چه کسانی رموز حج را مشاهده می کنند؟
گرچه مقداري از اسرار حج و سيره حاجيان عارف و مُعْتَمران معروف به پيروي از پيامبران صالح و اولياي فالح که در سالف و آنف حج نهادهاند و اُسوه غابر و قادم بوده و هستند، در ثناياي رساله اسرار حج که به عربي نگارش يافت و به فارسي ترجمه و ويرايش شدْ آمد، ليکن تذکر برخي ديگر از رموز زيارتِ اين بناي ديرپا و بيت پايدار و مهبط پيام پروردگار، سودمند خواهد بود.
1. آيه «و للّه علي الناسِ حِجُّ البيتِ من استطاع إليه سبيلاً و من کفر فإنّ اللّه غني عن العالَمين» [1] از جهات فراوان، جريان حج را مورد تأييد قرار داد؛ مانند: بيان وجوب آن با جمله اسميه، تقديم خبر بر مبتدا، ذکر حرف «لام» که نشانه اختصاص حق خداست، ذکر عموم مردم اولاً و خصوص توانمندان راه ثانياً، تعبير از تارِک حج به کافر در مقام عمل؛ نه در مرحله اعتقاد، بي نيازي خداوند از تمام جهانيان؛ نه فقط از خصوص تارکان حج و...
سودمندي حج و هدف بودن ياد خدا در آن
2. آيه «ليشهدوا منافع لهم و يذکروا اسم اللّه في أيام معلومات علي ما رزقهم من بهيمة الأنعام» [2] گذشته از شمول سود صوري و منفعت معنوي امّت اسلامي، ياد حق را هدف دانسته و مهمتر آنکه به جاي نام قرباني، ياد خدا را ذکر فرمود تا روشن شود که هدف از «تضحيه»، همانا «تسميه» خداست؛ نه صرف نَحرْ و ذبْح؛ يعني به جاي اينکه بفرمايد: قرباني کنند، فرمود: خدا را به ياد آورند که آنها را از دام هاي حلال مانند گوسفند روزي داد؛ به طوري که هم اصل قرباني به نام حق آغاز گردد و هم تمام نعمت هاي دامي در تمام مدت زندگي براي همه انسان ها به عنوان ياد خدا مطرح شود و منظور از «ايام معلومات»، همان زمان حج به ويژه دهه ذي حجّه است که جزء شهر حرام به شمار مي آيد و ماه هاي حرام چهارند که سه ماه آن سَرْد و متصل (ذي قعده، ذيحجه، محرم) و يک ماه آن (رجب) فرد و منفصل است.
3. آيه «فيه ايات بيّنات مقام إبراهيم و مَن دخله کان امناً... » [3] براي مقام حضرت ابراهيم که جايگاه آن حضرت هنگام معماري کعبه بود، خصوصيتي قائل است؛ لذا از باب «ذکر خاص بعد از عام»، جريان آن را جداگانه بعد از ياد نشانه هاي ديگر، به عنوان عام نام مي برد؛ زيرا اثر دو پاي مبارک آن حضرت در سنگ صَلْد و سخت به جا مانده و همان قسمت مخصوص صخره جامد که جاي قدم مبارک بود، فرو رفت، نه بيش از آن؛ به طوري که هم اکنون اثر به ياد ماندني آن کاملاً مشهود است و در چهره نوار فلزي که بر لبه آن نصب است، جمله نوراني «...و لا يؤده حفظهما و هو العلي العظيم» [4]، با حسن انتخاب مسئولان حرم، حک شده است و راقم سطور، آن را ديده و عدّه اي را نيز ارائه نمود.
محاذي بودن کعبه با بيت معمور
4. کعبه در زمين، محاذي بيت معمور آسمان مي باشد که آن بيت، برابر عرش خداست و فرشته خاصي مأمور بناي بيت معمور شد تا فرشتگاني که مقام انسانيت را به خلافت نشناخته اند و تسبيح و تقديس خويش را سند شايستگي خود براي خليفة اللّهي ياد نموده اند و با تنبيه خداوند به اوج مقام انسان کامل آگاه شده و بر پيشنهاد خويش رقم ندامت کشيده و بر استفهام خود قلم پشيماني زدهاند، برگرد آن طواف کنند و با اين عبادت، نقص کار خود را ترميم نمايند.
ساختار ساختمان کعبه نيز به منظور طواف گرد آن، جهت ترميم تمام قصورها و جبران همه تقصيرها، مخصوصاً غفلت از مقام انسانيت و سهو و نسيان يا عصيان در پيشگاه خليفة اللهي انسان ميباشد؛ لذا بهترين تنبّه براي طائفان غافل و حاجيان ذاهل، همانا تدارک جهل و جبران غفلت درباره خودشناسي و معرفت مقام شامخ انسان کامل و خليفه عصر، حضرت بقية اللّه ارواح من سواه فداه ميباشد تا چون فرشتگان، طواف مقبول و سعي مشکور داشته باشند.
طرح بودن حج در دو هزار سال پيش از حضرت آدم
5. زرارة بن اَعْين از حضرت امام صادق(عليه السلام) پرسيد: من چهل سال است که درباره حج، مسائلي را از شما مي پرسم و شما فتوا ميدهيد؟! امام ششم فرمود: جريان حج، دو هزار سال قبل از آفرينش آدم هم مطرح بود و تو مي خواهي مسائل آن در ظرف چهل سال به پايان برسد؟![5] بحث هايي که پيرامون دو هزار سال، قابل طرح است و نيز مباحثي که راجع به آدم هاي قبل از آدم و زندگي انسان هايي که نسل آنان منقرض شد، خارج از حوزه اين پيشگفتار کوتاه است و فقط به جريان چهل سالْ پرسش و پاسخ اشاره مي شود:
حضرت امام صادق(عليه السلام) سنه 83 هجري به دنيا آمد و در سال 114 به امامت رسيد و در سنه 148 رحلت فرمود و عمر مبارک آن حضرت 65 سال بود و دوران پر افتخار امامت آن حضرت 34 سال؛ بنابراين، منظور زراره از «چهل سال» يا اعم از دوران امامت و قبل از آن است، زيرا وجود مبارک آن حضرت قبل از امامت هم عالم به احکام دين بوده و در تحت زعامت حضرت امام باقر(عليه السلام) آگاه به مسائل بوده است و يا خصوص دوران 34 ساله امامت آن حضرت بوده و تعبير به چهل سال براي متعارف بودن آنکه کسر دهه ها را عرفاً محسوب نمي داند و رقم تقريبي آن را ياد مي نمايد.
6. تفکر اسرائيلي همراه با رسوب تعصّب در صدر اسلام، توسط افرادي چون کعب الاَحبار، مانند سمّ واگير منتشر مي شد و عترت طاهرين(عليهمالسلام) که همتاي قرآن کريم اند، در کمال صلابت به طرد و قدح و ابطال آن همّت ميگماردند.
زراره ميگويد: من در کنار امام باقر(عليه السلام) در برابر کعبه نشسته بودم، آن حضرت فرمود: نگاه به کعبه عبادت است. عاصم بن عمر به آن حضرت(عليه السلام) گفت: کعب الاحبار مي گفت: کعبه هر بامداد براي بيت المقدس سجده ميکند. امام باقر(عليه السلام) به او فرمود: تو درباره گفتۀ کعب، چه ميگويي؟. عاصم گفت: کعب درست گفت. امام باقر(عليه السلام) به او فرمود: تو دروغ گفتي و کعب الاحبار هم با تو دروغ گفت!. زراره ميگويد: آن حضرت غضبناک شد و من هرگز نديده بودم که امام باقر(عليه السلام) غير از عاصم بن عمر، کسي را چنين تکذيب کرده باشد.
آنگاه فرمود: خداوند هيچ سرزميني را محبوب تر از کعبه خلق نکرد؛ سپس با دست، اشاره به کعبه نمود و فرمود: «و لا أکرم علي اللّه عزّوجلّ منها... » و نه گرامي تر از کعبه نزد خداوند.[6]
7. گرچه نگاه به کعبه، محمود و نظر به آن ممدوح و ناظر به آن مُثاب و مأجور[7] است، ليکن همان طوري که کلمه توحيد به شرط ولايت، حِصن اَمْن و دِژ نجات است، نگاه عارفانه به کعبه، هماهنگ با ولايت نيز مايه غفران گناه و پايه نيل به جاه و رهايي از اندوه دنيا و آخرت است؛ چنانکه امام صادق(عليه السلام) فرمود: «مَن نَظر إلي الکعبة بمعرفة فعرفَ حقّنا و حُرمتنا مثل الذي عرف من حقّها و حرمتها غفر اللّه ذنوبه و کفاه همّ الدنيا و الآخرة».[8] از اين رهگذر، معناي حديثي که درباره محبوبيت سرزمين مکه و تمام آنچه در فضاي آن است، اعم از خاک، سنگ، درخت، کوه و آب[9] روشن خواهد شد.
يعني منطقه حرم که ادراک حق و حرمت آن آميخته به عرفان حقّ ولايت و امتثال آثار وَلاست، محبوبترين چيزها خواهد بود و هيچ چيزي همتاي محبوبيت آن نيست؛ زيرا قرآن همتاي ثَقَل اصغر خود، همراه ولايت، محبوب و معروفِ محبان عارف ثَقَلين است و سرزمين وحي، مايه شکوفايي اين احترامِ آميخته با امتثال و اين معرفتِ هماهنگ با عمل بوده و از اين جهت، محبوب ترين سرزمين ها خواهد بود و شاهد اصل بحث، عدم قبول عبادت منکرين ولايت است.
8. محدوده حَرَم به پاس حرمت کعبه از احترام ويژه برخوردار است که آثار آن در بسياري از احکام فقهي ظهور دارد. سماعة بن مهران از امام صادق(عليه السلام) پرسيد: مردي به من بدهکار بود و مدّتي غايب شد، بعداً وي را در حال طوافِ دور کعبه ديدم. آيا مال خود را از او بخواهم؟. امام ششم(عليه السلام) فرمود: نه، بر او سلام نکن و او را نترسان تا از حرم بيرون آيد.[10] بحث درباره حرام بودن مطالبه دَيْن از بدهکارِ پناهنده به حرم نيست، چنان که از دروس مرحوم شهيد نقل شده؛ زيرا در حديث مزبور، قيدِ «التجاء به حرم» اخذ نشده؛ بلکه اطلاق آن شامل غير حال پناهندگي هم ميشود و اگر تقييدي باشد، بايد آن را از دليل ديگر استظهار کرد.
صيانت آيات الهي کعبه
9. گرچه حوادث سهمگين سيل و مانند آن، چند بار به محدوده کعبه آسيب رساند، ليکن آيات الهي آن، مانند حجر الاَسود، مقام ابراهيم و... هرگز از بين نرفت و هر بار با معجزهاي، همچنان از گزند سوانح ناگوار مصون مانده اند.
زراره از امام باقر(عليه السلام) پرسيد: آيا شما حضرت حسين بن علي(عليه السلام) را ادراک کرده اي؟. فرمود: آري، به ياد دارم که در خدمت آن حضرت در مسجد کنار کعبه بودم و مردم در باره مقام ابراهيم(عليه السلام) سخن هاي گوناگون داشتند؛ بعضي مي گفتند: مقام را سيل برد و برخي مي گفتند: مقام در جاي خود باقي است. امام حسين(عليه السلام) به من فرمود: مردم چه کرده اند؟. گفتم: مي ترسند سيلْ مقام را ببرد. فرمود: ندا کن خداوند مقام را آيت و علامت قرار داد، هرگز آن را نمي برد، آرام باشيد! (مردم آرام شدند).[11] البته سيل مزبور، غير از سيل سنه 17 هجري است که به سيل «اُمّ نِهْشَل» معروف است و در عصر عُمَر رخ داد؛ زيرا در آن زمان، وجود مبارک امام حسين(عليه السلام) که در سال سوم هجري به دنيا آمد، بيش از چهارده سال نداشت و حضرت سجاد(عليه السلام) هنوز به دنيا نيامده بود؛ چه رسد به امام باقر(عليه السلام).
به هر تقدير، ظهور اعجاز الهي در رخدادهاي خطرخيز، ضامن صيانت آيات بيّنه حرم بوده و هست و سنّ شريف امام باقر(عليه السلام) طبق نقل صدوق«ره» در من لا يحضره الفقيه در واقعه کربلا چهار سال بود.[12]
بناي کعبه در ادوار تاريخ از ارتفاع 9 ذراع (4/5 متر) به 18 ذراع (9 متر) رسيده و در اين حال، مسقّف شد؛ سپس در واقعۀ حجاج و ابن زبير به 27 ذراع (13/5 متر) بالغ شد[13] تا به ارتفاع کنوني رسيده است؛ ليکن پايه هاي معنوي آن، چنانکه از امام صادق(عليه السلام) رسيده است، به هفتمين طبقه زمين (نهايت آن) و ارتفاع حقيقي آن به هفتمين طبقه سپهر (نهايت آن) خواهد بود.[14]
10. هر مؤثري در اثر خاص خويش تجلّي دارد و هر اثري، واجد مزاياي ويژه مؤثر خود خواهد بود و آنچه درباره کلام متکلّم آمده است که: «المَرء مخبوءٌ تحت لسانه»،[15] و يا در باره کتاب کاتب آمده است که: «کتاب المرء معيار فضله... » [16] و يا درباره فرستاده مرسِل آمده است که: «رسُولک ميزان نُبْلِک... » [17]، همه اينها به عنوان تمثيل است؛ نه تعيين، و روح جامع همه آنها همان است که اثر، جلوه مؤثر است و مؤثر در اثر خويش نهفته است.
از اين رهگذر، ميتوان همۀ آثار خليل(عليه السلام) و ذبيح(عليه السلام) را در مهندسي و معماري و بنايي کعبه جست وجو نمود و هر وصف ممتازي که در قرآن کريم يا زبان عترت طاهرين(عليهمالسلام) پيرامون شخصيت برجسته اين دو پيام آور بزرگ وحي الهي آمده باشد، براي ترسيم خطوط چهره معنوي کعبه سند گويايي است؛ مثلاً اگر درباره حضرت ابراهيم(عليه السلام) آمده است که آن حضرت، يهودي يا نصراني نبوده بلکه حنيف، ميانه رو، مسلم و منقاد محض و از گزند هرگونه شرک معصوم بوده است، مي توان اوصاف اعتدال و توحيد و انقياد را هندسه کعبه دانست و همچنين هرکس به حضرت ابراهيم نزديک تر و سزاوارتر بود، به پاسداري از کعبه و معماري صوري و معنوي آن أولي خواهد بود و آن گروه، غير از پيروان راستين عصر آن حضرت، همانا پيامبر گرامي اسلام(صلّي الله عليه وآله وسلّم) و مؤمنان نابند که نه گرايش به يهوديت داشته و نه ميل به ترسايي و نه منحرف از اعتدال عقيده و خُلق و عمل و نه مبتلا به شرک اعتقادي، اخلاقي و عملي ميباشند.
11. حرمت کعبه، آن چنان مايه حرمت حَرَم شد که فقها سکونت در حرم را پروا مي داشتند! زيرا هرگونه گناهي در آن، حتي زدن خدمتگزار را احتمال الحاد مي دانند و در نتيجه، خطر تعذيب الهي را پيش بيني ميکردند و بر اساس (...و مَن يُرد فيه بإلحادٍ بظلمٍ نذقه من عذاب أليم?) [18] به استناد تفسيري که تطبيق گونه از امام صادق(عليه السلام) رسيده است، اقامت در مکه را کراهت داشتند.[19] و اين، نه به معناي کراهت زندگي در آن مکان مقدس بلکه به معناي هراس از رعايت نکردن حقوق آن حَرَم والاي الهي است.
گرچه در بعضي از نصوص ديني، اقامت يک سال را روا ندانسته و تحوّل و انتقال از آن پيشنهاد شده و دليل آن طبق بعضي از نصوص ديگر، چنين آمد که اقامت در مکه، مايه قساوت دل مي شود.[20] سرّش ظاهراً اين است که حقوق عظيم آن محدوده رعايت نمي شود و رفته رفته پايه سستْ عهدي و دل مردگي چيده خواهد شد. البته زائر مجاور که رعايت حقوق حرم فراموشش نشود، از فيض عظيمي برخوردار ميگردد؛ زيرا اقامه در حرم بهتر از خروج از آن است.[21]
12. خضوع در ساحت قدس کعبه، اقتضا دارد که نه تنها از لحاظ سيرتْ کسي برتر از آن نباشد، چنان که نيست، بلکه از لحاظ صورت نيز برتر از آن بنا نکند تا در آن بناي مرتفع قرار گيرد و کعبه زير بناي وي واقع گردد؛ چنانکه از حضرت امام باقر(عليه السلام) رسيده است: «...لا ينبغي لأحدٍ أن يرفع بناءً فوق الکعبة».[22]
براي جاي جاي حرم و نيز مناسک حج و عمره، اسرار و رموزي است که جز براي زائران خاص که صاحبخانه را در مجالي گوناگون مشاهده مي نمايند، مکشوف نخواهد بود.
منبع: سرچشمه انديشه ج 3، ص367
------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
[1] ـ سوره آلعمران، آيه 97.
[2] ـ سوره حج، آيه 28.
[3] ـ سوره آلعمران، آيه 97.
[4] ـ سوره بقره، آيه 255.
[5] ـ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 519؛ وسائل الشيعه، ج 11، ص 12، کتابالحج، أبواب وجوب حج و شرائطه، باب 1، حديث 12.
[6] ـ کافي، ج 4، ص 239، باب مولد امام باقر(عليه السلام) و امام صادق(عليه السلام).
[7] ـ کافي، ج 4، ص 239، باب فضل النظر الي الکعبة.
[8] ـ همان، ص 241.
[9] ـ وافي، ج 8، ص 40.
[10] ـ کافي، ج 4، ص 241، کتاب حج، باب من رأي غريمه في الحرم.
[11] ـ کافي، ج 4، ص 223.
[12] ـ وافي، ج 8، ص 65 ـ 62.
[13] ـ همان.
[14] ـ وافي، ج 8، ص 65 ـ 62.
[15] ـ نهج البلاغه، حکمت 148.
[16] ـ شرح غرر الحکم و درر الکلم، ج 4، ص 635.
[17] ـ همان، ص 100.
[18] ـ سوره حج، آيه 25.
[19] ـ وافي، ج 8، ص 86.
[20] ـ همان، ص 89.
[21] ـ همان، ص 44.
[22] ـ وافي، ج 8، ص 89.
افزودن دیدگاه جدید