نگاهی به شخصیت ادبی علامه حسن زاده آملی (ره)
نگاهی به شخصیت ادبی علامه حسن زاده آملی (ره)
به مناسبت ارتحال ملکوتی عالم ربانی، علامه دهر، حکیم متأله، فیلسوف فرزانه و فقیه فرهیخته حضرت آیت الله حسن زاده آملی مطالبی تحت عنوان «نگاهی به شخصیت ادبی علامه حسن زاده آملی (ره)» ارائه می نماییم.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری ضیاءالصالحین، به مناسبت ارتحال ملکوتی عالم ربانی، علامه دهر، حکیم متأله، فیلسوف فرزانه و فقیه فرهیخته حضرت آیت الله حسن زاده آملی. فرصتی شد تا گفت و گویی با دکتر رضا حمیدی داشته باشیم. ایشان بیش از دو دهه با این عالم ذوالفنون در ارتباط بودند و نیمه اول دهه هفتاد بعنوان خبرنگار، اغلب مصاحبه های صورت گرفته با علامه در مطبوعات توسط ایشان به انجام رسیده است. آنچه در ذیل تقدیم شما خوانندگان و علاقمندان این عالم عامل می شود، بیشتر نگاهی است به آثار ادبی ایشان.
نگاهی به شخصیت ادبی علامه حسن زاده آملی (ره)
ضمن عرض تسلیت، در ابتدای این گفتگو در خصوص این شخصیت بی نظیر که نادره دوران بودند، اگر مطلبی بعنوان باب سخن مایلید بفرمایید تا سپس درخصوص نگاه ادبی ایشان از شما بشنویم.
حکیم عارف و فقیه عالم حضرت آیت الله حسن زاده آملی از نوابغ و نوادر روزگار و گوهر گرانبهای علم و فضل و کمال به شمار می رفتند. این دانشور گرانمایه در علومی، چون قرآن و تفسیر، نهج البلاغه و حدیث، کلام اسلامی، فقه و اصول، حکمت و عرفان، فلسفه، رجال، ریاضیات، نگارش و خوش نویسی، ادبیات و شعر، نجوم، هیئت و علوم غریبه تبحر داشته، تدریس نموده، در بسیاری از این رشته ها صاحب نظر بوده و در برخی از این معارف صاحب سبک و نوآوری بودند. این ویژگی ها موجب شد که ایشان به عنوان شخصیتی جامع و عالمی ذوفنون به شمار آید و خاطره مشاهیر صاحب عنوان و علمای برجسته سلف را در اذهان تداعی کند، او جامع علم و عمل و برخوردار از علوم رسمی و عرفانی و حامل نور ظاهر و باطن بود.
مقام معظم رهبری هم در پیام تسلیت شان از ایشان بعنوان عالم ربانی و سالک توحیدی و دانشمند و ذوفنون و از جمله چهره های نادر و فاخری یاد کردند که نمونه های معدودی از آنان در هر دوره، چشم و دل آشنایان را می نوازد و توأماً دانش و معرفت و عقل و دل آنان را بهره مند می سازد و همچنین نوشته ها و منشأت این بزرگوار را منبع پر فیضی برای دوستداران معارف و لطائف دانستند.
علامه حسن زاده آملی تربیت یافته حوزه بود و در محضر اعاظمی، چون آیات گرام محمد تقی آملی، ابوالحسن شعرانی، رفیعی قزوینی، مهدی الهی قمشه ای، فاضل تونی، میرزا احمد آشتیانی، علامه طباطبایی و برادرش محمد حسن الهی زانوی ادب و ارادت زده بود و از محضر مصفایشان خرمن خرمن خوشه چینی ها کرده بود، بطوری که از معظم له شخصیتی بی بدیل و اسوه عصر ها و نسل ها ساخت.
از ایشان 190 اثر در موضوعات مختلف فلسفی، عرفانی، فقهی، تفسیر، نهج البلاغه، ریاضیات به زیور طبع مزین گشته و یکی از موضوعات جالب، کارها و آثار ادبی ایشان است، در این خصوص به علاقمندان نکاتی را اشاره نمایید.
بله همینطور است که در سؤال اشاره کردید، ایشان در حوزه های مختلف دارای آثار و مآثر بودند و همه این سرمایه و گنجینه ها تا 40 سالگی ایشان بدست آمده بود، یادم هست یک روز که محضرشان رسیدم، مشغول نوشتن بودند، پرسیدم؛ آقاجان مشغول تالیف کتاب جدیدی هستید؟ فرمودند: من هر چه داشته و اندوخته دارم تا چهل سالگی بوده و از چهل سالگی به بعد، در واقع مشغول پاکنویس کردن یادداشت ها هستم. این فرمایش استاد نشانگر این نکته است که از دوران جوانی، لحظه لحظه اش را بهره برده و اتلاف وقتی نداشته است که موفق شده این همه اثر از خویش به یادگار بگذارد. اشاره به این نکته جالب است که ایشان نه موسسه علمی، پژوهشی و تحقیقاتی داشتند و نه از کسی در کار تالیفی استفاده کرده اند، بلکه در نوشتن بسیار وسواس بخرج می دادند و دقت نظر بالایی داشتند و حتی از خودکار هم در نوشتن اثر استفاده نمی کردند.
بلکه تمام آثار قلمی ایشان که به دست نشر می سپردند، در برگه های A4 سفید بود و ایشان با حوصله خط کشی می کردند و با قلم و دوات و به خط نسخ و بسیار خوش می نوشتند، به نحوی که می شد این آثار را بدون تایپ و صفحه آرایی چاپ کرد که یک اثر درخصوص حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها این اتفاق افتاد و ناشر همان دست نوشته ایشان را چاپ کرد.
غرض اینکه آثار ادبی و دیوان اشعار و الهی نامه و تصحیح کلیله و دمنه و ترجمه دو باب ترجمه نشده به همان سبک و سیاق و حتی بهتر از نصرالله منشی ترجمه نمودند و تعجب اساتید ادبیات وقت دانشگاه تهران را به همراه داشت.
می شود در خصوص تتبع، باریک بینی و اتقان ایشان در باب کلیله و دمنه کمی بیشتر توضیح دهید.
بله نمونه تتبع و اتقان را می توان در تصحیح کتاب کلیله و دمنه توسط ایشان مشاهده کرد. قبل از ایشان اساتید مبرزی به کار تصحیح این کتاب همت گماشته بودند، امّا محققانه ترین کار در این مورد، کلیله و دمنه ای است که به تصحیح و همت علامه حسن زاده چاپ شده است، زیرا نسخه های متعددی را ملاحظه کرده و آن ها را تطبیق داده است، صورت صحیح اشعار عربی را استخراج کرده و نام بسیاری از گویندگان عربی را با فحص و تتّبع در دواوین شعرای عرب و متون معتبر ادبی و کتاب های تاریخی و رجال بدست آورده است، موارد تحریف و نواقص کلیله و دمنه چاپی را مشخص نموده اند، درباره امثال عربی توضیح لازم را داده اند.
ایشان علاوه بر کلیله و دمنه، تصحیح گلستان سعدی، مرزبان نامه، حافظ و اعراب گذاری اصول کافی را هم انجام دادند و این انس و ارتباط ایشان با ادبیات، باعث شده بود تا تمام آثار قلمی استاد، به نثری روان و دلنشین و جذاب باشد.
برخی از آثارشان مثل نامه ها و برنامه ها، الهی نامه دارای سجع و نثر بسیار زیبا است و برای همه سنین و حتی برای دوره سنی نوجوانی هم این دو اثر قابل فهم و آموزنده است.
علت علاقه استاد حسن زاده آملی به سرودن شعر و فعالیت های ادبی چه بود؟
بنظر من اساتید ایشان در کنار فلسفه و فقه و اصول و ... دارای روحی لطیف و طبعی روان برخوردار بودند، آیت الله الهی قمشه ای دارای دیوان و اشعار زیبایی بودند، علامه شعرانی دارای قلم و نثری محکم و زیبا بودند، علامه طباطبایی ذوق ادبی داشتند، هر چند اشعار زیادی سروده بودند و از سرنوشت آن ها خبری نیست، نمونه اش شعر کیش مهر است که توسط استاد شهرام ناظری هم خوانده شده است.
البته از گذشته اغلب بزرگان علوم دینی دارای شعر و دیوان بودند، مثل فیض کاشانی، ملاهادی سبزواری، ملاصدرا، شیخ بهایی، میرداماد، کمپانی، محی الدین عربی و شاید علتش این بود که مباحث سخت علمی را در قالب شعر آسان کنند و علامه حسن زاده آملی با داشتن چنین اساتیدی و علاقه ای که از دوران کودکی به شعر داشتند، موفق شدند آثاری ادبی را یا تصحیح کنند و یا ایجاد کنند. ایشان علاوه بر مطالعه آثار فاخر ادبی گلشن راز شبستری را اغلب حفظ بودند و یا حتی اشعار عبید زاکانی مثل موش و گربه را و این تسلط و ارتباط با ادبیات باعث شده بود در برخورد و تعامل با افراد، چه کودک، چه کهنسال، با زبان هر سنی و هر صنفی با آن ها گفتگو کند و برای هرکس که یک بار با ایشان هم صحبت می شد، شیفته اخلاق و رفتارش می گردید.
با توجه به ارتباطی که شما با استاد داشتید و با نگاه تیزبین خبرنگاری تان، بنظرتان عامل تنوع فکری و آثار ایشان از فقه و نجوم و فلسفه تا الهی نامه و شعر و ترجمه کلیله و دمنه چه بود؟
اتفاقا یک روز از خودشان همین سؤال شما را پرسیدم و علامه فرمودند؛ طبایع مختلف است، فرمایشی شیخ الرئیس ابوعلی سینا در شفا دارد، ایشان می فرماید «مزاج معتدل از هیچ رشته ای انزجار پیدا نمی کند و خواهان همه رشته ها و علوم و معارف است.»
ایشان می فرمود؛ بنده نیز به اندازه ظرفیت و قابلیت خودم الحمدلله از هیچ رشته ای رویگردان نبوده ام و به مقداری که برایم میسور شده، استقبال نموده ام و بحمدالله در همه این رشته ها، تالیف و تصنیف دارم و در مقابل اساتید گرانقدر زانو زده ام و در رشته های گوناگون تالیفات متعددی دارم.
ایشان در شعری علاقه مندی خودشان را این گونه بیان فرمودند:
«منم آن تشنه دانش که گر دانش شود آتش
مرا اندر دل آتش، همی باشد نشیمنها»
و یادم هست ماه های رمضان که محضرش می رسیدم قرآن به زبان فرانسوی می خواند و در خواندن به زبان فرانسه به سوره مریم علاقه خاصی داشتند. به زبان فرانسه مسلط بود و می فرمود؛ اگر دستم می رسید و با هزاران اگر دیگر، مایل بودم که دیگر زبان ها را نیز فرا بگیرم و از هیچ علمی و زبانی انزجار ندارم.
شما هم خودتان که محضر علامه را درک کردید و ارادت به ایشان باعث شده هم گاهی اشعاری و گاهی الهی نامه ای داشته باشید، اگر ممکن است اشعاری چنانچه بمناسبت ارتحال ایشان سروده اید را بشنویم.
بله بنده به خاطر عشق و علاقه ای که به استاد داشتم گاه الهی نامه و شعری می گفتم و برای استاد می خواندم و مرا با بزرگواری و گاها با طبع طنز تشویق می فرمودند.
دو سه رباعی که به مناسبت ارتحال ایشان سروده ام تقدیم خوانندگان عزیز می کنم.
چون دماوند ارتفاع جان او در اوج بود
در دلش دریای حکمت دائما در موج بود
جان ایران در دل ایرا گل افشان می شود
خاک ایرا توتیای چشم ایران می شود
***
سر زد از دریا و شد دریای جان معرفت
چشمه عرفان و ماه آسمان معرفت
با وجودش قریه ی ایرا شده جان جهان
جان ایران بود و شد جان جهان معرفت
***
سر زد از آیینه ی مازندران
عالمی نستوه، جنس آسمان
جان «ایران» بود و «ایرا» مدفنش
موج ها آوازِ روحِ روشنش
سروده ای از علامه حسن حسن زاده آملی در مورد ارتحال خود:
جز خداوند نبوده ست در اندیشه تو ...
مژده ای دل که شب هجر به پایان آمد
زان دل آرا که در این باغ وجودت آراست
***
جز خداوند نبوده ست در اندیشه تو
سنگِ زیرینِ رَحی بوده ای از گردشِ چرخ
***
هرچه بُد مِحنت ایّام، زَبَد بود و برفت
آنچه در مزرعِ دل تخم وفا کاشته ای
***
آفرین بر قلم صنع که لوح و قلمی
چشمه آب حیاتست دهانی که از او
***
تنِ خاکی به سوی خاک روانست، ولی ای عزیزانِ من این نشئه دنیاوی را
چو به گورم بسپردید نِشینید به سور
***
خویش را بهرِ اَبَد نیک بسازید به علم
حمدُلله که حَسَن تا زِ ندایِ خوشِ دوست
***
پیک روح القُدُس از جانب جانان آمد
جنّت ذات طلب کردی و خواهان آمد
***
که جزای تو خداوند به احسان آمد
عرصه گردشِ تو روضه رضوان آمد
***
هرچه باقیست همه محنتِ یزدان آمد
همه نور و همه حور و همه غلمان آمد
***
همه برهان همه عرفان همه قرآن آمد
همه درس و همه بحث و همه تبیان آمد
***
دل عرشی به سوی عرش خرامان آمد
به مَثَل اینکه چو زندان و چو زِهدان آمد
***
نه که در سوگ کسی باشد و نالان آمد
عمل و علم دو سازنده انسان آمد
ارجعی را بشنیده ست غزلخوان آمد
منبع: روزنامه کیهان
Add new comment