شرح فرازهایی منتخب از آیات جزء هجدهم قرآن کریم
شرح فرازهایی منتخب از آیات جزء هجدهم قرآن کریم
شرح فرازهایی منتخب از آیات جزء هجدهم قرآن کریم در قالب نکته های کلیدی و معارف این جزء از قرآن به مناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان تقدیم حضورتان میگردد...
تصور غلطی که سرمایه داران بی دین دارند
أَ یحَْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَ بَنِینَ * نُسَارِعُ لهَُمْ فىِ الخَْیرَْاتِ بَل لَّا یَشْعُرُونَ؛(آیات 55 و 56- سوره مومنون)
آیا گمان مى کنند افزونى و گسترشى که به سبب مال و اولاد به آنان مى دهیم؛ برای آن است که مى خواهیم در عطا کردن خیرات به آنان شتاب ورزیم؟ [چنین نیست] بلکه [آنان] درک نمى کنند.
تصوری بین دینداران بی بضاعت و بی دینان ثروتمند رواج دارد که گمان می کنند داشته و انباشته آنان که بی دینی می کنند همه از لطف و عنایت ویژه خداوندی به آنهاست و به تعبیر دیگر خدا نظر خیر و رحمت به آنها کرده است که اینچنین ثروت و دارایی مالی و فامیلی را به زندگی آنها سرازیر کرده است؛ اما خدا در این آیات خط بطلان بر چنین تصوری کشیده و صاحبان این پندار را افرادی قلمداد کرده است که از درک و شعور لازم برای فهم حقیقت این امر بی بهره اند.
زیرا آنها نمى دانند که این فرزندان و اموال فراوان در حقیقت یک نوع عذاب و مجازات یا مقدمه عذاب و کیفر براى آنها است. آنها نمى دانند که خدا مى خواهد آنها را در ناز و نعمت فرو برد تا به هنگام گرفتار شدن در چنگال کیفر الهى، تحمل عذاب بر آنها دردناکتر باشد؛ زیرا اگر درهاى نعمت به روى انسان بسته شود او آمادگى پذیرش ناراحتیها را پیدا می کند؛ اما اگر کسى را از میان ناز و نعمت بیرون کشند و به زندان مخوف و حشتناکى بیفکنند فوق العاده برای او دردناک خواهد بود.
بعلاوه این فراوانى نعمت، پرده هاى غفلت و غرور را بر روى چشمان او ضخیم تر مى کند تا آنجا که راه باز گشت بر او غیر ممکن مى شود و این همان چیزى است که در سایر آیات قرآن از آن به قانون استدراج(آیه 182 سوره اعراف) یاد شده است.(تفسیر نمونه، ص14، ص263)
꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰
روش برخورد با بدی ها
ادْفَعْ بِالَّتىِ هِىَ أَحْسَنُ (آیه 96- سوره مومنون)
به بهترین شیوه بدی را از خودت دور کن
یکى از مؤثرترین راههای مبارزه با دشمنان سرسخت و لجوج آن است که بدیهای آنها به نیکى پاسخ داده شود؛ اینجاست که شور و غوغایى از درون و جدان آنها برخاسته و او را سخت تحت ضربات سرزنش و ملامت قرار مى دهد. این کار در بسیار از موارد سبب بیداری وجدان تغییر عملکرد او می شود.
در سیره پیشوایان و روش عملى پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و ائمه هدى علیهم السلام بسیار دیده شده که افراد یا جمعیتهایى را که دارای بدترین برخورد بوده اند را به نیکى پاسخ گفته و مشمول محبتشان ساخته اند؛ که همین طرز برخورد، سبب انقلاب درونی و دگرگونى روحى و باز گشت آنها به راه حق شده است.
قرآن کریم به دفعات این شیوه را به عنوان یک اصل در مبارزه با بدیها به مسلمانان گوشزد کرده است و حتى در آیه 34 سوره فصلت مى گوید: «نتیجه این کار آن خواهد شد که دشمنان سرسخت، دوستان گرم و صمیمى شوند.»
꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰
یک تذکر مهم:
ناگفته پیدا است که این دستور مخصوص مواردى است که دشمن از آن سوء استفاده نکند و آن را دلیل بر ضعف شما نشمارد و بر جرات و جسارتش افزوده نگردد.
و نیز مفهوم این سخن هرگز سازشکارى و قبول تسلیم در برابر وسوسه هاى دشمنان نیست، و شاید به همین دلیل بعد از بیان این دستور در آیات فوق بلا فاصله به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله دستور داده شده است که از همزات و وسوسه هاى شیاطین و حضور آنها به خدا پناه ببرد.(ر.ک به تفسیر نمونه، ج14، صص 308-309)
꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰
در اجرای حکم خدا دلسوزی نکنید
الزَّانِیَةُ وَ الزَّانىِ فَاجْلِدُواْ کلُ َّ وَاحِدٍ مِّنهُْمَا مِاْئَةَ جَلْدَةٍ وَ لَا تَأْخُذْکمُ بهِِمَا رَأْفَةٌ فىِ دِینِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ (آیه 2- سوره نور)
به هر زن و مرد زنا کاری صد تازیانه بزنید و اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، نباید در [اجراى ] دین خدا نسبت به آن دو دلسوزى و مهربانى کنید.
این نهی از رأفت و دلسوزی که در آیه آمده است در حقیقت نهی از ترحم بی جایی است که سبب سستی و کوتاهی در اجرای احکام و دستورات دین خدا می شود برای همین بود که فرمود در اجرای این حکم الهی از رأفت در دین خدا پرهیز کنید.(ر.ک به تفسیر المیزان، ج15، ص79)
نکته قابل توجه این است که آیه تاکید می کند که مبادا در اجرای این حکم الهی گرفتار محبتها و احساسات بى مورد شوید؛ احساسات و محبتى که نتیجه اى جز فساد و آلودگى اجتماع ندارد. آنگاه براى خنثى کردن انگیزه هاى این گونه احساسات، مساله ایمان به خدا و روز جزا را یادآور می شود؛ زیرا ایمان به خداوند حکیم سبب مى شود که انسان بداند هر حکمى فلسفه و حکمتى دارد و بى دلیل تشریع نشده و ایمان به معاد سبب مى شود که انسان در برابر تخلفها احساس مسئولیت کند.(ر.ک به تفسیر نمونه، ج14، ص359)
دراینجا حدیث جالبى از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده که توجه به آن لازم است: «روز قیامت بعضى از زمامداران را که یک تازیانه از حد الهى کم کرده اند در صحنه محشر مى آورند و به او گفته مى شود چرا چنین کردى؟ مى گوید: براى رحمت به بندگان تو! پروردگار به او مى گوید: آیا تو نسبت به آنها از من مهربانتر بودى؟! و دستور داده مى شود او را به آتش بیفکنید! دیگرى را مى آورند که یک تازیانه بر حد الهى افزوده، به او گفته مى شود: چرا چنین کردى؟ در پاسخ مى گوید: تا بندگانت از معصیت تو خوددارى کنند! خداوند مى فرماید: تو از من آگاهتر و حکیم تر بودى؟! سپس دستور داده مى شود او را هم به آتش دوزخ ببرند.(عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج 2، ص153)
꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰
اینگونه انسان، آدم می شود
وَ لَوْ لَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکمُ ْ وَ رَحْمَتُهُ مَا زَکىَ مِنکمُ مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا (آیه 21- سوره نور)
اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، هرگز احدى از شما [از عقاید باطل و اعمال و اخلاق ناپسند] پاک نمى شد.
«زکات» و «تزکیه» در اصل به معنى «نمو یافتن و نمو دادن» است، ولى در معناى «پاک شدن و پاک کردن» هم به کار رفته است که ممکن است هر دو معنا به یک ریشه باز گردد؛ زیرا تا پاکى از موانع و مفاسد و رذائل نباشد نمو و رشد امکان پذیر نخواهد بود.(تفسیر نمونه، ج14، ص414)
بر اساس این آیه، تنها عامل نجات انسانها از آلودگیها و انحرافات و نیز رشد و بالندگی روحی او فقط فضل و رحمت الهى است و بس؛ با این تحلیل که: او هم نعمت عقل را به انسان داده و هم از طریق و فرستادگانش راه پاک شدن و ماندن و رشد کردن را به بشر تعلیم داده است. افزون بر این عنایات عمومی، توفیقات خاص او و امدادهاى غیبیش که نصیب انسانهاى آماده و مستعد مى گردد را هم باید اضافه کرد.
بنابراین اگر تبعیت از دین خدا و الطاف او نباشد محال است کسی بتواند در را خود سازی و ترک گناهان قدم از قدم بردارد و نیز با همین آیه ثابت می شود که تمام عرفانها و دستورالعمل هایی که خارج از این مسیر است همگی باطل اند و تنها باعث گمراهی انسان می شوند.
꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰
شاهدان همراه
یَوْمَ تَشهَْدُ عَلَیهِْمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُم بِمَا کاَنُواْ یَعْمَلُونَ(آیه 24- سوره نور)
روزى که زبان ها و دست ها و پاهایشان بر ضد آنان به گناهانى که همواره انجام مى دادند، شهادت می دهند.
پیام آیه صریح است و روشن و نیازی به توضیح ندارد؛ تنها چیزی که می توان گفت توجه به هشداری است که در آیه نهفته است. هشدار به کسانی که گناه در خلوت را ساده انگاشته و به راحتی از کنار آن می گذرند غافل از آنکه در مخفی ترین مکانها همواره شاهدانی با ما هستند که گناه، خیانت و جنایت را درک کرده و در آن روز که محکمه عدل الهی بر پا می شود بر علیه ما شهادت می دهند.
꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰
چند دستور مهم به بانوان مسلمان
وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَرِهِنَّ وَ یحَْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضْرِبْنَ بخُِمُرِهِنَّ عَلىَ جُیُوبهِِنَّ وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلّا َّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ... وَ لَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یخُْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ (آیه 31- سوره نور)
به زنان با ایمان بگو از نگاه کردن به مردان نامحرم خوددارى کنند و دامان خود را از گناه حفظ نمایند و نباید زینت خود را آشکار سازند جز آن مقدار که طبیعتا ظاهر است و باید روسری های خود را روی سینه هاى خود بیندازند. آنها نباید زینت خود را آشکار سازند مگر برای شوهرانشان و ... (یازده مورد دیگر) و هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان برای نامحرمان دانسته شود.
این آیه شریفه در بردارنده چند حکم مهم در مورد رعایت عفت و پاکدامنی است که رعایت تمام آنها برای بانوان مسلمان لازم و ضروری است:
1. «چشم چرانى» و دیدن صحنه های حرام همانگونه که بر مردان حرام است بر زنان نیز حرام مى باشد.
2. «پوشاندن شرمگاه» در مقابل نگاه دیگران، همانگونه که برای مردان واجب است براى زنان نیز واجب است.
3. «پنهان کردن محلهایی از بدن که معمولا تزیین می کنند» یا زینتهایی که معمولا از دید نامحرم پنهان است را درمعرض دید او قرار دهند؛ مگر دستها تا مچ و گردی صورت به شرط آنکه زینت نداشته و بدون آرایش باشد.
4. «وجوب رعایت حجاب»: زنان باید اندام خود را در مقابل دیگران بپوشانند(برای زنان در مقابل نامحرم پوشاندن تمام بدن به جز دستها تا مچ و گردی صورت (در صورت نداشتن زینت و آرایش) واجب است اما اگر نامحرم نبود آن مقدار متعارفی که محرمها در مقابل هم باز هستند می توانند از حجاب کم کنند) براین اساس واجب است حجاب را رعایت کنند.
خُمُر جمع خِمار است و خمار آن جامه اى است که زن سر خود را با آن مى پوشاند و اضافه آن را روی سینه اش آویزان مى کند. کلمه جیوب جمع جَیب است و مراد از آن، سینه ها است بنابراین معنای آیه این می شود که به زنان دستور بده تا اطراف مقنعه های خود را روی سینه هاى خود انداخته و آن را بپوشانند.
5. «پرهیز از جلب کردن توجه نامحرم به هنگام راه رفتن»: به هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نزنند تا توجه نامحرم به آنها جلب شود. (به احتمال خیلی قوی کفشهای صداداری که این روزه زنان به پا می کنند مصداق این فراز قرار بگیرد)(برگرفته از توضحیات تفاسیر المیزان و نمونه در ذیل آیه شریفه)
افزودن دیدگاه جدید