پرسش: اخلاق را تعریف کنید و اخلاق واقعی و مورد نظر اسلام چگونه اخلاقی است؟
پاسخ:
در پاسخ به قسمت اوّل سؤال، لازم است علاوه بر تعریف اخلاق، برخی دیگر از مفاهیم و اصطلاحات نیز مانند «علم اخلاق»، «هدف علم اخلاق» و «تربیت اخلاقی» توضیح داده شود.
1. تعریف اخلاق:
کلمة «اخلاق» جمع خُلق و به معنای نیرو و سرنوشت باطنی انسان است که تنها با دیدة بصیرت و غیر ظاهر قابل درک است. در مقابل، خَلق به شکل و صورت محسوس و قابل درک با چشم ظاهر گفته می شود.(1) اصطلاح «اخلاق» در متون اخلاقی و استعمالات عرفی به سه معنا به کار می رود:
1. غرایز و ملکات و صفات روحی و باطنی که در انسان است اخلاق نامیده می شود.
2. اعمال و رفتاری که از این خلقیات ناشی گردد نیز اخلاق و یا رفتار اخلاقی گفته می شود.
3. در برخی موارد «اخلاق به رفتار پسندیده یا حالت نفسانی خوب اطلاق می شودکه بنا بر این استعمال معنای محدودتری به خود می گیرد. امّا با مراجعه به اصلی ترین منابع کلاسیک و متعارف علم اخلاق در حوزة علوم اسلامی و دقت در موارد کاربرد آن در قرآن و احادیث، علم اخلاق را می توان به شرح زیر تعریف کرد:
2. تعریف علم اخلاق:
علم اخلاق، علمی است که صفات نفسانی خوب و بد و اعمال و رفتار اختیاری متناسب با آن ها را معرفی می کند و شیوة تحصیل صفات نفسانی خوب و انجام اعمال پسندیده و دوری از صفات نفسانی بد و اعمال ناپسند را نشان می دهد».(2) بر اساس این تعریف، علم اخلاق علاوه بر گفتگو از صفات نفسانی خوب و بد، از اعمال و رفتار متناسب با آن ها نیز بحث می کند، و هم چنان راه کارهای رسیدن به فضیلت ها و دوری از رذیلت ها را نیز مورد بررسی قرار می دهد. علم اخلاق از ارزش مندترین و ضروری ترین علومی است که انسان به آن ها نیازمند است.
3. هدف علم اخلاق:
هدف نهایی علم اخلاق این است که انسان را به کمال و سعادت حقیقی خود، یعنی قرب الهی که همانا هدف اصلی خلقت جهان و انسان است برساند.(3)
4. تربیت اخلاقی:
مراد از تربیت اخلاقی چگونگی به کار گیری و پرورش استعدادها و قوای درونی برای توسعه و تثبیت صفات و رفتارهای پسندیدة اخلاقی و نیل به سعادت و فضایل اخلاقی و دوری از رذیلت ها است.(4) تربیت اخلاقی در واقع بخشی از علم اخلاق را تشکیل می دهد و چون مباحث آن عمدةً ناظر به راه کارهای عملی و ارایة توصیه هایی در باب عمل و رفتار است، از آن به «اخلاق عملی» نیز یاد می شود. در مقابل آن به بخشی از مباحث اخلاقی که به توصیف خوبی ها و بدی های اخلاقی می پردازد، «اخلاق نظری» گفته می شود. هدف از تربیت اخلاقی در اسلام، افزایش مراتب و درجات قلبی در سایة معرفت الهی است، تا شخصی شایستگی لازم برای تقرب به خدا را پیدا کند. از این رو، تعلیمات اخلاقی باید در جهت نیل به این هدف متعالی قرار گیرد و از هر نوع سطحی نگری و ظاهر گرایی مصون ماند، تا به جای تربیت افراد متظاهر، انسان های خود ساخته و بیدار تربیت شوند که هم از لحاظ بینش و معرفت و هم از لحاظ عمل در سطح والایی از کمالات قرار گیرند. حال که تعریف اخلاق، علم اخلاق، تربیت اخلاقی و هدف علم اخلاق روشن گردید، به تبیین بخش دوم می پردازیم و آن این که:
اخلاق واقعی و مورد نظر اسلام چگونه اخلاقی است؟ پاسخ این سؤال با توجّه به هدف علم اخلاق و تربیت اخلاقی به دست می آید. از آن جا که هدف نهایی علم اخلاق و نیز تربیت اخلاقی این است که انسان به سعادت و کمال حقیقی خود نایل شود، پس «اخلاق واقعی». اخلاقی است که انسان را به این هدف یعنی سعادت و کمال حقیقی اش رهنمون سازد. ابتدا باید مفهوم سعادت و کمال حقیقی روشن شود، سپس باید دید چند گونه اخلاق وجود دارد و کدامین روش آن انسان را به سعادت و کمال حقیقی اش می رساند، آن گاه می توانیم اخلاق واقعی و مورد نظر اسلام را خدمت شما پرسش گر محترم معرفی کنیم.
روش های اخلاقی:
اگر به یک تقسیم بندی کلّی و عمومی اکتفا کنیم به دو گونه روش اخلاقی بر می خوریم،(5) که عبارت اند از:
1. روش فیلسوفان و حکیمان.
2. روش انبیاء و پیامبران، ما در این جا هر دو روش را به صورت گذرا و مختصر مورد بررسی قرار می دهیم.
الف. روش اخلاقی فیلسوفان و حکما:
اخلاق از نظر فیلسوفان و حکما مبانی علمی خاص دارد و هدف آن تحسین و تقبیح مردم است.(6) می گویند: کار خوب بکن چون مردم می گویند خوب است و کار بد نکن چون مردم ملامت می کنند. آیا اخلاق به گونه ای فنی و به روش و طریقه ای که فیلسوفان و حکیمان اخلاقی هم چون ارسطو، فارابی، ابن مسکویه و . . . بیان کرده اند، می تواند ما را به سعادت و کمال حقیقی که هدف علم اخلاق است برساند؟ اصولاً سؤال مهم و اساسی این است که معنای سعادت و کمال چیست؟
اگر اخلاق و راه رسیدن به سعادت و کمال تنها همان راهی باشد که حکیم و فیلسوف با برهان و استقلال پیموده، راهی است بسیار مشکل. به ویژه آن که بسیاری از اصول و روش هایی که حکما برای رسیدن به سعادت و کمال معرفی کرده اند، فاقد استحکام کامل بوده و سُست و غیر قابل اطمینان است، چون اولاً از خطا و اشتباه مصون نیستند و ثانیاً مبتنی بر اصول و قواعد علمی است که برای همگان امکان پذیر نیست، افراد عادی نمی توانند اخلاق علمی را بیاموزند. پس نمی توان اصول و اخلاقی را که حکما تدوین کرده اند، اخلاق واقعی و زمینه ساز سعادت و کمال انسان دانست.
ب. راه و روش انبیاء:
مبنای اخلاق از نظر انبیاء این است که انجام کار خوب انسان را به بهشت می برد و کار بد انسان را به جهنّم می فرستد. اصول اخلاقی که از سوی انبیاء تدوین شده است، چند ویژگی اساسی دارند.
1. با فطرت انسان سازگار است. 2. چون منشأ آن وحی است، از اطمینان کامل برخوردار می باشد و خطابردار نیست، لذا می تواند انسان را به سعادت و کمال برساند. 3. پیمودن آن برای همگان امکان پذیر است، هم یک استاد بزرگ، دانشمند علوم الهی و هم یک فرد عادی بی سواد، می توانند اصول اخلاقی اسلام را فرا بگیرند و به آن عمل نمایند. روش اخلاقی انبیاء، روش و راهی است که هم علی ـ علیه السّلام ـ می تواند آن را بپیماید و هم بلال حبشی، بهترین شاهد بر این که اخلاق اسلامی، اخلاق واقعی است و می تواند انسان را به سعادت و کمال برساند، مطالعة زندگی نامة بزرگان دینی و ره پویان راه شریعت محمّدی ـ صلّی الله علیه و آله ـ است، سلمان و اباذر، مقداد و بلال و . . . همین راه را رفتند و سر انجام به سعادت و کمال نایل شدند. در درون نظام و روش اخلاقی انبیاء، روش کامل تری نیز وجود دارد که همان روش اخلاقی اسلام است.
روش اخلاقی اسلام:
در روش اخلاقی اسلام، ملاک هر کار رضایت خداوند است. اسلام می گوید: ای انسان هر کاری که می کنی ببین آیا رضای خداوند در آن کار هست یا نه؟ در روش اخلاقی اسلام، تحسین و تقبیح مردم در رسیدن به بهشت و دوری از جهنّم، اهداف اصلی نیست، بلکه هدف اصلی رضایت خداوند است.(7) و چون هدف علم اخلاق، رسیدن انسان به سعادت و کمال است و از سوی دیگر سعادت و کمال انسان نیز در تحصیل رضای الهی است، پس اخلاق واقعی همان اخلاق اسلامی است چون زمینة کمال و سعادت انسان را فراهم می کند و دست یابی به آن برای همگان امکان پذیر است. بهترین شاهد بر این که اخلاق واقعی، همان اخلاق اسلامی است، مطالعة حالات و داستان زندگی افراد بزرگ و عالی قدری چون علی ـ علیه السّلام ـ ، سلمان، اباذر، مقداد، و . . . می باشد که از طریق عمل به اخلاق و دستورات اسلامی توانستند به عالی ترین درجات کمال و سعادت نایل شوند.
در آخر بهتر است برخی از شاخصه های اخلاق واقعی و مورد نظر اسلام بطور خلاصه بیان کنیم:
1. تاکید بر مطابقت و یا عدم مطابقت مباحث با کتاب و سنت.
2. تلاش در ارائه نظامی جامع که پاسخگوی همه پرسش های اخلاقی باشد:
3. ارائه تفسیری معتدل و هماهنگ با سایر مفاهیم اخلاقی.
4. تقسیم و تربیت منطقی مباحث اخلاقی در سه بخش مطالعات مبنایی، توصیفی و تربیتی.
5. توجه به ابزار تربیت اخلاقی و ترتیب طبیعی آنها و تاکید بر مشروعیت آنها.
6. استفاده از تجربیات علمی پیشگامان و پیش کسوتان در تهذیب اخلاق.
7. سعی در استخراج اصول و قواعد کلی اخلاق از خلال مصادیق وارد شده در کتاب و سنت.
8. تبیین دیدگاه اسلام در حوزه های مختلف رفتاری و ملکات نفسانی به طور مستقل و البته با توجه به تاثیر متقابل آنها.
9. توجه به تاثیر متقابل حوزه اندیشه، ملکات نفسانی و رفتار و کردار بر یکدیگر.
10. توجه به جایگاه عقل، گرایش های فطری و آثار و تجربیات عملی، در تفسیر و عمل به مفاهیم اخلاقی.
11. تاکید بر رشد هماهنگ و متوازن استعداد های اخلاقی و پرهیز از افراط و تفریط در آنها.
12. توجه به وضعیت و شرایط خاص مخاطبان در به کار بستن دستورهای اخلاقی(8)
پی نوشت:
1. راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، ص 159.
2. ابن مسکویه، تهذیب الاخلاق و طهارة الاعراق، ص 27. خواجه نصیر الدین طوسی، اخلاق ناصری، ص 48.
3. برای مطالعة بیشتر مراجعه شود به: سادات، محمّد علی، اخلاق اسلامی، سمت، 1368، ص 26.
4. دیلمی، احمد، اخلاق اسلامی، نشر معارف، 1379، ص 24.
5. محمدی گیلانی، اخلاق اسلامی، انتشارات سایه، 1378، ص 47 –29.
6. همان، ص 44 –43.
7. همان، ص 44.
8. دیلمی، احمد و آذربایجانی، مسعود، اخلاق اسلامی، نشر و پخش معارف، چاپ سوم، 1380، ص33.
----------------------------
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. 25 اصل از اصول اخلاقی امامان ـ علیهم السّلام ـ دفتر تبلیغات اسلامی، 1375.
2. زین العابدین قربانی لاهیجی، اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی، انصاریان، 1374.
3. محمّد تقی حاجی ده آبادی، تربیت اسلامی، ویژة تربیت اخلاقی، نشر تربیت اسلامی، 1379.
4. محمّد نصر اصفهانی، اخلاق دینی در اندیشة شیعی، نهاوندی، 1378.
5. محمد تقی مصباح یزدی، فلسفه اخلاقی، شرکت و چاپ نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی.