شخصیت و مصائب حضرت زهرا سلام الله علیها

حجت الاسلام و المسلمین انصاریان
حجت الاسلام انصاریان

بسم الله الرحمن الرحیم 
وجود مبارک رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: اگر دریاها مرکب بشود، درختان قلم بشوند، جن و انس بنویسند با این قلمها و کمک گرفتن از این مرکب ها، مرکب ها تمام می شوند عمر نویسندگان هم با این گستردگی تعدادشان تمام می شود ولی ارزشهای وجود علی ابن ابی طالب تمام نمی شود از وجود مبارک امام باقر علیه السلام کتابهای معتبر نقل می کنند که حضرت باقر العلوم فرمودند: اگر از زمان آدم تا زمان پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تمام پاکان عالم از انبیاء و مادون انبیاء تک تک برای ازدواج با صدیقه کبری می آمدند پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به تمام آنها جواب رد می داد و دلیل هم میآورد برایشان که احدی از شما در ارزش ها هم وزن و هم کفو زهرا علیها السلام نیستید اگر من زهرا را به شما شوهر بدهم شما همسر مادون او خواهید بود اما وقتی امیرالمؤمنین آمد برای ازدواج در جا به او فرمود عقد تو و زهرا را در عرش خدا  خوانده یعنی زهرای من هم کفو توست و هم وزن توست، یعنی اگر هم دریاها مرکب بشود، همۀ درختان قلم بشوند همۀ جن و انس نویسنده بشوند  فضائل و ارزش های زهرا علیها السلام را بخواهند بنویسند مرکب ها تمام می شوند و نویسندگان هم عمرشان به پایان می رسد و فاطمه علیها السلام ناشناخته می ماند چه تعبیر  ویژه ای در تأویل آیات سورۀ الرحمن از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده از ائمه نقل شده دربارۀ این زن و شوهر، اصل تعبیر از پروردگار است تأویل تعبیر از ائمه طاهرین و پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ‘ است مرج البحرین یلتقیان: دو دریا کنار هم هستند، (بینهما برزخ لا یبغیان:) که بین این دو دریا یک حفاظی است که با تمام امنیت این دو دریا را حفاظت می کند و این دو دریا با همۀ دریاها فرق می کنند: (یخرج بینهما اللؤلؤ و المرجان) محصول این دو دریا لؤلؤ و مرجان است ائمه ما در تأویل این آیات [که قرآن دارای تأویل است] در سورۀ مبارکۀ آل عمران آیۀ77 است که می فرماید: (و ما یعلم تأویله الا الله والراسخون فی العلم) تأویل آیات فقط کار راسخون در علم است و راسخون در علم هم ائمه طاهرینند آنها هستند که علم ثابت دارند.
شگفتی های خلقت
و با پیشرفت هر علمی علم ثابت آنها تغییر نمی کند ائمه می فرمایند: دریایی که در این آیه است بحرین( دو دریا) یک دریا فاطمۀ اطهر علیها السلام است، یک دریا امیرالمؤمنین علیه السلام است، مرج بحرین، چرا حالا این زن و شوهر را به آسمانها مثل نزد، به زمین مثل نزد، به یک باغ مثل نزد، علتش این است که وجود مبارک حضرت زین العابدین علیه السلام می فرمایند: یا من فی البحار عجائبه: خدایا شگفتی های خلقت تو در دریاهاست نه در ستارها و کهکشان ها و سحابی ها و زمین ها و دشت ها و کوهها اینها در مقابل دریاها شگفتی ندارند، دریای وجود صدیقۀ مرضیه، دریای وجود امیرالمؤمنین علیه السلام شگفتی های غیر قابل شمارش دارد که پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: دریاها مرکب بشوند، درختان قلم، جن و انس نویسنده نمی توانند به شماره در بیاورند این مطلب خیلی برای ما روشن نیست، یعنی چی؟ باید متوسل شد به یک روایت بسیار مهم که هم اهل تسنن در کتاب کنز العمال نقل کردند و هم مرحوم کلینی در جلد دوم اصول کافی در باب فضل قرآن، آنچه در اهل تسنن نقل شده در کتابهایشان با آنچه در کافی شریف نقل شده یکی است یعنی یک روایت متفق علیه است متن روایت نشان می دهد که از وجود مبارک پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اسلام صادر شده جالب این است که اهل تسنن متن روایت را از امیر المؤمنین نقل می کنند می گویند قال علی علیه السلام، شیعه متن این روایت را از مقداد ابن اسود نقل می کنند، یک بخش اندک این روایت این است که پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: قرآن لا تحصی عجائبه، شگفتی های قرآن قابل شمردن نیست علامۀ مجلسی می فرماید: (چهار صد سال پیش) که من در زمان خودم در حدود بیست هزار نوع تفسیر شناسایی کردم مال بیست هزار مؤلف، از زمان مجلسی تا الان من عدد تفاسیر نوشته شده را نمیدانم چند تاست ولی در روزگار گذشته علمای اهل سنت، دانشمندان اسلامی، علمای شیعه تفسیرهای بسیار عالی نوشتند تمامشان هم مطلب جدید دارند یعنی رو نویسی از یکدیگر نیست، در شهر قم من محضر مبارک وجود مبارک علامۀ طباطبایی صاحب المیزان را درک کرده بودم،  یک کسی به علامۀ طباطبایی گفت: حضرت عالی با مفسرین قبل از خودتان از سنی و شیعه به کجای قرآن رسیدید؟ این فیلسوف و عارف و فقیه و مجهز به معارف الهی و فکر قوی [که مرحوم شهید مطهری می فرموند: صد سال دیگر ایشان شناخته می شود] فرمودند: از زمان امیرالمؤمنین(علیه السلام) که ابن عباس تفسیر را انتقال داده تا زمان ما مجموع مفسرین اسلامی اگر همۀ تفسیرهایشان را زیر بغلشان بگذارند از تفسیرهای هفتاد جلدی و هشتاد جلدی که موجود است و چاپ نشده تا تفسیرهای یک جلدی همه بیایند جمع بشویم. تفسیرهایمان را هم بیاوریم من به طور یقین اعلام می کنم که ما مجموع مفسرین شیعه و سنی تا لب دریا آمدیم هنوز داخل نرفتیم نمی دانیم چه خبر است تا روز قیامت هم نمی دانیم چقدر تفسیر نوشته می شود ولی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که قیامت اولین و آخرین که می آیند خدا قرآن را که وارد محشر می کند: (یأتی القرآن یوم القیامه بکرا): اولین و آخرین می بینند قرآن هنوز دست نخورده است هیچی از آن را کشف نکردند این روایت که در کنز العمال و کافی نقل شده در ذهنتان باشد،
هم کفو حضرت زهرا سلام الله علیها
روایت پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمود: ارزشهای وجود علی علیه السلام شمرده نمی شود هم باشد روایت امام باقر علیه السلام هم که فرمود در اولین و آخرین زهرا علیها السلام هم کفو نداشته علی فقط هم کفو اوست در ذهنتان باشد، حالا من خدمت شما عزیزان عرض می کنم طبق نگاه فلاسفه الهی، حکمای الهی هر چیزی در این عالم چهار وجود دارد، چهار مرتبه هستی دارد، مثلا نور از هستی چهار مرتبه دارد، یک: مرتبۀ لفظی: نون، واو، را، (لفظ) نور، چه آثاری بر این وجود نوری بار است؟ هیچی، تنها اثری که دارد در زبان ما وقتی نور به کار گرفته می شود مستمع توجه اش به یک شی روشن جلب می شود همین، والا اگر ما بیائیم در یک سالنی که هیچ روشنایی وجود ندارد تراکم هم زیاد است در ظلمت، میلیونها بار هم بگوئیم نور هیچ روشنایی دیده نمی شود این می شود مرحلۀ لفظی نور، مرتبۀ دوم مرتبۀ کتبی است که ما خود کار را بر میداریم روی کاغذ می نویسیم نور هیچ اثری بر این کلمه بار نیست الا اینکه یک خوانندهای بیاید کاغذ را ببیند و بگوید اینجا نوشته شده نور، آن مرتبۀ کتبی را در هر تاریکی ببریم به درد نمی خورد تاریکی، تاریکی است این نور نمی تواند کاری بکند برای قرائت خوب است، نور نور، حالا یک بار بنویسیم دوبار بنویسیم، ده بار بنویسیم یک مرتبۀ وجود نور و هستی نور مرتبۀ ذهنی است که تنها اثری که دارد تفکیک ذهنی این نور در ذهنمان از آب است، از آتش است  یعنی ما به ذهنمان که مراجعه می کنیم از نور همین روشنایی را درک می کنیم ولی اصلا در ذهن ما وجود ذهنی نور آثاری بر آن بار نیست پس در مرتبۀ لفظی، در مرتبۀ کتبی، در مرتبۀ ذهنی آثاری بر نور بار نیست میماند مرحلۀ چهارم هستی نور که مرحلۀ عینی است یعنی مرحلۀ وجود خارجی، وجود خارج از لفظ، خارج از نوشته، خارج از ذهن که وقتی میآید تاریکی را فراری می دهد وقتی وصل به بلندگو می شود صدا را پخش می کند، وقتی وصل به تهویۀ مطبوع می شود هو را خنک می کند، گرم می کند وقتی وصل به غذا می شود غذا را میپزد تمام آثار مربوط به نور مربوط به مرحلۀ عینی و وجود خارجیاش است قرآن مجید طبق آیات  خودش و طبق روایات چهار مرحله دارد یک مرحلۀ لفظی  دارد که که من الان برایتان قرائت می کنم:{لَوْ أَنْزَلْنَا هذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خَاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ}، خوب شما شنیدید در مرتبۀ اثر شنیدن بود و اثر گفتار: صدا:{ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسَانِ وَ إِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَى} این مرحلۀ لفظ است، یک وقت هم قلم را خوشنویس برمی دارد با خط نسخ سورۀ مبارکه واقعه را می نویسد، سورۀ مبارکۀ بقره را می نویسید، سورۀ مبارکۀ الانسان را می نویسید می آورد هدیه می کند می گوید این را به دیوار بزنید خوب است قرآن است یا همه اش را می نویسند چاپ می کنند می گویند در خانه هایتان باشد این مرتبۀ کتبی قرآن است مرتبۀ ذهنی اش همانی است که در حفظ قاریان و حافظان است می ماند مرتبۀ عینی و وجود خارجی اش که تمام آثار از او ظهور می کند از دنیا تا اعماق ابدیت این مرتبۀ چهارم عینی اش جایی است که تمام قرآن مجید در آنجا تحقق ایمانی اعتقادی و اخلاقی و عملی پیدا کرده، عینیت به خود گرفته امیرالمؤمنین می فرماید: قرآن عینی که غیر از قرآن کتبی و لفظی و ذهنی است من هستم علی کفو زهراست، زهرا علیها السلام کل قرآن است، علی کل قرآن است پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: شگفتی های قرآن غیر قابل شمارش است پس دریاها مرکب، درختان قلم، جن و انس نویسنده شگفتی های وجود زهرا را نمی توانند شمارش کنند کجا رفتیم؟ به خدا هیچ جا نرفتیم، به خدا قسم هیچ جا نرفتیم، خدای را نتوان دید جزء به چشم رسول اگر می خواهی خدا بین شویی باید از چشم پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خدا را ببینی، چون او تمام هویت خدا پیشش حاضر است بتول را نتوان دید جزء به چشم رسول، زهرا را کسی می خواهد بشناسد باید چشم پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم)‘ را وام بگیرد، چشم پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم)‘ هم وام گرفتنی نیست چون نور چشم پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم)‘ نوری است که به هرکسی وام بدهند حتی به آسمانها پشت همۀ آسمانها را می شکند کجا رفتیم؟ جایی نرفتیم سر جایمان هستیم ما چه می دانیم زهرا علیها السلام کیست؟ امام صادق علیه السلام می فرماید: {إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ}: کی می داند شب قدر کی است؟ شب نوزدهم است قسم بخور شب نوزدهم است، شب بیست و یکم است، دلیل بیاور شب بیست و یکم است، شب بیست و سوم است دلیل بیاور شب بیست سوم است، قدر یک شب است که گم است، احدی نمی داند امام صادق علیه السلام می فرماید: (لیلة القدر ما اهل بیت فاطمه علیها السلام است گم است، کیست؟ بگوئید نمی دانیم، از یک دانشمند چند خط شعر بخوانم نه از آدمهای معمولی شعر نمی شود خواند آدمهای معمولی اصلا راه به این حریم ندارند شما دو هزار قصیده در مدح زهرا علیها السلام برای من بیاور من هم یک کمی درس خواندم خودم هم دیوان شعر نهصد صفحه ای دارم می گویم اینها لفظ روی کاغذ است بگذار کنار، اما حالا یک دانشمند محقق اهل دل اهل حال بتواند نوک قلمی ضعیف تو مرکب ذهنش بزند بیاورد روی کاغذ یک خورده می شود قبول کرد: فخر زنان (یعنی تمام زنان دنیا تنها می توانند به همه بگویند در عظمت ما زنان همین بس که از جنس ما زهرا علیها السلام ساخته شده: 
شروط دسترسی به قرآن
فخر زنان فاطمه اطهر علیها السلام است: فاطمۀ اطهر علیها السلام یعنی چه؟ قرآن را که شنیدید چی بود از روایت پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) علیه السلام طبق روایتی که سنی ها و شیعه ها دارند، پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: شگفتی های قرآن قابل شمردن نیست قرآن مجید می فرماید: دسترسی به من برای احدی امکان ندارد جزء کسی که از طهارت عقلی و قلبی و نفسی و اخلاقی و عملی برخوردار است:{لاَ یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ} {إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً}: زهرا علیها السلام طبق این آیه کل قرآن است چون به کل قرآن هم دسترسی پیدا کرد . فخر زنان فاطمه اطهر علیها السلام است (بارک الله حافظ) عقل دیوانه شد آن سلسلۀ مشکین کو: دل ز ما گوشه گرفت  (خیلی حرف است) پیک خدا را چه نکو دختری، سابقه در عالم نداشته که پدری به دخترش بگوید تو مادر منی، نه مادری که منو زائیده، نه، یعنی تو ریشۀ فعال منی، (اُم) یعنی ریشه، یعنی زهرا علیها السلام اگر تو نبودی تمام بساط من و خودم ابطر بودیم، قطع می شدیم، اگر تو نبودی چراغ قرآن من خاموش می شد، چراغ نبوت من خاموش می شد دین من خاموش می شد چون بعد از من کسی نبود که این دین را حفظ کند تو بودی که به علی علیه السلام شوهرت دادم که حسن و حسینی علیه السلام تا امام دوازدهمی بیاید نسل به نسل فرهنگ [تو و شوهرت و یازده تا فرزندات]، نبوت انبیاء و توحید و قرآن را حفظ کنند و اگر تو نبودی من، ابتر بودم، یعنی همه چی قطع می شد، ابتر یعنی قطع شدن: ام ابیها ؟ لقبت ز آن سبب: کز حسبت دخت پدر پرورت، گوهر یک دانۀ دریای وحی (نه دریای دنیا، دریای هستی): رحمت حق شافعۀ محشری به پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم)‘گفت: بابا قیامت کجا ببینمت؟ فرمود: عزیز دلم کنار کوثر: آنجا شما را ندیدم کجا ببینم؟ فرمود: سر راه بهشت و دوزخ بابا من آنجا  هستم، فاطمه علیها السلام جان خدا در قیامت کنار راه بهشت و جهنم این حق را به تو می دهد که هرکسی را که تو می خواهی از دوزخ ببری که جهنم نرود، ببر. رحمت حق شافعۀ محشری، (این را والله بالله به پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به خودش قسم ما تو کتابهایمان نتوانستیم بیاوریم این مطلب را ابن ابی الحدید سنی معتزلی در شرح نهج البلاغه نوشته که روز قیامت وقتی زهرا علیها السلام وارد محشر می شود خود پروردگار به اولین و آخرین می فرماید: چشم هایتان را فرو بپوشانید، نگاه نکنید یعنی نامحرم آمده؟ نه نه نامحرم نیامده از همه محرمتر به خدا آمده چرا نگاه نکنید؟ چون دیدۀ شما طاقت تماشای عظمت زهرای منو ندارد، این را ابن ابی الحدید به عنوان روایت از پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می کند، چشم که هیچ نیست، چشم که چیزی نیست دختر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عقلها را خیره کردی: یازده اختر که درخشش گرفت: مریم یک دانه ستاره داشت: عیسی، خوب ستارهای داشت، خوب ستارهای، اما زهرا علیها السلام یازده ستاره داشت یه ماه، یه خورشید، خورشیدش پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، ماهش علی بود، یازده تا ستاره اش ائمه بودند و نیروی جذب و انجذاب این خورشید و ماه و یازده ستاره فاطمه علیها السلام بود. اینها حرف دارد ولی با یک ساعت، سه ربع من لالم چیزی ندارم بگویم: یازده اختر که درخشش گرفت: در فلک دین همه را مادری، درخشش گرفت در فلک دین همه را مادری با توجه به روایاتی که شنیدید و مقدماتی که شنیدید با مطالبی که شنیدید حالا این بیت را ببینید به خدا درست است، والله درست است: آنچه که در متن کتاب وجود دارد نکته به نکته همۀ هستی را در تو خلاصه کردند.
زهد و صلاة، شرف و فضل را             هم رقم و هم قدم حیدری
آنچه تو را بیش ستایند                    باز بهتر و والاتر و بالاتری
مرز تو ملک تو مرز ملکوت خداست     کی به هوای فدک خیبری(تو و یک تکه زمین)
 تمام فریاد و نالۀ تو به خاطر علی بوده نه به خاطر یک تکه زمین، در راه علی به خانۀ وحی آخر تو شدی فدای قرآن، ملک تو مرز ملکوت خداست: کی به هوای فدک خیبری. این عظمت را دیدید، این بزرگی را دیدید این دریا را دیدید، این شگفتی ها را دیدید حالا عظمت گناه مجرمان روز بعد از مرگ پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را ببینید: ببینید به کی ظلم شده به چی ظلم شده و گناه این ظلم به خاطر طرفش زهرا علیها السلام که وجودش قرآن عینی بوده و شگفتی های وجودش قابل شمارش نبوده و به نگاه خدا دریای بی ساحل است به خاطر طرفی که ظلم شده گناه چقدر عظیم است شما کارهایی که کردید فکر می کنید خدا شما را می بخشد اگر ببخشد که خدا ظلم کرده، مسعودی متوفی سال 345 یعنی 60، 70 سال بعد از امام عسگری علیه السلام ببینید چقدر به عصر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه نزدیک است او می نویسد فوجّه الی منزله جمع زیاد، خشمگینی به طرف منزل علی علیه السلام رفتند (وای خدا) مسعودی نمی گوید آمدند این جمع ایستادند و در زدند فهجموا علیه دست جمعی هجوم کردند، و احرقوا با به در را آتش زدند به او گفتند عُمر تُوی این خانه زهراست گفت: و ان، علی علیه السلام است، گفت: و ان، این چهار تا بچۀ کوچک هستند گفت: و ان: یا با ما یکی بشوند یا همه را می سوزانیم، به نظر شما عربستانی ها و آخوندهایتان ما کافریم شما مؤمنید به حقیقت زهرا علیها السلام با این کفری که به ما حکم دادید ما اهل بهشتیم شما و اربابانتان با آن دینتان اهل جهنمید، ما کافریم به نظر شما بله، چرا؟ چون دفاع از زهرا علیها السلام می کنیم چون دفاع از علی علیه السلام می کنیم چون دفاع از قرآن کریم می کنیم این کفر ما عین ایمان انبیاء است، باشد ما کافر، (وای) ریختند داخل: فَستَخَرجوهُ مِنهُ کَره: این هفتاد، هشتاد نفر علی را گرفتند و با زور می کشیدند نمی گذاشتند خودش راه بیاید تو فیلم های بحرین دیدید که چه جوری می زنند و هل می دهند مشت روی علی علیه السلام بلند کردند، و زقتوا سید النساء بالباب: اینها هفتاد هشتاد تا ریختند تو اتاق همه نیامدند که تُو اتاق جایشان نمی شد سی چهل نفر دم دالون در بودند اینها داشتند علیه السلام را می کشیدند زهرا علیها السلام بین در و دیوار مانده بود (آه) تموم نشد، در افتاد، زهرا علیها السلام به دیوار تکیه داده بود کتاب بسیار مهم سنی ها که به آن افتخار می کنند می گویند مال ماست: ملل و نحل شهرستانی متوفی قرن پنجم صفحۀ 57 جلد اول: جمعیت علی علیه السلام را می بردند شهرستانی نوشته انّ عمر ضرب بطن فاطمه: دید زهرا به دیوار ایستاده با لگد زد شکم زهرا علیها السلام حتی القت الجنین: علی را بردند زهرا علیها السلام با آن لگد افتاد عمر هم خیالش راحت شد فکر کرد زهرا را کشت رفت هیچ کسی دیگر نبود، یک ربع ده دقیقه گذشت زنی که با لگد سقط جنین کند جُونی ندارد بی حال  افتاده بود چشمش را باز کرد دید سرش به دامن فضه است نگفت فضه: سینه ام، پهلوم درد لگد، بچۀ افتاده، اینها را نگفت، فضه علی کجاست؟ یعنی مردم فقط دنبال علی بگردید گفت خانوم نمی دونی با چه وضعی بُردَنش، گفت: فضه منو بلند کن، زیر بغل زهرا را گرفت، فضه بُرو تُو اتاق حسن و حسین علیه السلام را بگو بیایند حسن جان، حسین جان به مادرتان کمک کنید منو تا مسجد ببرید دختر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یک حسن و حسینی داشتی بِبَرنَت دخترت از دَمِ خیمه تا گودال با کمک چه کسی آمد؟ امام زمان علیه السلام می فرماید: عمه ام کمک نداشت پای برهنه در حالی که به سر و صورت می زد با عجله آمد میان گودال دید شمر با آن بدن سنگین روی سینه ابی عبد الله نشسته.
لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم

Share