خانواده از منظر فمينيسم و قرآن(1) / 5. دیدگاه ها ,کارکرد فمینیسم و تغيير معنا و تفسير تجاوز به عنف
دیدگاه هاى متعادل تر در فمینیسم
در کنار دیدگاههاى افراطى، بلکه قبل از دیدگاه هاى افراطى، منظرى فمینیستى به زن و حقوق زن وجود داشته و دارد که چه بسا تحقّق برخى از آن ها ضرورى باشد و آسیبى به نهاد خانواده و ازدواج نزند، بلکه بتواند زمینه هاى تعالى و ارتقاى خانواده را به دنبال داشته باشد.
جان استوارت میل در کتاب «مقهوریت زنان» که در سال 1869 منتشر شد چنین استدلال مى کند که زنان سزاوار حقوقى متساوى با مردان اند و باید بتوانند عهده دار مناصب عمومى شوند، کار کنند، مالک شوند و رأى دهند
او معتقد است که زنان تنفّر خاصى از جنگ دارند و به نوع دوستى متمایل اند، چیزى که اگر آن ها بهتر آموزش ببینند مى توانند از آن بیشتر بهره ببرند.
و نیز او معتقد است که گر چه زنان باید حق کارکردن داشته باشند ولى وقتى ازدواج کردند آن ها اداره خانه و تربیت خانواده را به عنوان (اولویت) در تلاش خود انتخاب مى کنند. زنان مسن تر که این وظیفه (خانه دارى) را انجام داده اند، مى توانند براى صرف کردن انرژى خود در زندگى ملى تصمیم بگیرند، مانند آن که به مجلس راه یابند امّا باز بهترین مکان براى زنان متأهّل خانه است.[6]
مارى ولستون کرافت در انگلستان به سال 1792 کتاب «استیفاى حقوق زنان» را منتشر کرد و در مخالفت با «روسو» اظهار داشت که از شرایط یک جامعه واقعاً متمدن، آموزش زنان و آزادى آن هاست، خداوند به همه انسان ها عقل عطا کرده است تا بتوانند بر احساسات خود چیره شده و معرفت و فضیلت کسب نمایند.
محروم کردن زنان از این که بتوانند وجود خود را کمال بخشیده و توانایى خود را براى نیل به سعادت افزایش دهند، به این معنا است که آن ها را پست تر از انسان و همچون جانوارانى اهلى و آرام تلقى کرده باشیم. این به معناى پایمال کردن حقوق آن ها و در حالت انقیاد نگه داشتن آن هاست که هم به زنان و هم به مردان لطمه خواهد زد.
وى معتقد است: اگر زنان را از آموزش محروم و تشویقشان کنیم که فقط در فکر عشق و مُد باشند در آن صورت آن ها نمى توانند مکارم اخلاق را در خود بپرورانند و در واقع سبک مغزى و حماقتى را به نمایش مى گذارند که به خاطر آن مورد انتقادند.[7]
کارکردهاى فمینیسم
مباحثات و گفتگوهاى فمینیستى در چند قرن گذشته، نهایتاً تأثیرهاى مثبت و منفى خود را در سطح ملّتها و نیز در سطح حقوق بین المللى گذاشته است.
بررسى و گردآورى این تأثیرها نیاز به پژوهشى مستقل دارد، امّا به عنوان نمونه مى توان به مواردى اشاره داشت.
در بسیارى از کشورهاى اروپایى - مسیحى - بلکه در همه آنها - حق شرکت در انتخابات براى زنان وجود نداشت!
در دهه 1850، الیزابت کدى استنتن بر اساس این که «حقوق همه انسان ها یکسان و مشابه است» از مجلس نیویورک خواهان تصویب حق رأى براى زنان شد.
تنها در سال 1893 در نیوزیلند، حق شرکت در انتخابات به زنان داده شد.
در سال 1906 این حق به زنان فنلاند اعطا گردید.
به سال 1918 در انگلستان، حق زنان براى شرکت در انتخابات تصویب شد.
بعد از انقلاب فرانسه «المف دگوگز» لایحه حقوق زنان را تسلیم پارلمان فرانسه کرد که مورد تصویب قرار نگرفت.
او در این لایحه براى زنان حق کارکردن، حقوق قانونى در خانواده، حق آزادى بیان، حق داشتن پارلمان مستقل را درخواست کرده بود.
در سال 1917، الکساندر کلنتا به عنوان مسؤول رفاه اجتماعى دولت روسیه، به منظور ایجاد تغییرات اساسى در خانواده و روابط جنسى زن و مرد و سبک کردن بار سه جانبه کارگرى، خانه دارى و مادرى از دوش زنان، لایحه اى را تنظیم و ارائه کرد.
امروز در بسیارى از کشورها، محدودیت آموزش و اشتغال زنان از میان رفته است و زنان توانسته اند تا هر سطح از آموزش عالى پیش روند و یا هر شغلى را براى خود برگزینند.
دادگاهها و نظامهاى حقوقى، امتیازها و حمایت هاى ویژه اى را براى زنان در نظر گرفته اند تا در صورت مواجهه آنان با دشوارى و خشونت و تضییع حقوق از آنان دفاع کنند.
زنان متأهّل چونان دختران مجرّد مى توانند در کشورهاى مدرن از انقیاد همسران آزاد باشند و از روابط هر چه بارزتر بهره گیرند و در صورت تخطّى از قوانین عرفى، با خشونت و اعمال زور مواجه نشوند.
زنان روسى اجازه یافته اند بدون این که مورد مؤاخذه یا پیگرد قانونى و اجتماعى باشند، به صورت رسمى اجازه روسپى گرى داشته باشند مشروط به رعایت قواعد بهداشتى نظام همسرى منوط به رضایتمندى زن و مرد و نه فقط مرد - شناخته شود، هم در شروع و هم در تداوم و پایان.
در جهت رفع محدودیتهاى زنان براى بهره گیرى از روابط آزاد جنسى و یا در جهت حفظ آسایس زنان از تحمّل بار مادرى، در برخى کشورها سقط جنین مجاز شمرده شده است.
تغییر معنا و تفسیر تجاوز به عنف
در برخى نظامهاى حقوق، به این شکل که به جاى ارتباط جنسى نامشروع و غیرعرفى یک مرد یا یک زن، ارتباط جنسى مشروع و قانون مند یک مرد با همسرش در صورت عدم تمایل زن به آمیزش «تجاوز به عنف» دانسته شده است.
زنان به جاى بهره گیرى جنسى از جنس مخالف، در برخى جوامع و محیطها، به همجنس گرایى در آورده ند، بى آن که در صدد پوشاندن آن باشند!
چه این که در یک دیدگاه فمینیستى شرط آزادى زنان و رهایى آنان از نظام مردسالار، بى نیازى زنان از مردان و ترجیح اکتفاى زنان به زنان معرّفى شده است.
طبیعى است که وقتى تلقّى زنان در یک جامعه چنین باشد، مردان نیز به همجنس گرایى تشویق شوند و به طور متقابل، همجنس گرایى مردان نیز به صورت یک عرف پسندیده جلوه کند!
تمایل به تشکیل خانواده در بسیارى از جوامع که بیشترین تأثیر را از ره آوردهاى فمینیسم داشته اند کاهش یافته است.
نهاد خانواده در برابر کمترین اختلاف و ناهمسازى متزلزل شده و از هم فرو پاشیده است.
و این هم زمانى از محیط تولّد فمینیسم - اروپا و غرب - پا را فراتر نهاده و به شکلى در کشورهاى در حال توسعه نیز سرایت کرده است که باورهاى فمینیستى به اشکال گوناگون در اعلامیه حقوق بشر تأثیر گذاشته است و نسبت به سایر ملّتها لازم الاجرا شناخته شده است.
در بند «ب» از ماده 16 کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان، چنین آمده است:
«حق یکسان در انتخاب آزاد همسر و صورت گرفتن ازدواج تنها با رضایت کامل و آزادانه دوطرف ازدواج».
تعابیر مهم و دوپهلوى این بند نه از سر غفلت که با توجّه انتخاب شده است تا ظرفیّت تفسیرى مورد انتظار را داشته باشد و سایر فرهنگها را به چالش فرا نخواند.
تعبیر «دوطرف ازدواج» شامل ازدواجهاى همجنس گرایانه، ازدواج با محارم و ازدواج با کفّار نیز مى شود.[8]
زمانى دانسته مى شود که این تعابیر چندپهلو، با توجّه و دقّت لازم انتخاب شده است که در مى یابیم، در کنفرانس پکن (1995) واژه خانواده را از کلیه سخنرانى ها حذف کرده و به جاى آن از واژه «اصل خانه» یا "عHouse hold" استفاده کردند.[9] زیرا عنوان «اصل خانه» شامل ازدواج ها و قراردادهاى همجنس گرایان نیز مى شود؛ چنانکه شامل خانواده نیز مى باشد.
ادامه دارد...
مطالب تکمیلی :
خانواده از منظر فمینیسم و قرآن(1)/ 1. چکیده + نهاد خانواده، دیروز و امروز
خانواده از منظر فمینیسم و قرآن(1) / 2. زمینه هاى فروپاشى نهاد خانواده
خانواده از منظر فمینیسم و قرآن(1) 3. فمینیسم و فرهنگ
خانواده از منظر فمینیسم و قرآن(1) / 4. فهرست اجمالى مطالبات فمینیسم+ فمینیسم افراطى
&&&&&&&&&& پی نوشتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــها:
1. فمینیسم و دانشهاى فمینیستى، مقاله فمینیسم از سوزان جیمز، ترجمه عباس یزدانى /94.
2. همان /89.
3. همان /91.
4. فمینیسم و دانشهاى فمینیستى، مقاله فلسفه جنسیت نوشته: آلن موبل، ترجمه بهروز جندقى/ 292.
5. همان.
6. فمینیسم و دانشهاى فمینیستى /88.
7. همان /87.
8. فمینیسم و دانشهاى فمینیستى، مقاله فمینیسم/ 136.
9. همان.
منبع: معارف قرآن
افزودن دیدگاه جدید