رباخواری ، اعلان جنگ با خدا!
رباخواری ، اعلان جنگ با خدا!
رباخواری ، گناه کبیره است. چون اعلام جنگ با خداوند است بنابر این رباخوار، محارب با خداست. او باید بداند که در این جنگ، در یک طرف او قرار دارد و در طرف دیگر، خداوند جبّار.
او گمان نکند که با مردم محروم طرف است، بلکه خداوند به حمایت از محرومان برخاسته و از حقّ آنان دفاع مى کند.
بیشتر بخوانید: ۱۵۰ فریاد مراجع تقلید علیه ربا / بانکهای ربوی
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ الرِّبا إِنْ کُنْتُمْ مُوْمِنِینَ؛[1] اى کسانى که ایمان آورده اید! تقواى الهى پیشه کنید و آنچه را از (مطالبات) ربا باقى مانده است رها کنید، اگر ایمان دارید.
در آیات قبل به مفاسد ربا اشاره شد که ربا فرد و جامعه را از تعادل خارج و آشفته مى کند «یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ» و روشن شد که ربا در حقیقت کم شدن است، نه زیاد شدن «یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا» و اکنون نیز نهى از ربا را صریحاً بیان مى کند. «ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ الرِّبا»
در تفاسیرِ مجمع البیان، المیزان و مراغى نقل شده است که وقتى آیه تحریم ربا نازل شد، برخى از صحابه همانند خالد بن ولید، عباس و عثمان، از مردم مقدارى طلب از بابت ربا داشتند، آنها در مورد طلبکارى خود، از پیامبر ﷺ کسب تکلیف کردند و آیه فوق نازل شد.
پیامبر ﷺ بعد از نزول این آیه فرمود: عباس، عموى من نیز حقّ مطالبه ربا ندارد و قبل از همه، باید خویشان من دست از ربا بردارند.
همچنان که در طى خطبه اى فرمود: «و کل ربا فى الجاهلیة موضوع تحت قدمى هاتین و اول ربا اضع ربا العباس» تمام رباهاى مقرّر در دوره جاهلیّت را زیر پاى مى اندازم و از همه پیشتر رباهایى که براى عباس است.[2]
در این آیه خداوند افراد با ایمان را مخاطب قرار داده و براى تأکید بیشتر در مسأله تحریم ربا، مى فرماید: "اى کسانى که ایمان آورده اید! از خدا بپرهیزید و آنچه از ربا باقى مانده رها کنید اگر ایمان دارید" و جالب اینکه آیه فوق هم با ایمان به خدا شروع شده و هم با ایمان ختم شده است. و در واقع تاکیدى است بر این معنى که رباخواری با روح ایمان سازگار نیست، بنابراین هنگامى ایمان براى آنها حاصل مى شود که تقوا را پیشه کنند و باقى مانده ربا یعنى مطالباتى که در این زمینه دارند را رها سازند.
پیام های این آیه:
1ـ رباخواری ، از عادات زمان جاهلیّت بود که مسلمانان صدر اسلام نیز به آن آلوده بودند. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»، «ذَرُوا»
2ـ تقوا، مرحله اى بالاتر از ایمان است. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ»
3ـ رباخوار، مالک بهره نمى شود و اسلام سود رَبَوى را به رسمیّت نمى شناسد. «ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ الرِّبا»
4ـ لازمه ى ایمان و تقوا، صرف نظر کردن از مال حرام است. «إِنْ کُنْتُمْ مُوْمِنِینَ»
رباخوار، محارب با خداست
فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِنْ تُبْتُمْ فَلَکُمْ رُوُسُ أَمْوالِکُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ؛[3] پس اگر چنین نکردید، (بدانید که) اعلان جنگ با خدا و رسولش داده اید و اگر توبه کنید، (اصل) سرمایه هاى شما از آنِ خودتان است. (و در این صورت) نه ستم مى کنید و نه بر شما ستم مى شود.
در این آیه، لحن سخن را تغییر داده و پس از اندرزهایى که در آیات پیشین گذشت که با شدت با رباخواران برخورد کرده، هشدار مى دهد که اگر به کار خود همچنان ادامه دهند و در برابر حق و عدالت تسلیم نشوند و به مکیدن خون مردم محروم مشغول باشند، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ناچار است با توسل به جنگ جلو آنها را بگیرد.
این همان جنگى است که طبق قانون "فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّى تَفِی ءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ: با گروهى که متجاوز است پیکار کنید تا به فرمان خدا گردن نهد"[4] انجام مى گیرد.
لذا در روایتى مى خوانیم هنگامى که امام صادق علیه السلام شنید شخص رباخواری با نهایت جرأت ربا مى خورد و نام آن را "لبا" (شیر آغاز یا آغوز) مى نهد. فرمود: "اگر دست بر او یابم، او را به قتل مى رسانم."
یا وقتى به امام صادق علیه السلام خبر دادند که فلانى رباخوار است، فرمود: اگر قدرت مى داشتم گردنش را مى زدم.[5]
البته از این حدیث استفاده مى شود که حکم قتل در مورد کسانى است که منکر تحریم ربا هستند.
"فاذنوا" از ماده "اذن"، هرگاه با "لام" متعدى شود به معنى اجازه دادن است و هرگاه با "باء" متعدى گردد به معنى علم و آگاهى است، بنابراین "فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ" مفهومش این است: آگاه باشید که خدا و رسولش با شما رباخواران، پیکار خواهد کرد و در واقع اعلان جنگ از سوى خدا و رسول به این گروه خیره سر است.
بنابراین آنچه در سخنان بعضى معروف است که در ترجمه آیه مى گویند:
"اعلان جنگ با خدا بدهید" درست نیست.[6]
در هر حال از آیه بالا بر مى آید که حکومت اسلامى مى تواند با توسل به زور جلو رباخواری را بگیرد. (ضمناً آمدن حرب به صورت نکره دلیل بر اهمیت جنگ است).
سپس مى افزاید: "و اگر توبه کنید سرمایه هاى شما از آن شما است نه ستم مى کنید، و نه ستم بر شما مى شود."
یعنى اگر توبه کنید و دستگاه رباخواری را برچینید، حق دارید سرمایه هاى اصلى خود را که در دست مردم دارید (به استثناى سود) از آنها جمع آورى کنید و این قانون کاملاً عادلانه است زیرا هم از ستم کردن شما بر دیگران جلوگیرى مى کند و هم از ستم وارد شدن بر شما، و در این صورت نه ظالم خواهید بود و نه مظلوم.
جمله "لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ" گر چه در مورد رباخواران آمده ولى در حقیقت یک شعار وسیع پر مایه اسلامى است که مى گوید: به همان نسبت که مسلمانان باید از ستمگرى بپرهیزند، از تن دادن به ظلم و ستم نیز باید اجتناب کنند، چرا که اصولاً اگر ستمکش نباشد ستمگر کمتر پیدا مى شود و اگر مسلمانان آمادگى کافى براى دفاع از حقوق خود داشته باشند، کسى نمى تواند به آنها ستم کند. باید پیش از آنکه به ظالم بگوییم ستم مکن به مظلوم بگوییم تن به ستم مده.
پیام های این آیه:
1ـ رباخوار، محارب با خداست. او باید بداند که در این جنگ، در یک طرف او قرار دارد و در طرف دیگر، خداوند جبّار. «فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ»
2ـ رباخواری، گناه کبیره است. چون اعلام جنگ با خداوند است. «بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ»
3ـ رباخوار، گمان نکند با مردم محروم طرف است، بلکه خداوند به حمایت از محرومان برخاسته و از حقّ آنان دفاع مى کند. «بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ»
4ـ چون رباخوار محارب با خداست، از وظایف حکومت اسلامى مبارزه با رباخواراى است. «فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ»
5ـ براى محاربین با خدا نیز راه توبه باز است. «بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ»، «وَ إِنْ تُبْتُمْ»
6ـ رباخوار، تنها مالک اصل مال است، نه بهره آن. «فَلَکُمْ رُوُسُ أَمْوالِکُمْ»
7ـ براى نجات محرومان، اصل مالکیّت مردم را نادیده نگیرید و مالکیّت خصوصى در اقتصاد اسلامى پذیرفته شده است. «فَلَکُمْ رُوُسُ أَمْوالِکُمْ»
8ـ سلطه پذیرى و سلطه گرى هر دو محکوم است، نه ظلم ببینید و نه ظلم روا دارید. «لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ»
9ـ انتقام ممنوع است. به رباخوار توبه کننده نیز نباید ظلم شود. «فَلَکُمْ رُوُسُ أَمْوالِکُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ»
10ـ به توبه کنندگان، نباید به خاطر خلافکارى هاى پیشین ظلمى شود. سرزنش کسانى که قبلًا خلافکار بوده اند ممنوع است. «فَإِنْ تُبْتُمْ»، «لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ»
11ـ استقرار عدالت اقتصادى، از وظایف حکومت اسلامى است. «لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ»
منابع:
حجت الاسلام محسن قرائتی، تفسیر نور، ج 1
آیت الله ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 2
شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 12
پی نوشت:
[1] سوره بقره ـ آیه 278.
[2] تفسیر فى ظلال القرآن.
[3] سوره بقره ـ آیه 279.
[4] سوره حجرات، آیه 9.
[5] وسائل الشیعه، ج 12، ص 429.
[6] تفسیر"فاذنوا" به "فاعلموا" را غالب مفسران مانند طبرسى در مجمع البیان، ابو الفتوح رازى، فخر رازى، آلوسى در روح المعانى و علامه طباطبائى در المیزان و غیر آنها ذکر کرده اند.
بازنشر از: آمنه اسفندیاری، تبیان
افزودن دیدگاه جدید