برخی می پندارند که خداوند، برخلاف میل آنها ایشان را مجبور به شناخت او و بندگی اش ساخته است. فارغ از جواب هایی که نسبت به این موضوع وجود دارد، باید بدانیم که اوّلاً شناخت خدا، خود بزرگترین افتخار و نعمت است و باید نوع نگاهمان را اصلاح کنیم؛ و ثانیاً اگر خداوند خودش مرحمت نمی کرد، هیچکس توان ورود در دایره شناخت او را پیدا نمی کرد. در دعای ابوحمزه ثمالی چنین می خوانیم: « بِكَ عَرَفْتُكَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْكَ وَ دَعَوْتَنِي إِلَيْكَ وَ لَوْ لا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ؛ تو را به تو شناختم، و تو مرا بر هستى خود راهنمايى فرمودى، و به سوى خود خواندى، و اگر راهنمايى تو نبود، من نمي دانستم تو كه هستى؟»[1] زیبایی های خلقت، عقل، فرستادن پیامبران الهی، قدرت نمایی های فوق العاده در زندگی هر یک از ما و... همه و همه نمونه هایی از راهنمایی بندگان است. البتّه با همه این هدایت ها باز هم هیچ اجباری در شناخت و اطاعت خدا وجود ندارد، گرچه انسان نیاز قطعی و ضروری به شناخت خدا دارد حتّی اگر خودش باور نداشته باشد.
پی نوشت:
[1]. مفاتیح الجنان؛ دعای ابوحمزه ثمالی.