متن پیش رو متن سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید محمد مهدی میرباقری است که به مناسبت آغاز ماه مبارک رمضان ایراد شده است که ایشان با شرحی بر دعای وارد شده در آغاز ماه که در صحیفه سجادیه نقل شده است به جهاتی از این فشای این ماه می پردازند و البته در خلال آن به تناسب شب قدر درباره باطن لیلة القدر، که صدیقه طاهره(س) باشند بحث می کنند و ارتباط ایشان با شب قدر را بیان می کنند.
دعای چهل و چهارم صحیفه سجادیه که دعای ورودی ماه رمضان است - و دعای وداع ماه رمضان، از دعاهای با ارزش و گران قدری هستند که برای آشنایی با فضایل این ماه و وظایفی که داریم خوب است آنها را مرور کنیم. دعای اول بیشتر در باب ماه رمضان و وظایف و تکالیفی است که انسان در این ماه دارد و دعای دوم هم عمدتاً اشاره ای به فضایل ماه دارد و بهره هایی که افراد از این ماه برده اند و تکلیف آنهایی که از این ماه محروم شدند و نتوانستند بهره ببرند.
دعای اول که نسبتا مفصل است - اینگونه شروع می شود «الحمدلله الذی هدانا لحمده و جعلنا من أهله» سپاس خدای را که ما را به حمد خودش هدایت کرد و ما را از اهل حمد قرارداد که حامد خدا باشیم، نتیجه اش چیست؟ «لنکون لاحسانه من الشاکرین» تا از این حمد به مقام شکر از احسان برسیم. «ولیجزینا علی ذلک جزاء المحسنین» و در نتیجه پاداش محسنین را به دست بیاوریم، از حمد به شکر و سپس به احسان برسیم.
«و الحمدلله الذی حبانا بدینه، و اختصنا بملته»، حمد آن خدایی که دین خودش را به ما عطا کرد و ما را مختص به دین خودش قرارداد. انسان گاهی این ها را جزء نعماتی که احتیاج به حمد دارد به حساب نمی آورد، در حالیکه اساسی ترین نعماتی است که خدای متعال به ما داده است. این نعمت ها تصادفی به دست نیامده و اینطور نیست که تصادفا به این مسیر هدایت شدیم بلکه تدبیر الهی بوده است. در دستگاه خدای متعال امر تصادفی ای که بیرون از مشیت او باشد، اتفاق نمی افتد. بنابر این باید خدای متعال را بر آن حمد کرد.
«و سبلنا فی سبل احسانه» حمد آن خدای را که ما را در راه هایی که منتهی به احسان می شود به حرکت در می آورد و در این مسیرها انداخت، چرا؟ «لنسلکها بمنه الی رضوانه»، تا با دستگیری و امداد او، از این راه ها سلوک کنیم. هم ورود به این سبل احتیاج به هدایت الهی دارد و هم سیر در این سبل و سلوک در آن بدون من الهی ممکن نیست. پایان این سبل چیست؟ رضوان خدای متعال است. انسان اگر این سبل احسان را با من الهی طی کند به مقام رضوان الهی می رسد.
«حمدا یتقبله منا، و یرضی به عنا» آن حمدی که رضای حق را به دنبال می آورد و مقبول درگاه حق می شود. بنابر این ابتدائاً خدا را حمد کردیم به اینکه ما را اهل حمد قرارداد و حمد کردیم به اعطای دین و مسیر هدایت به راه های احسان خودش. در اینجا حمد خاصی دارد برای احسان خاص خدا، «والحمدلله الذی جعل من تلک السبل شهره شهر رمضان» خدا را ستایش می کنم بر اینکه یکی از آن سبل را ماه خودش قرارداد گویی که یک حمد اختصاصی دارد که غیر از حمدهای گذشته است.
معرفی ماه رمضان
سپس حضرت این ماه را معرفی می کنند؛ «شهر الصیام، و شهر الاسلام و شهر الطهور، و شهر التمحیص، و شهر القیام ألذی أنزل فیه. القرآن، هدی للناس، و بینات من الهدی و الفرقان» شهر قرآن و شهری که در آن هدایت و بینات برای مردم فرود آمده کانه فقط همان سال اول نزول قرآن هم نیست بلکه استمرار دارد. شهر برخورداری از قرآن و هدایت او وبینات او این ماه است، لذا بهار قرآن ماه رمضان است.
«صیام»، «اسلام»، «طهور» و «تمحیص» و «قیام» خصوصیاتی است که در این ماه انسان می تواند به آنها راه پیدا کند، می تواند به مقام صائمین برسد. این صوم هم درجاتی دارد، از صوم از مفطرات و محرمات است تا صومی که گفتند مخصوص أخص خواص است که امساک قلب عن ما سوی الله است. ماه رمضان ماهی است که انسان می تواندبه این مقامات برسد، همیشه این شرایط مهیا نیست. طبق نقلی که از نبی اکرم صلی الله علیه و آله شده است، ایشان فرمودند که شهری است که در آن دعوت به ضیافت الهی شدید و ابواب جهنم به روی شما بسته است، درهای بهشت باز است و شیاطین در این ماه در غل و زنجیرند. اینها حقایقی است که برای آنهایی که اهل مشاهده ملکوت عالم هستند قابل شهود است و برای ما چون حضرت فرمودند قطعی است. راه هایی که به سوی جهنم ختم می شود دراین ماه مسدود است، از درب بسته باید وارد جهنم شد! در مقابل راه های رحمت الهی به سوی انسان باز است. شیاطین که دعوت به جهنم می کنند و مانع ورود انسان به رضوان و بهشت ومقامات معنوی هستند. درغل و زنجیرند. در احوالات مرحوم انصاری همدانی نقل شده است که وقت مغرب فرموده بود بلند شوید اذان بگویید، به او گفتند هنوز مغرب نشده است، فرموده بود: مگر نمی بینید ملائکه روز دارند می روند وملائکه شب فرود می آیند. آنهایی که اهل ملکوتند هم عوام ملکوت و هم ملائکه را می توانند ببینند.
رمضان، ماه تزکیه و تطهیر
بنابر این اینگونه نیست که در همه ماه ها این زمینه ها وجود داشته باشد ماه ضیافت است و انسان می تواند در این ضیافت به صیام و اسلام برسد، که «ان الدین عندالله الاسلام»(آل عمران/19) شاید مقام اسلام، همان مقام تسلیم در مقابل خدای متعال و نبی مکرم و اهل بیت علیهم السلام است.
شهر الاسلام است، شهرالطهور و شهر التمحیص است؛ شهری است که انسان می تواند از همه رذالت ها و آلودگی هایی که در وجودش است، پاک شود. درمنزل، حمام یک مکان مخصوصی است که برای تطهیر در نظر گرفته شده است، مکان و وسائل برای شست و شو آماده است، همین کار در نقاط دیگر بسیار سخت انجام می گیرد، اینطور نیست که همه جا حمام باشد، این ماه هم ماه طهور است، شرایط باطنی و ملکوتی عالم دراین ماه برای پاک شدن و طهارت انسان کاملا آماده است.
ماه خالص شدن است؛ خیلی از ناخالصی های انسان بر خودش هم پوشیده است، این ناخالصی ها را در این ماه می شود پاک کرد. خدای متعال در ضمن بحث از جنگ احد و شکست هایی که به حسب ظاهر برای مسلمان ها پیش آمده، می فرماید: «لیبتلی الله ما فی صدورکم و لیمحص ما فی قلوبکم»(آل عمران/154) این جنگ های سنگین برای این است که آنچه در قلب شماست، تمحیص شود. انسان در آن فشارهای سنگین است که می تواند پاک بشود و تعلقاتی را که نسبت به اغیار دارد، رها کند. شهر رمضان یک چنین شهری است، مثل کوره جنگ که انسان می تواند در آن تمحیص بشود، اینجا هم همینطور است. طلا ممکن است آلایش ها و ناخالصی هایی داشته باشد که باید در کوره و در دمای بالا، این ناخالصی ها را از خودش رها کند. در آن وضعیت است طلای خالص باقی می ماند و بقیه تعلقات کنده می شود. گاهی ناخالصی های وجود انسان تعلق زیادی به روح انسان دارد مانند جاذبه طلا و مس که در درجه خاصی از حرارت کوره رها می شود. ولی در شرایط عادی نمی شود، درون این ماه یک چنین شرایطی آماده است و انسان می تواند تمحیص شود، همیشه موقعیت برای تمحیص شدن آماده نیست.
شهر القیام است؛ ظاهرش این است که آدم می تواند در این ماه شب زنده داری کند، ولی شاید بیش از این باشد؛ انسان در این ماه است که می تواند به قیام لله برسد. یعنی انسان برای خدا به مرحله قیام الهی برسد. اینکه انسان همه حیاتش قیام لله باشد، کار آسانی نیست و در این ماه ممکن است.
شهری است که انسان می تواند از هدایت و بینات قرآن برخوردار شود. همیشه اینگونه نیست که مثل ماه رمضان، قرآن به انسان بهره و بار بدهد، چون خواندن ها و بهره مندی ها متفاوت است.
«فابان فضیلته علی سائر الشهور» خدای متعال فضیلت این شهر را پنهان نکرد. این هم جزء نعم الهی است، اگر می فرمود همانطور که شب قدر را مخفی کردم، ماه رمضان هم یک ماهی است که خودتان بروید پیدا کنید، کار مشکل می شد، در این صورت انسان اگر می خواست به برکات این ماه برسد، باید همه سال را مراقبه می کرد، ولی الآن خدای متعال این ماه را معین کرده است؛ «بما جعل له من الحرمات الموفوره و الفضائل المشهوره» خدا محرماتی برای این ماه قرار داد، آن محرمات چیست؟ «فحرم فیه ما أحل فی غیره اعظاما، و حجر فیه المطاعم و المشارب اکراما» خدای متعال برای اکرام و اعظام این ماه، این دستورات را داده است. «و جعل له وقتاً بینا» آن را معین کرده و جابجا نمی شود، «لا یجیز- جل و عز- أن یقدم قبله و لا یقبل أن یؤخر عنه» باید این ماه در مواقف خودش احیا شود.
نعمت شب قدر
علاوه بر این ها نعمتی در این ماه هست- که در بسیاری از روایت ها و دعاهای ماه رمضان تأکید شده- و آن این است که «ثم فضل لیله واحده من لیالیه علی لیالی ألف شهر»، یک شب این ماه از شب های هزار ماه برتر است. این یک گنج عظیم بی حد و اندازه ای است که خدای متعال در این ماه قرار داده است و انسان باید تلاش کند که این گنج را به دست بیاورد. اگر به دست آورد، تدارک همه کاستی های عمر انسان می شود و اگر به دست نیاورد، در این عمر معمولی هفتاد- هشتاد ساله انسان خیلی کاری نمی شود کرد.
براساس بعضی روایات، شب قدر نعمتی است که خدای متعال در مقابل عمر طولانی ای که به امم سابق داده، به امت نبی اکرم (ص) عطا کرده است. در روایات ذیل سوره قدر دو شأن نزول برای این سوره آمده است- و هر دو هم ممکن است درست باشد و تنافی ای باهم ندارند- اول اینکه حضرت در خواب دیدند که بنی تمیم و بنی امیه از منبر حضرت بالا رفتند و مردم را به قهقرا برمی گردانند. حضرت محمد(ص) محزون شدند جبرئیل آمد و گفت: یا رسول الله چه شده؟ فرمود: من چنین خوابی دیدم، عرض کرد من مطلع نیستم باید بروم از خدای متعال سؤال کنم، برگشت و سوره قدر و یک آیه دیگر را آورد که ما در مقابل این دولت طولانی ای که به آنها دادیم و مردم را به قهقرا برمی گردانند به تو شب قدر دادیم که شب قدر تو از این دولت کارگشاتر است. درست است اینها به عقب برمی گردانند ولی شب قدر تو همه آنها را جبران می کند.
در آیات دیگر دارد «و اذ قلنا لک ان ربک احاط بالناس و ما جعلنا الرؤیا التی أریناک الا فتنه للناس و الشجره الملعونه فی القرآن»(اسراء/60) ما گفتیم، پروردگارت محیط به مردم است، آنها نمی توانند از ملک و حکومت خدا بیرون بروند، خدا احاطه دارد، پس حکمت این شجره ملعونه چیست؟ این فتنه الهی است! کوره ای است که باید مردم در این کوره بروند که یک عده خالص بیرون بیایند و یک عده جدا بشوند. بعضی روایات شجره ملعونه را به بنی امیه تفسیر کرده اند. خداوند می فرماید ما در مقابل این فتنه شب قدر را به تو دادیم که تدارک همه آنها را می کند.
ذیل این آیه روایت دیگری است که معنا می کند و آن اینکه در محضر رسول الله(ص) عرض شد که بعضی از امم سابق فقط 120 سال شمشیر روی دوش شان بوده و می جنگیدند درحالی که عمر امت حضرت متوسط 60 تا 70 سال است، حضرت به خدای متعال عرض کردند که خدایا در مقابل این عمرهای طولانی به امت من چه عطا کرده ای؟ خدا فرمود سوره قدر را دادیم که جبران نقص عمر را می کند. چون خود دنیا که موضوعیت ندارد، این عمری که می دهند برای این است که انسان بتواند بارش را برای ادامه راه ببندد والا هزار سال در این دنیا باشی یا صدسال موضوعیت ندارد. شب قدری که قرار دادیم جبران می کند، این شب قدر را گویی به احترام حضرت، به امت او دادند.
پیامبر ما غیراز حضرت موسی و حضرت نوح و حضرت ابراهیم علیهم السلام است که باید هزار سال کنارشان باشی تا برسی، در یک عمر کوتاه با حضرت می توان به مقصد رسید، مانند اینکه یک استاد زبردست که 40 سال سابقه تدریس دارد و از نظر استعداد و توانایی کامل است، با یک استاد معمولی خیلی فرق می کند، ممکن است یک کتاب را با او یک ماهه بخوانی ولی با دیگری یک ساله نشود خواند. این شفاعت حضرت و اهلبیتش علیهم السلام است که راه را کوتاه کرده است، شب قدر این امت نیز از این شفاعت به دست آمده است.