افزودن دیدگاه جدید

با سلام محمدعلی شاکری ج ادامه خاطرات از جبهه میانی میمک و مهران بعد از بازدید فرماندهان از خط پدافندی میمک بدستور سرهنگ سلیمی شب بعد یک گروهان از یکی از گردانها که عقب خط بعنوان احتیاط بود به منطقه میمک اعزام شدند و گردان ما تقویت شد باید هم این کار انجام می شد چون عملیات والفجر سه بزودی در در منطقه مهران آغاز می شد هرچند گردان ما بصورت مستقیم در عملیات شرکت نداشت ولی فاصله ما تا منطقه عملیات ارتفاعات کانی سخت در سمت چپ بود که حدود بیست کیلومتر فاصله داشت عملیات ایزائی هم قرار بود قبل از شروع عملیات با آتش تهیه توپخانه‌های خودی برای منحرف کردن دشمن از منطقه میمک آغاز شود هرچند عملیات والفجر سه عملیات بزرگی نبود ولی پیروزی در این عملیات موفقیت بزرگی برای ایران در پی داشت چون بعد از فتح خرمشهر نیروهای عراقی از شهر مهران که به ویرانه ای تبدیل شده بود و از دشت مهران عقب نشینی و در منطقه غرب مهران در ارتفاعات قلاویزان،،بهرام آباد،،کله قندی،،زالو اب،،و قسمت دراجی خط دفاعی محکمی را ایجاد کرده بود و تمام منطقه عمومی مهران جاده صالح آباد به سمت مهران و مهران به دهلران را در دید و تیر مستقیم خود داشتن و ارتباط نیروهای ایران را از جبهه جنوب و غرب را قطع کرده بودند و ما با دشواری زیادی روبرو بودیم و فاصله بسیار طولانی را باید طی می کردیم تا به قسمت جنوب و غرب تردد کنیم و تدارک نیروهای ما در قسمت مهران و میمک بسیار مشکل بود به همین دلایل بود که که پیروزی در این عملیات برای ایران بسیار مهم بود در واقع مهران پلی بود بین جبهه غرب و جنوب تا اینکه شب هفتم مرداد سال 1362در گرمای 50درجه منطقه عملیات والفجر سه در منطقه مهران آغاز شد همانطور که قبلا گفتم حدود ساعت ده شب بود که با اتشباری توپخانه‌های خودی از منطقه میمک بر روی مواضع دشمن آغاز شد فاصله نیروهای در خط هم با یکدیگر بسیار نزدیک بود بعضی جاها به حدود صد متر می رسید متقابلا در خط هم درگیر شدند چند ساعتی ادامه داشت چون عملیات در منطقه مهران آغاز شده بود دشمن هم متوجه شد که عملیات اصلی در منطقه مهران است ولی آسمان منطقه یک آن از منورهای دشمن خاموش نمی شد و درگیری ها هم بیشتر بصورت تبادل آتش توپخانه بود کم کم صبح فرا رسید با روشن شدن هوا هواپیماهای دشمن عقبه خط بخصوص جاده میمک تا دو راهی صالح آباد و قسمت های تدارکاتی ما را دائما بمباران می کردند در قسمت میانی هم ایران سایت موشکی ضد هوائی ضعیفی داشت بیشتر از توپ های ضد هوائی استفاده می شد که زیاد کار ساز نبود دشمن با این کار می خواست تدارک ما را تحت فشار قرار دهد ولی قبل از شروع عملیات از نظر مهمات و غذا ی سرد مثل کنسرو در خط مقدم حداقل برای پانزده روز آماده کرده بودیم تا در صورت هر گونه اقدام دشمن با مشکل روبرو نشویم عملیات در منطقه مهران شب اول در قسمتهای با مشکل روبرو شد ولی شب دوم تمام خط دشمن در هم شکسته شده بود بجز قسمت زالو اب که در قسمت شمالی مهران است دو گردان از نیروهای عراقی به فرماندهی سرگرد جاسم محمود بعثی که از بستگان صدام هم بود بشدت مقاومت می کردند فرماندهان و دیدبان های توپخانه ها در منطقه میمک دائما ارتباط داشتند و دو گردانی هم که ما در منطقه میمک در حال آماده باش کامل بودیم دشمن را از آن منطقه تحت فشار قرار داده بودیم تا جایی که نیروهای دیگری هم وارد منطقه کرد با اطلاعاتی که از فرماندهان و دیدبان های توپخانه ها می گرفتیم عملیات در منطقه مهران در تمام منطقه موفق بود بجز ارتفاعات زالو اب که دو گردان عراقی به فرماندهی سرگرد جاسم محمود بعثی بشدت مقاومت می کردند تا اینکه شب هجدهم مرداد شصت و دو مقاومت نیروهای جاسم محمود درهم شکست و صبح مطلع شدیم سرگرد جاسم محمود مجروح و به اسارت در آمده و با نفوذ نیروهای ایرانی به پشت دشمن کلیه نیروهای دو گردان عراقی کشته و مجروح و حدود دویست نفر از آنها که در حال فرار به سمت دشت زرباطیه بودند گرفتار کمین نیروهای ایران قرار گرفته و همگی آنها کشته شدن و عملیات والفجر سه با یازده شبانه روز نبرد با موفقیت کامل نیروهای ایران به پایان رسید و تمامی منطقه عمومی مهران بخصوص جادهای مهران دهلران و مهران به صالح آباد از دید تیر دشمن خارج و ارتباط بین جبهه غرب و جنوب بر قرار شد و شهر زرباطیه و بدره عراق در دید و تیر مستقیم نیروهای ایران قرار گرفت دو روز از پایان عملیات گذشته بود که مطلع شدیم سرگرد جاسم محمود بر اثر خونریزی این افسر متعصب بعثی اجازه نداده بود تا خون ایرانی به او تزریقی کنند در بیمارستان شهر ایلام به درک واصل شد،،،،،،انشاالله تا قسمتی دیگر والسلام محمدعلی شاکری