درس اخلاق آیت الله عبدالنبی نمازی (87.9.11)
درس اخلاق آیت الله عبدالنبی نمازی
در این پست متن درس اخلاق آیت الله عبدالنبی نمازی نماینده ى مقام معظم رهبرى و امام جمعه کاشان را که در یازدهم آذرماه 1387 هجری شمسی ایراد فرموده اند خدمت شما علاقه مندان به معنویت و سیر الی الله تقدیم می کنیم. (اللهم عجل لولیک الفرج)
متن درس اخلاق آیت الله عبدالنبی نمازی :
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاه والسلام على سیدنا و نبینا إبى القاسم المصطفى محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و على آله الطیبین الطاهرین، اللهم اشرح صدورنا لأنوار قدسک و وفقنا للعلم و العمل الصالح، اللهم افتح علینا أبواب مدائن معرفتک و أدخلنا فیها و عرّفنا جمیع مراتبها و منازلها و مقاماتها و أرفعنا إلى أعلى مراتبها آمین یا ربّ العالمین.
در عرصه اخلاق، تعلیم، تربیت و تزکیه کسانى باید سخن بگویند که خود این مراحل را طى کرده و به پایان رسانیده باشند. اخلاق مانند سایر علوم نیست و اینگونه نمى باشد که کسى الفاظ، اصطلاحات، آیات و روایاتى را حفظ کرده و براى دیگران بازگو کند. در علم اخلاق سخن گفتن بسیار مشکل است. در محضر یکى از بزرگان بودیم، از ایشان خواسته شد که روزى به جاى درس اصول، بحث اخلاقى مطرح کنند. ایشان فرمودند: ما بر اصول مسلطیم، اما نفس بر ما مسلط است. کسى باید در عرصه اخلاق سخن بگوید که امیر نفس خود باشد و نفس او مسخر عقل و عمل وى باشد.
ضمن اینکه به همه نوجوانان و جوانان عزیزى که این توفیق را یافته اند و خداوند راه مکتب امام صادق (علیه السلام) و سربازى امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را بر روى آنها گشوده، تبریک عرض مى کنم، اکنون این نعمت بزرگ در انحصار شماست. در دنیاى حاضر هیچ جایى را نمى توان یافت که متعلمان و فراگیران آن مکتب منفصل از دنیا باشند. یکى از شرق شناسان که به حوزه علمیه اصفهان سفر کرده بود در خاطرات خویش چنین نوشته: طلاب این مدارس با دانشجویان دانشگاه هاى غرب بسیار تفاوت دارند؛ زیراکه انگیزه دانشجویان به دست آوردن مدرک و رسیدن به مناصب مى باشد، در حالى که طلاب فارغ از دنیا بودند.
عزیزان این دیدگاه یک مورخ و مستشرق غربى است، پس مسلم است که این راه، راه تحصیل دنیا نیست، بلکه متضاد با آن است. اگر کسى با انگیزه دنیایى پا بر این وادى نهاده باشد سخت در اشتباه است. مقصد طالبان علم، خداست و هیچ انگیزه اى غیر از معرفت الله و عبودیت ذات اقدس ربوبى نباید در ذهن کسى باشد. سالکان این مسلک و شما طلاب عزیز جوان باید از اکنون که در آغاز راه هستید، این معنا را دریابید و باید به دو مسئله توجه داشته باشید:
1. مسئله نفس
پیچیده ترین و مهمترین مسئله، نفس شناسى و تعامل با آن است. اینگونه نیست که انسان بتواند با خواندن چند جلد کتاب مالک نفس خود شود. کسى که بخواهد در آینده ى نزدیک عالم دینى شود و جامعه را به سمت و سوى سعادت، طهارت، تقوا و پاکى دعوت کند، باید این مسئله براى او حل شده باشد و إلا نخواهد توانست ناقل آن معانى باشد. در واقع تهذیب و تزکیه امرى مادى نیست، بلکه با نفوس و جان انسانها کار دارد. باید در هنگام سخن، کلامش از اعماق وجود سرچشمه بگیرد. پس عزیزان، این امر را در صحنه خاطرات زندگى طلبگى خود بنویسید." وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکاهَا وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا"
2. مسئله دنیا شناسى
عزیزان دو عامل دنیا و نفس سبب شقاوت انسان مى شوند و کسانى سعید هستند که این دو مسئله را حل کرده باشند. در واقع اساس همه جنایات و گناهان حب دنیاست. قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): حب الدنیا رأس کل خطیئه"
اگر دقت کنید، متوجه خواهید شد که عامل تمام گناهان دنیا خواهى است. بنابراین طلبه موظف است که این دو مسئله را حل کند که این امر هم نیاز به مداومت دارد و فرد باید لحظه به لحظه مراقب نفس خود باشد که غفلت باعث نابودى مى گردد." یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْیکمْ عَلَى أَنفُسِکم مَّتَاعَ الْحَیاهِ الدُّنْیا ثُمَّ إِلَینَا مَرْجِعُکمْ فَنُنَبِّئُکم بِمَا کنتُمْ تَعْمَلُونَ"؛ اى مردم سرکشى شما فقط به زیان خود شماست شما بهره زندگى دنیا را [مى طلبید] سپس بازگشت شما به سوى ما خواهد بود پس شما را از آنچه انجام مى دادید باخبر خواهیم کرد.
عزیزان بنده به شما توصیه مى کنم که این دو موضوع را هم از نگاه آیات قرآن و هم از نگاه نهج البلاغه استخراج کنید؛ زیرا نهج البلاغه سرمایه اى بى پایان است که خداوند به بشریت افاضه فرمودند که اگر این دو مسئله حل شود، حاصل آن عالمى کامل، صالح و زاهد خواهد بود. مولى امیرالمومنین على (علیه السلام) در مورد عظمت شخصیت پیامبر (صلى الله علیه و آله) مى فرمایند: آن چیزى که برادرم پیامبر را در نگاه من بزرگ کرد کوچکى دنیا در چشمان او بود.
شما عزیزان هم شاگردان چنین مکتبى هستید. عالم دینى باید این دو مسئله را حل کند و معماى دنیا دوستى را نزد خود مرتفع گرداند. این بود که بزرگان قریش و رجال مکه و حجاز در نگاه پیامبر (صلى الله علیه و آله) هیچ تأثیرى نداشتند. ایشان فرمودند: اگر شما خورشید را در دست راست و قمر را در دست چپ من قرار دهید از مواضع خود کوتاه نخواهم آمد.
علما و بزرگان دین از جمله مرحوم کلینى، شیخ طوسى و ... همه بدون استثناء این دو مسئله ى مهم را در نزد خود حل کرده بودند و هدف از ورود به حوزه نباید چیزى جز این دو امر باشد.
خدا مرحوم آیت الله حاج مرتضى حائرى را رحمت کند، ایشان قبل از انقلاب شبهاى جمعه در مسجد امام حسن عسکرى (علیه السلام) پس از نماز مغرب و عشاء در حدود نیم ساعت براى طلاب و فضلاء بحث هاى اخلاقى مطرح مى کردند. ایشان فرمودند: یکى از علما نقل مى کرد که من در ابتداى نوجوانى در روستایى بودم که همه به کدخداى آنجا احترام گذاشته و از او حساب مى بردند. شبى در جلسه روستا نشسته بودیم که ناگهان روحانى وارد مجلس شد، کدخدا از جا برخاست و روحانى را نزد خود نشاند. لذا از آن روز تصمیم گرفتم که وقتى بزرگ شدم روحانى شوم تا کدخدا به من احترام بگذارد. اما وقتى وارد حوزه شدیم، دیدم که عالم آن با عالم بیرون متفاوت است. در واقع صاحبان منصب در آنجا تأثیرى ندارند، لذا نگاهمان را عوض کرده و متوجه شدیم که مهمتر از کدخداى ده کسى دیگر به نام خدا وجود دارد.
عزیزان ممکن است ابتداى راه، فرد تصوراتى داشته باشد اما وقتى وارد میدان مى شود دیدگاهش تغییر کند. مرحوم آیت الله نجفى قوچانى مى فرمایند: طلبه باید اولًا تغسیل باطن خود جدیت نماید، چنانچه در اول طفولیت است و باطن او هنوز چرکین و نجس نشده بود. کسى که حب دنیا در دل او باشد، بوى دنیا مى گیرد.
پس در اولین وهله از روى تقلید هم که باشد، علم، عمل و اخلاق را دارا باشد. پس از آن با جدیت مشغول تحصیل حقیقت علم گردد؛ زیرا علم محبوب به ذات است.
حضرت على (علیه السلام) در خطبه 32 نهج البلاغه میفرمایند:" فَلتکنِ الدُّنیا فى أَعینِکم أَصغَرَ مِن حُثَالَهِ القَرَظِ، وَ قُرَاضَهِ الجَلَم، وَ اتَّعِظُوا بِمَن کانَ قَبلَکم، قَبلَ أَن یتَّعِظَ بِکم مَن بَعدَکم؛ وَ ارفُضُوهَا ذَمِیمَهً فَإِنَّهَا قَد رَفَضَت مَن کانَ أَشغَفَ بهَا مِنکم "؛ اى مردم باید دنیاى حرام در چشمانتان از پَرِ کاهِ خشکیده و تفاله هاى قیچى شده دامداران بى ارزشتر باشد. از پیشینیان خود پند گیرید، پیش از آنکه آیندگان از شما پند گیرند، این دنیاى فاسد نکوهش شده را رها کنید؛ زیرا مشتاقان شیفته تر از شما رها کرد.
حضرت در خطبه 193 می فرمایند:" لَو لَا الاجَلُ الَّذِى کتَبَ اللهُ عَلَیهِم لَم تَستَقِرَّ أَروَاحُهُم فِى أَجسَادِهِم طَرفَهَ عَینٍ، شَوقاً الى الثَّوابِ و خَوفاً مِنَ العِقَاب. عَظُمَ الخَالِقُ فى أَنفُسِهِم فَصَغُرَ مَا دُونَه فِى أَعینِهِم"؛ و اگر نبود مرگى که خدا بر آنان مقدر فرموده، روح آنان حتى به اندازه بر هم زدن چشم، در بدنها قرار نمیگرفت، از شوق دیدار بهشت و از ترس عذاب جهنم.
همچنین حضرت در خطبه 103 میفرمایند:" أَیهَا النَّاسُ انظُرُوا إِلَى الدُّنیا نَظَرَ الزَّاهِدِینَ فِیهَا، الصَّادِفینَ عَنهَا"؛ اى مردم به دنیا چونان زاهدان روى گردان از آن بنگرید.
نکته: آیه شریفه " یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْیکمْ عَلَى أَنفُسِکم مَّتَاعَ الْحَیاهِ الدُّنْیا ثُمَّ إِلَینَا مَرْجِعُکمْ فَنُنَبِّئُکم بِمَا کنتُمْ تَعْمَلُونَ" خطاب به انسانهاى عادى است. پس وقتى براى انسانهاى عادى دنیا طلبى سم است به طریق أولى براى عالمان دین مهلک میباشد.
" والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته"
منبع: درس اخلاق آیت الله عبدالنبی نمازی ، نماینده ى مقام معظم رهبرى و امام جمعه کاشان، مورخ: یازدهم آذرماه 1387 هجری شمسی
افزودن دیدگاه جدید