چرا اجتهاد میکنید؟
اونجایی که مذمت شده، کجا بوده و در چه صورتی بوده همه باید بررسی شوند و براساس همین بررسی ها بوده که فقهای عزیز مطلق موسیقی را رد نکرده اند و آنها را دسته بندی کرده اند، در موسیقی حلال و حرام و در موسیقی حرام هم به مطرب و غنا و آواز زن و.... اشاره کرده اند...
لذا شما هم نمی توانید روایتی بیاورید که مطلق موسیقی را حرام اعلام کرده باشند؛ کما اینکه بسیاری از حکمای قدیم که هم فقیه بوده اند و هم عارف و هم فیلسوف خودشان موسیقی دان هم بوده اند...
اینکه جمود داشته باشیم به هیچ وجه جایز نیست..
همین تلاوت قرآنی که خوانده میشود، طبق دستگاههای موسیقی است، از نظر حضرتعالی حرام هستند؟!
کمی مطالعه کنید، خودتان را در حصار اطلاعات غلط و استنباطهای شخصی قرار ندهید.
همین نبض و تنفس شما و حتی راه رفتن شما براساس موسیقی است... ریتم داره و ریتم آن 2/4 هستش
روایات هم اینگونه نیست که یه حدیثی آمده و از ازل تا ابد را حکم داده، نه گاهی روایت اطلاقشان در همان زمان و مکانی بوده که صادر شده و برای موارد مشابه میتوان از آن استفاده حکمی کرد و الا بخواهید به ظواهر روایت بدون در نظر گرفتن شرایط کلی آن حکم دهید که بلانسبت شما، خوارج هم همین کارو میکردند دیگه...
شما در رابطه با همین روایت تحقیق کنید:
«الجار ثم الدار...» ببنید در کجاها و توسط کدام یک از معصومین علیهم السلام استفاده شده و تفاوت آنها را هم با هم مقایسه کنید تا متوجه عرایضم بشوید.
چرا اجتهاد میکنید؟
اونجایی که مذمت شده، کجا بوده و در چه صورتی بوده همه باید بررسی شوند و براساس همین بررسی ها بوده که فقهای عزیز مطلق موسیقی را رد نکرده اند و آنها را دسته بندی کرده اند، در موسیقی حلال و حرام و در موسیقی حرام هم به مطرب و غنا و آواز زن و.... اشاره کرده اند...
لذا شما هم نمی توانید روایتی بیاورید که مطلق موسیقی را حرام اعلام کرده باشند؛ کما اینکه بسیاری از حکمای قدیم که هم فقیه بوده اند و هم عارف و هم فیلسوف خودشان موسیقی دان هم بوده اند...
اینکه جمود داشته باشیم به هیچ وجه جایز نیست..
همین تلاوت قرآنی که خوانده میشود، طبق دستگاههای موسیقی است، از نظر حضرتعالی حرام هستند؟!
کمی مطالعه کنید، خودتان را در حصار اطلاعات غلط و استنباطهای شخصی قرار ندهید.
همین نبض و تنفس شما و حتی راه رفتن شما براساس موسیقی است... ریتم داره و ریتم آن 2/4 هستش
روایات هم اینگونه نیست که یه حدیثی آمده و از ازل تا ابد را حکم داده، نه گاهی روایت اطلاقشان در همان زمان و مکانی بوده که صادر شده و برای موارد مشابه میتوان از آن استفاده حکمی کرد و الا بخواهید به ظواهر روایت بدون در نظر گرفتن شرایط کلی آن حکم دهید که بلانسبت شما، خوارج هم همین کارو میکردند دیگه...
شما در رابطه با همین روایت تحقیق کنید:
«الجار ثم الدار...» ببنید در کجاها و توسط کدام یک از معصومین علیهم السلام استفاده شده و تفاوت آنها را هم با هم مقایسه کنید تا متوجه عرایضم بشوید.
موفق باشید