پیشوای نهم

امام جواد علیه السلام

پیشوای نهم
صدوق می فرماید: «سُمِّیَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الثَّانِی التَّقِیَّ لِأَنَّهُ اتَّقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَقَاهُ شَرَّ الْمَأْمُونِ لَمَّا دَخَلَ عَلَیْهِ بِاللَّیْلِ سَکْرَانَ فَضَرَبَهُ بِسَیْفِهِ حَتَّى ظَنَّ أَنَّهُ قَدْ قَتَلَهُ فَوَقَاهُ اللَّهُ شَرَّهُ؛ (1) حضرت محمد بن علی علیه السلام را تقی خواندند؛ زیرا نسبت به حقّ عزّ  و جلّ تقوی اختیار نمود، پس خداوند نیز شرّ مأمون را از او برطرف کرد، و آن هنگامی بود که مأمون شب، در حالی که مست بود بر آن حضرت وارد شد و با شمشیر ضربتی به جنابش زد تا اطمینان پیدا کرد آن حضرت را کشته است؛ ولی خدا آن حضرت را از آن ضربت محفوظ داشت.»
مشهورترین لقب آن گرامی «جواد» است که نشانگر خصلت سخاوت در وجود آن حضرت می باشد. (2) آن رهبر فرزانه را به خاطر  جود و عطای فراوانش به این نام خوانده اند که برگرفته از نامهای زیبای پروردگار متعال است. نام جواد یادآور جود و احسان پروردگار متعال است کن در وجود مقدس حضرت امام محمد تقی علیه السلام تجسم یافته و کرامت و احسان پدران بزگوارش را در اذهان زنده می کند.
در پرتو جود جواد علیه السلام
«محمد بن حدید کوفی» در این مورد می گوید: «به همراه عده ای از شیعیان برای زیارت و انجام مناسک حج به مکه رفتیم. هنگام برگشت راهزنان به ما حمله کرده و تمام دارایی هایمان را به غارت بردند. به زحمت خود را به مدینه رسانده و به منزل امام نهم علیه السلام رفتیم. وقتی به محضر ایشان مشرف شدم، بدون اینکه سخن و یا گزارشی از سفر و حوادث آن به زبان بیاورم، فرمود: ای علی بن حدید! راهزنان در منطقه عَرْج به شما حمله کرده و تمام هستی تان را به یغما بردند و شما سیزده نفر بودید. آنگاه امام علیه السلام ما را یک به یک با نام خود و پدرانمان نام برد. گفتم: سرورم! به خدا قسم همین طور است که شما اشاره کردید.
سپس امام علیه السلام به خادمش دستور داد به ما لباسهایی عطا کنند و مبالغ زیادی دینار بیاورند و تأکید فرمودند: اینها را میان خود و یاران تقسیم کن! که به مقدار آن چیزی است که از شما به غارت رفته علی بن حدید بعد از نقل این همه لطف و احسان امام علیه السلام می گوید: من آن مبالغ اهدایی را میان دوستان و همسفرانم تقسیم کردم و همان طور که امام فرموده بود، دقیقاً به اندازه داراییهایمان بود که قبل از حمله راهزنان داشتیم.» (3)

------------------------------
پی نوشت :
 1) بحار الانوار، ج 50، ص 16.
2) بحار الانوار، ج 99، ص 248.
3) الخرائج، ج 2، ص 668؛‌ موسوعة الامام الجواد علیه السلام، ج 1، ص 285.

Share