خانواده از منظر فمينيسم و قرآن(1) 3. فمینیسم و فرهنگ
آيا مى توان راه پيموده را بازگشت؟
اگر نتيجه آنچه آورديم اين باشد كه مجموع شرايط فرهنگى اجتماعى اقتصادى علمى و سياسى حاكم بر جوامع توسعه يافته، دست به دست هم داده است تا براى نهادهاى اجتماعى، دينى و سياسى و از آن جمله نهاد خانواده اين دشواريها و پيچيدگى ها پديد آيد، آيا مى توان براى اصلاح كاستى ها و رهاوردهاى دشوارى آفرين تكنولوژى، راه پيموده شده را بازگشت!
آيا براستى مى توان در صنعت و صناعت، قناعت ورزيد! و براى كاستن از آفات تكنولوژى و عواقب سوء آن به حداقل ها اكتفا كرد!
آنچه مسلّم است، اين كه بازگشت كلى نه ممكن است و نه مطلوب، زيرا به هر حال صنعت و تكنولوژى و دستاوردهاى علمى و اقتصادى و فرهنگى آن، جنبه هاى سودمند - بلكه بسيار سودمندى - براى بشر داشته است و امّا اين كه آيا مى توان در استفاده از آن يا توسعه بخشيدن به آن قناعت ورزيد يا خير، نكته اى است كه به لحاظ ذهنى و نظرى، مطلوب مى نمايد؛ امّا از آنجا كه به هر حال مرزهاى فكرى و علمى و اجتماعى غيرقابل كنترل شده است، از طريق مرزبندى هاى سياسى و جغرافيايى نمى توان هيچ جامعه اى را به محدوديت و كنترل فراخواند و بر اين اساس طرحى غيرعملى خواهد بود و طرّاحان اين باور، در صورت پايبندى به نظريه خود، در گذار زمان تنها مانده و جامعه و نسل حاضر آنها را پشت سر خواهد گذاشت.
پس چه تدبيرى بايد انديشيد؟ آيا بايد اين جريان ويرانگر را به حال خود وانهاد تا چونان تندبادهاى همه نهادهاى فرهنگى و اجتماعى و دينى جوامع را يكى پس از ديگرى درنوردد، يا اين كه راهى ديگر هست؟
چنان كه اشارت رفت، رشد دانش و امكانات علمى بشر، همراه آفتهايى كه داشته است، توانمنديهاى شگرفى را نيز به ارمغان آورده است و همين توانمندى نهفته در دانش و ادراك و پژوهشهاى علمى است كه از متن همين آشفتگى ها، نگرانيها و دلواپسى ها جوانه مى زند و خود به اصلاح، خاستگاه خويش مى پردازد و از همان جا سلامت و صلاح مى رويد كه كژى ها رخ نموده است و با همان ابزار مى توان به آفت زدايى و اصلاح نهادها و جوامع پرداخت كه از بكارگيرى ناشيانه و غرورمندانه آن، آفتها پديد آمده است!
فمينيسم و خاستگاه فرهنگى - اجتماعى آن
يكى از جريان هاى مهّم و مطرح فرهنگى اجتماعى حقوقى كه در عصر مدرنيته، پس از رنسانس در اروپا شكل گرفت و به تدريج گسترش يافت و بر بخشى از قوانين بين المللى مربوط به حقوق زنان و جايگاه خانواده تأثير جدّى بر جاى گذاشت و در حال حاضر قوانين، آداب و باورهاى مربوط به زن و خانواده را در فرهنگ ها و اديان و ملّت ها، به چالش كشانده و مى كشاند، جريانى است كه تحت عنوان فمينيسم ظهور يافته و ادامه حيات مى دهد.
اصلى ترى پيام و هدف فمينيسم در مراحل اوليه شكل گيرى آن، دفاع از حقوق زنان و ارتقاء بخشيدن به نقش آنان در جامعه بوده است.
البته بايد يادآور شد كه تلاش در جهت دفاع از حقوق زن و مبارزه با محدوديت ها و قوانين تبعيض آميز عليه زنان، حركتى است دراز دامن كه به صورت پراكنده و نامنسجم در طى قرنها و در ميان ملتهاى مختلف سابقه داشته است، امّا آن حركتها كه معمولاً به صورت تلاشهاى فرهنگى و ادبى رخ مى نموده است، تحت عنوان حركتهاى فمينيسمى صورت نگرفته و شناخته نمى شود.
در اواخر قرن هيجدهم بود كه جريانى از بحث هاى فلسفى با هدف آزادى زنان به تدريج مطرح گرديد و دراواخر قرن نوزدهم بود كه واژه فمينيسم رسميّت يافت و در خلال دهه 1890 در فرانسه رواج پذيرفت و به دنبال آن با سرعت در بقيه اروپا و سپس آمريكا فراگير شد.
از آن پس بود كه به يك رشته از مبارزات گوناگون فكرى، ادبى، فلسفى، حقوقى و اجتماعى كه در جهت آزادى زن در سراسر قرن نوزدهم انجام گرفته بود، عنوان »فمينيست« داده شد.
مهم ترين ايده ها و اهداف فمينيسم
چنان كه به اجمال ياد شد، مهمترين هدف و آرمان «فمنيسم» رفع تبعيض و ستم از زنان در همه جنبه هاى حقوقى، اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و دينى است.
فمينيستها معتقدند كه زنان در طول تاريخ گذشته، به خاطر زن بودن از حقوقى منع شده اند كه موقعيّت و كاركرد آنان را در جامعه و خانواده تنزّل بخشيده است و از اين رهگذر بسيارى از زنان محروميّت هاى فراوان ديده و مورد ستم مردان و جامعه مرد سالار قرار گرفته اند.
از اين رو نهضتى علمى اجتماعى فرهنگى لازم است تا حقوق ناديه گرفته شده زنان را در جوامع انسانى احيا كرده و به زنان باز گرداند و اساساً تفاوتهايى كه ميان زنان و مردان به خاطر زن بودن و مرد بودن گذاشته شده، از ميان برداشته شود.
با اين همه نمى توان جريان فمينيسم را در طول سه قرن گذشته، يك جريان يكپارچه، منسجم، هماهنگ و كاملاً همسو تلقّى كرد، چه اين كه ديدگاهها و اهداف و شعارهاى فمينيستها با يكديگر متفاوت بوده است و مى توان آن ها را از جهتى به سه گروه تقسيم كرد:
1- فمينيستهاى اصلاح طلب، رفرميست و حداقلى كه خواهان اعطاى برخى حقوق آموزشى و اجتماعى به زنان بوده اند، بى آن كه بخواهند دگرگونى ژرفى در قوانين طبيعى و اجتماعى پديد آورند.
2- فمينيستهاى اصلاح طلب، با قدرى تندروى و با اين حال خواهان حفظ برخى تفاوتهاى طبيعى موجود ميان زن و مرد.
3- فمينيستهاى به غايت افراطى كه نه تنها خواهان حقوق زنان، برابر با مردان هستند كه تمام قواعد و ساختارهاى اجتماعى جارى در جوامع گذشته و كنونى را، قواعدى فاقد اعتدال و قوانينى مرد سالار و غيرقابل اعتماد مى دانند.
ادامه دارد...
مطالب تکمیلی :
خانواده از منظر فمينيسم و قرآن(1)/ 1. چکیده + نهاد خانواده، ديروز و امروز
خانواده از منظر فمينيسم و قرآن(1) / 2. زمينه هاى فروپاشى نهاد خانواده
خانواده از منظر فمينيسم و قرآن(1) / 4. فهرست اجمالى مطالبات فمينيسم+ فمينيسم افراطى
خانواده از منظر فمينيسم و قرآن(1) / 5. دیدگاه ها ,کارکرد فمینیسم و تغيير معنا و تفسير تجاوز به عنف
افزودن دیدگاه جدید