سخنان اهل بیت علیهم السلام درباره غفلت و مضرات آن
سخنان اهل بیت علیهم السلام درباره غفلت و مضرات آن
با فرارسیدن ماه مبارک رمضان از سری مطالب ره توشه معرفت، سخنان اهل بیت علیهم السلام درباره غفلت و مضرات آن را در این نوشتار تقدیم حضورتان می کنیم...
سخنان اهل بیت علیهم السلام درباره غفلت و مضرات آن
إیاکَ وَالغَفْلَةَ فَإِنَّ الْغَفْلَةَ تُفسِدُ الاعْمالَ
از غفلت دوری کن چرا که غفلت اعمال را فاسد و تباه می گرداند.
رذیله «غفلت» ضدّ توجه و تفکر است. از نظر اخلاق، هر چه «توجه و تفکر» عالی و بالا باشد و موجب تعالیِ انسان شود، «غفلت» رذیله ای است بسیار پست که انسان را به سقوط می کشاند؛ و به قول قرآن شریف، انسان را تا سرحدّ حیوان، بلکه پست تر تنزّل می دهد: «وَلَقَدْ ذَرَاْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْانْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ اَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَلَهُمْ اذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها اوُلئِکَ کالاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ اوُلئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ؛اعراف/179» «تحقیقاً (گروه) کثیری از جنّ و انس را (گویا) برای جهنم آفریدیم؛ (زیرا) اینان قلب دارند، ولی حقایق را نمی فهمند؛ و چشم دارند، ولی نمی بینند. که سرانجام نافرمانی خدا چیست؛ و گوش دارند ولی نمی شنوند؛ (و خود را به کری می زنند) اینان همچون چهارپایان بلکه گمراه ترند؛ آنها غافلند. و غفلت شان از شنیدن و دیدن انسانی و تفکر محرومشان کرده است.»
آنانکه غفلت بر دلشان حکم فرماست چشم دارند اما نمی بینند؛ گوش دارند اما نمی شنوند؛ دل دارند اما نمی فهمند؛ و این ها حیوانند، از حیوان هم پست ترند؛ و اگر درباره غفلت جز این آیه شریفه چیزی نداشتیم، بس بود تا بگوئیم که صفت غفلت، صفت مذمومی است.
ꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥ
پیامدهای دنیایی غفلت:
1. زندگانی دشوار و سخت: خداوند متعال در قرآن می فرماید: «وَمَن أعرَضَ عَن ذِکری فَإنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً»؛[سوره مبارکه طه /آیه 124] «و هر کس از یاد من روی گرداند، زندگی دشواری خواهد داشت.»
2. همنشینی با شیطان: خداوند می فرماید: «وَمَنْ یعْشُ عَنْ ذِکرِ الرَّحمَنِ نُقَیضُ لَهُ شَیطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ»؛[سوره زخرف /آیه 36] «هر کس از یاد خداوند دوری کند، شیطانی را بر او مسلط می کنیم تا همنشین او گردد.»
3. قدرت شیطان بر وسوسه: عن الصادق علیه السلام أنَّهُ قالَ: «لایتَمَکَّنُ الشَّیطانُ بِالوَسوَسَةِ عَنِ العَبدِ إلاّ وَقَد أعْرَضَ عَن ذِکرِ اللهِ وَاسْتَهَانَ بِاَمرِهِ وَسَکَنَ اِلی نَهیهِ وَنَسِی إطِّلاعَهُ عَلَی سِرِّهِ»؛[مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج1، ص: 178 به نقل از «مصباح الشريعة ص 225 باختلاف يسير، عنه في البحار ج 72 ص 124 ح 2»] شیطان در کار وسوسه بنده، توانایی نمی یابد مگر آنکه وی از یاد خدا روی بگرداند و دستورش را سبک بشمارد و خاطرش از آنچه نهی فرمود آسوده باشد [و هراسی نداشته باشد] و فراموش کند که خدا رازش را می داند.»
4. قساوت قلب: عن الباقر علیه السلام أنَّهُ قالَ: «إیاکَ وَالغَفلَةَ فَفیها تَکُونُ قَساوَةُ القَلبِ»؛[بحار الانوار، ج78، ص 164] از غفلت بپرهیز که در آن سنگدلی و قساوت قلب است.»
5. تباهی اعمال: عن امیر المؤمنین علیه السلام أنَّهُ قالَ: «إیاکَ وَالغَفْلَةَ فَإِنَّ الْغَفْلَةَ تُفسِدُ الاعْمالَ»؛[تمیمی الامدی، غرر الحکم و درر الکلم، شرح آقا جمال خوانساری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم، 1373 ش، باب غفلت] از غفلت دوری کن چرا که غفلت اعمال را فاسد و تباه می گرداند.»
6. نادانی و جهل: عن أمیر المؤمنین علیه السلام أنَّه قال: «مَن غَفَلَ جَهِلَ»؛[تمیمی الامدی، غرر الحکم و درر الکلم، شرح آقا جمال خوانساری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم، 1373 ش، باب غفلت] هر کس غفلت ورزد نادان می ماند.»
ꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥ
پیامدهای اخروی غفلت:
1. نابینایی در روز محشر: «وَنَحشُرُهُ یومَ القِیامَةِ أعْمی»؛[سوره مبارکه طه /آیه 124] روز قیامت نابینا محشورش می کنیم.»
2. حسرت و اندوه در روز قیامت: قال ابو بصیر قال ابو عبد الله علیه السلام: «مَا اجْتَمَعَ قَومٌ فی مَجْلِسٍ لَمْ یذْکُرُوا اللهَ وَلَم یذکُرُونَا إلاّ کانَ ذلکَ المَجلِسُ حَسرَةً عَلَیهِم یومَ القِیامَةِ»؛[بحار الانوار، ج 75، ص 468] هیچ گروهی نیست که در مجلسی گرد هم آیند و خدا را یاد نکنند و ما را یاد نکنند مگر آنکه آن مجلس در روز قیامت سبب حسرت و اندوه آنها خواهد گردید.»
3. فراموشی در قیامت: «نَسُوا اللهَ فَنَسِیهُم»؛[سوره مبارکه توبه /آیه 67] «خدا را فراموش کردند، پس خدا هم آنان را فراموش نمود.»
4. عذاب دردناک الهی: «وَالَّذینَ هُم عَن آیاتِنا غَافِلُونَ * اُولئِکَ مَأْویهُمُ النَّارُ بِما کَانُوا یکْسِبُونَ»؛[سوره مبارکه یونس /آیات 7 و 8] «وهمانان که از آیات ما غافلند، اینان به خاطر کار و کردارشان، جایگاهشان دوزخ است.»
ꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥ
عاقبت پیروی از شیطان:
نوشته اند روزی چهار نفر تابوتی را بر دوش گرفته بودند و از میان جمعیت عبور می دادند و مردم نیز به سوی تابوت او زباله و آب دهان می انداختند. کسی پرسید جریان چیست؟
گفتند: این میت سالها تنها مؤذن مسجد شهر بود. در خانه های اطراف مسجد، زنی مسیحی، تنها زندگی می-کرد و او روزی هنگام اذان گفتن، چشمش به او می افتد و شیطان او را وسوسه می کند. او نزد زن مسیحی رفته و از او خواستگاری می کند، اما زن نمی پذیرد و می گوید: فقط در صورتی که او دست از اسلام بردارد حاضر به ازدواج است و می گوید وی باید «زُنّار»[کمربند یا گردنبند مخصوص مسیحیان] ببندد. مؤذن نیز قبول می کند؛ زنار می بندد و شراب می نوشد و روزی که قصد آن زن را می نماید، زن به وعده خود عمل نکرده و از دست او فرار می کند. مؤذن از دیوار خانه زن بالا می رود اما با گردن به زمین می افتد و می میرد و اکنون نیز مردم او را این گونه تشییع می کنند.[مصابیح القلوب، ص 71]
ꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥꕤꕥ
منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 71.
افزودن دیدگاه جدید