هنر موسیقی تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خدادادی
آنان که در امر نوازندگی یا خوانندگی فعال بودند اظهار داشتند که طبق فطرت و ذوقی سلیم، نظم منطقی را در کار معمول می داشته، و قواعد را رعایت می کرده اند. هفت دستگاه اصلی موسیقی و دستگاه های فرعی آن، که تنها مربوط به موسیقی ایرانی نیست، بلکه در همه آهنگ های جهان وجود دارد، به گونه ای تکوین یافته که هر صدایی شما دربیاورید، در یکی از آن دستگاه ها هست. بدین ترتیب می توان نتیجه گرفت: هنر موسیقی، تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خدادادی است؛ که مظهر فطرت خدادادی، در درجه اول، حنجره انسان ها، و در درجه دوم، سازهایی است که به دست انسان ها ساخته شده است. پس می بینید که پایه، پایه الهی است. اولین نتیجه ای که می شود گرفت آن است که ما این هنر را، در راه خدا مصرف کنیم.
تعالی موسیقی
ما از دوران جوانی خودمان حرف های برخی از اهالی هنر را می شنیدیم که روشنفکر مآبانه و واقعاً بی پایه و اساس، مبتنی به این نکته بود که «ما هنر را در راه فکر و پیش بینی و سیاست، به کار نمی بندیم». آنها که ادعاهایی چنین داشتند، هنرشان- اعم از شعر و دیگر فنون- بیش از سایرین در خدمت سیاست ها قرار می گرفت. قصد ورود به چنین بحث هایی را ندارم. اما می خواهم بگویم هر کاری که متکی به اراده انسان است، باید برای هدفی انجام گیرد. هرچه هدف متعالی تر باشد، آن کار یا هنر ارزشمندتر می شود. متأسفانه هدف موسیقی در شرق، در حد تعالی خود موسیقی نبوده است.
موسیقی هدایت کننده
در غرب موسیقیهایی که گاهی یک ملت را نجات داده کم نبوده است
می دانید که من به طور طبیعی از جمله آدم های غرب ستیزم. چنان که هیچ ویژگی غرب، مرا مبهوت و مجذوب نمی کند.
در عین حال، ویژگی های مثبت غرب را از روی محاسبه، تأیید می کنم. یکی از آن ویژگی ها، مقوله موسیقی است.
درست است که در غرب، موسیقی رقص و لهو و سایر موسیقی های منحط وجود دارد، اما در همان نقطه از جهان، از دیرباز موسیقی های آموزنده و معنادار هم بوده است؛ موسیقی ای که برای گوش سپردن به آن، انسان عارف واقف خردمند، می تواند بلیت تهیه کند، در سالن اجرای کنسرت بنشیند و ساعتی از آن لذت ببرد. در غرب موسیقی هایی که گاهی یک ملت را نجات داده و گاهی یک مجموعه فکری را به سمت صحیحی هدایت کرده، کم نبوده است. غرب برخوردار از چنین ویژگی ای نیز بوده، و هست.
موسیقی لهوی حرام
در شرقی که راجع به آن گفتم (یعنی در محدوده جغرافیایی مورد اشاره) متأسفانه موسیقی از چنین اعتبار و جایگاهی برخوردار نبوده است. موسیقی در اینجا عبارت از آهنگ ها و آلات و ادوات لهو بوده؛ که فقها از آن، به «موسیقی لهوی حرام» تعبیر کرده اند. فرض بفرمایید فلان خلیفه، شبی دچار بی خوابی می شده است. موسیقیدان با آن خصوصیاتی که گفتم «اهل خرد و قریحه و ذوق است»، بایستی خود را می شکست، پای تخت خلیفه می نشست، تا خلیفه از حالت افسردگی که بیرون می آمد! این وضعیت موسیقـی در بارگاه خلفا و امرای عرب بود. عین همین قضیه، در مورد سلاطین ایران هم صدق می کند. پادشاهانی که اهل موسیقی لهو بوده و دربارهای مـوسیقی طلب داشته اند، کم نیستند. که از آن جمله می توان به دربار قاجار و پادشاهان آن سلسله اشاره کرد.
توجه می کنید که مـوسیقی در خدمت چه جریانها و کسانی بوده است؟! اینکه می بینید در کلمات فقها، موسیقی، مقوله ای حرام و ممنوع و دست نزدنی و نزدیک نشدنی است، به همین خاطر است.
در برخورد با حرام هم جای ملاحظه نیست
توجهی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بایستی از طرف دست اندرکاران موسیقـی نسبت به موسیقـی صورت می گرفت، نگرفت. البته این بدان معنا نیست که کارها خوب انجام نشده است.
مسلماً شده است که ما اینجا می نشینیم و به کار شما گوش می سپاریم. بنده آدمی نیستم که اگر موسیقی حرام نواخته شد بنشینم و به آن گوش بسپارم. آن چه در این مقوله، حرام بوده هنوز هم حرام است.
در برخورد با حرام هم جای ملاحظه نیست و من هم به عنوان فرد متشرع که ملاکم فقه است، ملاحظه کاری نمی کنم.
موسیقی پاک و مقدس
حرف من با موسیقی دان ها این است که موسیقـی را به سمت معنا و هدف های متعالی ببرید؛ هدف هایی فراتر از هدف عیاشی؛ فلان عاشق کذایی که بهمان معشوقه کذایی تر را دوست می داشته، و چون مورد بی اعتنایی وی قرار گرفته و دلش شکسته است، می خواهد پای فلان ساز بنشیند، و در اثر آهنگ و ترانه سوزناک، اشکی از ره فراق بریزد! چنین هدفی در استعمال موسیقـی ارزشمند نیست. چه ارزشی دارد که به خواهش دل یک نفر بسازند و بخوانند و بنوازند، و آن اندیشه ریاضی و محاسبه علمی و منطقی را- که اعتبار مـوسیقی است- چنین خوار و ذلیل کنند؟! ارزش و هدف و تعالی در موسیقی، این نیست. موسیقی متعالی، موسیقـی ای است که برای هدف متعالی باشد. اگر چنین باشد، آن وقت می شود موسیقـی را پاک و مقدس نامید.
وجود کلام، از محسنات موسیقی ماست
موسیقی را باید به سمت هدف متعالی بکشانید. این را هم فراموش نکنید که کلام از محسنات موسیقـی ماست. اصلاً نقطه قوت در موسیقـی فارسی و عربی، وجود کلام به صورت اغلبی است. یعنی غالباً چنین بوده که موسیقی با کلام همراه می شده است. مسلماً کلام بر جهت گیری کار مجموعه شما تأثیر می گذارد.
به تعبیر دیگر در بعضی اوقات، کلام که با آهنگ نواخته شده همراه است، وجه هدایتگر دارد و این وجه در معنای عرفانی، اخلاقی، اجتماعی یاسیاسی کلام نهفته است. آن وقت است که می توان گفت: کلام هدایت گر، موسیقـی را دارای جهت متعالی می کند.
یک وقت است که آهنگ را با کلامی گمراه کننده همراه می کنید. فرض بفرمایید کلام، مبین سوز و گداز یک عاشق کاملاً جسمانی و مادی برای معشوقه خود است. سوز و گداز کذا هم به خاطراین است که عاشق به معشوقه دست پیدا کند و شب را با او تا صبح بگذراند! هیچ هدف دیگر ندارد و صد در صد هدف مادی است. مسلماً کلام که برای این مقصود گفته شود، حرام است. این هنر شماست که بگردد و شعر های خوب را پیدا کند. البته شعر های حافظ و سعدی هم، همیشه عرفانی نیست.
چه بسا شعر جسمانی و مادی هم دارند. شعر را پیدا کنید و کلامی را بیابید که حقیقتاً معنای عرفانی یا اخلاقی داشته باشد؛ مثل خیل از غزل ها ی صائب و بعضی از شعرای سبک هندی، که از جنبه اخلاقی خوب و قابل قبولی برخوردار است. کلام هایی چنین را روی آهنگ های خود بگذارید، تا آثار پسندیده ای به وجود بیاورید.
درخواست من از شما آقایان موسیقی دانها و افرادی که در این زمینه بسیار مهم صاحب نظر و هنر هستید، این است که احساس مسئولیت کنید و موسیقـی را نجات دهید. البته من دلم نمی خواهد مفاهیم با هم مخلوط شود. بعضی از موسیقـی دان های سنتی اصیل و ریشه دار، گاهی می گویند که موسیقـی قبل از انقلاب دچار ابتذال شده بود؛ ولی در دوران انقلاب الحمدا... آن ابتذال از بین رفت. من این را نمی خواهم بگویم.
از دید یک متخصص، همان است که موسیقـی دچار ابتذال شده بود. خوشبختانه، به خاطر محدودیت های قهری انقلاب، آن ابتذال ها از پیکر موسیقـی فرو ریخت. من تقسیم دیگر را می خواهم مطرح کنم. چون تنها به این که آن ابتذال ها از بین برود، قانع نیستم. بلکه می گویم: در همین موسیقـی غیر مبتذل سنتی عالمانه هم شما وظیفه دارید جهت گیری درست ایجاد کنید.
موسیقی هدفدار
بعضی از موسیقیدان های سنتی اصیل و ریشه دار، گاهی می گویند که «موسیقی قبل از انقلاب دچار ابتذال شده بود؛ ولی در دوران انقلاب الحمدالله، آن ابتذال از بین رفت». من این را نمی خواهم بگویم. من تقسیم دیگری را می خواهم مطرح کنم. چون تنها به اینکه آن ابتذال ها از بین برود، قانع نیستم. بلکه می گویم در همین موسیقی غیرمبتذل سنتی عالمانه هم، شما وظیفه دارید جهت گیری درست ایجاد کنید. توقع من از شما، هدفدارکردن موسیقی است.
به دنبال مسائلی چنین، در وادی موسیقی باشید. موسیقی باید در این جهت برود و صدا و سیما، موظف ترین و مسئول ترین مرکز برای این کار است. اینکه از صدا و سیما اسم می برم، بدین معنا نیست که وزارت ارشاد را فراموش کنیم. وزارت ارشاد هم جزو موظف ترینهاست. اما شما جزو متعهدترین و موظف ترینها هستید. پس، به سراغ این کار بروید.
بیانات مقام معظم رهبری در بازدید از صداوسیما و دیدار با جمعی از اهالی موسیقی در تاریخ نهم مردادماه 1375 - توئیتهای سایت رهبر انقلاب همزمان با روز جهانی موسیقی