مقدمه
در ایام بعد از رحلت نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم قرار داریم. با دقت در وقایع بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می بینیم که پس از رحلت آن حضرت فتنه ای به پا شد و مردم از این فتنه، سربلند بیرون نیامدند. با وجود تأکیدهای مکرر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم ، اهل بیت علیهم السلام بعد از رحلت ایشان، صدمات زیادی دیدند. خاندان پیامبر علیهم السلام هنوز عزادار پیامبر بودند که عده ای، ظالمانه ترین رفتارها را با دختر پیامبر علیها السلام و امیرالمؤمنین علیه السلام انجام دادند. بقیه مردم هم فقط نظاره گر ماجرا بودند و با سکوت و رضایت عملی، در گناه آنان شریک شدند. روایات(1) متعددی به این مضمون نقل شده است که بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم همه مردم از بیعت و عهدی که در غدیر بسته بودند سر باز زدند، مگر عده ای انگشت شمار.
در طول تاریخ، بارها این فتنه ها تکرار شد و جامعه مسلمانان دچار این طوفان ها گردید. اغلب افراد در آن فتنه ها موفق بیرون نیامدند و مرتکب گناهان عظیم شدند و در نتیجه عذاب الهی را برای خود و جامعه مقرر نمودند؛ از جمله، فتنه خوارج نهروان، فتنه های ایام امامت امام مجتبی علیه السلام ، فتنه عاشورا، همچنین فتنه های عصر غیبت و …. مهم، این است که چگونگی پیدایش این فتنه ها ریشه یابی شود، تا به عنوان عبرت مهم تاریخی، تکلیف ما را روشن کند. این ریشه یابی کمک می کند تا ما در فتنه های پیش رو دچار چنین انحرافات و گمراهی هایی نشویم.
بزرگان و علما برای پیدایش این فتنه ها و انحرافاتی که برای مسلمانان اتفاق افتاده، علت های متعددی ذکر کرده اند؛ از جمله، جهل نسبت به حق و باطل و عدم شناخت مقام نبوت و امامت، سکوت و انحراف خواص، تعصبات قبیله ای و… اما یکی از عللی که کمتر به آن پرداخته شده -که در قرآن هم روی آن تأکید شده- بحث رعایت ادب در تعامل است.(2)
علت ظهور فتنه
قرآن در سوره مبارک نور می فرماید:
لا تجْعَلُواْ دُعَاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاءِ بَعْضِکُم بَعْضًا قَدْ یَعْلَمُ اللهُ الَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنکُمْ لِوَاذًا فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یخالِفُونَ عَنْ أمْرِهِ أن تُصِیبهَُمْ فِتْنَهٌ أوْ یُصِیبهَُمْ عَذَابٌ ألِیم؛(3)
صدا کردن پیامبر را در میان خود، مانند صدا کردن یکدیگر قرار ندهید. خداوند کسانی از شما را که پشت سر دیگران پنهان می شوند و یکی پس از دیگری فرار می کنند می شناسد. پس آنان که فرمان او را مخالفت می کنند، باید بترسند از اینکه فتنه ای دامنشان را بگیرد، یا عذابی دردناک به آن ها برسد!
این آیه ، ریشه فتنه و اسباب ظهور و بروز آن را تذکر می دهد. این آیه، بر رعایت آداب تعامل در ارتباط با پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم تأکید می نماید و نیز بیان می کند که باید نحوه برخورد و تعامل شما با پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم با شیوه برخورد شما با یکدیگر متفاوت باشد.
اسلام درباره نحوه برخورد مؤمنان با یکدیگر سفارش های متعدد و متنوعی دارد که بر اساس آن رفتار متقابل مؤمنان باید بسیار محترمانه و محبت آمیز و برادرانه باشد و نباید هیچ گونه تحقیر، اذیت و آزار، فخر فروشی و… در این برخوردها دیده شود.
در این آیه درباره برخورد با پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم تأکید می کند که نباید تعامل و برخوردتان با پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مثل برخوردهایی باشد که میان خودتان دارید؛ بلکه باید خیلی محترمانه تر و با ادب تر باشد و برخوردتان باید کاملاً متعالی باشد.
قرآن کریم در چند آیه ابتدایی سوره حجرات با بیانی دیگر همین مسأله را تأکید می کند و می فرماید:
ای کسانی که ایمان آوردهاید! صدای خود را فراتر از صدای پیامبر نکنید و در برابر او بلند سخن مگویید [و داد و فریاد نزنید] آن گونه که بعضی از شما در برابر بعضی، بلند صدا می کنند، مبادا اعمال شما نابود گردد در حالی که نمی دانید!
آن ها که صدای خود را نزد رسول خدا کوتاه می کنند همان کسانی هستند که خداوند دل هایشان را برای تقوا خالص نموده و برای آنان آمرزش و پاداش عظیمی است!
[ولی] کسانی که تو را از پشت حجرهها بلند صدا می زنند، بیشترشان نمی فهمند!
اگر آن ها صبر می کردند تا خود به سراغشان آیی، برای آنان بهتر بود و خداوند آمرزنده و رحیم است!(4)
چیزی که مسلم است، نه در آیه مورد بحث و نه در این آیات، تنها مسأله صدا زدن و میزان صدایی که با پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم صحبت می کنند مطرح نیست و این گونه امور خصوصیتی ندارند؛ بلکه قرآن این گونه امور را فقط از باب نمونه و مصداق بارز ذکر کرده است. هدف اصلی قرآن در این گونه آیات، این است که به مسلمانان متذکر شود همه اموری که مربوط به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم است با بقیه فرق بسیاری دارد و لازم است در برخورد با آن حضرت ادب و احترام کامل را مراعات بنمایید؛ چه در نحوه صدا زدن و بلند نبودن صدا هنگام صحبت با ایشان و چه در مصادیق و زمینه های دیگر مثل احترام به دستورات حضرت، احترام به اهل بیت پیامبر علیهم السلام و احترام به مجلس ایشان، راه نرفتن جلوتر از ایشان و … . اساساً هر چیزی که نسبتی با پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم دارد، بر اساس میزان و شدت نسبت و اهمیت آن باید مورد احترام قرار گیرد؛ حتی اسم پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، خاندان حضرتش، قبر آن حضرت و… .
در فقه اسلامی هم این تفاوت ها لحاظ شده است؛ مثلاً سبّ و بی احترامی به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و اهل بیت علیهم السلام موجب ارتداد و واجب شدن قتل سب کننده می شود. لمس بدون وضوی اسم پیامبر و اهل بیت علیهم السلام حرام است. صدقه برای پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و اهل بیت علیهم السلام و سادات حرام و پرداخت خمس برای پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و اهل بیت علیهم السلام است.
بررسی تفسیری آیه مورد بحث
در ذیل آیه مورد بحث، چند تفسیر آمده است:
۱. برخی فرموده اند منظور از «دُعَاءَ الرَّسُولِ» در آیه شریف، فراخوان نمودن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و دستورات و اوامری است که آن حضرت صادر کردند که نباید مثل فراخوان و دستورات دیگران تلقی شود.(5)
۲. برخی هم این چنین نظر داده اند که منظور، دعا و نفرین پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است که با دعا و نفرین دیگران تفاوت دارد و نباید مانند و هم تراز دعا و نفرین دیگران پنداشته شود.(6)
۳. برخی هم معتقدند منظور، شیوه خواندن و صدا کردن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است که نباید مانند دیگران؛ بلکه خیلی محترمانه تر و مؤدبانه تر باشد.(7)
جمع بندی نظرات مفسران
به نظر می رسد با توجه به روایاتی که در ذیل آیه نقل شده است،(8) نظر سوم ترجیح دارد؛ مانند اینکه نقل شده است که بعد از نزول این آیه، حضرت زهرا علیها السلام دیگر پدر بزرگوار خود را با لفظ «یارسول الله» و «یا نبی الله» صدا زدند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به دختر مکرمشان علیها السلام فرمودند:
این آیه برای تو نیست؛ بلکه برای بقیه مردم است. تو مثل همیشه من را «بابا و پدرجان» صدا بزن که برای من دلنشین تر و برای خدا راضی کننده تر است.(9)
همان طور که گفتیم، هرچیزی که به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم انتساب دارد، محترم است و باید با احترام ویژه و استثنایی با آن برخورد کرد.
با توجه به این نکته می توان گفت: همه تفاسیر و نکات مفسران، قابل جمع است. با الغای خصوصیتی که در این آیه می توان کرد، به این نتیجه می رسیم که آیه شریف در صدد القای این معنا است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم با همه فرق می کند و باید در همه اموری که به ایشان منتسب است با مشابه آن که منتسب به دیگران است فرق گذاشته شود. صدا کردن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم باید با صدا کردن دیگران متفاوت و محترمانه تر باشد. فراخوان و امر و نهی حضرت با امر و نهی و فراخوان دیگران فرق می کند و باید با ادب و محترمانه تر، با آن برخورد نمود. دعا و نفرین حضرت با دعا و نفرین دیگران متفاوت است و باید به آن توجه بیشتر داشت و احترام بیشتر گذاشت. نه تنها رعایت ادب در موقع صدا کردن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم لازم است؛ بلکه موقع امر نمودن و فراخوان کردن ایشان هم رعایت ادب لازم است. همچنین توجه به دعا و نفرین حضرت که نباید ساده و مانند دعا و نفرین دیگران تلقی شود.
نکته اصلی بحث
قرآن کریم در این آیه، این نکته را بیان می کند که اگر در تعامل و برخورد با پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و در امور مربوطه به آن حضرت ادب ویژه را رعایت نکردید، دچار فتنه می شوید. فتنه در اینجا به معنای گمراهی و سقوط در آزمایش الهی است.(10) فقط گناهان نیستند که ما را به سقوط و عذاب الیم می رسانند؛ بلکه گاهی بی ادبی ها و بی احترامی ها ما را دچار فتنه و عذاب می کنند. حضرت امیر علیه السلام می فرمایند:
مَن لم یَکُن أفضلَ خِلالِهِ أدبُهُ کانَ أهْوَنَ أحوالِهِ عَطَبُهُ؛ (11)
هر که بهترین خصلت او ادبش نباشد، کمترین حالت او تباهی است.
از سوی دیگر، باید بپذیریم که بی ادبی ها منجر به انجام گناهان و نافرمانی هایی می شود که آن ها باعث سقوط و عذاب می شوند. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند:
مَن قَلّ أدبُه کثُرَتْ مَساویهِ؛(12)
کسی که ادبش کم شود بدیها و گناهانش زیاد می گردد.
با توجه به این نکته قرآنی، فتنه بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و همچنین فتنه های دیگر قابل تحلیل است. در واقع وقتی مسلمان ها در برابر وجود مقدس رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم قدرناشناس بودند، این قدرناشناسی ها کم کم سبب شد که به شرایط و آداب ارتباط با آن حضرت عمل ننمودند و به دست خود زمینه گرفتاری در فتنه را فراهم کردند. چنانکه از آیات و روایات و تاریخ زندگانی پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم به دست می آید در طول عمر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نوع مخاطبت و ادبی که گاهی در برخورد با ایشان لازم بوده، رعایت نشده است؛ لذا فتنه های عظیم به پا شد و دامن همه را گرفت. جالب است که در شأن نزول آیات ابتدایی سوره حجرات و در میان کسانی که به پیامبر بی ادبی کردند، نام افرادی را می بینیم که در فتنه بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، میدان دار بوده و از سران فتنه به شمار می آیند.
تذکر: چنانکه در روایات هم آمده است، (13)این بحث فقط مربوط به نبوت و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نیست؛ بلکه شامل بحث امامت و امام هم می شود و در همه اموری که مربوط به امام است باید رعایت ادب و احترام را کرد که در غیر این صورت، دچار فتنه و عذاب می شویم.
چه باید کرد؟
برای درمان این مشکل بزرگ اجتماعی، راه های گوناگون و مفصّلی وجود دارد که به تناسب فضای موجود و رویکرد این نشریه، به دو مورد اشاره می کنیم.
الف. تقویت امام باوری
دچار شدن به فتنه ها به این دلیل است که برخی معرفت ها و شناخت های ما از امام زمان عجل الله تعالی و فرجه الشریف خیالی است. معرفت بسیاری از ما درباره امام زمان عجل الله تعالی و فرجه الشریف معجونی است ناهمگون که برخی از آن را از صحبت های این و آن و برخی دیگر را از لابه لای اوراق و نوشته های افراد مختلف برگرفته ایم. این گونه شناخت ها، برای ما یک ساختار معرفتی نسبت به حضرت درست می کند که احتیاج به اصلاح دارد. اما همیشه در اصلاح آن، موفق نمی شویم و در نتیجه چون نگاه و نگرشمان گاهی معیوب است، نوع ساختار فکری ما نسبت به حضرت هم معیوب می شود. وقتی ساختار فکری نسبت به ولایت و به شخصیت امام عجل الله تعالی و فرجه الشریف معیوب شد، کتاب های دیگر هم که می خوانیم حتی مطالب صحیح و مستقیمش به دل ما نمی نشیند و فقط مطالب معیوبش به دل ما می نشیند. ساختار معیوب، ورودی معیوب، خروجی هم معیوب می شود.
باید امام شناسی تقویت بشود. انسان باید امام را نه از جهت لقلقه لسان، بلکه از جهت باور باطنی، حی ، عالم و حاضر بداند. عملکرد انسانی که به این باور رسیده، با دیگران بسیار فرق می کند. ولی آنچه امتیاز و درجه انسان را در برخورد با امام زمان عجل الله تعالی و فرجه الشریف و اهل بیت علیهم السلام بالا می برد این است که ببیند این اعتقاد تا چه حد به ابعاد گوناگون زندگی و حتی خلوت و تنهایی اش سرایت کرده و در عملکرد و مراقبه و توجهاتش تأثیر گذاشته است.
ب. رعایت ادب
نفس انسان، دوست دار راحتی و تساهل و تسامح است. اگر این حالت نفس مدیریت شود و نفس وادار به رعایت ادب گردد، این نفس آماده می شود تا در برخورد با امور مقدس، باادب تر و خاضعانه تر برخورد کند. و اساساً آن امر مقدس در این نفس تأثیرگذارتر خواهد بود؛ برای مثال، کسی که پایش را به سوی قرآن و حرم امام علیه السلام دراز نمی کند، تأثیرپذیری او از قرآن و فضای نورانی حرم به مراتب، بیشتر از کسی است که این گونه ادب ها را رعایت نمی نماید. اگر نفس برای رسیدن به راحتی و پرهیز از دشواری ها، ادب لازم را در برابر مقدسات رعایت ننمود، آماده و مستعد می شود تا به آن امر مقدس پشت کرده، با آن مخالفت نماید.
سوزاندن در خانه دختر پیامبر علیها السلام (14) و رضایت نشان دادن به آن، بی ادبی و مخالفت بزرگی است که از بی ادبی های کوچک شروع شده است. آنگاه که افراد بی ادبی کردند و در حضور حضرت با صدای بلند سخن گفتند و یا بی ادبی کردند و امر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را نسبت به شرکت در لشگر اسامه ترک نمودند و با عادی شدن و بی تفاوتی نسبت به امثال این بی ادبی ها، مستعد انجام این جنایت بزرگ شدند. آری! شتر دزدها از اول توان و استعداد شتر دزدی را ندارند؛ بلکه در ابتدا از تخم مرغ دزدی شروع می کنند.
سستی و تساهل و تسامح با بی ادبی های کوچک به نفس سرایت می نماید تا جایی که نفس آن قدر سست و اهل تسامح می شود که مرتکب بی ادبی های بزرگ می شود و آن را زشت هم نمی داند. الزام نفس به رعایت ادب، یعنی جلوگیری از تساهل گرایی و سست شدن نفس؛ لذا اسلام برای امور مختلف، آداب و قواعدی را مطرح می نماید که حاصل آن، ضبط و انضباط و تربیت نفس است و از این رو بر رعایت آداب، تأکید فراوانی کرده است. حضرت امیر علیه السلام می فرمایند:
سبَبُ تزکیهِ الأخلاقِ حُسنُ الأدبِ؛(15)
نیکو رعایت کردن ادب، باعث تزکیه اخلاق می شود.
نوع رفتار و گفتمان افراد در برخورد با مقدسات و دیگر امور، آینه درون ایشان است. میزان ادب و احترامی که در خلوت و در ظاهر در برابر مقدسات نشان می دهیم، بیان گر میزان تقدس آن ها در قلب ما است.
از طرفی میان ظاهر و باطن ما ارتباط دو سویه برقرار است. اگر در باطن برای چیزی تقدس و احترام قائل باشیم، در رفتار ظاهری ما جلوه گر خواهد بود و بیشتر در برابر آن چیز ادب را رعایت می نماییم. اگر در ظاهر بکوشیم در برابر مقدسات، به ویژه در برابر ثقلین(اهل بیت علیهم السلام و قرآن) و هرچه که ارتباطی با این دو دارد، ادب را رعایت کنیم؛ باعث تقویت خضوع و احترام قلبی ما در برابر آن امر می شود.
ممکن است این ادب ها در ابتدا، ظاهری و بدون پشتوانه قلبی باشد؛ اما تکرار رفتارها خُلق ساز خواهند بود. رفتارهای مکرر هستند که در نهایت، شخصیت ساز هستند. این ادب نشان دادن های ظاهری، چون به قصد رسیدن به خضوع و تقدس واقعی و قلبی اند، ریا و تظاهر نیستند؛ بلکه ریا موقعی است که ما برای جلب نظر دیگران از خود ادب نشان دهیم. یکی از حکمت های تأکید فراوان اسلام بر انجام آداب و مستحبات در رویارویی با مقدسات مانند صلوات فرستادن بر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بعد از شنیدن اسم مبارک ایشان و دست نکشیدن بدون وضو بر قرآن و اسامی اهل بیت علیهم السلام و … تقویت خضوع قلبی و پاسبانی از تقدس مقدسات در درون انسان می باشد.
در ابتدا باید جایگاه امام عجل الله تعالی و فرجه الشریف، درست و کامل شناخته شود و بعد با عبادات و اعمال صالح و توسلات، به باور قلبی تبدیل گردد. سپس باید در برخورد با امام و هر چیزی که به امام مربوط است -مثل فرزندانشان، زیارتگاه هایشان، اسامی شان، جلساتشان، کلمات نورانی آن ها و نایبان و مبلغان آن ها و حتی پارچه های سیاه مجالس و بیرق هایشان و …- بهترین ادب ها را رعایت کنیم تا دچار فتنه و گمراهی نشویم و در سربازی و خدمت خالصانه به امام زمان عجل الله تعالی و فرجه الشریف موفق باشیم.
-----------------------
پی نوشت:
۱. اختصاص، ص ۶.
۲. این نکته، در یکی از جلسات سخنرانی حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری با برخی طلاب و فضلای حوزه علمیه قم مطرح شد و همین نکته دست مایه مقاله پیش رو قرار گرفت.
۳. سوره نور:۶۳.
۴. یَأیهَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَرْفَعُواْ أصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبیِّ وَ لَا تجهَرُواْ لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أن تحْبَطَ أعْمَالُکُمْ وَ أنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ(۲) إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أصْوَاتَهُمْ عِندَ رَسُولِ اللهِ اُوْلَئکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللهُ قُلُوبهُمْ لِلتَّقْوَی لَهُم مَّغْفِرَهٌ وَ أجْرٌ عَظِیمٌ(۳) إِنَّ الَّذِینَ یُنَادُونَکَ مِن وَرَاءِ الحُجُرَاتِ أکْثرُهُمْ لَا یَعْقِلُونَ(۴) وَ لَوْ أَنهُّمْ صَبرُواْ حَتیَ تخْرُجَ إِلَیهِمْ لَکاَنَ خَیرًا لَّهُمْ وَ اللهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ. (سوره حجرات: ۲-۵).
۵. المیزان، ج ۱۵، ص ۱۶۶.
۶. مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۴۹.
۷.همان و تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص ۵۶۸.
۸. رک: بحارالأنوار، ج ۱۷، ص ۲۷.
۹. بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۳۳.
۱۰. علامه طباطایی رحمه الله می فرماید: فتنه به معنای هر عملی است که به منظور آزمایش حال چیزی انجام گیرد و بدین سبب است که هم خود آزمایش را فتنه میگویند و هم ملازمات غالبی آن را که عبارت است از شدت و عذابی که متوجه مردودین در این آزمایش یعنی گمراهان و مشرکین می شود. (المیزان، ج۲، ص ۸۹). در اینجا هم به قرینه صدر و ذیل آیه منظور از فتنه، یکی از نتایج و لوازم فتنه -که گمراهی و هلاکت است- می باشد؛ چرا که معنا ندارد قرآن بگوید اگر مراعات ادب را با پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نکردید دچار آزمایش می شوید؛ چون آزمایش، سنت همیشگی و قطعی و مطلق خداوند است و مشروط و موقوف بر بی ادبی نمودن نیست. از طرفی به قرینه صدر آیه که می فرماید: «کسانی که امر او را مخالفت نمودند باید بترسند که دچار فتنه می شوند» می توان فهمید که منظور از فتنه، لازمه آن یعنی گمراهی و سقوط می باشد، نه موفقیت و پیروزی در آزمایش.
۱۱. غررالحکم، ص ۲۴۸.
۱۲. همان.
۱۳. بحارالأنوار، ج ۲۳، ص ۳۰۲.
۱۴. اگر گفته شود عاملان این فاجعه از اول ایمان نداشتند باید گفت «اظهار نفاق» آن ها در طول زندگی و پس از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم دارای مراتب بود که بعد از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به اوج خود رسید؛ ولی آنچه مورد نظر این نوشتار است، گروهی است که به این امور با همراهی یا سکوتشان رضایت دادند.
۱۵. همان، ص۲۴۷.
۱۶. سنن النبی، ص ۹۸، ح ۱۳۶ .
۱۷. سنن النبی، ص ۹۴، ح ۱۲۶.
-----------------------
منبع : چشمه زلال