آداب دوستی

آداب دوستی

دوست خوب یکی از نعمتهای بزرگ الهی و پناهگاه انسان و آرامش بخش دل و روان است. وجود دوست حقیقی در این جهان پرتلاطم یکی از نیازهای هر انسانی است. کسی که از نعمت دوست مهربان محروم باشد احساس غربت و تنهایی می کند. یکی از بهترین خوشی های زندگی، رفت و آمد و گفت وگوهای دوستانه است که غم را می زداید و به انسان نیرو می بخشد

لازمه اینکه انسان بتواند به یک زندگی خوب ومطلوب دست یابد این است که باید در این مسیر دوستانی انتخاب کند که ارتباط و معاشرت با آنها انسان را متوجه خداوند سبحان نموده و او را به حق و حقیقت نزدیک سازند. «حضرت امام صادق (علیه السلام) از حضرت عیسی (علیه السلام) نقل می کنند:
حواریون حضرت مسیح (علیه السلام) به ایشان عرض کردند: یا روح الله با چه کسانی همنشینی و دوستی کنیم؟ حضرت در جواب فرمودند: با شخصی همنشینی کنید که سه ویژگی داشته باشد: ۱ـ دیدن او تو را به یاد خدا بیاندازد. ۲ـ سخن او علم تو را بیشتر کند ۳ـ عمل او تو را به آخرت ترغیب کند»[1]

 دوستی برای خدا
انسان هر وقت خواست با کسی دوستی برقرار کند باید اهداف دنیایی از این ارتباط را کنار بزارد، زیرا ناامید خواهد شد. بلکه بهتر است این دوستی برای خدا باشد و روایات اهل البیت علیهم السلام در مدح این گونه دوستی زیاد است، پس بعد از بدست آوردن این هدف باید اموری را نیزدر طرف مقابل مورد نظر قرار بگیرد، زیرا هر کسی صلاحیت برادری در راه خدا را ندارد و طرف مقابل باید جامع صفات اساسی باشد و لذا رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: آدمی بر دین دوست خود است؛ پس هر کس از شما باید بنگرد که با چه کسی دوستی می کند.[2]

صفات دوست
اول: باید عاقل باشد، زیرا در رفاقت با احمق خیری نیست، و این از بدیهیات اولیه است که احمق وقتی می خواهد خیری برساند، ضرر می رساند، چه دینی و چه دنیوی، از روی بی شعوری و خیرخواهی به اعتقاد خودش.
دوم: این که حسن خلق داشته باشد، فقط عاقل بودن کافی نیست زیرا که ممکن است عاقل و زیرکی باشدکه یک از دو قوه ی شهویه و غضبیه بر او غلبه کرده، از این جهت بر خلاف درک عقل خود عمل میکند [بدون توجه و بدون این که خود بداند] مفاسد بزرگی بر او بار خواهد شد.
سوم: این که از اهل صلاح و تقوی باشد، زیرا که فاسق بعد از آن که از مخالفت پروردگار خود ترسی نداشته باشد، از مخالفت با دوست خویش نیز ترسی ندارد و او فقط به فکر نفس خودش است و به حسب حالات مختلف و اهدافی که دارد هردفعه رنگ عوض میکند. شاهد بر این ادعا آیه ی شریفه: «پس روی بتاب از کسی که از یاد ما روی گرداند و جز زندگی دنیا نخواست»[3] است؛ و دوستی با این شخص مفسده های دیگر هم دارد، مثلا این است که معاشرت با اهل فسق گناه ها را در نظر شخص، کوچک  می گرداند.
چهارم: اهل بدعت (قرار دادن چیزی از خارج در اسلام) نباشد، و در روایت این دوستی نهی شده است و باعث عذاب می گردد: «مصاحبت و مجالست با اهل بدعت نکنید، تا پیش خدای عزّوجل شما هم یکی از آن ها باشید».[4]
پنجم: این که باید حریص بر دنیا نباشد. هم نشینی با چنین فردی به منزله ی زهری کشنده است [ممکن است] بر شخص نیزسرایت نماید.[5]

خلاصه اینکه دوست خوب یکی از نعمتهای بزرگ الهی و پناهگاه انسان و آرامش بخش دل و روان است. وجود دوست حقیقی در این جهان پرتلاطم یکی از نیازهای هر انسانی است. کسی که از نعمت دوست مهربان محروم باشد احساس غربت و تنهایی می کند. یکی از بهترین خوشی های زندگی، رفت و آمد و گفت وگوهای دوستانه است که غم را می زداید و به انسان نیرو می بخشد.[6]

پی نوشت:
[1] مجلسی، محمد تقی؛ بیروت، دارالوفاء، ۱۴۰۴ق، ج۶۷، ص۳۲۲.
[2] تذکرة المتقین، تألیف حاج شیخ محمد بهادرى همدانى، انتشارات نهاوندى، چاپ دوم، ص 58.
[3] سوره نجم، آیه 29.
[4] بحارالانوار، ج 74، ص 201.
[5] تذکرة المتقین، ص 59.
[6] امینی، ابراهیم؛ تربیت، موسسه بوستان کتاب، ۱۳۸۱ش، چاپ اول، ص۲۴۲.

Share