پنج عامل اعتلای روزه
پنج عامل اعتلای روزه از سری احادیث موضوعی اهل بیت علیهم السلام با نام «ره توشه معرفت» تقدیم شما می شود. امید است با نظرات سازنده خود ما را یاری کنید...
عوامل اعتلای روزه
1. امام شناسی:
یکی از ابعاد معارف روزه، امام شناسی است. آیا به این نکته اندیشیده اید که چرا در ماه رمضان، در بسیاری از دعاها سخن از امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است؛ و چرا در شب قدر مستحب است که مومنان بیشتر دعای فرج بخوانند؟
هنگامی که از امام باقر علیه السلام پرسیدند که آیا شما شب قدر را می شناسید؟ پاسخ دادند: وکیف لا نعرف و الملائکه یطوفون بنا؛(نورالثقلین: ج 4، ص 630؛ تفسیر المیزان: ج 20، ص 437) چگونه آن را نمی شناسیم در حالی که فرشتگانی که آن شب نازل می شوند، به طواف وجود ما می پردازند. بنابراین در ماه رمضان باید به مساله امام شناسی توجه شود.
عمار می گوید: امام صادق علیه السلام همواره می فرمودند: من مات و لیس له امام مات میت جاهلیة کفر و شرک و ضلالة.(بحارالأنوار، ج 72، ص 134) در خطبه آخر شعبان معروف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمده است: یا علی... و اختارنی للنبوة و اختارک للامامة.(بحارالأنوار، ج 96، ص 341)
در یکی از کتب حدیثی آمده است: مردی از بیابان، به دیدار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شتافت و آنگاه که وارد مسجدالنبی شد اول به امیرالمومنین علیه السلام سلام داد، سپس به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم حاضران از کار آن مرد خندیدند، او به آنان گفت: من از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمودند: من شهر علم و دانشم و علی درب ورود به آن است و هر کس که خواست بدان وارد شود از در آن داخل گردد و من هم طبق آن عمل کردم.(ر.ک: العاملی النباظی، الصراط المستقیم، ج 2، ص 20، طبع مکنبة المرتضویه)
2. ورع:
یکی از معارف روزه، ورع پارسایی است. ورع و پارسایی باعث افزایش پاداش روزه دار و عامل افزایش کمالات روزه می باشد. وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در آستانه ماه رمضان خطبه ای خواند همگان را به رعایت بیش از پیش دستورات خداوند و حفظ حرمت این ماه فرا خواند، امیرالمومنین علیه السلام که در آن جلسه حضور داشت، از جای برخاست و پرسید: بهترین عمل در این ماه چیست؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: برترین عمل در این ماه، پارسایی و تقوا پیشه کردن و چشم پوشی از آنچه خداوند حرام کرده، می باشد.(بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 96، ص 359)
پارسایی یکی از نشانه های انتظار راستین نیز می باشد. امام صادق علیه السلام فرمودند: کسی که دوست دارد از اصحاب امام زمان علیه السلام به شمار آید، باید انتظار بکشد، ورع و پارسایی پیشه نماید و متخلق به اخلاق ستوده شود.(مستدرک سفینة البحار: ج 6، ص 184، ماده صحب)
ورع آن است که آدمی برای دوری و اجتناب از محرمات حتی از موارد مجاز و شبهه ناک نیز استفاده نکند.(ر.ک: صدوق، معانی الأخبار، ص 252)
در کتاب تهذیب و نیز در کتاب من لا یحضره الفقیه آمده است: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنید زنی به کنیز خود ناسزا می گوید، طعامی خواست، وقتی فراهم شد، به آن زن گفت: بخور. زن گفت من روزه دار هستم. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: چگونه روزه دار هستی که فحاشی می کنی؟! روزه، فقط امساک از آب و غذا نیست؛ لذا مریم مقدس حتی از گفتن سخنان عادی در دفاع از خود به خاطر روزه اجتناب کرد و گفت من روزه دار هستم: انی نذرت للرحمن صوما.(ر.ک: صدوق، معانی الأخبار، ص 252)
3. انفاق:
یکی از اعمال مورد توجه ماه مبارک رمضان، انفاق جهاد مالی است. در خطبه معروف پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درباره اعمال روزه داران فرمودند: هر کسی در این ماه، فریضه ای چه مالی و چه غیر آن ادا کند پاداش 70 برابر اداء در سایر ماه ها را دریافت می دارد.
روزه دار در ماه رمضان، همواره با ذکرهایی سر و کار دارد که به یاد نیازمندان بودن به ویژه به فکر مستضعفان جامعه بودن را تداعی می کند او همه روزه به این دعا مترنم است که: اللهم اغن کل فقیر؛ خدایا فقرا را دستگیری کن، اللهم اشبع کل جائع؛ خدایا همه گرسنگان را سیر کن، اللهم اکس کل عریان؛ خدایا همه برهنگان را بپوشان، اللهم اقض دین کل مدین؛ خدای قرض همه قرض داران را ادا کن، اللهم اشف کل مریض؛ خدایا همه بیماران را شفا بده، اللهم رد کل غریب؛ خدای همه مسافران را به وطن برسان، اللهم فک کل اسیر؛ خدایا همه اسیران را از اسارت رهایی ببخش.
4. تحصیل دانش:
یکی از معارف روزه، تحصیل دانش و توجه به اهمیت علم است. در شب های قدر برترین عمل، پرداختن به مذاکره علمی است. مطرف می گوید که از ابن عباس شنیدم که مذاکره علمی در شب قدر، برتر از احیا آن شب است.
حدیث: اول ما خلق الله القلم (ر.ک: راغب، مفردات، ماده سلم)؛ به تنهایی ارزش و اهمیت دانش اندوزی را اثبات می کند.
5. عفو و گذشت:
یکی از معارف روزه عفو و گذشت از خطاهای دیگران در مدار معقول و مجاز است. بر این اساس در دعای جوشن کبیر که در ماه مبارک، بویژه در شب های قدر قرائت آن توصیه شده است، می خوانیم: یا خیر الغافرین، یا غافر الخطیئات، یا غافر الخطایا، یا غافر الذنب یا قابل التوب، یا غافر من استغفره، یا غافر یا ساتر، اللهم انی اسئلک باسمک یا عفو یا غفور و اللهم انی اسئلک باسمک یا ستار یا غفار.
یکی از عوامل ترفیع درجه روزه، عفو و اغماض و گذشت است؛ عفو و گذشت در این ماه ارزش بسیار و اهمیت ویژه ای دارد. اغماض در پرتو نادیده انگاشتن برخی از نامهربانیها و خطاهای دیگران، بهتر می تواند تجلی خویش را باز یابد.
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: شریفترین عملکرد انسان بزرگوار، تغافل او از خطاها و نامهربانی های دیگران است.(غرر الحکم، شماره 3256) همچنین آن حضرت در جای دیگر فرمودند: ارزشمندترین اخلاق آدم بزرگوار، نادیده گرفتن خطاهایی است که با خبر است.(نهج البلاغه: حکمت شماره 222)
و نیز فرمودند: نیمی از خردمندی، تحمل، و نیمی دیگر تغافل است.(نهج البلاغه: حکمت شماره 2378)
باز آن حضرت فرمودند: چشم پوشی از خطاها پیشه کن، تا کارهایت به وجه احسن و خوب پیش رود.(نهج البلاغه: حکمت شماره 4570) همچنین آن حضرت در جای دیگر فرمودند: کسی که از بسیاری از آگاهی ها چشم پوشی نکند، زندگی او از لذت بدور می ماند.(غرر الحکم، شماره 9149)
ماه رمضان، ماه عفو، اغماض و گذشت است؛ بنابراین چشم پوشی و تغافل باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در خطبه آخر ماه شعبان، تاکید فراوان نمود تا روزه داران در این ماه بیشتر اهل عفو و اغماض باشند.
امام صادق علیه السلام فرمودند: رسول خدا هیچگاه با بندگان خداوند راست تر از عقل و قدرت درک آنان صحبت نمی کرد؛ زیرا آن حضرت خود فرمود: ما گروه پیامبران ماموریم که با مردم در سطح عقل و قدرت فهم و درک آنان صحبت کنیم.(اصـول کـافـی، ج 1، ص 23، و ج 8، ص 268؛ فـی المـحاسن، ص 149، ـ الأمالی، ص 419، فی تحف العقول، ص 37)
ما سلسله پیامبران همچنانکه مامور به اقامه و بر پا داشتن واجبات شده ایم، ماموریت یافتیم که با مردم با عفو و مدارا رفتار کنیم.(امالی طوسی، ج 2، ص 135)
همچنین آن حضرت فرمودند: مروت ما، خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عفو و گذشت است نسبت به کسانی که بر ما ظلم کرده اند، و عطا و بخشش به کسانی است که ما را از حقمان محروم نموده اند.(تحف العقول، ص 38 ـ فی الامالی، ص 289)