شعر طفلان حضرت زینب سلام الله علیها - حسن لطفی / ویژه چهارم ماه محرم
به مناسبت فرار رسیدن ماه سوگواری سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام، " قطعه شعر طفلان حضرت زینب سلام الله علیها " را از استاد حسن لطفی تقدیم محبان اهل بیت علیهم السلام می کنیم.
شعر طفلان حضرت زینب سلام الله علیها
کـیسـت این، اُمِ ابـیـهایِ حـسـین کیست این حضرتِ زهرایِ حسین
کـیـست این سایـۀ هَـمپای حسین کـیست پیـغـمـبـرِ فـردایِ حسـین
کـیـست جـز زینب کـبـرایِ حـسیـن
****
چادرش خورد تکان طـوفان شد کوه برخاست زمـین حـیران شد
ماه چـرخی زد و سر گردان شد کعـبه هم دست بر آن دامان شـد
کـیست این مـریـم عـذرای حـسـیـن
****
مــادری کـــه دو جــگــر آورده هــرچـه دارد بــه نــظــر آورده
پـیـش خـورشـیـد، قــمــر آورده زحــمــتـش را بـه ثَــمــر آورده
آمــده جــان بــدهــد پــایِ حـسـیــن
****
جـان خـود بـر دو کــبـوتـر داده هـر دو را سَـمــتِ خـدا پَـر داده
اذن اگــــــر زود بــــــرادر داده قـــســـــمِ چــــادرِ مــــــادر داده
دل خوش است او به دو امضای حسین
****
هر دو مَـردنـد و صاحب عَلَم اند ذوالـفـقـارنـد که هم پُـشتِ هم اند
هر دو تـا پـشت و پـنـاهِ حـرم اند هر دو در معـرکـه ثابـت قدم اند
خـویـش را کـرده مُـهـیـایِ حـسـیـن
****
پــردۀ خــیـمــه کـشـیــده خـانـوم کَـم کَـم انـگـار خـمـیـده خـانــوم
رَزمِـشـان را کـه نـدیـده خـانـوم فـقــط از دور شـنـیــده خــانــوم
گـوئـیـا هست خـودش جـایِ حـسین
****
خــنــدههــا زود خــبــر آوردنــد بــادهــا یــکــسـره پَــر آوردنــد
سَـرِ این دو، چـه مـگـر آوردنـد تــیــغ هــا را هــمــه در آوردنـد
هر دو اُفـتـاده به صـحـرایِ حـسین
****
مادر است اینکه سَرَش درد گرفت خواست خیزد کَمَرش درد گرفت
که دو جایِ جگـرش درد گرفت ناگهـان بـال و پَـرَش درد گرفت
گـفـت ای وایِ مـن و وایِ حـسـیـن
****
قـصـدِ جــانِ دو بــرادر کــردنـد نـیـزههـا را دو بــرابــر کــردنـد
ضربـههـا را که مُـکَـرَر کـردند بـعـد هــم نـیَّـتِ خـنـجـر کـردنـد
به شـمـاره است نـفـس های حـسـین
****
این طرف یک پـسر اُفـتاد زمین قـبل از آن یک تـبـر اُفـتاد زمین
آن طـرف آن دِگَـر اُفـتـاد زمـین دشـنـهای دور و بَـر اُفـتـاد زمین
غـرقِ خـونـابـه سـراپــایِ حـسـیـن
****
بِـیـنِ مــیــدان چـقـدر بَـلـوا بـود دو بــدن بــود هــزاران پــا بـود
دو گـلـو بـود و دو نِـی بـالا بود دو سـر اما سَـرِشـان دعـوا بـود
وای از خـنـده به غـمهـایِ حـسـیـن
****
از یــکــی زود زِرِه را کَـنــدَنـد از یکی جـوشَـنَـش از جا کَـندَند
وقـتِ غـارت هـمه یِـکجـا کَندَند بـود دایــی تـکُ تـنـهــا کَـنــدَنـد
آه از حــالـتِ ســیــمــایِ حـســیــن
****
بـیـنِ خــون دیــد امــانـت هـا را بعد از آن غربت و غارت ها را
دسـت گــردانِ غــنـیـمـت هـا را بــاز هــم گـفـتـنِ قــیـمـت هـا را
خـواهـرش در پِـیِ سـقـایِ حـسـیـن
****
شد غـروب و دو پسر را میدید بر سـرِ نـیـزه دو سـر را میدید
دو سـرِ خـورده تـبـر را میدیـد دورِ خـود چـنـد نـفـر را میدیـد
مــانـده امـا بـه تـمـاشــای حــسـیـن
****
غــمِ فـرزنـد نـمیدانـی چـیـست دو سه تا چین رویِ پیشانی چیست
در پیِ نــیزه پـریـشـانی چـیست بین نا مـحـرم و حـیرانی چیست
کـیست زینب تک و تنهـای حـسین
جهت مطالعه بیشتر در مورد ماه محرم، «ویژه نامه خون خدا (امام حسین علیه السلام)» را مشاهده نمایید.