تمایزهای جنسیتی در جنبه های نهادی دین/ بخش اول
چکیده
جامعه شناسی جنسیت از دو لحاظ به باورهای دینی و مذهبی توجه دارد: 1. تفاوت زن و مرد در میزان باورمندی به آموزه های دینی؛ 2. مضمون ها یا پیامدهای جنسیتی باورهای دینی. به نظر فمینیسم عامل تحکیم پایه های مردسالاری در جوامع دینی این است که ادیان الهی اسوه های دینی را بیشتر از میان مردان انتخاب نموده اند. بررسیها نشان داده است که نمره زنان در ابعاد عاطفی و ارتباطی دینداری بسیار بالاتر از مردان بوده است؛ با این وجود حضور زنان در عرصه های سیر و سلوک و عرفان به مراتب کمتر از مردان بوده است. تحقیقات در کشورهای غربی حاکی از حضور منظم تر زنان در مراسمات دینی نسبت به مردان است؛ اما در جوامع اسلامی، تا حدودی این وضعیت معکوس است. در تبیین جامعه شناختی عدم حضور زنان در سمت رهبری دینی، عده ای آن را ناشی از آموزه های مردسالارانه خود ادیان تلقی می کنند و در مقابل، برخی سبب آن را انحراف از آموزه های ادیان می دانند. بر خلاف شرع مقدس اسلام که هیچ ممنوعیتی برای تبلیغ دینی زنان قائل نشده، در دین مسیحیت چنین منعی وجود دارد؛ هرچند به تازگی در نتیجه تفسیرهای جدید از متون کتاب مقدس، این ممنوعیت تا اندازه ای کاهش نشان می دهد.
کلمات کلیدی: جامعه شناسی – جنسیت – فمینیستی – مردسالاری - دین
1. مقدمه
بیشتر جامعه شناسان با ارائة تصویری تقلیل گرایانه از دین، آن را نهادی اجتماعی در کنار دیگر نهادها، بلکه در جوامع عرفی شدة مدرن، نهادی فرعی و حاشیه ای معرفی کرده اند، اما امروزه در نتیجة توجه روزافزون به جنبه های غیرنهادی و فرانهادی دین، به ویژه در ادیان اشتمالی مانند اسلام که بر ابعاد گوناگون زندگی انسان تأثیر دارند، بسیاری آن را یک فرانهاد یا دست کم یک نهاد غالب تلقی می کنند.[1] روشن است که این تصویر فرانهادی، نافی ابعاد نهادی دین نیست؛ زیرا بی شک، همة ادیان حاوی مجموعه ای از مؤلفه های نهادی نیز هستند، یعنی مؤلفه هایی که در واقعیت زندگی دینداران و اندیشه و رفتار آنان تثبیت شده و انسان ها از طریق آنها در صدد برآوردن نیازهای معنوی خود برمی آیند. گذشته از باورهای دینی، به ویژه باورهای راجع به امور مقدس، تجربة شخصی عرفانی، اجتماع دینداران و شعائر و مناسک که جامعه شناسانی مانند امیل دورکیم به عنوان جنبه های نهادی مشترک ادیان معرفی کرده اند،[2] می توان به جنبه های نهادی دیگری مانند اسوه های دینی، رهبری، سلسله مراتب در سازمان های دینی و نیز تبلیغات دینی اشاره کرد که دست کم در بخشی از نظام های دینی اهمیت دارند. در این مقاله به توضیح و تبیین تمایزهای جنسیتی در جنبه های نهادی دین با رویکرد اسلامی می پردازیم.
2. باورهای دینی
در موضوع باورهای دینی، دو مسئلة متفاوت، توجه جامعه شناس جنسیت را جلب می کند: نخست، نقش جنسیت در میزان باورمندی افراد به آموزه های دین؛ دوم: مضمون ها یا پیامدهای جنسیتی باورهای دینی.
درباره مسئلة نخست می توان برای نمونه به نتایج تحقیقاتی اشاره کرد که نشان داده اند زنان و مردان از نظر میزان باورمندی به آموزه های دینی در یک سطح نیستند. برای مثال، طبق برخی تحقیقات، 37 درصد از زنان و 25 درصد از مردان به اموری از این دست اعتقاد داشته اند که افراد بی ایمان در قیامت مجازات خواهند شد یا بی بندوباری جنسی، رفتار قابل قبولی نیست و نیز 20 درصد از مردان در برابر 10 درصد از زنان، در دین شک و تردید جدی داشته اند.[3] با وجود این چنان که در ادامه خواهد آمد، این گونه تفاوت های جنسیتی به دلیل کوچک بودن دامنة آنها و نیز مشکل تعمیم پذیری به جوامعی غیر از جوامع مطالعه شده، نمی توانند مبنایی برای ارائة تحلیل های عام قرار گیرند و با فرضِ برخوردار شدن از تأییدهای تجربی گسترده، ممکن است بر حسب برخی تفاوت های روانی زن و مرد از جمله برتری زنان بر مردان از نظر تعلقات عاطفی و نیز خطرپذیری بیشتر مردان تبیین شوند.
دربارة مسئلة دوم، بخشی از انتقادهای فمینیستی به دین، معطوف به آن دسته از باورهای دینی مردم هستند که به طور صریح یا ضمنی، برتری جنس مذکر بر جنس مؤنث را القاء می کند و از این طریق، موجب تحکیم مناسبات جنسیتی در جامعه می شوند. به طور خاص می توان به باورهای یهودیان و مسیحیان دربارة جنسیت خداوند، چگونگی آفرینش مرد و زن و مسئلة گناه نخستین اشاره کرد. بسیاری از فمینیست ها ضمن رد اندیشة خدای پدر، او را موجودی فاقد جنسیت می دانند و برخی حتی اندیشة خدای مادر را پیش کشیده اند.[4] همچنین اعتقاد به آفرینش حضرت حوا علیها السلام از دندة چپ حضرت آدم علیه السلام که الهام بخش تسلط همیشگی مردان بر زنان است، اعتقاد به آفرینش حوا (زن) برای آدم (مرد) و اینکه در داستان رانده شدن آدم و حوا از بهشت، به دلیل تناول از میوة شجرة ممنوعه، حوا علیها السلام مقصر اصلی شناخته شده و گناه او به همة زنان تسری می یابد، انتقادهای فمینیست ها را در پی داشته اند.[5]
در اسلام اساساً مسئله ای به نام جنسیت خداوند زمینه بروز نداشته است؛ زیرا با قطع نظر از محالیت عقلی تحقق جنسیت درباره خداوند، در متون دینی اسلام هیچ گزاره ای وجود ندارد که برای خدای متعال اثبات جنسیت کرده باشد. تنها نکته ای که برخی را به اشتباه انداخته، این است که به استثناء کلمة مقدس «الله» که بار جنسیت ندارد، خداوند در قرآن همواره با واژگان ضمایر و اسماء اشارة مذکر و مؤنث در این زبان، لزوماً تابع ذکوریت و انوثیت حقیقی نیست و (ماه)، نجم (ستاره)، بحر (دریا) و شجر (درخت) به صورت مذکر به کار برده می شوند، در حالی که الفاظ شمس (خورشید)، سماء (آسمان)، ارض (زمین) و روح (جان) با علائم تأنیث به کار می روند. بنابراین، نمی توان از به کارگیری صفات، ضمایر و اسماء اشارة مذکر دربارة خداوند چنین برداشت کرد که خدا موجود حقیقتاً مذکر است، چنان که اگر خداوند با الفاظ مؤنث معرفی می شد، هرگز نمی توانستیم انوثیت حقیقی خدا را نتیجه بگیریم. در مسئلة آفرینش زن از مرد نیز به دلیل ابهام گزاره های دینی نمی توان دیدگاه روشنی را به اسلام نسبت داد؛[6] زیرا دست کم با دو احتمال در این زمینه رو به رو هستیم: احتمال ضعیف آفرینش حوا علیهاالسلام از دندة چپ آدم علیه السلام[7] و احتمال قوی تر آفرینش حو از زیادی گِلِ به جا مانده از آفرینش آدم.[8] در نتیجه، از منظر جامعه شناسی نمی توان اندیشة آفرینش حوا از آدم را دست کم در جهان اسلام از عوامل تسلط جنس مذکر بر جنس مؤنث تلقی کرد.
دربارة اعتقاد به آفرینش زن برای مرد نیز باید گفت: در متون دینی هیچ شاهد محکمی بر این مطلب وجود ندارد که هدف غایی آفرینش زنان را صرفاً خوشبختی و خشنودی مردان معرفی کرده باشد، بلکه تدبّر در آیات قرآن و احادیث معصومان علیهم السلام تردیدی باقی نمی گذارد که موجودیت زن، موجودیتی مستقل است و از زن نیز همانند مرد، پیمودن مسیر کمال و تعالی خواسته شده است. از میان شواهد بی شمار این ادعا می توان به خطاب های عام قرآن اشاره کرد که بدون هیچ تفکیکی میان مرد و زن، همة انسان ها و مؤمنان را مخاطب قرار داده اند. اما آرامش بخشی زنان به مردان که در برخی آیات و روایات بر آن تأکید شده،[9] نه به عنوان هدف غایی آفرینش زنان، بلکه هدفی ثانوی تلقی می شود که در جهت تنظیم مناسب تر روابط انسان ها مقرر شده است، همچنان که متقابلاً آرام بخشی مردان به زنان، جزء اهداف ثانوی آفرینش مردان است و گواه این ادعا آیاتی از قرآن هستند که بر آرام بخشی و عیب پوشی دوسویة زن و شوهر دلالت دارند.[10] آری باید اذعان کرد که در مجموعة آیات و روایات، بر آرام بخشی زنان به مردان در مقایسه با فرض مقابل، یعنی آرام بخشی مردان به زنان بیشتر تأکید شده و این امر به اجمال از وجود تفاوتی جنسی حکایت دارد. در نتیجه، می توان گفت از نظر تأمین آرامش زناشویی، میان زن و مرد تفاوت در درجه وجود دارد، نه تفاوت در نوع، یعنی هرچند آرام بخشی زن و مرد دوسویه است، ولی زن نقش بیشتری در این زمینه بر عهده دارد.[11] در هر حال، از نگاه جامعه شناختی شواهدی در دست نیست که نشان دهد چنین نگرشی به موضوع آرام بخشی، در تسلط مذکر بر مؤنث در جهان اسلام نقش داشته است.
سرانجام دربارة مسئلة گناهِ نخستین، برخلاف کتاب عهد عتیق یهودیان که حوا علیها السلام را مقصر اصلی قلمداد کرده،[12] قرآن کریم، خوردن از شجرة ممنوعه را گناهِ مشترک آدم و حوا و وسوسة شیطان را شامل هر دو دانسته و از بازخواست شدن هر دو از سوی خداوند و سرانجام از پشیمانی و توبة همزمان آنها حکایت دارد.[13] البته مفاد برخی روایات آن است که شیطان ابتدا حوا، سپس از طریق او آدم را فریب داده است، ولی در میان آنها روایتی با سند معتبر نمی یابیم[14] و بعید نیست از احادیث موسوم به «اسرائیلیات»[15] باشند، ضمن آنکه این روایات بر بی گناهی آدم هیچ دلالتی ندارند. بنابراین، در این باره نیز نمی توان آموزه های اسلامی را القاء کنندة برتری جنس مذکر بر جنس مؤنث دانست.
ادامه دارد...
-----------------------
مطالب تکمیلی:
تمایزهای جنسیتی در جنبه های نهادی دین/ بخش دوم
تمایزهای جنسیتی در جنبه های نهادی دین/ بخش سوم
تمایزهای جنسیتی در جنبه های نهادی دین/ بخش چهارم
-----------------------
پی نوشت:
1. شجاعی زند، علیرضا، بهار 1385، «مسیرهای محتمل در عرفی شدنِ ایران»، مجلة جامعه شناسی ایران، ش 25، ص 40.
2. Curry, T.; R. Ji0bu & K. Schiwirian, Sociology for the Twenty – First Century, Upper Saddle River and New Jersy: Prentice Hall, 1997. PP. 310 – 312.
3. Bryuant, Alyssa N; "Gender Differences in Spiritual Development During the College Years", p. 6.
4. Eliade(ed), Mircea The Encyclopedia of Religion, New York: Simon and Schuster McMillan, 1967. Vol. 15, PP. 437 _ 438.
[1] 5. Clack Beverley & Jo-Anne Whitcomb, "Women's Spirituality", An Introduction to Women's Studies, B. Madoc-Jones and J. coates (eds.), Oxford Blackwell, 1994. P. 252
6. بستان (نجفی)، حسین، 1388، اسلام و تفاوتهای جنسیتی در نهادهای اجتماعی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ص 265 ـ 268.
7. عاملى، حرّ، محمد بن حسن، 1409 ق، وسائل الشيعة، قم، آل البیت، چاپ اول، ج 17، ص 576 و 577.
8. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1403 ق، ج 11، ص 115 و 116.
9. اعراف، 189؛ عاملى، حرّ، محمد بن حسن، 1409 ق، وسائل الشيعة، قم، آل البیت، چاپ اول، ج 14، ص 62 و 266؛ مجلسی، همان، ج 15، ص 33/.
10. روم/21 و بقره/187.
11. بستان (نجفی)، حسین، 1388، اسلام و تفاوتهای جنسیتی در نهادهای اجتماعی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ص 96 ـ 98.
12. www. Jewishencyclopedi. Com-eve.
13. اعراف/19 ـ 23 و بقره/ 35 و 36.
14. نوری، میرزا حسین،1408ق، مستدرک الوسائل، بیروت، آل البیت لاحیاء التراث، ج 14، ص 262 و 286؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1403 ق، ج 16، ص 11 و 12؛ متقی هندی، علی بن حسام الدین، 1408ق، کنزالعمّال، بیروت، موسسه الرساله، ج 11، ص 413؛ سیوطی، عبدالرحمان، 1404ق، قم، مکتبه آیه الله المرعشی النجفی، الدرّ المنثور، ج 1، ص 54.
15. احادیث خرافی یا جعلی و دارای خاستگاه یهودی که بعضی یهودیان تازه مسلمان از جمله شخصی به نام کعب الأحبار، در میان مسلمانان نشر دادند.
افزودن دیدگاه جدید