فصل سوم فرجام کار

مـردی از مـوالـی که نامش صباح است سفیانی رامی گیرد و او را به نزد مهدی (ع ) می آورد و در حـالی که آن حضرت نماز عشاء را می خواند بشارت دستگیری سفیانی را به حضرت می دهد و امام نـیـزنماز را زودتر پایان برده و خارج می شود, سفیانی در حالی که عمامه اش را برگردنش بسته و مـی کـشنداو را نزد امام می آورند و او رو به آن حضرت کرده عرض می کند: ای عموزاده ((66)) بر من منت بگذارو حیاتی دوباره به من کرم فرما, من نیز شمشیری خواهم بود برای تو و با دشمنانت جهاد خواهم کردو مهدی در میان یارانش نشسته در حالی که ازعذراء باحیاتر است . 
سـپـس می فرماید: او را رها کنید, یاران مهدی به حضرتش عرض می کنند: ای فرزند رسول خدا, آیابه او زندگی دوباره کرم می کنی در حالی که اوفرزندان رسول خدا را به شهادت رسانده است , مارا تحمل زنده دیدن او نیست . 
پـس امام زمان (ع ) می فرماید: خودتان می دانید, با اوهر چه می خواهید انجام دهید و این در حالی است که امام سفیانی را رها کرده و او نیز گریخته است پس صباح با جماعتی به سوی او می روند و او را درکـنار سدره می یابند و صباح او را به زمین زده ذبحش می کند و سرش را نزد امام می آورد, وقـتـی شـیعیان حضرت سر دشمن بقیة اللّه را می بینندفریاد به [اللّه اکبر, لا اله الا اللّه , الحمد للّه ] بلند کرده شکر الهی را بجا می آورند و سپس امام (ع ) دستورمی دهد تا بدن او را دفن کنند. 
خـود نـاظـریـد کـه رحمت واسعه بقیة اللهی چگونه همه چیز و همه کس را شامل است و چگونه تـقـاضـای دشـمـن خـودرا مـی پذیرد و رهایش می سازد و این در حالی است که اوعداوتی چون ابـوسفیان و خباثتی چون معاویه و جنایاتی چون یزید در حق آن حضرت روا داشته است و با اینکه اصـحاب حضرت از زنده بودن او اظهار ناراحتی می کنند معذلک خوددستور قتل او را نمی دهد و امـر را بـه اصـحـاب واگـذار مـی کند وبعد از آنکه او را کشتند آنچه را که جد سفیانی با پاره تن رسـول خـدا(ص ) انـجـام داد و بدن پاره پاره او را برهنه بر خاک کربلاگذارد, در حق سفیانی روا نـمـی دارد و دسـتـور مـی دهـد تا بدن اورا دفن نمایند و بدین جهت همیشه این زمزمه دوستان اوست که : دوستان را کجا کنی محروم ----- تو که با دشمنان نظر داری شاید این سخن به میان آید که انتقام از دشمنان خدا که یکی ازماموریتهای آن حضرت است به چه معنی خواهد بود؟ بنابراین با کلامی پیرامون انتقام در زمان ظهور آن حضرت این نوشتار را به پایان می بریم تا مرهمی باشد بر دل دوستان وزخمی بر جگر دشمنان . 
فصل سوم فرجام کار فرجام کفر و نفاق از ابـتـدای خلقت و از زمان فرزندان حضرت آدم (ع )شیطان و حزب او در اکثریت و خط انبیاء در اقلیت بوده است ,بنابراین بدیهی است که جنایتکاران آنچه در توان داشته باشنددر کوبیدن و نابود سـاخـتن راه حق به کار زده و در طول تاریخ خونها ریخته و ظلمها نموده اند و همیشه صبر رویه مـؤمـنـان بـوده و هست و این تنها تاکتیک آنها در حفظ این خط سبز بوده که توانسته اند در طول تـاریـخ از هـمـه جـریـانات با وجود تمام دشمنها و دشمنیها سرافراز بیرون آیند و به همین خاطر صبرانبیاء و اولیاء اسطوره تاریخ گردیده و بر تارک افتخارات انسانی می درخشد و همچون چراغی روشنی بخش کوره راههاست . 
از آنجا که جزای محسنان و نیکوکاران در آخرت تدارک گردیده و این دنیا گنجایش ثواب آنها را نـدارد عـقـوبـت ظـالـمـان نـیـز چـنـیـن است , اما خداوند وعده فرموده که در دنیا نیز قلبهای شـکـسـته مؤمنان را شفا دهد و دلهای سوزانشان را مرهم نهد و از این روست که اعتقاد به منجی جهانی و مصلح کل در تمام ملل وادیان دیده می شود و همگان بشارت ظهور مردی را می دهندکه زمین را تطهیر می کند و دوران سیاه و ننگبار ظالمان راخاتمه می بخشد, و این امید است که چون قـنـدیـلـی در میان سینه مؤمنان آویزان و خیره به نورش ظلمت شب را پشت سرمی گذارند و با حـرارتـش سـردی دسـتان ظلم و بیداد را تحمل می کنند, و آن هنگام که بزرگترین پیامبر الهی رسـول اکـرم (ص )بـر بـلـندای منبر تبلیغ قدم نهاد و بزرگترین رسالت رسولان راابلاغ فرمود و چشمان طمع خیز را به تیر یاس هدف گرفت وسروش [فهذا علی مولاه ] سر داد, جانهای سوخته انتظار را روح دمید و دلهای مدهوش یار را بی قرار کرد و چشمان دوخته به راه را برق نگاه بخشید و حقانیت راه خود را به حق جویان چنین اثبات نمود که : الا ان خـاتـم الائمـة مـنـا الـقـائم الـمـهـدی (ع ), الا انـه ظـاهـر عـلی الدین کله , الا انه المنتقم من الظالمین . 
((67)) بدرستی که آخرین امام از ما مهدی قائم است , آگاه باشید او دین خدا را ظاهر می کند و از ظالمان انتقام می کشد. 
یعنی ای منتظران طول تاریخ و ای چشم براهان مصلح ,آنکه را هزاران سال دیده به راهش دارید و آنـکـه کـلمه توحید راظاهر می کند و آنکه انتقام شما را می ستاند و آنکه پیغمبران مژده آمدنش را داده انـد و شـمـا بـر راهش نشسته اید او آخرین پرچمدار نهضتی است که شما را به آن می خوانم و آخرین امامی است که علی (ع ) اولین آنهاست . 
آن حضرت با این بشارت نه تنها حقانیت راه خویش را بیان می کند بلکه منتظران جهان را به دامن اسـلام مـی کـشـد ودلـسوخته گان زمان را که چشم به راه منتقم می سوزند نویدنزدیکی ظهور می بخشد و فرا رسیدن روز انتقام را مژده می دهد و چنین می فرماید: الا انه قاتل کل قبیلة من اهل الشرک , الا انه مدرک بکل ثار من اولیاء اللّه . 
((68)) آگـاه بـاشـیـد کـه او تمام قبایل و گروه های شرک راخواهد کشت و انتقام خون دوستان خدا را خواهدگرفت . 
و الـبـته از این سخنان می توان دریافت که آن حضرت شعله مرگ به جان که می افروزد و به شرار قهر که را می سوزدهمانگونه که در دعای ندبه نیز منتظرانش این چنین او رامی خوانند: ایـن الـمـعـد لقطع دابر الظلمة .. . 
این المرتجی لازالة الجور والعدوان , این قاصم شوکة المعتدین , ایـن هـادم ابـنیة الشرک والنفاق , این مبید اهل الفسوق والعصیان والطغیان , این حاصد فروع الغی والـشـقـاق ,ایـن طـامس آثار الزیغ والاهواء, این قاطع حبائل الکذب والافتراء, این مبید اهل العتاة والمردة , این مستاصل اهل العناد والتضلیل والالحاد. ((69)) کجاست آنکه آماده شده برای شکستن پشت ظالمان . 
. . 
و کجاست آنکه امید است که جور ودشمنی را براندازد, و کجاست شکننده شوکت سرکشان , و کجاست ویرانگر کاخ شرک و دوروئی , و کـجـاسـت آنکه ریشه اهل فسق و گناه و سرکشی رامی کند و شاخه های گمراهی و شقاوت را قطع می کند و آثار کجیها را از بین می برد و ریسمانهای دروغ و بهتان را قطع می کند و ریشه اهل طغیان وعناد و الحاد را از جای می کند. 
وجود مقدس حضرت بقیة اللّه ارواحنا فداه با ظالمان وطاغیان سرسازش ندارند و اسباب گمراهی و ضـلالـت را نـیـز ازبین می برند و بنیان دوروئی و نفاق را خراب می سازند و هرکس که در برابر اقدامات مصلحانه اش بایستد هلاک می کند تا بااز بین رفتن مفسدان جامعه بقیه مردم به صلاح و فلاح برسند. 
حضرت امام محمد باقر(ع ) می فرمایند: اذا قـام الـمـهـدی سـار الـی الـکـوفـة فـیـخرج منها بضعة عشر الف نفس یدعون البتریة , علیهم السلاح ,فیقولون له : ارجع من حیث جئت ما لنا فی بنی فاطمة من حاجة , فیضع السیف فیهم حتی یاتی علی آخرهم ثم یدخل الکوفة فیقتل فیها کل منافق مرتاب ویهدم قصورها ویقتل مقاتلیها حتی یرضی اللّه عزوجل . 
((70)) آنـگـاه کـه قـائم مـا قیام می کند به سوی کوفه حرکت خواهد کرد پس از کوفه ده هزار نفر مسلح خارج می شوند که از فرقه بتریه هستند و به او می گویند:از همان جا که آمده ای باز گرد که ما را بـه فـرزندان فاطمه حاجتی نیست , در این هنگام شمشیر بر آنهامی کشد تا آنکه تمام آنها را هلاک مـی سـازد سـپـس داخـل کـوفه می گردد و هر منافق مرتابی را می کشد وکاخهای آنها را خراب می سازد و هر که با آن حضرت بجنگد هلاک خواهد فرمود تا آنکه خداوند عزوجل خشنود گردد. 
و از این روایت و نظائر آن مخالفان حضرتش به خوبی شناسائی می شوند که عمدة منافقانی هستند کـه تـظـاهـر بـه اسلام کرده اما در باطن با حقیقت اسلام مخالفند و بلکه خودصاحب ادعا بوده و حاجتی نیز به آن حضرت نمی بینند. 
انتقام خون شهیدان همان طور که اشاره کردیم یکی دیگر از هدفهای آن حضرت گرفتن انتقام خون اولیاء خداست که در خطبه غدیر ازپیامبر اکرم (ص ) نقل شد که حضرت فرمودند: الا انه مدرک بکل ثار من اولیاء اللّه . 
آگاه باشید مهدی خون تمام دوستان خدا را که انتقام گرفته نشده است تقاص می کند. 
و باز در فقره ای از دعای ندبه او را چنین یاد می کنیم : این الطالب بذحول الانبیاء وابناء الانبیاء, این الطالب بدم المقتول بکربلاء. ((71)) کـجاست آنکه خون انبیاء و فرزندان انبیاء را انتقام می گیرد, کجاست آنکه خون کشته در کربلا را انتقام می کشد. 
و روایـات زیـادی از ائمـه هدی (ع ) به ما رسیده است مبنی بر انتقام کشیدن آن حضرت از قاتلان جـدش ابـا عـبـداللّه (ع ) و هرآنکه به عمل آنها راضی است و اینجا به قسمتی از زیارت عاشورای ابا عبداللّه الحسین (ع ) اشاره می کنیم که می فرماید: فاسئل اللّه . 

ان یرزقنی طلب ثارک مع امام منصورمن اهل بیت محمد صلی اللّه علیه وآله . 
((72)) پس می خواهم از خداوند . 

اینکه روزی من گرداندخونخواهی تو را در حالی که همراه امام یاری شده از آل محمد(ص ) باشم . 
و حضرت امام صادق (ع ) در ذیل آیه شریفه (ومن قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانافلایسرف فی القتل ). ((73)) و هر کس که کشته شود ما برای ولی او سلطنت قراردادیم پس اسراف و زیاده روی در قتل نیست . 
می فرمایند: ذلـک قـائم آل مـحـمـد(ص ), یـخـرج فـیـقـتل بدم الحسین بن علی (ع ) فلو قتل اهل الارض لم یکن مسرفا. 
ثم قال : یقتل واللّه ذراری قتلة الحسین (ع ) بفعال آبائها. ((74)) ایـن آیـه بـرای قـائم آل مـحـمـد اسـت کـه چـون خـارج شود به خونخواهی حسین بن علی (ع ) برمی خیزدپس اگر تمام اهل زمین را بکشد زیاده روی نکرده است . 
سپس فرمود: بخدا سوگند, فرزندان قاتلان حسین (ع ) را خواهد کشت به خاطر عمل پدرهایشان . 
و در بعضی روایات راز کشته شدن فرزندان به خاطرعملکرد پدران را رضایت آنان بر چنین جنایت بزرگی عنوان فرموده اند. 
حضرت امام رضا علیه آلاف التحیة والثناء می فرمایند: . 

ذراری قـتلة الحسین (ع ) یرضون بفعال آبائهم ویفتخرون بها ومن رضی شیئا کان کمن اتاه , ولو ان رجـلا قـتل بالمشرق فرضی بقتله رجل فی المغرب لکان الراضی عند اللّه عزوجل شریک القاتل وانمایقتلهم القائم (ع ) اذا خرج لرضاهم بفعال آبائهم . ((75)) . 

فرزندان قاتلین امام حسین (ع ) از کرده پدران خود خشنودند و به آن افتخار می کنند و هر کس به چیزی راضی شود مانند کسی است که آن را انجام داده است و از این جهت اگر مردی در مشرق زمـیـن کـشـته شود و در مغرب زمین دیگری بر آن قتل راضی باشد نزد خداوند شریک قاتل است وحضرت قائم (ع ) فرزندان آنها را هنگام ظهورش می کشد به خاطر رضایتشان از عملکرد پدران . 
در آن زمان بسیاری از افراد به گناهانی عقوبت می شوندکه هرگز آن را انجام نداده اند و صرفا به خاطر رضایت بر آن عمل و یا افتخار به عامل آن جنایت , مؤاخذه خواهند شد. 
دزدان خدا و نـیـز یـکـی دیـگر از حرکتهای زیبای امام عصر ارواحنا فداه در قیام مصلحانه اش معرفی و رسوا نـمـودن خـائنـان به بیت المال و اجراء حد بر آنهاست که این نیز نقطه عطفی در این حرکت الهی است . 
آن حضرت افرادی را که با چهره تقدس اموال فقرا و مساکین وسائر شئون مردم را چپاول می کنند معرفی و رسوا نموده و حدبر آنها جاری می سازد, نمونه ای از این برخورد را حضرت امام صادق (ع ) بیان می فرمایند: اما ان قائمنا(ع ) لو قد قام لاخذ بنی شیبة وقطع ایدیهم وطاف بهم وقال : هؤلاء سراق اللّه . 
((76)) آگـاه بـاشـید هر گاه قائم ما قیام کند بنی شیبه رادستگیر کرده و دستان آنها را قطع می کند و آنان رادر بین مردم گردانده و می فرماید: اینها دزدان خداهستند. 
ایـن حرکت حضرت صرفا برای اجراء حد بر یک دزدنیست و بلکه انگیزه دیگری نیز در آن به چشم می خورد و آن معرفی افرادی است که در طول تاریخ اسلام و بلکه قبل از آن به عنوان کلیدداری و خـدمـت بـه کـعـبـه و خانه خدا هدایا ونذورات و موقوفات کعبه و بلکه اموال زائران خانه خدا را باعناوینی به ظاهر خوب جمع نموده و صرف خواسته های خود می کنند و از این جهت امام (ع ) نیز آنان را با عنوان دزدان خدا معرفی می فرماید. 
سرانجام ناصبیان و بـاز از مـهـمترین و قاطعانه ترین اقدامات حضرت بقیة اللّه ارواحنا فداه برخورد شدید با دشمنان ولایـت اسـت بـلکه در این موارد می توان سختترین عملکردها و شدیدترین واکنشها را درحکومت جـهـانـی آن حـضـرت مـشـاهده نمود, آن امامی که درتمام موارد رافتش بیشتر جلوه می کرد و رحمتش بر غضبش سبقت می جست گوئی اینان آن قدر بی ارزشند که حتی درمعنای شی ء بودن نـیـز نـمـی گنجند تا [وسعت رحمته کل شی ء]آنان را دربرگیرد و چنان دست بر قبضه شمشیر مـی کـنـد که گوئی قهر الهی به جوش آمده و هیچ چیز را یارای مقابله اش نیست واو در این باب هیچ عذری را نمی پذیرد و هیچ بهانه ای را قبول نمی کند مگر آنکه از جرگه دشمنان خارج شوند و به زمره دوستان درآیند. 
حضرت امام محمد باقر(ع ) می فرمایند: اذا قـام الـقـائم عـرض الایـمـان عـلی کل ناصب , فان دخل فیه بحقیقة والا ضرب عنقه او یؤدی الـجـزیـة کـمـا یـؤدیـهـا الـیـوم اهـل الذمة ویشد علی وسطه الهمیان ویخرجهم من الامصار الی السواد. ((77)) آنـگـاه کـه قـائم (ع ) قـیـام می نماید ایمان را بر ناصبیان عرضه می کند پس اگر حقیقتا ایمان در قـلـبـهـایـشـان داخـل شد - که خوب - و الا گردن آنها را خواهدزد یا آنکه جریمه سالیانه بر آنها می بندد همانگونه که الان غیر مسلمانها می پردازند و بر کمرش همیان می بندد و از شهرها او را به سوی بیابانها اخراج می نماید. 
حـکومت امام زمان ارواحنا فداه حکومت ولایت است و غیر اهل ولاء در آن حکومت محل و منزلتی نـدارد و از این حدیث نیزاین نکته به خوبی روشن می شود که آن حضرت بر ناصبیان که دشمنی و عـداوت بـا اهـل بـیـت و شـیعیانشان را جزءضروری ترین احکام دین می دانند و نعوذ باللّه به ائمه هـدی (ع )اهـانت و جسارت می کنند, ایمان حقیقی را عرضه می دارد که منظور از ایمان در لسان ائمـه مـعـصـومـیـن (ع ) هـمـان اسلام کامل است که در غدیر خم و بلکه از ابتدای رسالت پیامبر اکرم (ص )آن را تبلیغ فرمود و بعد از جریان غدیرخم و معرفی امیرمؤمنان و ائمه هدی (ع ) خداوند این آیه شریفه را نازل فرمود: (الیوم اءکملت لکم دینکم واءتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الا سلا م دینا). ((78)) امروز (روز غدیر خم ) دینتان را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و از اسلام به عنوان دین شماراضی شدم . 
امـا با این وجود روایتی از حضرت امام صادق (ع ) رسیده است که به عرضه ولایت توسط امام زمان ارواحنا فداه تصریح می فرماید و آن در ذیل این آیه شریفه وارد شده است : (وعباد الرحمن الذین یمشون علی الا رض هونا -الی قوله تعالی - حسنت مستقرا ومقاما). ((79)) عـبـاد الرحمان آن کسانی هستند که بر روی زمین سرافکنده راه می روند - تا آنجای کلام الهی - نیکوجایگاه و مقامی است آنجا. 
حضرت امام صادق فرمودند: هـم الاوصـیـاء یـمـشـون عـلـی الارض هـونـا فـاذا قام القائم (ع ) عرضوا کل ناصب علیه , فان اقر بالاسلام وهی الولایة والا ضربت عنقه او اقر بالجزیة فاداهاکما یؤدی اهل الذمة .

Share