سوال - انواع وسایل ، ابزار و مهارتهای ارتباطی در ارتباطات انسانی چه چیزهایی است ؟
پاسخ - من فکر میکنم ابتدا قداست ببخشم به بحثمان از یک جمله زیبا و کلمات زیبای علی(ع) و بگویم مهارت به چه شیوه هایی است . در یک بحث مهارتی هم باید فرد مورد نظر را در نظر بگیریم و هم نوع ارتباط را و هم فردی که میخواهد این ارتباط را برقرار کند . حضرت علی(ع) میفرمایند که ارتباط بر چهار نوع تقسیم میشود : ارتباط یا در واقع نزدیک شدن که یک انتخاب در این ارتباط نقش دارد ، اینکه زن و شوهر ارتباط شان برچه اساسی باشد میفرمایند : براساس کمال رشد و در واقع نردبانی برای صعود همدیگر قرار گرفتن ، که به طبع ، به نوع انتخابی که فرد از ابتدا انجام داده برمیگردد ، این انتخاب را واقعا به نوعی قرار بدهد که راه کمال و سعادت را در این مسیر داشته باشد ، حضرت علی(ع) خودشان بعنوان یک فرد ، موقعی که مورد سوال واقع میشوند از طرف پیامبر و از او میپرسند که فاطمه را چگونه یافتی ؟ ایشان مطرح میکنند که فاطمه برای من زنی است که در واقع زیباترین و بهترین کمک در راه رسیدن به خدا است ، یعنی همان کمال ، که اگر گوینده ای که همین حدیث را میگوید می بینیم که بعنوان یک نمونه در زندگی خودش است ، لذا ایشان میفرمایند که زن و شوهر روابطشان و ارتباطشان باید بر اساس کمال و رشد باشد ، پدر و مادر با فرزندانشان باید بر اساس و استواری این ارتباط بر ایثار و گذشت و اغماض باشد که خوب به طبع ، اگر یک پدر و مادر گذشت لازم را در تربیت فرزندانشان داشته باشند ، این آموزش غیر مستقیم را به فرزندان خواهند داشت ، ارتباط فرزندان با پدر و مادر باید براساس احسان باشد ، این آیه ای است که همه ما شنیده ایم و بالوالدین احسانا که خوب حالا احسان معانی متفاوتی دارد ، یکی از آن معانی اش را من اینجا عرض می کنم یعنی خواسته ای که فرد دارد ، در درونش است بیان نمی کند ، فرد مقابل این احساس را بکند که این خواسته باید برآورده شود و برود برای او انجام بدهد ، نه اینکه خدای نکرده بگذاریم او بگوید یا اگر هم گفت با منتی خدای نکرده همراه باشد، احسان یعنی آن چیزی که من احساس کنم فرد نیازش است و قبل از بیانش به او برسانم یعنی فرزندان باید با این شکل با فرزندان ارتباط داشته باشند ، در نهایت قسمت چهارم را حضرت علی (ع) میفرمایند که فرزندان با هم ، خواهر و برادر ها با هم ، اساس و استوار ارتباطشان باید بر اساس انصاف باشد ، در یک جمله این انصاف هم با تربیت پدر و مادر با فرزندان است که به فرزندان میرسد . اگر پدر و مادری شیوه های نادرست ارتباطی را با فرزندان داشته باشند ، آنها را مورد تبعیض قرار بدهند ، مقایسه بکنند ، فرصت کمتری را برای ارتباطات عاطفی یا نیازهای بچه ها بگذارند ، خود بخود این انتقال ارتباط عاطفی با فرزندان در بین همدیگر قرار میگیرد ، پدر و مادری که این تبعیض و مقایسه را در بین فرزندان داشته اند ، حالا که فرزندان خودشان به یک ثمری میرسند ، گویا در آن میدانی میتوانند قرار بگیرند که تسویه حساب باید صورت بگیرد ، و باز متأسفم که باید بگویم خیلی از ما خواهر و برادرها در دوران کودکی و نوجوانی شاید توانسته ایم همدیگر را بپذیریم، ولی بعد از یک مدتی که از سن مان میگذرد، آن اثرات رفتاری قبل و نوساناتی که در تغییر این زندگی در سیرش و در ادامه اش اتفاق می افتد ، برادران و خواهران خوبی با هم نیستیم ، که این انصاف گمشده و باید پیدایش بکنیم و اصول را بر آن قرار بدهیم .
سوال - ویژگی های خانواده متعادل را در سایه همین مهارتهای ارتباطی بگویید ؟
پاسخ - اگر اجازه بدهید قبل از اینکه به این موضوع بپردازم یک اشاره به ساختار ارتباط بکنم . ارتباط در واقع یک پیام دهنده ، یک گیرنده پیام و یک مسیری است که بین این دوتا برقرار میشود ، حالا این مسیر چه پیامی را انتقال میدهد ، پس من که پیام را میدهم ، چه پیامی میدهم ، با چه واژگان و با چه حسی این پیام را میدهم ، از چه مسیر ارتباطی این پیام را ارسال میکنم ، طرف مقابل من با چه شکل و با چه حسی این پیام را میگیرد ، و در چه مقطع زمانی و سنی و جنسیتی است، به همین دلیل شما دست گذاشتید به یک موضوعی به عنوان ارتباط ، که خیلی گسترده باید به آن پرداخته شود . چیزی که خیلی راحت ما یک قالبی برایش میزنیم یک ساختار و غیر قابل تطبیق و باصطلاح انعطاف است و این میشود که الان می بینید ، یک مقدار خیلی زیادی از هم فاصله می گیریم . من حرفی را میخواهم به شما بزنم ، خیلی هم دوستتان دارم اما میترسم که چگونه بزنم و نمی دانم باید از چه شیوه هایی استفاده کنم و حس طرف مقابلم را هم دریافت نمی کنم ، بخاطر همین نمی توانم این جمله را به هرشکلی بگویم لذا سکوت می کنم و آیا واقعا با این سکوت ما میتوانیم این ارتباط را برقرارکنیم؟ بخاطرهمین من ناچارم اشاره بکنم که گاهی من پیام دهنده ، مادر هستم ، گاهی همسر هستم، گاهی معلم و استاد و نقش تعلیم یا به اصطلاح الگو دادن دارم و گاهی بصورت غیر مستقیم میخواهم پیام را برسانم ، گاهی بصورت مستقیم و غیر مستقیم با الفاظ ، گاهی فقط با دستانم . مثلا گاهی شما میگویید که من خودم بعنوان یک مشاور تقریبا مشاوره مکالمه را خیلی قبول ندارم . اسمش را راهنمایی میگذارم ، علت آن هم این است که مشاوره باید چهره به چهره باشد . من از نگاه شما و شما از نگاه من یک سری چیزها را دریافت کنیم . بهمین دلیل در مهارت همه چیز یک انسان در دادن آن پیام و در واقع نوع ارسال مهم است ، من الان خیلی خوشحال هستم . دوست دارم همین الان خوشحالی ام را با شما تماس بگیرم به اصطلاح انتقال بدهم . خبرندارم آن طرف خط چیست . و اگر یک بازخورد مطابق دیدگاهم تحویل نگیرم ، مطابق انتظارم میگویم چرا این اینجوری شد؟ و جالب است که می گویم چرا؟ نمی گویم چگونه شد که چنین شد . نمی گویم من در این پیام مهم بودم یعنی من توجه نکردم و این زمان ، زمان انتقال پیام بود یا نه ؟ میگویم چرا اینجوری برخورد کرد؟ یعنی همیشه دیگری را متهم میکنم ، و این اتهام زدن به طرف مقابل ، من را ازآن اشتباهم دور میکند ولی اگر نشستم . فکر کردم که آیا الان وقت پیام کلامی است ؟ شما بعضی وقتها فرزندتان، بچه کوچکی را دارید رد می شوید یا در خیابان اصلا نزدیکی و قرابتی با او ندارید ولی یک کار قشنگ یا یک جمله کوچکی را ادا میکند یک دفعه دستت را بر سرش میکشی ، همان لرزشی که بر موهای او اتفاق می افتد و یک حسی که او سرش را بالا می گیرد و یک نگاه و یک لبخند رد و بدل میشود، این یعنی رابطه ،یعنی انتقال عاطفه بین من و تو، به همین دلیل هم فکر می کنم چند تا نکته خیلی مهم را در یک مهارت ارتباطی باید بدانیم . اینکه من که هستم ؟ در چه موضعی هستم؟ چه چیزی را به عنوان پیام میخواهم بفرستم ؟ و با چه ابزاری ؟با پیام تلفنی من ، پیام نوشتاری من ، دادن یک شاخه گل ، اینها همه مهم است و آن کسی که میخواهد پیام مرا دریافت کند ، چه کسی است؟ و چه جور میخواهد دریافت کند؟ اینها حالا دیگر همه تمام شد و حالا هم دوره امتحانات تمام شد هم دوره کنکور ، خیلی راحت خانواده که مدتها در اضطراب این امتحانات خصوصا در کنکور بوده اند ، این نمیداند حالا این که دارد می آید دهها برابر با خودش اضطراب می آورد ، لذا بلافاصله بر میگردد و میپرسد چکار کردی ؟ به نظر من بزرگترین توهین این است که به یک فردی که از امتحان بر میگردد بگوییم چکارکردی ؟ او همه تلاشش را کرده ، همه ی هم و غم خود را که شما هم کمک کردی بروز داده ، الان وقتش نیست باید اجازه بدهیم و بگوییم : سلام ، آمدی خسته نباشی، امیدوارم یک آرامشی در تو ایجاد شده باشد ، من الان چه کاری میتوانم برای تو بکنم ، از او بخواهید که برایش کاری بکنید ، نه به او بگویید که او چه کاری بکند و یا اصلا نه اینکه خیلی بی تفاوت گویا هیچ اتفاقی نیفتاده ، اینکه برخورد کنیم و بگوییم من مثل تو میخواهم حس تو را بفهمم ، اینجوری این ارتباط شاید هیچ ارتباط کلامی هم اتفاق نیفتد ، یک لیوان آب خنک، یا یک چای داغ در زمستان سرد یا یک نگاه پر از عاطفه ، دستت درد نکند ، خسته نباشی ، ما اینها را باید آموزش ببینیم . زورقی که ما از زندگانی برای خود درست کرده ایم و قایقی که میخواهیم بیندازیم در دریای مواج زندگی و دو پارو به دست زن و شوهر و یا در واقع خانواده میدهیم چه اطلاعاتی دارند؟
سوال – چکار کنیم سوء تفاهم ها را کم کنیم و کاهش بدهیم ؟
پاسخ - خیلی از بگو مگوها ، دعواها و سوء تفاهم ها از همین عدم اطلاعات است که اتفاق می افتد آیا ما میتوانیم به خودمون این اطلاع را بدهیم که چون من شما را نمی شناسم و الان دارم میگویم : خسته نباشید و شما این جملاتی را که الان دارید میگویید ، به من بر می گردانید ، تقصیر طرف مقابل است . ما باید اینها را به خودمان بر گردانیم . یکی از آن بحث های مهارتی که اگر فرصتی بشود من به آن میپردازم ، بحث عزت نفس است . ما چقدر خودمان خودمان را قبول داریم که توانایی در بروز مهارتهای ارتباطی داریم.
4 - بین مراجعه کنندگان موردی را داشتید که بیایند و بگویند که من سعی میکنم محبتم را به فرزندم یا همسرم ابراز کنم، ولی نمیدانم چرا همسرم این محبت را نمیفهمد، چرا درک نمیکند ،بعد از همسرش سوال می کنیم که ایشان به شما محبت نمیکند ، میگوید نه چه محبتی ، اینجا مشکل چیست؟
نکته خوبی را به عنوان یک نمونه گفتید . اتفاقا خیلی زیاد مراجعه میکنند ، متناسب با تعداد مراجعه کنندگان در هفته و ماه فراوان وجود دارد . منتهی من نمی گویم مهارت ارتباطی ، خیلی چکیده بخواهم توضیح دهم، این به دلیل عدم مهارتهای زندگی است که یکی از مهارتهای زندگی ، مهارت ارتباطی است، مثلا به دلیل تفاوتهایی که بین زن و مرد است خانمها توانایی کلامشان بعنوان سیاقی کلام از آقایان بیشترتر هستند . ان بدلیل تفاوتی که خدا در درونشان قرار داده است . لا یکلف اله نفسا ، آنکه دادم از تو میخواهم، به منِ زن توانایی راحت بیان کردن کلام و توانایی فراوانی خزانه لغات داده است تا بتوانم با کودکم ارتباط برقرار کنم .علم گفته در دوران بارداری هرچه مادر با جنین ارتباط برقرار کند ، هوش شناختی او و نه هوش هیجانی و اجتماعی او بالا میرود. چرا این را میگویند ؟ چون خانم ، مادر و زن میتواند از قدرت بیشتر کلامی استفاده کند ، اما این متاسفانه به یک جایی میرسد که من نمونه آنرا در روز گذشته داشتم که چهارمین جلسه آنها بود که حالا خوشبختانه با یک شادی از اتاق من بیرون رفتند، اینکه اصل مطلب این بود که اینها بلد نبودند با هم صحبت کنند ، وقتی به آقا میگفتیم که شما چرا ابراز محبت نمی کنید ؟ شما که اینقدر به خانم علاقمند هستید چرا اظهار نمی کنید ؟ جمله شان این بود که اگر من این همه زحمت میکشم برای چه کسی می کشم ؟ این همه خواسته های این خانواده را برآورده میکنم به چه دلیلی این کار را می کنم ؟ خانم میگوید : من به عنوان یک زن ، همانطور که خودم از هیجان کلامی استفاده می کنم و از ارتباط کلامی استفاده میکنم ، من یک بار نشنیدم که شما به من بروز بدهی و مثلا یک بار به من بگوید : دوست دارم ، یاد حدیث پیامبر(ص) افتادم که ایشان اتفاقا فقط سفارش به آقایان دارد که انی احبکِ ، اینکه من دوستت دارم را به همسرت بگو ، ادامه حدیث میگوید : این تا ابد از قلبش بیرون نمی رود ، یعنی اگر این زمزمه های محبت آمیز در زندگی اتفاق بیافتد تا آخر عمر از یادش نمیرود . متأسفانه این انحرافات و گریزهایی که در زندگی اتفاق می افتد که گاهی به طلاق عاطفی و گاهی هم به طلاق ثبتی میکشد ، اینها را اگر ریشه یابی بکنیم بدلیل عدم مهارتهای زندگی و به تبع آن مهارت کلامی و ارتباطی است .
سوال – بازهم من میخواهم برگردم به بحث مشاوره و کسانی که به شما مراجعه میکنند و پاسخ - مسائلشان را مطرح میکنند چون این تجربه ها نظایرش در خانواده ها زیاد است، شاید مراجعه نمی کنند و نمیدانند ، اگر حضور ذهن دارید بازهم از این مسائلی که فکر میکنید نسبت به خانواده ها رایج تر است برایمان مطرح بکنید که به چه نتیجه ای رسیدید و چه راهکاری شما ارائه کردیده؟
اولین نکته ای که گفتید به آن میپردازم . اینکه گفتید : در خانواده ها اتفاق می افتد و گاهی مراجعه میکنند و گاهی مراجعه نمی کنند . این را من نمیدانم باید چگونه این حس را در خانواده ها ایجاد کرد که برای هر کاری باید به کارشناس آن مراجعه کنند. ما اساتید بزرگواری داریم که خیلی از بنده گوی سبقت را ربوده و تجربه فراوانی دارند و خودم بعنوان یک استاد به آنها نگاه میکنم و همانطور که ما به یک دندانپزشک میخواهیم مراجعه کنیم بهترینش را انتخاب میکنیم یا یک چشم پزشک، از مشاورین در طول زندگی مان استفاده کنیم . اما اگر بخواهیم بصورت پیشگیری باشد که اینها کمتر در جامعه خود را نشان دهد ، استفاده از مشاوره ازدواج است یک جلسه یا دو جلسه ، سیر خواستگاری اتفاق می افتد حالا البته در این ارتباط هم حرف دارم که خواستگاری بصورت سنتی اتفاق بیفتد یا بصورت آشنایی قبل از اینکه خانواده ها اطلاع داشته باشند ، اتفاق بیفتد و مواردی که الان جای بحثش نیست . اگر فرصتی شد یک برنامه جداگانه به آن میپردازیم . حالا هر مدلی که این ازدواج اتفاق می افتد چند جلسه ای که یک دختر و پسر برای شناخت و آگاهی یکدیگر به صورتهای مختلف قرار میدهند ، در محیط خانه یا بیرون، صحبت می کنند تا شناخت لازم را از همدیگر پیدا بکنند ، اینها مگر چند بار ازدواج کرده اند؟ چند بار تجربه انتخاب داشته اند؟ یک انتخاب خوب زمانی اتفاق می افتد که طرف ، 1- علم آن موضوع را که میخواهد انتخاب کند به خوبی داشته باشد ، دو - گزینه های متفاوت را در اختیار داشته باشد ، سه- اختیار انتخاب داشته باشد . ما با این سه گزینه و این سه مسئله یک انتخاب خوب را باید قرار بدهیم . به همین دلیل طرف نمی تواند چون گزینه های متعدد را در زندگی اش تجربه نکرده است و یکبار میخواهد ازدواج کند ، باز هم نه از دوستش که او هم یک بار فقط ازدواج کرده است نه حالا حداکثر از کسی که یک بار هم شکست در زندگی اش داشته و مجدد ازدواج کرده ، از آن کسی که کارشناس این جریان است از او کمک بخواهد و بگوید : من میخواهم این انتخاب را انجام بدهم ، تا به حال هم اتفاق نیفتاده و برای اولین بار میخواهم ازدواج کنم ، و به همین دلیل کمکم کن . چکار باید بکنم ؟ یک مشاور از نظر اطلاعات به او کتابهایی را معرفی میکند . راهکارها و شیوه های پرسش و پاسخ و راهکارها و شیوه های به محک کشیدن رفتار . چون گاهی وقتها کلیشه ای و نقش بازیگری در مسئله ارتباطات میتواند اتفاق بیفتد ، شیوه های مختلف برای شناخت یگدیگر را یک مشاور میگوید و همه اینها به فرد کمک میکند تا بتواند انتخاب کند و حالا که انتخاب کرد ، تازه مرحله بعدی مشاوره اتفاق می افتد ، دختر و پسری که انتخاب کرده اند ، یعنی در یک مسیری رفته اند که میخواهند انتخاب کنند ، باز مجددا نیاز به مشاوره ازدواج دارند ، که با یک یا دوجلسه مشاور میتواند برسد به اینکه شخصیتها شناخته شده است و یا براحتی شناخته میشود و گاهی وقتها هم نیاز به یک سری تستها دارد ، نمیخواهم بگویم هرکه این کارها را نکرده ، زندگی ناموفق دارد و نمیخواهم بگویم هرکه این کارها را کرده ، صد در صد زندگی اش تضمین است ، اما این را هم میتوان اعتراف کنم که حتما مشاورین بهترین یاور شما در انتخاب درست و صحیح میتوانند باشند.
مباحث مشاوره خانواده / خانم رحماندوست
تاریخ انتشار: 21 دسامبر 2016 شماره مطلب: 3844 تعداد بازدید: 3590 نظرات: 0
موضوع نوشتار:
خانم رحماندوست؛