بررسی رسانه های ارتباطی
همانطور که می دانید، رسانه های ارتباطی جدید فواید و مضراتی دارد، و چه بهتر کسی از فواید آن استفاده کند و از مضرات آن اجتناب کند، در اینجا برای آگاهی بیشتر مخاطبان عزیز، مدل های مختلف رسانه های ارتباطی ارائه شده است.
مدل های ارتباطی
مدل چیست؟
مدل ارتباطی چیست؟
منظور از مدل ارتباطی چیست؟
مدل یعنی " شکل خاص" بنابر این مدل ارتباطی شکلی خاص از ارتباطات انسانی است، متخصصان ارتباطات انسانی برای تحلیل بهتر ارتباطات و یا برای توصیف و یا پیشنهاد راهکارها و ... یک مدل ارتباطی پیشنهاد می دهند، و در ادامه بیشتر آشنا خواهید شد.
پیش مدل ارسطو
ارسطو ارتباط را علم نمی دانست. او هدف از ارتباط را ترغیب می دانست. این مدل شامل 3 عنصر است:
✔ گوینده
✔ گفتار
✔ مخاطب است.
از دید ارسطو ارتباط فاقد ویژگی خاص واصول منظم می باشد.
مدل هارولد لاسول
در سال ۱۹۴۸ منتشر شد. این مدل در ۵ عبارت کوتاه خلاصه می شود.
چه کسی؟ چه می گوید؟ در چه کانالی؟ به چه کسی؟ با چه تاثیری؟
در این مدل علاوه بر سه عنصر مدل ارسطویی، عناصر کانال و تاثیر پیام نیز مطرح شده است.
مدل ارتباطی کلود شنن و دارن ویوور
✔ دو ریاضی دان آمریکایی بودند که مدلی ساده و روشن را ارائه دادند این مدل از دیدگاهی ریاضی به بررسی ارتباط می پردازد.
✔ برای برقرای ارتباط نیاز به یک منبع است که بعد از رمز گذاری پیامی را تولید کند.این پیام به وسیله گیرنده رمز خوانی می شود.در این مدل به نقش پارازیت توجه شده است.
به طور مثال یک مرد در پشت تلفن (منبع) با دهانی تلفن(رمز گذار) کلماتی به کار می برد(پیام) این پیام صوتی در سیستم تلفن بصورت تحریک ا لکتریکی عبور می کند(کانال) و توسط یک گوشی تلفن دیگر (رمز خوان ) توسط ذهن شنونده تلفن (گیرنده) درک و فهمیده می شود.
✔ در این مدل رمز خوانی و رمز گذار، هر نوع دستگاهی دانسته می شود که اطلاعات را در یک فرم به فرم دیگر تبدیل کند.
✔ مغز انسان نیز نوعی دستگاه رمز گذار است که تصاویر و ایده ها را به کلمه و نمادهایی تبدیل می کند که توانایی انتقال در گفتگو یا نوشته را داشته باشد.
✔ در این مدل پارازیت را مربوط به کانال یا پیام دانسته اند.
در این مدل توسعه کامپیوتر و توسعه اکثر مدلهایی که برای ارتباط طراحی شد تاثیر بسزایی داشته است.
سیستم های ارتباطی در مدل تسهیل دوسلاپول
اتهیل دوسلاپول (Ithiel de Solapool) مدلی را طراحی کرده که در آن فقط به سیستم ارتباطی (Communication system) توجه شده است.
او ابتدا سیستم ارتباطی را تعریف میکند و مینویسد: یک سیستم ارتباطی عبارت است از چیزی که بیانکنندهٔ رابطه یا عدم رابطه بین موضوعات (objects) یا اشیاء است.
سپس مدل ذیل را برای یک سیستم ارتباطی مطرح میکند و مینویسد که این تصویری است که از مدلی برای یک سیستم ارتباطی میان پنج نفر که حلقههای (Linkes) بین آنها را نشان میدهد: پول در توضیح این مدل میگوید: یک سیستم ارتباطی از شش جنبه قابل تفکیک است.
1- تعداد اعضاء یک جمعیت: این مسئله از آن نظر مهم است که با افزایش واحدهای یک سیستم ارتباطی، ظرفیت حلقه های واحدها بسیار سریعتر افزایش پیدا میکند. اگر تعداد واحدها را با حرف n و ظرفیت حلقهها را با L نشان دهیم آنگاه فرمول محاسبهٔ ظرفیت یک سیستم ارتباطی چنین خواهد شد:
مدل یک سیستم ارتباطی ۵ نفره
L = (n۲) = n! / (n-۲)! ۲!
به این ترتیب فقط ظرفیت یک سیستم ارتباطی با ۵ واحد برابر ۱۰ و با ۷ واحد برابر ۲۱ خواهد شد. دلیل اینکه چرا رفتار یک گروه کوچک به سرعت تبدیل به رفتار یک گروه بزرگ میشود ناشی از همین است که وقتی به تعداد بیست یا سی نفر رسید ظرفیت
2: ممکن است یک سیستم ارتباطی از نظر ظرفیت پیام (Message capacity) تفاوت داشته باشد. این موضوع مربوط به یک نظریهٔ ریاضی اطلاعات میشود که به محاسبهٔ تعداد واحدهای اطلاعاتی که می تواند از طریق کانال مابین اعضاء این سیستم ارتباطی منتقل شود می پردازد.
3: ممکن است این تفاوت مربوط به حجم جریان پیام (Volume of message flow) از میان این حلقهها باشد. ظرفیت کانال محدودیت اصلی است اما مشاهدات تجربی ممکن است بتواند نشان دهد که چه مقدار اطلاعات عملاً از میان یک کانال میگذرد.
4: ممکن است تفاوت از نظر ساخت شبکه (network structure) باشد. نه تنها همهٔ حلقه های ارتباطی الزاماً نیاز به یک ساخت دارند، بلکه ویژگی و خصیصهٔ ساخت شامل موارد زیر است:
✔ ساخت جهتی (directionality structure):
شکل حلقه های مدل نمونه ای که برای پنج نفر آورده شد دارای بیش از یک جهت و مسیر است. اما در خیلی از موارد، جریان فقط به صورت یک سویه عمل خواهد کرد. به عنوان مثال یک سیستم ارتباط جمعی به صورت یک ارتباط یک سویه از یک منبع به عده زیادی از افراد عمل می کند.
✔ حلقه های مجاز یا ممکن:
در بسیاری از سیستمها، حلقه ها نه فقط دارای فراوانی تجربی صفر هستند بلکه دارای ممنوعیتهای ناشی از قوانین و امکانات فیزیکی نیز هستند. به عنوان مثال، ساخت زبان، مشخص می کند که چه پیامی از نظر دستور زبان در چارچوب آن زبان مجاز است.
✔ احتمالات:
یک ساخت شبکه با تعریف احتمال اینکه چه تعداد از کانالهای ویژه مورد استفاده قرار خواهند گرفت می تواند مشخص شود. مثلاً یکی از اعضاء شبکه به عنوان رهبر می تواند حالت کانال ویژه را به خود بگیرد.
5: سیستم ارتباطی می تواند از دیدگاه نوع پیامی که منتقل می شود تفکیک شود. اینکه کدام ذره از آنچه در حلقه ها جریان می یابد ناشناخته یا غیرقابل تشخیص است سؤال مورد نظر است. پیام ممکن است از دیدگاه شکل و محتواء تفکیک شود. از نظر شکل ممکن است به صورت بیانی یا نوشتنی به روشی والا یا روش پست تهیه شود. از نظر محتواء آن را می توان از این نظر که چه موضوعی را مطرح می کند یا اینکه دربارهٔ این موضوعات چه چیزی را مطرح می کند دسته بندی شود.
6: سیستم ارتباطی می تواند از نظر ساز و کار شلیک (triggering) متفاوت باشد. در هر لحظه، یک سیستم ارتباطی ممکن است در حالتی از ابعاد پنجگانهای که گفته شد قرار بگیرد و لحظهای بعد تغییر کند. البته یکی از محاسن سیستم، پایداری توازن در آن است. زیرا سیستم خود می تواند خود را تصحیح کند و جلوی انحراف از حالت تعادل را بگیرد. سیستم همانگونه که می تواند مراقب تعادل خود باشد، می تواند خود را از حالت توازن و تعادل منحرف کند.
مسئلهٔ جالب توجه آن است که میتوان ثبات یا تحول سیستم را پیشبینی کرد. مثلاً مشخص کرد که حرکت سیستم به جهتی خاص مثل رشد، مدرنیزه شدن یا انقلاب است. ممکن است توجه به این نکته معطوف شود که خروجی سیستم، نگرشی خاص باشد یا به شکل گیری نظریهای ویژه از سوی افکار عمومی منتهی شود.
مدل ارتباطی ویلبر شرام
✔ دایره پوشش این مدل وسیع است.
برای درک این مدل از 5 مرحله عبور می کنیم
✔ مرحله اول: منبع پیام خود را به شکل رمز در می آورد. به صورت علامت های خاصی جهت مقصد می فرستد و انتظار او آن است که منبع بتواند با او در معنی یکسانی از پیام اشتراک داشته باشد. برخی اشکالات وارده در این مسیر عبارتند از:
✔ کمبود اطلاعات منبع
✔ ناتوانی در رمز گذاری مناسب
✔ عدم موفقیت در ارسال
✔ سرعت کم ارسال پیام
✔ نرسیدن پیام به مقصد
✔ ناتوانی مخاطب در رمز خوانی
✔ موفقیت در ارتباط وابسته به موفقیت در تمام مراحل یاد شده است.
نکته
✔ توضیح موضوع و مساله ای برای مقصدی که اصلا” او را نمی شناسیم شبیه یک معجزه است.
✔ ظرفیت یک کانال ارتباطی را می توان تصحیح کرد اما هرگز نمی توان بیش از ظرفیت کامل از آن استفاده کرد.
مرحله دوم
✔ عنصر میدان تجربه مطرح می شود منبع و مقصد می بایست دارای تجربیات مشترک ،یکسان باشند تا امر اتصال پیام به طور موثر انجام شود.
✔ اگر هیچ تجربه مشترکی میان منبع و مقصد وجود نداشته باشد ،ارتباط غیر ممکن است.
✔ منبع می بایست پیام را طوری تنظیم کند که با بخشهایی از تجربیاتش که به مقصد نزدیک است ربط دهد.
مرحله سوم
✔ مطرح می شود که هر فردی در فراگرد ارتباط، کد گذاری و باز خوانی کد را انجام می دهد. او دریافت کننده ، انتقال دهنده و شرح و تفسیر کننده است.
✔ آنچه یک فرد کد گذاری می کند وابسته به انتخاب پاسخهای قابل دسترس و موقعیت و شرایط مشخص و معنی هایی که ارتباط با آن هستند، دارد.
✔ فرد به طور مداوم ، علایم را از محیط خود باز خوانی می کند. آنها را تفسیر می کندو بر اساس شرایط خاص واقعا”موجود عینی و ذهنی، چیزی را به عنوان نتیجه ، کد گذاری می کند. پس فراگرد ارتباط شروع و پایان ندارد و واقعا” بی انتهاست.
مرحله پنجم
شرام به نقش بازخورد و اهمیت آن در ارتباط می پردازد. منبع می بایست بر اساس بازخورد گیرنده ، پیام خود را تنظیم کند.
نکته: در هر ارتباط بندرت پیام تنها در یک کانال فرستاده می شود منبع با استفاده از تن صدا،لحن صدا،و کیفیت صدا(عمق، ارتفاع، خشن بودن، نازک بودن، قوی بودن، ظریف بودن، تند و کند بودن) کانال چهره، اندام وضعیت کلی بدن و….. در حال ارسال پیام و باز خورد است.
✔ این نوع کانال ترکیبی(multiple channcl) حتی در ارتباط نوشتاری نیز وجود دارد.(تیتر، نوع فونت، اندازه، و رنگ، جای مطلب در صفحه ، تصویر و ….)
مدل دیوید برلو
این مدل حاوی چهار عنصر منبع، پیام، کانال و گیرنده می باشد:
منبع و گیرنده:
✔ مسایل مطرح در مورد منبع (source) و گیرنده(receiver) عبارت است از مهارتهای عمومی/نگرش/دانش/سیستم های اجتماعی پیرامون/فرهنگ.
برلو که به شدّت تحت تأثیر نظریه محرک پاسخ در روان شناسی بود، فرایند یادگیری و تفسیر را بررسی کرد. او نشان داد که چگونه فرد، همواره هم گیرنده است و هم منبع. بنابراین یادگیری، مشتمل بر فرایند تفسیر محرک پاسخ و عمل بر مبنای پیامدهای پاسخ است. او می گوید تکرار و تواتر ممکن است پیوندهای محرک پاسخ را محکم تر یا سست تر کند. بنابراین وقتی یک پاسخ، با پاداش روبرو می شود، آن عادت تقویت شده و وقتی پاداش نمی گیرد، تضعیف شده و در نهایت از بین می رود.
در تلاش برلو، مفهوم “قصد” ارتباطی، برای برقرار شدن ارتباط مؤثر و آشکار، نقش مهمی دارد. برلو معتقد است که قصد و هدف تمامی رفتارهای ارتباطی آن است که پاسخی خاص از جانب فرد یا گروهی خاص را برانگیزد و ارتباط، هنگامی مؤثر خواهد بود، که گیرنده با تلاش کم تری پاسخ مطلوب را ارائه دهد.
او پنج اصل را برای ارتباط مؤثر مطرح می کند:
1: تواتر ارائه پیام، با پاداش و بدون پاداش؛
2: رقابت محرّکی مفروض با محرّک ها و پاسخ های دیگر؛
3: میزان پاداشی که در پی پاسخ به دست می آید؛
4: فاصله زمانی دادن پاسخ و گرفتن پاداش؛
5: میزان تلاشی که گیرنده فکر می کند، برای پاسخ مطلوب باید صرف کند.
برلو مدل خود را شرح و بسط می دهد تا رابطه ی میان ارتباط و معنا را نشان دهد. او تأکید می کند که عناصر ساختار زبان، به خودی خود معنا ندارند. او در مبحثی با عنوان “معنی معنی” می نویسد: «ما زبان را برای بیان و بیرون آوردن معنی ها به کار می بریم؛ در واقع این کارکرد اصلی زبان است. معنی، چیزی ذاتی و جدانشدنی از بسیاری از تعاریف زبان است. به روشنی مشخص است که معنی، وابسته به کدهایی است که ما در ارتباط انتخاب می کنیم.»
او می گوید که معنی ها در پیام ها و چیزهای قابل کشف نیستند. در واقع کلمات در نهایت هیچ معنایی نمی دهند؛ بلکه معنی ها فقط در آدمها هستند، که مسبّب پاسخ ها می شوند. آن ها چیزهایی شخصی و درون ارگانیسم انسانند. معناها آموخته می شوند؛ آن ها دارایی های ما محسوب می شوند؛ ما معنی ها را یاد می گیریم، بر آن می افزاییم، آن ها را نابود می کنیم؛ اما قادر به یافتنشان نیستیم. آن ها در ما هستند نه در پیام. خوشبختانه معمولا ما افرادی را می یابیم که معنی هایی مشابه معنی های ما دارند و در نتیجه با آن ها می توانیم ارتباط برقرار کنیم. آنانی که با یکدیگر تشابه معنایی دارند، می توانند ارتباط برقرار کنند و اگر فاقد این تشابه باشند، قادر به ارتباط با یکدیگر نیستند. اگر معنی ها، در پیام ها بودند به این مفهوم بود که همه می توانستند با هر زبانی و با هر کدی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. در نتیجه عناصر و ساخت زبان، فقط نمادند و بس.
فراگرد (Process)
برلو در مدل خود به فراگرد بسیار تأکید دارد و اعتقاد دارد که ارتباط، یک فراگرد است و حتی مدل او به مدل فراگرد ارتباط، معروف است. او در “فراگرد ارتباط” می نویسد: «یک فرهنگ لغت، فراگرد را چنین تعریف می کند: هر رویدادی که یک تغییر ممتد در زمان را نشان دهد، یا هر عمل یا نحوه عملی که ممتد باشد.»
او به مسئله عدم توانایی انسان در کشف واقعیّت های فیزیکی پرداخته و معتقد است که این گونه واقعیت های پایه، با انسان، خلق و آفریده می شود. برلو در زمینه نگاه به عملکرد فراگرد می گوید: «وقتی ما کوشش می کنیم که درباره فراگرد چیزی چون ارتباط، توضیح دهیم و در واقع آن را مشاهده کنیم، سرانجام دو مسئله پاسخ ما خواهد شد: نخست باید پویایی فراگرد را متوقّف کنیم، در حالی که در همان موقع ما درگیر حرکت هستیم. مسئله دوم طرز استفاده از زبان است که خود، یک فراگرد و چیزی در حال تغییر است.»
مثلاً در تئاتر می توانیم فهرستی از اجزای تشکیل دهنده یک تئاتر را برشماریم (سناریو، بازی، کارگردان، بازیگران، صحنه پرداز و …)؛ اما اینها مجموع تئاتر نیستند؛ این ها فقط یک مخلوط هستند. اگر پویایی را نیز حاکم قرار دهیم، آن وقت این اجزا به وسیله آن پویایی، تئاتر خوانده می شوند. البته پویایی حرکت، که وابسته به اجزاست، پدیده ای دیداری است.
از نظر برلو، علی رغم پیچیدگی فراگرد ارتباط، می توان آن را به یک تزریق زیرپوستی تشبیه کرد، که فقط می توان ردیف عملیات این تزریق را برشمرد. از مجموعه نوشته های برلو درباره فراگرد می توان چنین نتیجه گرفت.
✔ فراگرد ایستا نیست؛ بلکه پویا است؛
✔ فراگرد آغاز و پایان ندارد؛
✔ اجزا و عناصر یک فراگرد، دارای کنش های متقابل اند و هریک بر دیگری تأثیر می گذارد و از دیگری تأثیر می گیرد؛
✔ دارای ردیف از اجزا نیست.
مدل فراگرد ارتباط
برلو اجزای مدلش را به شرح زیر توضیح می دهد:
1: منبع رمزگذار (The Source-Encoder)؛ یک منبع ارتباط بعد از تعیین روشی که می خواهد با آن روی گیرند ه اش تأثیر بگذارد، پیامی را به قصد تولید هدف دل خواهش رمزگذاری می کند. حداقل 4 نوع عامل در منبع وجود دارد که می تواند صحت آن را افزایش دهد. آن ها عبارتند از:
الف) مهارت های ارتباطی (Communication Skills)؛ پنج نوع مهارت ارتباط کلامی وجود دارد. دو نوع از آن ها مهارتهای رمزگذاری است: نوشتن و گفتن؛ دو نوع از آن ها مهارتهای رمزخوانی (Decoding Skills) است: خواندن و شنیدن. پنجمین مهارت به فکر یا تعقل (Thought or Reasoning) مربوط است.
البته مهارت های رمزگذاری دیگری هم وجود دارند، که می توان مهارت های درباره نوشتن و گفتن را به سایر رمزگذاری ها عمومیت داد. سطوح مهارت های ارتباطی می توانند هم در تجزیه و تحلیل هدف ها و مقاصد یاری کنند و هم میزان توانایی افراد را در رمزگذاری پیام هایی که مقصود آن ها را بیان می کند، تعیین کنند.
ب) نگرش ها (Attitudes)؛ برلو می گوید، دانشمندان علوم اجتماعی مشکل قابل ملاحظه ای در تعیین اینکه منظور آن ها از نگرش چیست داشته اند. او در توضیح مفهوم نگرش، از مثال زیر کمک می گیرد؛ که اگر فرد الف پیش آمادگی (Predisposition)، تمایل (Tendency) و آرزو برای نزدیک شدن یا دور شدن از فرد ب را داشته باشد، در این صورت نگرشی (مطلوب یا نامطلوب) نسبت به فرد ب دارد.
برلو فراگرد ارتباط را در چند عامل می داند :
✔ نگرش نسبت به خود (Attitude Towed Self)؛ نگرشی است که بر رفتار منبع ارتباط تأثیر می گذارد.
✔ نگرش نسبت به مطلب خود؛ وقتی یک نویسنده یا سخنرانی مطلبی را بیان می کند، نگرش او تقریبا همیشه از میان پیامش فهمیده می شود.
✔ نگرش نسبت به گیرنده؛ نگرش منفی یا مثبت نسبت به گیرنده، برروی پیام منبع تأثیر می گذارد.
ج) سطح دانش (Knowledge Level)؛ مقدار دانش یک منبع درباره موضوعش، بر پیام او تأثیر خواهد گذاشت. یک شخص، درباره چیزی که نمی داند، نمی تواند ارتباط برقرار کند. از سوی دیگر اگر منبع، خیلی زیاد بداند، اگر تخصّص خیلی بالایی داشته باشد، ممکن است در مهارت های ارتباط ویژه اش چنان رفتار تکنیکی به کار ببرد، که گیرنده پیام او نتواند آن را درک کند. برلو می گوید یک معلم موفّق هم باید دانش کافی داشته باشد و هم این که بداند چگونه آموزش دهد و تدریس کند؛ تا بتواند ارتباط لازم را برای یاد دادن برقرار کند.
د) موقعیت منبع در یک سیستم اجتماعی فرهنگی (Social–Cultural System)، هیچ منبعی به عنوان یک فرد آزاد و بدون تأثیر از شرایط اجتماعی فرهنگی، نمی تواند ارتباط برقرار کند. بدیهی است که در مورد منبع عوامل مشخصی چون مهارت های ارتباطی، نگرش ها و دانش او، در نظر خواهد بود؛ اما ما به بیش از اینها نیاز داریم. مثلاً ما نیاز داریم که بدانیم او در آن سیستم اجتماعی فرهنگی چه جایگاهی دارد، چگونه عمل می کند، چه نقشی ایفا می کند، کارکردهایی که خواستار انجامش هست، پرستیژی که او در مقابل دیگران دارد، زمینه فرهنگی که او در آن ارتباط برقرار می کند و باورها و ارزش هایی که بر او حاکم است، چیست؟ شکل های رفتاری مورد قبول و شکل های رفتاری غیر قابل قبول در فرهنگ او کدامند؟ نیاز داریم که درباره انتظارات شخصی او و انتظارات دیگران درباره او آگاه شویم.
سیستم های اجتماعی فرهنگی به طور نسبی عوامل تعیین کننده موارد زیر هستند: انتخاب کلماتی که افراد به کار می برند، هدفهایی که برای ارتباط دارند، معنی هایی که برای یک کلمه در نظر می گیرند، گیرندگانی که انتخاب می کنند و کانال هایی که برای انواع پیام ها برمی گزینند همه به سیستم های اجتماعی فرهنگی وابسته اند.
2- گیرنده رمزخوان (Decoder-Receiver)؛ برلو درباره این جزء از مدل خود می نویسد: «شخصی که در یک سوی فراگرد ارتباط قرار دارد، با شخصی که در سوی دیگر این فراگرد ایستاده، از نظر عواملی که ذکر شد، تفاوتی ندارد. یکی از دشواری های صحبت درباره فراگرد، این است که وقتی ما با ارتباط درون شخصی روبرو هستیم، فرستنده و گیرنده، هردو، یک نفرند و ما به ناچار در یک سو منبع و در سوی دیگر، گیرنده را قرار می دهیم. در واقع، برای تجزیه و تحلیل فراگرد، منبع و گیرنده را به طور مجزا بررسی می کنیم و این، دلالت بر آن دارد که برای یک لحظه، پویایی فراگرد را متوقف کرده ایم. با چنین توقفی، می توان گیرنده–رمزخوان را مطالعه کرد. اگر گیرنده، توانایی گوش کردن، خواندن و فکر کردن را نداشته باشد، قادر به دریافت و رمزخوانی پیام منبع رمزگذار نخواهد بود. به همان ترتیب گیرنده–رمزخوان تحت تأثیر نگرش خود، به رمزخوانی یک پیام می پردازد و با نگرش خود نسبت به خویشتن، منبع و محتوای پیام، رمزخوانی می کند.
3- پیام؛ برلو سومین جزء از مدل خود را به پیام، اختصاص داده و اجزای پیام را به رمز، محتوا و نحوه ارائه، تقسیم کرده است؛ که هریک از این سه، به شرح مفصلی نیاز دارد، که در این مقال نمی گنجد.
4- کانال؛ کانال در نظریه های ارتباط، در سه معنی به کار برده شده؛ که عبارتند از: روش های رمزگذاری و رمزخوانی پیام، وسیله نقلیه پیام و وسیله نقلیه حمل کننده. ما نیازی به اینکه در مورد وسیله نقلیه حمل کننده و معنی آن زیاد بیاندیشیم، نداریم. این موضوع، مربوط به مهندسان، فیزیک دانان، زیست شناسان و شیمیست هاست. ما بیشتر به وسایل ارتباطی عمومی، مانند رادیو، تلویزیون، تلفن، تلگراف، روزنامه، فیلم، مجله، سخنرانی عمومی، اینترنت و غیره توجّه داریم.
کانال ارتباطی را به طور فیزیولوژیکی می توان چنین تعریف کرد؛ که حس هایی است که رمزخوان-گیرنده، می تواند یک پیامی را که از سوی یک منبع-رمزگذار، رمزگذاری و منتقل شده را درک کند. در واقع کانال یک ساز و کار حسّی چون شنیدن، دیدن، لمس کردن و غیره است. به این ترتیب، در یک فراگرد ارتباط فرد با فرد، ساز و کار حسّی فرد، هم نقش رمزخوان را دارد و هم نقش کانال را.»
موضوع دیگری را که برلو در بحث کانال به آن می پردازد، انتخاب کانال مناسب برای هر ارتباط است. او در یک نتیجه گیری می نویسد: «ما می توانیم به کانال ها حداقل به سه شیوه نگاه کنیم: ساز و کار جفتی، وسایل نقلیه یا دستگاه نقلیه حمل کننده.»
نقد و تحلیل
محسنیان راد در “ارتباط شناسی”، می نویسد: «به نظر من، برلو فراگرد ارتباط را زیر عنوان “مدل ارتباطی”، بسیار مبسوط توضیح داده است؛ اما در ترسیم یک مدل مناسب یا به عبارتی، در ترسیم مدلی منطبق با مجموع نوشته های خود، چندان موفق نبوده است. مثلاً پیام را به صورت یک حرف M بزرگ به عنوان حرف اول کلمه پیام در زبان انگلیسی ترسیم کرده و کلمات نحوه ارائه را وسط حرف M و کلمات ساخت و عناصر را بالا و رمز و محتوا را در دو سوی ساق حرف M جای داده است؛ که این جایگزینی بدون نظم و منطق انجام شده است.
مدل ارتباطی آندروش، استتس و بوستروم
مدلی است برای درک فراگرد ارتباط کلامی که می تواند ارتباط چهره به چهره و تا حدودی گروهی را توجیه کنند.
✔ پیچیدگی ارتباط کلامی بسیار زیادتر از یک فراگرد معمولی ارتباط است.
✔ تحریک ارتباط گر به وسیله رویداد محیطی اتفاق می افتد. ارتباط گر که ادراک خاصی از رویداد دارد،از آن رویداد تاثیر می پذیرد.
✔ در ارتباط، خود شخص، زبانش و سیستمهای ارزشی او بخشی از پیامی هستند که در یک ارتباط کلامی دریافت می شوند.
✔ در هر موقعیتی وقتی دو یا بیشتر انسان کنار هم باشند، یکی شروع به فرستادن جنبه هایی از پیام می کند.
✔ منبع حتی قبل از صحبت کردن،با چهره و بدن خود یک پیام محسوب می شود.
سه تن از محققان و صاحب نظران ارتباطات، آندروش، استتس و بوستروم، در کتاب خود ارتباط در کاربرد روزانه (Communication in Everyday Use) مدلی را برای فراگرد ارتباط کلامی مطرح کرده اند که به عنوان یک مدل خوب برای ارتباطات چهره به چهره و تا حدودی گروهی قابل استفاده است. آنها می نویسند:
اکثر مدل های مطرح شده (مقصود مدل های برلو، شرام، وستلی و مک لین… است) برای ساده ترین معنای ارتباط هستند. در حالی که در ارتباط کلامی، میزان پیچیدگی بسیار زیادتر از یک فراگرد معمولی ارتباط است. به همین جهت در توصیف چنین فراگردی، نیاز به موشکافی بیشتری است. مثلاً در مدل های دیگر، پیام یا رفتارهای ارتباطی، به عنوان نتیجه ای از عقیده ها یا ایده ها هستند که در کانالی از طریق زبان، حس ها (feeling)، یا حتی عواطف (emotions)، و باورها (believes)، به یک مقصد ویژه (particular destination) می رسد.
در ارتباط کلامی هر یک از عناصر باید به شکل محتواء و شیوه های مؤثر جای بگیرد. به عنوان مثال ارتباط گر به وسیلهٔ رویداد محیطی (environment event) تحریک می شود. ارتباط گری که یک ادراک خاص از آن رویداد دارد، زیر پوشش آن ادراک ها، از آن رویداد تأثیر می گیرد.
سؤال اینجا است که این ادراک ها در عمل چگونه بخشی از پیام می شوند. به عنوان مثال، اگر پاسخ داده شده از سوی یک فرد نوجوان، حالت غفلت آمیز و بی تفاوت گوینده را داشته باشد، ما به سرعت پیام هائی از آگاهی های اجتماعی دربارهٔ غفلت های نوجوانی، مسئولیت عمومی در برابر اعمال غفلت آمیز نوجوانان و همچنین داوری هائی از قبیل پائین بودن عمومی سطح دانش نوجوانان دریافت می کنیم.
به همین ترتیب زبان و ساخت پیام نیز در اینجا دخالت دارد. اگر گوینده (همان نوجوان هیپی مانند مورد مثال) کلماتی را که به کار می برد نیز کلمات خاصی باشد (به اصطلاح به شیوه ای عامیانه صحبت کند) باز هم بخشی از ادراکات گیرنده را تشکیل خواهد داد که عملاً قسمتی از پیام می شود.
بدیهی است که حس ها، عواطف و باورهای فرستنده نیز بخشی از پیامی می شود که گیرنده دریافت می کند. مثلاً حالت خشم، ترس و غیره که در فرستندهٔ موردنظر (همان نوجوان) وجود دارد نیز قسمتی از پیامی است که گیرنده دریافت می کند. در واقع در ارتباط، خود شخص، زبان او و سیستم های ارزشی (value systems) او همگی بخشی از پیامی هستند که در یک ارتباط کلامی دریافت می شوند. به راستی آنچه گیرنده دریافت می کند ممکن است فقط سهم کوچکی از پیامی باشد که به او عرضه شده است.
در اکثر مدل های ارتباط، به دو عنصر دارای کنش های متقابل (two interacting elements) پرداخته اند که در آنها یک سیستم ارسال کنندهٔ پیام و یک سیستم دریافت کنندهٔ پیام که هدف و نشانهٔ موردنظر پیام است وجود دارد. اما محیط ارسال کننده شامل ظرفیت دریافت کننده برای تولید پیام، رویدادهای بیرونی مؤثر بر ظرفیت فرستنده و گیرنده نیز ممکن است به تحریک پیام بپردازد.
به عنوان مثال فرض کنید دو نفر در حال دیدن و شنیدن یک برنامهٔ خبری از تلویزیون دربارهٔ یک کشور جنگ زده باشند. ترس و وحشت ناشی از دیدن تصاویر آن برنامهٔ خبری با هر دو بیننده برخورد می کند اما سرانجام ممکن است یکی از آنها تحت تأثیر تحریک درونی به بیان عکس العمل و نظر خود دربارهٔ آنچه در آن کشور روی می دهد بپردازد. این چنین عکس العمل ویژه ای ممکن است به تولید پیام های دیگری در زمینه ای عمومی تر از جنگ آن کشور خاص منجر شود و ممکن است او که به بیان نظر خود در زمینهٔ جنگ پرداخته است سرانجام خود را در یک موقعیت و تفسیر و ارزیابی فلسفی در زمینهٔ جنگ ببیند.
تحریکی که منبع آن محیط است، همیشه حالتی نمایشی مثل آن برنامهٔ تلویزیونی ندارد. یا به عبارتی همیشه حالت تصویرسازی قوی ندارد. مثلاً یک شرایط ناراحت ممکن است منتج به تولید یک پیام شود! ‘اجازه می دهید پنجره را باز کنم؟’ به طور مشابه، یک شرایط ساکت ممکن است منتج به این شود که یکی از افراد بپرسد: ‘در این ساعت کدام ایستگاه موسیقی دارد؟’
در هر موقعیتی وقتی دو نفر یا بیشتر در کنار هم باشند، در برخی از مراحل، یکی از آنها شروع به فرستادن جنبه هائی از پیام می کند و به عبارتی، خودش یک منبع پیام می شود. مدل مشارهٔ ۱ این مرحله از پدیدهٔ ارتباط (phenomenon of communication) را نشان می دهد.
مدل ارتباطی بکر
مدلی است که در آن عوامل و ریشه های شکل گیری پیام در فرستنده بررسی شده است.
✔ اکثر کنشهای ارتباطی از عناصری شکل می گیرند که ناشی از بیش از یک وضع اجتماعی است.
✔ در این مدل پیامهای دریافتی منبع ریشه های پیام را تشکیل می دهند. و در مدل بکر بصورت موزاییک نشان داده می شود.
✔ تفاوت های فردی در دریافت پیام موثرند.
✔ در واقع علاوه بر روابط بین واحدهای اطلاعاتی، روابط داخلی خاصی نیز وجود دارد.موزاییک به عنوان یک واحد اطلاعاتی از طریق اجتماع به فرد می رسد.
در سال ۱۹۶۸ بکر مدلی را برای نشان دادن فراگرد ارتباط طراحی کرد که در آن، مسئلهٔ عوامل و ریشه های شکل گیری پیام در فرستنده، توضیح داده شده است. او می گوید: ”بسیاری از کنشهای ارتباطی (communication acts) از عناصری شکل می گیرند که ناشی از بیش از یک وضع اجتماعی است. بهعنوان مثال پیام میتواند از برنامهای که اخیراً از تلویزیون دیدهایم و یا مطالعهای که چند سال دربارهٔ آن موضوع کردهایم و یا هر نوع زمینهٔ قبلی دیگری ریشه گرفته باشد.“
بکر برای توجیه این مطلب مثال زیر را ارائه داده است:
”من جریان قتل مارتین لوتر کینگ را برای اولین بار از دهان رانندهٔ اتوبوس وقتی به سوی یک هتل برای شرکت در یک سخنرانی انتخاباتی به شیکاگو میرفتم شنیدم. راننده میگفت که ممکن است امشب رئیس جمهور به خاطر این واقعه از تلویزیون سخنرانی کند. از خودم پرسیدم ممکن است قتل لوترکینگ در وقایع مربوط به ویتنام تأثیر داشته باشد. در طی دو روز بعد چه در تالار هتل و چه در کنار میز اطلاعات، بارها شاهد گفتوگوهای میهمانان هتل دربارهٔ این واقعه بودم. در آن مدت یک برنامهٔ تلویزیونی را دیدم که بحث و جدلهای سیاهپوستان و سفیدپوستان را در این مورد نشان میداد. همچنین یک فیلم تلویزیونی که مربوط به آتش سوزیهای عمدی و شورش سیاهان بود دیدم. خبر و رپرتاژ کامل واقعهٔ قتل لوتر کینگ را در روزنامه های شیکاگو خواندم و روز دوم از پنجرهٔ هتل شاهد حملهٔ گروهی از سیاهپوستان به یک فروشگاه بودم. آنها به عنوان اعتراض شیشهٔ ویترین مغازه را شکستند. همچنین با مردی ملاقات کردم که میگفت باید در انتظار خرابکاری و آتشسوزیهای عمدی سیاهپوستان در نقاط مختلف کشور باشیم. دربان هتل را دیدم که تمام درهای ورودی هتل به جز یک در را قفل میکرد. شب هنگام با دیگر مسافران هتل به این بحث پرداختیم که آیا در وضعیت موجود، خروج از هتل برای خوردن شام دارای امنیت خواهد بود یا خیر؟
اینها فقط قسمتی از مجموعهٔ پیامهائی بود که در طی آن دو روز دریافت کردم در بسیاری از موارد نه تنها در معرض این پیامها قرار میگرفتم بلکه در برخی از موارد در فشار پاسخگوئی به این پیامها نیز بودم و سرانجام مجبور به خلق پیام شخص خود در این مورد شدم. در عین حال بسیاری از این پیامها به صورت حشو و زاوید بود و مقداری از آنها نیز با محتوای یکسان و شکلهای مختلف تکرار میشد و من به تدریج پاسخهای یکسان خود را در برابر افراد مختلف و بحثهای گوناگون مربوط به قتل لوترکینگ میشنیدم و سرانجام به این ترتیب پیام شخصی من در این مورد شکل گرفت.“
بکر این مجموعهٔ پیامهای دریافتی منبع را که ریشه های پیام او را تشکیل میدهد مرکب از واحدهای پیام (message bits) میداند. این واحدها در مدل او به صورت استوانه ها یا موزائیکهائی (cube or mosaic)، نشان داده شده است که هر استوانه ذخیره کننده یک واحد اطلاعات و مجموعه ای از چند واحد اطلاعات، لایه ای از اطلاعات (the layer of information) را تشکیل میدهد.
برخی از این استوانه ها بسته هستند (که در تصویر به صورت استوانه های سیاه نشان داده شده است). این استوانه ها نشانهٔ اطلاعاتی هستند که به دلایل مختلف قابل استفاده برای فرستندهٔ پیام نیست. سایر لایه ها و استوانه ها نمایندهٔ منبع های اطلاعاتی قابل دسترس هستند. بکر در این مدل، پیچیده بودن باور نکردنی ارتباط را به عنوان یک فراگرد متغیر که دائم در حال تغییر در هستهٔ مرکزی است نشان داده است. او در این مدل، گوناگونی ارائهٔ پیام را نیز مطرح کرده است. یعنی در برخی از اوضاع، گیرندهٔ پیام ممکن است در مقابل فراوانی واحدهای اطلاعاتی قرار گیرد و در مواقع و اوضاعی دیگر فقط با تعداد کمی از واحدهای اطلاعاتی روبه رو باشد.
از دیدگاه بکر تفاوتهای فردی نیز در دریافت پیامها مؤثر هستند. به نظر او برخی از افراد میتوانند مقدار زیادی اطلاعات را درک کنند. در حالی که گروهی از مردم با بسیاری از اطلاعات بیگانه خواهند بود. تفاوتهای مردم در مواجه شدن با یک پیام یکسان ناشی از عوامل مختلفی است. به عنوان مثال رابطهٔ آدمها با پیام، گاهی اوقات ناشی از چند شرط مفرد و تنها است و برخی اوقات حتی به رویدادهای دوران گذشتهٔ زندگی گیرندهٔ پیام مربوط میشود. برخی از این رابطه ها منتج به تمرکز برروی یک پیام خاص خواهد بود در حالی که در مواردی دیگر ممکن است تمرکز برروی تعداد زیادی از واحدهای اطلاعاتی منتشر شده باشد که این امر ناشی از رابطهٔ بین پیام گرفته شده و انبوه اطلاعاتی است که قبلاً دریافت کرده و به صورت تصاویر و رویدادهای پشت صحنه در میان موزائیکهای مدل اطلاعاتی او قرار دارد.
بکر در مورد مدل خود اضافه میکند که علاوه بر روابط بین واحدهای اطلاعاتی، روابط داخلی خاصی نیز وجود دارد که نمیتوان آنها را در مدل نشان داد. او در این مورد میگوید که ممکن است یک موزائیک به عنوان یک واحد اطلاعاتی از طریق اجتماع به فرد برسد و موزائیک دیگر ناشی از اطلاعات خصوصی، شخصی و درونی گیرنده باشد.
موزائیکهای درونی این استوانه، دارای آنچنان روابط پیچیده ای هستند که قابل نشان دادن در یک مدل نیستند ولی آنچه مسلم است استوانهٔ بزرگ و اصلی پیامساز یک انسان، مجموعهٔ بی شماری از واحدهای (bits of sensory data) اطلاعاتی حسی است که به طور مستقل و یا از رابطه با اطلاعاتی که منشاء فیزیولوژیکی دارد در کنار هم قرار گرفته اند.
مدل وایت (دروازه بانان خبر)
این مفهوم دلالت بر هر نوع عملی می کند که سازمانهای ارتباطی برای انتخاب یا رد و یا پس زدن مضنونهای بالقوه برای انتشار انجام می دهند.
این مفهوم اولین بار توسط کرت لوین بکار برده شد،اطلاعات همیشه در کانالهایی قرار می گیردکه حاوی منطقه دروازه است.منطقه ای که در آنجا تصمیمها بر اساس مقررات بی طرفانه یا مقررات شخصی از سوی دروازبانان اتخاذ می شود.
مک کوایل در مقدمهٔ این مدل می نویسد: مفهوم دروازه بان خبر به طور مکرر در مطالعات مربوط به فراگرد ارتباط جمعی مورد استفاده قرار گرفته است. مفهومی دلالت بر هر نوع عملی می کند که سازمان های ارتباطی برای انتخاب یا رد و یا پس زدن مضمون های بالقوه برای انتشار انجام می دهند.
دنیس مک کوایل (Dinis Mcquail) استاد ارتباط جمعی در دانشگاه آمستردام از متخصصان برجسته و صاحب نظر معاصر در زمینه مدل های ارتباطی است.
این مفهوم، نخستین بار به وسیلهٔ کورت لوین در سال ۱۹۴۷ به کار برده شد. او این مفهوم را مشابه تصمیم هائی مطرح کرد که یک زن خانه دار برای خرید مواد اولیهٔ موردنیاز غذا به کار می برد. او خاطرنشان ساخت که اطلاعات همیشه در کانال هائی قرار می گیرد که حاوی منطقهٔ دروازه (gate areas) است. منطقه ای که در آنجا تصمیم ها براساس مقررات بی طرفانه یا مقررات شخصی از سوی دروازه بانان اتخاذ می شود.
دروازه بانان تصمیم می گیرند که آیا اطلاعات یا کالاها اجازهٔ ورود و ادامهٔ عمل در کانال را خواهند داشت یا خیر؟ که اگر از یک سو به این مسئله نگاه کنیم خواهیم دید که این، همان جریان اخبار در وسایل ارتباط جمعی است.
ایدهٔ دروازه بان به وسیلهٔ وایت در سال ۱۹۵۰ مورد استفاده قرار گرفت. او این ایده را برای بررسی عملکرد دبیر سرویس یک روزنامهٔ محلی آمریکائی به کار برد و دریافت که چنین به نظر می رسد که تصمیم های او برای دورانداختن بسیاری از مضمون ها، از اعمال مهم دروازه بانی است. مدلی که وایت در این مورد مطرح کرد مدل زیر است.
در این مدل N به معنی منبع مضمون های خبری است که از آن مضمون های خبری N۴و N۱، N۲،N۳ بیرون می آید. این مضمون ها با دروازه برخورد می کند. در آنجا برخی از این مضمون ها کنار گذاشته می شود مثل N۱و N۴ که در مدل دور اندخته شده است و N۲۱ و N۳۱ به صورت مضمون های انتخاب شده به طرف گیرندگان (M) حرکت می کند و به آنان می رسد.
این مدل اگر چه به عنوان اساس تحقیقات بعدی در زمینهٔ فراگرد انتخاب از سوی بنگاه های خبری مورد استفاده قرار گرفت ولی بعدها نقد و تکمیل شد. به ترتیب زمان می توان گفت که وستلی و مک لین پس از وایت مسئلهٔ دروازه بانی خبر را در مدل خود نشان دادند.
مدل براس وستلی و مالکم مک لین
✔ مدلی است که تفاوت بین ارتباط جمعی با ارتباط میان فردی را بررسی می کند.
تفاوت عمده بین این دو را اینگونه توضیح می دهند:
۱- ارتباطات چهره به چهره در بر گیرنده بارهای عاطفی و احساسی بیشتری است.
۲- در ارتباطات چهره به چهره ،باز خورد به صورت سریع روی می دهد.
۳- در ارتباط چهره به چهره بین A و B یک نوع نظارت متقاطع انجام می شود. سهم این نظارت متقاطع برایA بیشتر ازB است.بین فرد Aو X با فرد B یک رابطه منظم وجود دارد.X در واقع می تواند یک موضوع آشنا از دیدگاه B باشد.جهان تلفیقی از X هاست و این X ها ممکن است شامل X های فرد A نیز باشند.B در حوزه حسی خود X های بالقوه نا محدودی دارد.و از میان X ها آنهایی را نتخاب می کند که به حداکثر خشنودی و رضایت منتج شود.
مساله مهم این است که این Xها یا پیامها، ویژگی های یک محرک را دارند و مثل هر محرکی ، به دنبال پاسخی ظهور خواهد کرد.
مثال: فرض کنید فرد B دارد از پنجره خانه اش بیرون را نگاه می کند ناگهان شعله هایی از آتش را در خانه همسایه می بیند.در این لحظه فرد B بر اساس X هایی که در واقع بدون A به او رسیده است باید پاسخ دهد و در آن وضعیت کاری بکند.
در این وضعیت به نقش دیگری احتیاج پیدا می شود که C نامیده می شود. این فرد C کسی است که در اوضاعی که تماس و مرتبط شدن از طرق دیگر برای B غیر ممکن است از او استفاده می کند.وجود فرد C سبب می شود که فرد B برای دستیابی به آن خشنودی و حل آن مسائل که مکررا” به آن اشاره شد از یک محیط گسترده تر استفاده کند.در واقع اثر افزایش نقشC ،گستردگی محیط برای B است.
بر اساس این مدل این پیام ها به 2 صورت پیام مفید و غیر مفید تقسیم می شوند:
1- پیام مفید: پیامی است که با این هدف از سویA منشا گرفته که ادراک B را از یک X تقویت کند.
2- پیام غیر مفید: پیامی است که به B منتقل می شود(چه مستقیم و چه به وسیله یک C ) بدون قصد و منظوری برای تحت تاثیر قرار دادن B از سوی ارتباط گر.
مدل مک نلی
این مدل به نقش انواع ارتباط گران میانجی بین رویداد و گیرندگان نهایی اشاره می کند.برای نخستین بار در جریان اخبار بین المللی این مدل انتشار یافت.
در مدل مک نلی ، جریان اخبار به صورت فرضی چنین در نظر گرفته می شود. اگر خبر نگار را بصورتc1 ، مسئول بنگاه خبری در آن شهر بصورت c2 و متن خبر ارسالی بصورت s در نظر بگیریم. خبری که در دسترس c2 قرار گرفته می شود ممکن است در دفتر منطقه ای کمی تغییر کند و خلاصه آن در اختیار s1 قرار گیرد.این چر خه ادامه دارد تا خبر مذکور مسیر طولانی و پر از ارتباط گران میانجی را طی کند و به گیرندگان خبر برسد.
مک کوایل درباره این مدل می نویسد:« نخست حقیقت آن است که مهم ترین عمل دروازبانی خبر به ویژه در مورد اخبار بین المللی پیش از آنکه به روزنامه برسد اتفاق می افتد.دوم آنکه دروازبانی خبر صرفا”پذیرش یا رد یک خبر نیست بلکه میانجی ها اغلب شکل و ذات این مطلب را تا زمانی که بدست گیرندگان نهایی برسد تغییر می دهند.سوم،عمل دروازبانی خبر در مرحله انتشار از سوی وسیله ارتباط جمعی پایان نمی یابد بلکه گیرندگان ابتدایی خبرنیز اغلب نقش دروازه بانان خبر را برای دیگران ایفا می کنند و چهارم آنکه باز خورد کمتر اتفاق می افتد و اغلب اگر هم باشد با کمی تغییر انجام می شود.
مدل برن لوند
مدل طراحی شده بنام مدل راهنما خوانده شده است. برن لوند در مدل خود به جای استفاده از رمز ،از کلمه راهنما استفاده می کند. که در واقع به این علت بوده که معنی رمز ،نشانه تصویری و نشانه طبیعی، هر سه را با هم داشته باشد. این مدل ارتباط فرد با محیط، فرد با فرد و فرد با دیگران را توضیح می دهد. وی در مدل خود ارتباط درون فردی و ارتباط میان فردی را تشریح می کند. برن لوند اذعان دارد که مدل راهنمای او ممکن نیست که بطور کامل همه معیارهای یک مدل مطلوب و کامل را داشته باشداما این مدل می تواند وسیله ای باشد که تحقیقات در این زمینه را به سوی راههای بهتر معطوف گرداند.
مدل ارتباطی گربنر
این مدل نخستین بار در سال ۱۹۵۶ مطرح شد. ویژگی این مدل آن است که می تواند گونه های مختلف شرایط ارتباطی را توصیف کند. این مدل برای توصیف یک فراگرد ساده مثل پیام و رویدادهای مربوط به آن قابل استفاده است و می تواند پاسخهایی درباره طبیعت و اثر متقابل شناخت و ادراک از یک سو و تولید پیام از سوی دیگر عرضه کند.این مدل،هم برای پیام های کلامی و هم انواع پیامهای تصویری و گرافیکی قابل استفاده است.
مدل گرینبر سوالهای لاسول را بصورت زیر توسعه می دهد و مطرح می کند:
1: یک شخص
2: یک رویداد را درک می کند،
3: و به آن واکنش نشان می دهد،
4: در یک شرایط و موقعیت خاص،
5: به خاطر مقاصد و هدفهایی،
6: توسط امکاناتی که در دسترس دارد،
7: به شکل و فرمی خاص،
8: و زمینه ای ویژه
9: برای انتقال محتوا،
10: با نتایجی.
این مدل در سطوح مختلف مفید است و نشان می دهد که فراگرد ارتباط انسانی، یک فراگرد ذهنی ، انتخابی، متنوع و متغیر و غیر قابل پیش بینی است. در واقع سیستم ارتباط انسانی یک سیستم باز است.