جواز توسل - اعتقاد اهل سنت به توسل قبل از ابن تیمیه
جواز توسل - اعتقاد اهل سنت به توسل قبل از ابن تیمیه
توسل یکی از اموری است که از صدر اسلام همواره مورد توجه مسلمانان و ازجمله بزرگان اهل سنت بوده است. از جمله امام بخاری صاحب یکی از کتب معتبر روایی اهل سنت، سیره عملی خلیفه دوم عمر ابن خطاب را در جواز توسل نقل می کند. و همچنین امام مالک (مفتی مدینه) به منصور دوانقی دستور به توسل به پیامبر (صلی الله علیه وآله) را می دهد. خطیب بغدادی از ابن علی خلال که شیخ حنابله بوده نقل کرده که می گفت :هرگاه کار مهمی برایم پیش می آمد به جانب قبر موسی ابن جعفر (علیهماالسلام) می رفتم و به او متوسل می شدم کار بر من آسان می شد و مشکلاتم حل می شد. شعر معروفی که امام شافعی در جواز توسل به آل پیامبر (صلی الله علیه وآله) سروده و نمونه های دیگری، دلالت بر جواز توسل از دیدگاه علماء اهل سنت دارد، اگرچه ابن تیمیه آن را بدعت و حرام می داند ولی بعد از ابن تیمیه هم بزرگانی از اهل سنت توسل را جایز می دانند، مانند سمهودی شافعی.
پاسخ تفصیلی
مشروعیت توسل به مقربان درگاه الهی را از آیات قرآن از جمله این آیه شریفه، می توان بدست آورد:" اى کسانى که ایمان آورده اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله اى براى تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید!"[مائده، 35، یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ]
به همین جهت همواره توسل به مقربان درگاه الهی در سیره علماء و مسلمانان رواج کامل داشته و دارد.[سبحانی، جعفر، آئین وهابیت، ص 145، چاپ اول، دفتر انتشارات اسلامی (جامعه مدرسین)، قم]
با مراجعه به کتب علماء اهل سنت این نکته به خوبی روشن می شود که بزرگان و علماء اهل سنت حتی خلیفه دوم عملاً برای حل شدن مشکلات، توسل می جسته و این دلیل بر جواز توسل از دیدگاه آنها بوده است و تا قرن هشتم هیچ یک از علماء اهل سنت، با توسل مخالفتی ابراز نکرده اند.
در اینجا به بخش هایی از نظرات علمای اهل سنت در زمینه توسل اشاره می شود:
1. ابن جوزی از علمای اهل سنت متوفای 597 هجری قمری قبل از ابن تیمیه در مورد جواز توسل به پیامبر (صلی الله علیه وآله) در کتاب معروفش به نام «الوفاء فی فضائل المصطفی» فصلی را باز کرده و در بابی تحت عنوان «التوسل بالنبی» احادیث و اقوال زیادی را ذکر کرده که نشان دهنده جواز توسل از نظر او است.[به نقل از آئین وهابیت، ص 173]
2. خطیب بغدادی (متوفای 463 ق) در کتاب معروفش به نام تاریخ بغداد از ابن علی خلال که شیخ حنابله است، در جواز توسل نقل می کند، "... هرگاه کار مهمی برایم پیش می آمد به جانب قبر موسی ابن جعفر (علیهماالسلام) می رفتم و به آن حضرت متوسل می شدم کار بر من آسان می شد و مشکلاتم حل می شد."[الخطیب البغدادی، احمد ابن علی، تاریخ بغداد، ج 1، ص 120، چاپ دوم، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1425]
3. ابن حجر در کتاب الصواعق المحرقه در جواز توسل می نویسد: امام شافعی (متوفای 204) توسل را قبول داشته و آن را جایز می داند و در سیره عملی خودش هم این کار را انجام می داد و شعری را از امام شافعی در جواز توسل نقل می کند که گفته است:
آل النبی ذریعتی و هم الیه وسیلتی
ارجوا بهم اعطی غداً بیدی الیمین صحیفتی
یعنی خاندان پیامبر (صلی الله علیه وآله) وسیله من به سوی خدا هستند و به وسیله آنها امید دارم که نامه عملم به دست راستم داده شود.[احمد ابن محمد معروف به ابن حجر الهیثمی، صواعق المعرقه، ص 178، چاپ اول، بیروت، مؤسسه الرسالة 1417]
4. نمونه دیگر از سیره عملی بزرگان اهل سنت، در توسل، مطلب تاریخی است که در صحیح بخاری نقل شده به این مضمون: عمر ابن خطاب خلیفه دوم در مواقع قحطی و خشکسالی به عباس ابن عبدالمطلب متوسل می شد و می گفت: پروردگارا ما در گذشته به پیامبرت متوسل می شدیم و تو رحمت خود را می فرستادی، اکنون به عموی پیامبرت متوسل می شویم تا تو رحمت را بر ما بفرستی.[البخاری، محمد ابن اسماعیل، صحیح الخباری، ج 2، ص 34، چاپ دوم، بیروت، دارالکتب العلمیه و عبدالکریم جوزی، اسد الغابة فی معرفة الصحابه، ج 3، ص 11، چاپ مصر]
5. ابن حبان از علمای بزرگ اهل سنت است که در سال 207 به دنیا آمد. او نیز از جمله کسانی است که توسل را جایز می دانسته، بلکه خود نیز به این سیره عمل می کرده است. از جمله آن موارد این است که می گوید: زمانی که در طوس بودم هر مشکلی برایم رخ می داد به زیارت قبر علی ابن موسی الرضا (علیهماالسلام) می رفتم و با توسل به او دعا می کردم و مشکلم حل می شد.[ابن ابی حاتم، محمد بن حبان بن احمد، الثقات، ج 8، ص 456، چاپ اول، مطبوعات دائرة المعارف العثمانیة، 1402]
6. بیهقی از علمای بزرگ اهل سنت متوفای 458 در جواز توسل به پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در زمان حیات و بعد از آن روایات زیادی را نقل می کند. از جمله این که در زمان خلافت عمر ابن خطاب مردم دچار قحطی شدند، بلال ابن حارث از اصحاب پیامبر به قبر پیامبر (صلی الله علیه وآله) توسل جست و طلب باران کرد.[متقی الهندی، علی ابن حسام الدین، کنز العمال، ج 2، ص 385، چاپ اول، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1419]
7. وقتی منصور دوانقی نحوه زیارت پیامبر (صلی الله علیه وآله) را از مفتی مدینه امام مالک می پرسد، او جواب می دهد که پیامبر وسیله شفاعت تو می باشد و می توانی به او متوسل شوی.[السمهودی علی ابن احمد، وفاء الوفاء، ج 2، ص 1376، چاپ چهارم، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1404]
بنابراین معلوم می شود امام مالک قائل به جواز توسل به پیامبر (صلی الله علیه وآله) بوده است.
8. سمهودی گرچه بعد از ابن تیمیه بوده ولی در کتاب معروفش وفاء الوفاء تصریح می کند که توسل به پیامبر (صلی الله علیه وآله) در هر حالی جایز و سیره گذشتگان می باشد.[السمهودی علی ابن احمد، وفاء الوفاء، ج 2، ص 1371، چاپ چهارم، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1404]
9.ابن داوود مالکی شاذلی در کتاب "البیان و الاختصار"قائل به جواز توسل شده است، و توسل عالمان و صالحان به پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) را نقل کرده است.[سبحانی، جعفر، آئین وهابیت، ص 174]
10 در بین اهل سنت توسل به علما و بزرگان رواج داشته است. از جمله این که ابن جوزی در کتاب مناقب احمد حنبل به نقل از عبدالله ابن موسی می نویسد:" من و پدرم به زیارت قبر احمد می رفتیم و به او متوسل می شدیم تا حاجت مان برآورده شود."[قنبری، روح الله، چهل شبهه بر ضد شیعه و پاسخ های الغدیر، ص 97، انتشارات هنارس، چاپ اول، قم]
گذشته از این مواردی که از سیره عملی علما و بزرگان اهل سنت قبل از ابن تیمیه نقل شد، روایات زیادی در جواز توسل، در جوامع روایی اهل سنت نقل شده است که خود می تواند شاهدی باشد بر این که آنها قائل به جواز توسل بوده اند. و حتی بعد از ابن تیمیه هم بسیاری ازبزرگان اهل سنت توسل را جایز می دانند، مانند سمهودی شافعی[السمهودی علی ابن احمد، وفاء الوفاء، ج 2، ص 1371، چاپ چهارم، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1404] که این دلیل بر استقلال علماء بزرگ اهل سنت و عدم تأثیرپذیری آنان از آراء ابن تیمیه است.
افزودن دیدگاه جدید