خدا می داند آنها چه می دیدند!
حضرت سیدالشهدا علیه السلام با اختیار خود، آن همه مصائب و شهادت و اسارت اهل وعیال خود را تحمل نمود؛ زیرا پیوسته و حتی در روز عاشورا بر آن حضرت عرضه می شد که یا نصر و پیروزی را انتخاب کنند یا لقاءالله و معاهده و پیمانی را که با خدا بسته است ؛ ولی ایشان با اختیار خود آن مقامات عالیه را انتخاب کردند.[۱] خدا می داند که آن ها چه می دیدند! حضرت قاسم علیه السلام راجع به مرگ می گوید: «اَحْلی مِنَ الْعَسَلِ»[۲] (شیرین تر از عسل است). آیا این تعبیر شوخی است؟!
ما نمی توانیم درجات و مقامات آن ها را تعقل و درک کنیم که چه خبر بوده و چه درک می کردند و چه می دیدند، همین قدر نقل شده که امام حسین علیه السلام مقامات اخروی آن ها را به آنان نشان داد.[۳]
اینکه نقل شده عابس در روز عاشورا، در میدان جنگ در برابر دشمن لخت شد و زره را از تن درآورد،[۴] یک کار عادی و آسان نبود. خواست به دشمن بفهماند که ما از روی عقیده و مرام، راه شهادت را اختیار و انتخاب کرده ایم، نه از روی ناچاری و اجبار و تهدید و اکراه یا به جهت شرم و حیا؛ بلکه این مرام ماست و شجاعانه و عاشقانه و داوطلبانه می جنگیم و کشته می شویم و باکی از شهادت نداریم و طرف مقابل، عمر سعد، بیچاره و دربند و اسیر مُلک «ری» است.[۵]
حضرت ابوالفضل علیه السلام نیز با آن فداکاری هایش[۶] می خواست به آنان بفهماند که محبت خدا و محبت دوستان خدا چیز دیگری است که تحمل هرگونه دشواری و ناگواری و سختی در راه رسیدن به آن، سهل و آسان و شیرین است.
منبع: رحمت واسعه، ص۵۹ ـ ۶۱.
--------------------------------------
[۱].امام صادق علیه السلام: «سَمِعْتُ أَبِي يَقُولُ: لَمَّا الْتَقَى الْحُسَيْنُ علیه السلام وَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ قَامَتِ الْحَرْبُ أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى النَّصْرَ حَتَّى رَفْرَفَ عَلَى رَأْسِ الْحُسَيْنِ علیه السلام ثُمَّ خُيِّرَ بَيْنَ النَّصْرِ عَلَى أَعْدَائِهِ وَ بَيْنَ لِقَاءِ اللَّهِ فَاخْتَارَ لِقَاءَ اللَّهِ؛ از پدرم شنیدم هنگامی که حسین علیه السلام و عمربن سعد (لعنه الله) با هم روبه رو شدند و جنگ درگرفت، خدای ـ تعالی ـ نصرتش را تا بالای سر حسین علیه السلام فرو فرستاد. سپس بین پیروزی بر دشمنان و لقای خداوند مخیر شد و لقاءالله را برگزید»؛ لهوف، ص۱۰۱؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۲ و نیز نک: لهوف، ص۶۸تا ۶۹.
[۲].الهدایة الکبری، ص۲۰۴؛ مدینة المعاجز، ج۴، ص٢١۵؛ نفس المهموم، ص۲۰۸.
[۳].پس از آنکه یاران خاص امام حسین علیه السلام در شب عاشورا وفاداری خود را به آن حضرت نشان دادند، امام علیه السلام به آنها فرمود: «اِرْفَعُوا رُءُوسَكُمْ وَ انْظُرُوا؛ سرهایتان را بالا بگیرید و نگاه کنید». آنان جایگاه ها و منزل های خود در بهشت را می دیدند و امام علیه السلام به آنان می فرمود: «هَذَا مَنْزِلُكَ يَا فُلَانُ وَ هَذَا قَصْرُكَ يَا فُلَانُ وَ هَذِهِ دَرَجَتُكَ يَا فُلَانُ؛ فلانی، این منزل توست. فلانی، این قصر توست. فلانی، این درجۀ توست». «فَكَانَ الرَّجُلُ يَسْتَقْبِلُ الرِّمَاحَ وَ السُّيُوفَ بِصَدْرِهِ وَ وَجْهِهِ لِيَصِلَ إِلَى مَنْزِلِهِ مِنَ الْجَنَّة؛ و آن مرد با سینه و صورتش به استقبال نیزه ها و شمشیرها می رفت تا به منزلگاهش در بهشت برسد»؛ الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۸۴۷ و نیز نک: بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۹۸؛ علل الشرایع، ج۱، ص۲۲۹.
[۴].نک: وقعةالطف، ص۲۳۷؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۲۹؛ نفس المهموم، ص۲۵۵.
[۵].نقل شده که چون عمربن سعد اختیار پیدا کرد که بین حکومت ری به شرط به شهادت رساندن امام حسین علیه السلام و یا خودداری از قتل امام حسین علیه السلام و ازدست دادن ملک ری یکی را انتخاب کند، به فکر فرو رفت و چنین گفت: «فَوَ اللَّهِ مَا أَدْرِي وَ إِنِّي لَوَاقِفٌ/ أُفَكِّرُ فِي أَمْرِي عَلَى خَطَرَيْنِ// أَ أَتْرُكُ مُلْكَ الرَّيِّ وَ الرَّيُّ مُنْيَتِي/ أَمْ أَرْجِعُ مَذْمُوماً بِقَتْلِ حُسَيْنٍ// فَفِي قَتْلِهِ النَّارُ الَّتِي لَيْسَ دُونَهَا/ حِجَابٌ وَ مُلْكُ الرَّيِّ قُرَّةُ عَيْنِي؛ به خدا قسم نمی دانم [چه کنم] و حیرانم/ به کار خود و به دوراهی ای که هر دو خطرناک هستند، فکر می کنم// آیا حکومت ری را رها کنم؟ ولی ری آرزوی من است/ یا با کشتن حسین ملامت شوم؟// در کشتنش آتشی است که هیچ حائلی مقابل آن آتش نیست/ و حکومت ری روشنی چشمم است»؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص٩٨ و نیز نک: کشف الغمه، ج۲، ص۴۷؛ وقعةالطف، ص۱۸۱؛ مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۵۵؛ مثیرالاحزان، ص۵۰؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۰۵و۳۸۴.
[۶].امام سجاد علیه السلام در بیان فداکاری ها و مقامات عمویش، حضرت عباس علیه السلام، به عبیدالله بن عباس فرمود: «رَحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وَ أَبْلَى وَ فَدَى أَخَاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّى قُطِعَتْ يَدَاهُ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ بِهِمَا جَنَاحَيْنِ يَطِيرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِكَةِ فِي الْجَنَّةِ كَمَا جَعَلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَنْزِلَةً يَغْبِطُهُ بِهَا جَمِيعُ الشُّهَدَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ خدا عباس را رحمت کند، ایثار کرد و بلا دید و جانش را فدای برادرش کرد تا دستانش قطع شد و خدای عزوجل در عوض دستانش، دو بال، مانند جعفربن ابی طالب، به او داد که با فرشتگان در بهشت پرواز می کند و عباس نزد خدا ـ تبارک و تعالی ـ مقامی دارد که روز قیامت همۀ شهدا به آن غبطه می خورند»؛ امالی صدوق، ص۴۶۲؛ بحارالانوار، ج۲۲، ص۲۷۴ و نیز نک: بحارالانوار، ج۴۵، ص۴٠؛ نفس المهموم، ص۳۰۶تا۳۰۷.
Add new comment