما وقتی توبه می کنید و از خدا می ترسید، خدا را چگونه تلقی می کنید؟ چرا دلتان می گیرد و توبه می کنید؟ آیا بخاطر این از خدا عذرخواهی می کنید که حرف خدا را گوش نکرده اید و حالا می ترسید حساب شما را برسد؟! چون می ترسید خدا شما را بزند توبه می کنید؟ آیا خدا را در طرف مقابل خود می بینید؟ در حالی که خدا می خواست شما بیشتر لذت ببرید، خدا می خواست علاقه های فطری خود را شکوفا کنید و بیشتر لذت ببرید، لذا چون شما به خودتان آسیب زده اید و بیشتر لذت نبرده اید، از شما ناراحت شده است؛ از بس که ما را دوست دارد ناراحت شده است. الان هم نمی خواهد شما را بزند، بلکه می خواهد شما برگردید.
امام باقر(علیه السلام) می فرماید: وقتی بنده ای توبه می کند انگار خداوند گمشدۀ خود را پیدا کرده است. خدا می فرماید وقتی بندۀ گنهکار من می آید و توبه می کند، مثل کسی هستم که در بیابان سفر می کند و در تاریکی شب آذوقۀ خود را گم کرده است و دارد دنبال آذوقۀ خود می گردد که ناگهان در دل تاریکی آذوقۀ خود را پیدا می کند، او چقدر خوشحال می شود؟! من وقتی بندۀ گنهکارم توبه می کند و به سمت من برمی گردد همان قدر خوشحال می شوم (إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ رَجُلٍ أَضَلَّ رَاحِلَتَهُ وَ زَادَهُ فِی لَیْلَةٍ ظَلْمَاءَ فَوَجَدَهَا فَاللَّهُ أَشَدُّ فَرَحاً بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ ذَلِکَ الرَّجُلِ بِرَاحِلَتِهِ حِینَ وَجَدَهَا»(اصول کافی/جلد 2/صفحه 435)
لذا باید برگردیم و از اول خداشناسی، انسان شناسی و حیات شناسی خود را درست کنیم.
افزودن دیدگاه جدید