بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین...
اللهم کن لولیک الحجةابن الحسن...
گـــر چــه پیـمان را شکستم بر سـر پیمانه ام بـا همـــه بد عــهدی ام آن عـاشق دیوانـه ام
گـــر بــه ظاهــر دورم از درگــاه تو ای نازنیـــن بـاز هــــم مشــتاق روی دلـــکش جـانـانــه ام
از در مـــیخانه ات ای شـــاهد خـــوبان مـــران با هـــمه عصیان همان دردی کـش میخانه ام
پادشـــــاه جــــودی و ما بـــنده درگـــاه تـــــو منتـــــظر بـر درگهت ،زان بخشش شاهانه ام
در مـــــیان بحــر هجران غوطه ور گشتم ولی باز هـــم در جستجوی گــوهـــــر دردانـــــه ام
تشرف شیخ عبدالزهرا کعبی(رحمة الله علیه)
یکی از تشرفات پرشور شیخ عبدالزهرا کعبی به هنگام روضه خوانی اباعبدالله در صحن و سرای کربلا از زبان گیرا و تاثیرگذار خودش :
یک روز بعد از ظهر وارد صحن مطهر امام حسین علیه السلام شدم شخصی در مقابل یکی ازحجره های صحن شریف کتابهای مذهبی می فروخت و من با وی سابقه آشنایی داشتم . چون مرا دید گفت :( کتابی دارم که شاید برای شما نافع باشد و درآن اشعاری وجود دارد که زیبنده ی شما میباشد و قیمت ان این است که یکبار آنرا برایم بخوانی ) آن اشعار گمشده من بود و مدتی درجستجوی آن بودم آن را گرفتم و در هنگامی که به خواندن آن مشغول بودم ناگهان دیدم سیدی از بزرگان عرب در برابرم ایستاده و به اشعار من گوش میدهد و گریه می کند .چون به این بیت رسیدم :
اًیٌقتل ظماناً حسین بکربلاء وفی کل عضوٍ من انامِلِه بحر
آیا حسین علیه السلام در کربلا تشنه لب کشته میشود در حالیکه در هر بندی از انگشتان او دریایی از فضیلت موج میزند . گریه آن بزرگوار شدید شد و رو به ضریح امام حسین علیه السلام نموده ، این بیت را تکرار می فرمود و همچون مادر جوان مرده میگریست .همین که اشعار را به پایان رساندم دیگر آن بزرگوار را ندیدم . برای دیدن ایشان از صحن خارج شدم تاشاید آن جناب را بیابم ولی ایشان را ندیدم . به هر کجا رو نمودم اثری نیافتم .درآن هنگام به یقین دانستم او حضرت حجت و امام منتظر بوده است . از خطیب مشهور عراق مرحوم شیخ عبدالزهرا کعبی که مرد با اخلاصی بود و نوارهایش الان هم پس از سالهای سال که مرحوم شده موجود است پرسیدند آیا شما خود این موضوع را (حضور امام زمان به هنگام خواندن قصیده ابن عرندس ) را امتحان کرده اید ؟ گفت : بله مجلسی بود در کربلا خیابان حضرت عباس سلام الله علیه که مجلس بی ریایی بود من شروع کردم به خواندن این قصیده ،ناگاه متوجه شدم آقایانی وارد مجلس شدند و مجلس حال دیگری به خود گرفت و پس از پایان قصیده دیگر انها را ندیدم .) کتاب شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام
علامه امینی در کتاب ارزشمند غدیر فرموده است : در میان اصحاب ما چنین معروف است که در هر مکانی این قصیده خوانده شود موجب تشریف فرمایی سرور عالم امکان حضرت بقیة الله الاعظم به آن مکان می شود .
زهرا علیهاالسلام در روز قیامت
کیفیت برانگیخته شدن
برانگیخته شدن و رستاخیز از لحظات بسیار سخت و وحشتناک آینده بشر است; زمانى که معصومان علیهم السلام همواره بدان مى اندیشند و گاه از خوف آن بیهوش مى شدند. فاطمه (سلام الله علیها) نیز چنین بود و بیشتر بدین زمان مى اندیشید. فکر زنده شدن، عریان بودن انسانها در قیامت، عرضه شدن به محضر عدل الهى و... او را در اندوه فرو مى برد. امیرمؤمنان علی (علیه السلام) مى فرماید:
«روزى پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بر فاطمه (سلام الله علیها) وارد شد و او را اندوهناک یافت. فرمود: دخترم! چرا اندوهگینى؟
فاطمه پاسخ داد: پدرجان! یاد قیامت و برهنه محشور شدن مردم در آن روز رنجم مى دهد.
پیامبر فرمود: آرى دخترم! آن روز، روز بزرگى است; اما جبرئیل از سوى خداوند برایم خبر آورد من اولین کسى هستم که برانگیخته مى شوم; سپس ابراهیم و آنگاه همسرت علی ابن ابی طالب (علیهما السلام). پس از آن، خداوند جبرئیل را همراه هفتاد هزار فرشته به سوى تو مى فرستد. وى هفت گنبد از نور بر فراز آرامگاهت برقرار مى سازد. آنگاه اسرافیل لباسهاى بهشتى برایت مى آورد و تو آنها را مى پوشى. فرشته دیگرى به نام زوقائیل مرکبى از نور برایت مى آورد که مهارش از مروارید درخشان و جهازش از طلاست. تو بر آن مرکب سوار مى شوى و زوقائیل آن را هدایت مى کند. در این حال هفتاد هزار فرشته با پرچم هاى تسبیح پیشاپیش تو راه مى سپارند. اندکى که رفتى، هفتاد هزار حورالعین در حالى که شادمانند و دیدارت را به یکدیگر بشارت مى دهند، به استقبالت مى شتابند. به دست هر یک از حوریان طبقی از نور است که بوى عود از آن بر مى خیزد... آنها در طرف راستت قرار گرفته، همراهت حرکت مى کنند. هنگامى که به همان اندازه از آرامگاهت دور شدى، مریم دختر عمران همراه هفتاد هزار حورالعین به استقبال مى آید و بر تو سلام مى گوید. آنها سمت چپت قرار مى گیرند و همراهت حرکت مى کنند. آنگاه مادرت خدیجه، اولین زنى که به خدا و رسول او ایمان آورد، همراه هفتاد هزار فرشته که پرچم هاى تکبیر در دست دارند، به استقبالت مى آیند. وقتى به جمع انسانها نزدیک شدى، حواء با هفتاد هزار حورالعین به همراه آسیه دختر مزاحم نزدت مى آید و با تو رهسپار مى شود.
حضور فاطمه در میان مردم
فاطمه جان، هنگامى که به وسط جمعیت حاضر در قیامت مى رسى، کسى از زیر عرش پروردگار به گونه اى که تمام مردم صدایش را بشنوند، فریاد مى زند: چشمها را فرو پوشانید و نظرها را پایین افکنید تا صدیقه فاطمه، دخت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و همراهانش عبور کنند.
پس در آن هنگام هیچ کس جز ابراهیم خلیل الرحمان و علی ابن ابی طالب (علیهما السلام) و... به تو نگاه نمى کنند. (1)
جابربن عبدالله انصارى نیز در حدیثى از پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله و سلم) این حضور را چنین توصیف مى کند:
روز قیامت دخترم فاطمه بر مرکبى از مرکبهاى بهشت وارد عرصه محشر مى شود. مهار آن مرکب از مروارید درخشان، چهار پایش از زمرد سبز، دنباله اش از مشک بهشتى و چشمانش از یاقوت سرخ است و بر آن گنبدى از نور قرار دارد که بیرون آن از درونش و درون آن از بیرونش نمایان است. فضاى داخل آن گنبد انوار عفو الهى و خارج آن پرتو رحمت خدایى است. بر فرازش تاجى از نور دیده مى شود که هفتاد پایه از در و یاقوت دارد که همانند ستارگان درخشان نور مى افشانند.
در هریک از دو سمت راست و چپ آن مرکب هفتاد هزار فرشته به چشم مى خورد.
جبرئیل مهار آن را در دست دارد و با صداى بلند ندا مى کند: نگاه خود فراسوى خویش گیرید و نظرها پایین افکنید. این فاطمه دختر محمد است که عبور مى کند.
در این هنگام، حتى پیامبران و انبیا و صدیقین و شهدا همگى از ادب دیده فرو مى گیرند تا فاطمه (سلام الله علیها) عبور مى کند و در مقابل عرش پروردگارش قرار مى گیرد. (2)
منبرى از نور براى فاطمه (سلام الله علیها)
در ادامه گفتگوى پیامبر با دختر گرامى اش درباره چگونگى حضور وى در عرصه قیامت، چنین مى خوانیم: سپس منبرى از نور برایت برقرار مى سازند که هفت پله دارد و بین هر پله اى تا پله دیگر صف هایى از فرشتگان قرار گرفته اند که در دستشان پرچم هاى نور است. همچنین در طرف چپ و راست منبر حورالعین صف مى کشند... آنگاه که بر بالاى منبر قرار مى گیرى، جبرئیل مى آید و مى گوید: اى فاطمه! آنچه مایلى از خدا بخواه... (3)
شکایت در دادگاه عدل الهى
اولین در خواست فاطمه در روز قیامت، پس از عبور از برابر خلق، شکایت از ستمگران است.
جابر ابن عبدالله انصارى از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین نقل مى کند: هنگامى که فاطمه در مقابل عرش پروردگار قرار مى گیرد، خود را از مرکب به زیر انداخته، اظهار مى دارد: الهى و سیدى، میان من و کسى که مرا آزرده و بر من ستم روا داشته، داورى کن. خدایا! بین من و قاتل فرزندم، حکم کن... (4)
براساس روایتى دیگر، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: دخترم فاطمه در حالى که پیراهن هاى خونین در دست دارد، وارد محشر مى شود; پایه اى از پایه هاى عرش را در دست مى گیرد و مى گوید:
«یا عدل یا جبار احکم بینى و بین قاتل ولدى » اى خداى عادل و غالب، بین من و قاتل فرزندم داورى کن.
قال:«فیحکم لابنتی و رب الکعبة » به خداى کعبه سوگند، به شکایت دخترم رسیدگى مى شود و حکم الهى صادر مى گردد. (5)
دیدار حسن و حسین علیهما السلام
دومین خواسته فاطمه در روز قیامت از خداوند چنین است: خدایا! حسن و حسین را به من بنمایان.
در این لحظه، امام حسن و امام حسین علیهما السلام به سوى فاطمه مى روند، در حالى که از رگهاى بریده حسین خون فوران مى کند. (6)
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مى فرماید: هنگامى که به فاطمه گفته مى شود وارد بهشت شو، مى گوید: هرگز وارد نمى شوم تا بدانم پس از من با فرزندانم چه کردند؟
به وى گفته مى شود: به وسط قیامت نگاه کن.
پس بدان سمت مى نگرد و فرزندش حسین را مى بیند که ایستاده و سر در بدن ندارد. دخت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ناله و فریاد سر مى دهد. فرشتگان نیز (بادیدن این منظره) ناله و فریاد بر مى آورند. (7)
امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: حسین بن علی (علیه السلام) در حالى که سر مقدسش را در دست دارد، مى آید. فاطمه با دیدن این منظره ناله اى جانسوز سر مى دهد. در این لحظه، هیچ فرشته مقرب و پیامبر مرسل و بنده مؤمنى نیست مگر آنکه به حال او مى گرید. (8)
در این موقعیت، خداوند به خشم آمده، به آتشى به نام «هبهب » که هزار سال در آن دمیده شده تا سیاه گشته و هیچ آسودگى در آن راه نمى یابد و هیچ اندوهى از آنجا بیرون نمى رود، دستور مى دهد کشندگان حسین بن على را برگیر و جمع کن... آتش به فرمان پروردگار عمل کرده، همه آنها را بر مى چیند... (9)
شفاعت براى دوستان اهل بیت علیهم السلام
سومین درخواست فاطمه در روز قیامت از پروردگار، شفاعت از دوستان و پیروان اهل بیت علیهم السلام است که مورد قبول حق قرار مى گیرد و دوستان و پیروانش را مورد شفاعت قرار مى دهد.
امام علی (علیه السلام) مى فرماید: هنگامى که فاطمه به در بهشت مى رسد، به پشت سرش مى نگرد. ندا مى رسد: اى دختر حبیب! اینک که دستور داده ام به بهشت بروى، نگران چه هستى؟
فاطمه (سلام الله علیها) جواب مى دهد: اى پروردگار! دوست دارم در چنین روزى با پذیرش شفاعتم، مقام و منزلتم معلوم شود.
ندا مى رسد: اى دختر حبیبم! برگرد و در مردم بنگر و هر که در قلبش دوستى تو یا یکى از فرزندانت نهفته است داخل بهشت گردان. (10)
امام علی (علیه السلام) در روایتى دیگر مى فرماید: در روز قیامت بر پیشانى هر فردى، مؤمن یا کافر نوشته شده است. پس به یکى از محبان اهل بیت علیهم السلام که گناهانش زیاد است دستور داده مى شود به جهنم برده شود. در آن هنگام، فاطمه (سلام الله علیها) میان دو چشمش را مى خواند که نوشته شده است: دوستدار اهل بیت. پس به خدا عرضه مى دارد:
الهى و سیدى! تو مرا فاطمه نامیدى و دوستان و فرزندانم را به وسیله من از آتش دور ساختى و وعده تو حق است و هرگز وعده ات را زیر پا نمى نهى.
ندا مى رسد: فاطمه! راست گفتى; من تو را فاطمه نامیدم و به وسیله تو، دوستان و پیروانت و دوستان فرزندانت و پیروانشان را از آتش دور گردانیدم. وعده من حق است و هرگز تخلف نمى کنم.
اینکه مى بینى دستور دادم بنده ام را به دوزخ برند، بدین جهت بود که درباره اش شفاعت کنى و شفاعتت را بپذیرم تا فرشتگان، پیامبران، رسولان و همه مردم از منزلت و مقامت آگاهى یابند. حال بنگر، دست هر که بر پیشانى اش «مؤمن » نوشته شده، بگیر و به بهشت ببر. (11)
شفاعت دوستان فاطمه از دیگران
عظمت و مقام حضرت فاطمه در روز قیامت چنان است که خداوند به خاطر فاطمه به دوستان آن حضرت نیز مقام شفاعت مى دهد. امام علی (علیه السلام) به جابر فرمود: جابر! به خدا سوگند، فاطمه (سلام الله علیها) با شفاعت خود در آن روز شیعیان و دوستانش را از میان اهل محشر جدا مى سازد. چنانکه کبوتر دانه خوب را از دانه بد جدا مى کند.
هنگامى که شیعیان فاطمه همراه وى به در بهشت مى رسند، خداوند در دلشان مى افکند که به پشت سر بنگرند. وقتى چنین کنند، ندا مى رسد: دوستان من!
اکنون که شفاعت فاطمه را در حق شما پذیرفتم، نگران چه هستید؟
آنان عرضه مى دارند: پروردگارا! ما نیز دوست داریم در چنین روزى مقام و منزلت ما براى دیگران آشکار شود.
ندا مى رسد: دوستانم! بر گردید و بنگرید و هر که به خاطر دوستى فاطمه شما را دوست داشت و نیز هر که به خاطر محبت فاطمه به شما غذا، لباس یا آب داده و یا غیبتى را از شما دور گردانیده همراه خود وارد بهشت کنید. (12)
به سوى بهشت
فاطمه (سلام الله علیها)، پس از شفاعت از دوستان خود و فرزندانش و رسیدگى به شکایتش در دادگاه عدل الهى به فرمان خدا، با جلال و شکوه خاصى وارد بهشت مى شود. پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مى فرماید: روز قیامت دخترم فاطمه در حالى که لباسهاى اهدایى خداوند را که با آب حیات آمیخته شده، پوشیده، محشور مى شود و همه مردم از مشاهده این کرامت تعجب مى کنند. آنگاه لباسى از لباسهاى بهشت بر وى پوشانده مى شود. بر هزار حله بهشتى براى او با خط سبز چنین نوشته شده است: دختر پیامبر را به بهترین شکل ممکن و کامل ترین هیبت و تمامترین کرامت و بیشترین بهره وارد بهشت سازید. پس، فاطمه (سلام الله علیها) را به فرمان پروردگار در کمال عظمت و شکوه، در حالى که پیرامونش هفتاد هزار کنیز قرار گرفته، به بهشت مى برند. (13)
استقبال حوریان بهشتى
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: هنگامى که به در بهشت مى رسى، دوازده هزار حوریه، که تاکنون به ملاقات کسى نرفته و نخواهند رفت در حالى که مشعل هاى نورانى به دست دارند و بر شترانى از نور که جهازهایشان از طلاى زرد و یاقوت سرخ و مهارهایشان از لؤلؤ و مروارید درخشان است سوارند، به استقبالت مى شتابند. پس وقتى داخل بهشت شدى، بهشتیان به یکدیگر ورودت را بشارت خواهند داد و براى شیعیانت سفره هایى از گوهر، (14) که بر پایه هایى از نور برقرار ساخته اند، آماده مى سازند و در حالى که هنوز سایر مردم گرفتار حسابرسى اند، آنان از غذاهاى بهشتى مى خورند. (15)
اولین سخن فاطمه در بهشت
سلمان فارسى از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین روایت کرده است: هنگامى که فاطمه داخل بهشت مى شود و آنچه خداوند برایش مهیا کرده مى بیند، این آیه را تلاوت مى کند:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الذى اذهب عنا الحزن ان ربنا لغفور شکور الذى احلنا دار المقامة من فضله لایمسنا فیها نصب و لا یمسنا فیها لغوب) (16)
ستایش و سپاس ویژه خدایى است که اندوه مان را زدود. بدرستى که پروردگار ما آمرزنده و پاداش دهنده است; پروردگارى که در سایه بخشش خود ما را به بهشت و اقامتگاه همیشگى مان فرود آورد. ما در آن جا با رنج و ملالى رو به رو نمى شویم.
نورانى شدن بهشت از نور فاطمه (سلام الله علیها)
ابن شهرآشوب مى نویسد: در بسیارى از کتابها، از جمله کشف ثعلبى و فضائل ابوالسعادات، در معناى این آیه (لایرون فیها شمسا و لازمهریرا) (17) (ونمى بینند در بهشت نه آفتاب و نه سرمایى را.)
آورده اند که ابن عباس گفت: چنانکه بهشتیان در بهشت هستند، ناگاه نورى مى بینند که باغهاى بهشت را نورانى کرد. اهل بهشت اظهار مى دارند: خدایا! تو در کتابى که بر پیامبرت فرستادى، فرمودى: (لایرون فیها شمسا) (بهشتیان در بهشت خورشیدى نخواهند دید.) ندا مى رسد: این، نور آفتاب و ماه نیست، بلکه على و فاطمه از چیزى تعجب کرده و خندیدند و از نور آن دو، بهشت روشن گردید. (18)
زیارت انبیا از فاطمه در بهشت
آنگاه که همه انبیا و اولیاى خدا وارد بهشت شدند، آهنگ دیدار دختر پیامبر خدا مى کنند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به فاطمه فرمود: هرگاه اولیاى خدا در بهشت مستقر گردیدند، از آدم گرفته تا سایر انبیا همه به دیدارت مى شتابند. (19)
عنایات خداوند به فاطمه در بهشت
پروردگار منان به فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در بهشت عنایاتى ویژه خواهد داشت. بخشى از آن عنایات چنین است:
1 - خانه هاى بهشتى
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هنگامى که مرا به معراج بردند و داخل بهشت شدم، به قصر فاطمه رسیدم; درون آن هفتاد قصر بود که تمام در و دیوار و تاقهایش از دانه هاى مروارید سرخ ساخته شده، همه آنها به یک شکل زینت داده شده بود. (20)
2 - همنشینى با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به علی (علیه السلام) فرمود:
یاعلى! تو و دخترم فاطمه در بهشت در قصر من همنشین من هستید. سپس این آیه را تلاوت فرمود: (برادران بر تختهاى بهشتى رو به روى هم مى نشینند.) (21)
3 - درجه وسیله
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: فى الجنة درجة تدعى الوسیلة فاذا سالتم الله فاسالوا لی الوسیلة قالوا یا رسول الله من یسکن معک فیها؟ قال على و فاطمة و الحسن و الحسین (22)
در بهشت درجه اى به نام «وسیله » است. هرگاه خواستید، هنگام دعا، چیزى برایم بخواهید، مقام وسیله را از خداوند خواستار شوید.
گفتند: یا رسول الله! چه کسانى در این درجه (مخصوص) با شما همنشین خواهند بود؟
فرمود: على، فاطمه، حسن و حسین.
علامه امینى در منقبت بیست و ششم مى نویسد:
از مناقب حضرت زهرا (سلام الله علیها) همراه بودن او با پدر و همسر و فرزندانش در درجة الوسیله است. آنجا پایتخت عظمت حضرت حق تبارک و تعالى است و جز پنج تن علیهم السلام هیچ یک از انبیا و اولیا و مرسلین و صالحان و فرشتگان مقرب کسى بدان راه نمى یابد. (23)
4 - سکونت در حظیرة القدس
سیوطى در مسند مى نویسد: «ان فاطمة و علیا و الحسن و الحسین فى حظیرة القدس فى قبة بیضاء سقفها عرش الرحمن.» (24)
فاطمه و على و حسن و حسین در جایگاهى بهشتى به نام «حظیرة القدس » در زیر گنبدى سفید به سرمى برند که سقف آن عرش پروردگار است.
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: در قیامت، جایگاه من و على و فاطمه و حسن و حسین سرایى زیر عرش پروردگار است. (25)
نویسنده خصایص فاطمه، ضمن بیانى مفصل درباره حظیرة القدس، مى نویسد: والاترین جایگاه ها در بهشت حظیرة القدس است. (26)
5 - بخشیدن چشمه تسنیم به فاطمه (سلام الله علیها)
طبرى از همام بن ابى على چنین نقل مى کند: به کعب الحبر گفتم: نظرت درباره شیعیان على بن ابى طالب چیست؟
گفت: اى همام! من اوصافشان را در کتاب خدا مى یابم. اینان پیروان خدا و پیامبرش و یاران دین او و پیروان ولى اش شمرده مى شوند. اینان بندگان ویژه خدا و برگزیدگان اویند. خدا آنها را براى دینش برگزید و براى بهشت خویش آفرید.
جایگاهشان در فردوس اعلاى بهشت است; در خیمه اى که اتاقهایى از مروارید درخشان دارد، زندگى مى کنند. آنان از مقربین ابرارند و سرانجام از جام «رحیق مختوم » مى نوشند.
رحیق مختوم چشمه اى است که به آن «تسنیم » گفته مى شود و هیچ کس جز آنها از آن چشمه استفاده نخواهد کرد. تسنیم، چشمه اى است که خداوند آن را به فاطمه (سلام الله علیها) دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و همسر علی ابن ابی طالب (علیهما السلام) بخشید و از پاى ستون خیمه فاطمه جارى مى شود. آب آن چشمه چنان گوار است که به سردى کافور و طعم زنجبیل و عطر مشک شباهت دارد... (27)
باید از فقدان گل، خونجوش بود در فراق یاس، مشکی پوش بود
یاس بوی حوض کوثر می دهد عطر اخلاق پیمبر می دهد
حضرت زهرا دلش از یاس بود دانه های اشکش از الماس بود
داغ عطر یاس زهرا زیر ماه می چکانید اشک حیدر را به چاه
اشک می ریزد علی مانند رود بر تن زهرا: گل یاس کبود
گریه کن زیرا که دُخت آفتاب بی خبر باید بخوابد در تراب
این دل یاس است و روح یاسمین این امانت را امین باش ای زمین
ساعت احتضار فرا رسید، در این هنگام پرده برداشته شد و حضرت صدیقه طاهره (علیها السلام) نگاهی تند و عمیق افکند و فرمود: سلام بر جبرئیل، سلام بر رسول خدا؛ پروردگارا! مرا با پیامبرت محشور نموده و در رضوان خود و جوار رحمت و خانه ات دارالسلام مسکن و ماوی ده. آن گاه فرمود: آیا آنچه را که من می بینم شما هم می بینید. گفتند: شما چی می بینی؟فرمود: این موکب ها اهل آسمان ها است و این هم جبرئیل است، و این هم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است که می فرماید: دختر عزیزیم! پیش من آی؛ زیرا آنچه در پیش روی داری برای تو بهتر خواهد بود. آن گاه چشمان خویش را باز کرد.
و سپس فرمود و سلام بر تو ای قابض ارواح، زود مرا قبض روح کن و اذیتم مکن؛ سپس فرمود: «پروردگارا! به سوی تو می آیم، نه به سوی اتش» سپس چشم هایش بسته شد دست ها و پاهای خود را دراز کرده و از دنیا رفت.[28]
گریزی به کربلا
این جا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به هنگام مرگ دخترش، به استقبال آمد، در کربلا نیز وقتی علی اکبر (علیه السلام) به میدان رفت، بعد از مدتی صدایی به گوش حسین بن علی رسید که:
«یا ابتاه علیک السلام، هذا جدی یقرئک السلام و یقول لک عجل القدوم علینا ثم شهق شهقه فمات»؛
ای پدر! سلام بر تو، اینک جدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است که بر تو سلام می رساند و می فرماید: هر چه زودتر نزد ما بیا، پس نعره ای بر آورد و مرغ روحش از قفس تن پرواز نمود.[29]
--------------------
پى نوشتها:
1-بحار الانوار، ج 43، ص 225.
2 - فاطمة الزهراء، علامه امینى، ص 74; امالى صدوق، ص 16.
3 - بحارالانوار، ج 43، ص 225.
4 - امالى صدوق، ص 16.
5 - مناقب على بن ابى طالب، ص 63.
6 - بحارالانوار، ج 43، ص 220.
8 -7 - همان، ص 221.
9 - همان، ص 222.
10 - تفسیر فرات کوفى، ص 114.
11 - بحارالانوار، ج 43، ص 15.
12 - تفسیر فرات کوفى، ص 114.
13 - ذخائرالعقبى، ص 48.
14 - کنایه از غذاهایى بسیار خوب است.
15 - بحارالانوار، ج 43، ص 227.
16 - القطره، ص 192; سوره فاطر، آیه 34.
17 - انسان، آیه 13.
18 - مناقب آل ابى طالب، ج 3، ص 329.
19 - بحارالانوار، ج 43، ص 227.
20 - همان، ص 76.
22 - 21 - فاطمة الزهراء، ص 99.
23 - همان، ص 113.
24 - مسند فاطمه،ص 45; کفایة الطالب، ص 311; بشارة المصطفى، ص 48.
25 - فاطمه الزهراء، ص 100.
26 - خصایص فاطمه، ص 341.
27 - بشارة المصطفى، ص 50
28-بحارالانوار، ج 43، ص 186
29-ترجمه ی لهوف، سیدبن طاووس، ص 113.
زهرا سلام الله علیها در قیامت (بخش یازدهم)
تاریخ انتشار: 01 ژوئن 2017 شماره مطلب: 7465 تعداد بازدید: 1901 نظرات: 0
موضوع نوشتار:
مطالب مرتبط: