جانبازان کربلا
جانبازان سند افتخار انقلاب و نهضت اند و کربلا این مفاخر را با خود داشته است. از جانبازان قیام کربلا, سردار بزرگ لشکر عشق,حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام) است.
او با دو دست بریده فدایی سالار شهیدان شد:
ای ساقی سرمست ز پا افتاده دنبال لبت آب بقا افتاده
دست و علم و مشک سه حرف عشق است افسوس زهم این سه جدا افتاده
دو تن از جانبازان کربلا پس از شهادت امام حسین (علیه السلام) بر اثر جراحتهای وارده به فوز عظیم شهادت نایل آمدند این دو عبارت اند از:
سواد ابن منعم نهمی، که به اسارت گرفته شد و بعد از شش ماه بر اثر جراحات وارده به شهادت رسید.
موقع بن ثمامه صیداوی، او ابتدا به اسارت گرفته شد سپس تبعید شد و بعد از یک سال بر اثر جراحات وارده شهید گشت.
ویژگیهای یاران امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (علیه السلام) آنقدر از خود افتخار به جای گذاردند که قلم توان ترسیم آن همه بزرگواری و ایثار را ندارد. همان بهتر که امام حسین (علیه السلام) آنان را بستاید که: (شما بهترین و باوفاترین یاران اید.) عمده ویژگیهای این شهیدان عبارت بود از:
1 ـ بصیرت در دین
بصیرت در دین یعنی روشن بینی عمیق در دین و با چشم باز راه دین را برگزیدن و پای آن مقاومت کردن همان که خداوند به آن مومنان را می ستاید.
(انما المومنون الذین آمنوا بالله و رسوله ثم لم یرتابوا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل الله اولئک هم الصادقون;(22) مومنان واقعی تنها کسانی اند که به خدا و رسولش ایمان آورده سپس هرگز شک و تردیدی به خود راه ندادند و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد کردند اینان راستگو هستند.)
ایمان, جهاد با مال و جان در راه خدا از برجسته ترین ویژگیهای ایمان بابصیرت است.
شهیدان کربلا نمونه ارزشمند دین داران بابصیرتند. بی تردید در زمان قیام امام حسین (علیه السلام) صدها هزار نفر ادعای مسلمانی داشتند و از قیام حضرت نیز با خبر بودند. این هنر کربلاییان بود که با لبیک به ندای مظلومیت سالار شهیدان بصیرت خویش را در میدان عمل نشان دادند آنان این بینش بلند را داشتند که اسیر دنیا نباشند که امیر بر آن باشند, بی بصیرتان بنده دنیا شدند امام حسین (علیه السلام) فرمود: (الناس عبیدالدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه ما درت معائشهم فاذا محضوا بالبلإ قل الدیانون;(23) مردم بنده دنیایند و دین لقلقه زبان آنهاست تا آن جا آن را دارند که زندگی آنها تإمین شود. وقتی با بلا آزموده می شوند دینداران کم می شوند.)
شهیدان کربلا با نثار جان خویش بندگی و عبودیت خویش را در پیشگاه حق به منصه ظهور گذاشتند و این همه فداکاریها در سایه بصیرت بود. این بصیرت والای حضرت علی اکبر بود که لباس افتخار شهادت را بر قامت او پوشانید. وقتی پدر کلمه استرجاع را گفت و علی اکبر, راز آن را فهمید با افتخار گفت: (فاننا اذا لانبالی ان نموت محقین;(24) حال که ما بر حقیم از مرگ نمی هراسیم.)
این بینش والای سردار رشید کربلا اباالفضل (علیه السلام) است که هستی اش را فدای برادر و امام خویش می کند و شکوهمندانه رجز می خواند که:
لا ارهب الموت اذالموت رقی حتی اواری فی المصالیت لقا نفسی لنفس المصطفی الطهر وقا انی اناالعباس اغدوا بالسقا و لا اخاف الشر یوم الملتقی(25)
"از مرگ نمی هراسم به هنگامی که آثار آن آشکار گردد و به آن پشت نمی کنم تا آن زمان که خود را در میان شمشیرهای برهنه اندازم و در بین شمشیرها پوشیده گردم جانم فدای حسین که جان محمد است. مرا از آن رو عباس سقا گویند که باکی از برخورد دشمن به هنگام رویارویی ندارم".
می توان مضمون این رجز بلند اباالفضل (علیه السلام) را در این شعر فارسی ذکر کرد که:
مرگ اگر مرد است گو نزد من آی تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من از او عمری ستانم جاودان او زمن دلقی ستاند رنگ رنگ
حضرت امام صادق (علیه السلام) همین ستایش را نسبت به حضرت اباالفضل (علیه السلام) دارد:
"کان عمنا العباس بن علی (علیه السلام) نافذالبصیره, صلب الایمان، جاهد مع ابی عبدالله (علیه السلام) و ابلی بلإا حسنا و مضی شهیدا;(26) عموی ما عباس بن علی، بصیرتی عمیق و ایمانی استوار داشت در رکاب سیدالشهدا (علیه السلام) جنگید و امتحان خوبی داد و سرانجام به شهادت رسید."
2 ـ ارتباط عاشقانه با خداوند
دومین ویژگی شهیدان کربلا که برگرفته از بصیرت عاشوراییان بود ارتباط تنگاتنگ و عاشقانه با خداوند بود; در زیارت رجبیه خطاب به یاران امام حسین (علیه السلام) می خوانیم:
"السلام علیکم ایها الربانیون, انتم خیره اختارکم الله لابی عبدالله (علیه السلام) و انتم خاصه اختصکم الله به; سلام بر شما ای ربانیون, شما برگزیدگان خدایید که او شما را برای ابی عبدالله (علیه السلام) برگزید و مشمول عنایات ویژه خویش ساخت."
"ربی و ربانی" کسی است که ارتباط تنگاتنگ و عاشقانه با خدا داشته باشد و شهیدان کربلا این ارتباط عاشقانه با خداوند را داشتند و همین عشق و محبت بود که آنها را تا مرز فدا شدن در راه خدا پیش برد که عشق و محبت جاذبه ساز است و همانند آهن ربا آدمی را به سوی خویش می کشد:
گر جام عشق دم زند آتش در این عالم زند این عالم بی اصل را چون ذره ها بر هم زند
عالم همه دریا شود دریا زهیبت لا شود آدم نماند و آدمی گر خویش بر آدم زند
بر این اساس است که در آیات و روایات, دین, به عشق خداوند تفسیر شده است, ایمان همان عشق و محبت به خداوند است گرچه از استدلالهای عقلی ناشی شود در روایات فراوانی آمده است: (الدین هو الحب و الحب هو الدین;(27) دین محبت خداوند است و محبت همان دین است.)
در روایتی از حضرت امام صادق (علیه السلام) می خوانیم:
(لایمحض رجل الایمان بالله حتی یکون الله احب الیه من نفسه و ابیه و امه و ولده و اهله و ماله و من الناس کلهم;(28) ایمان کسی به خدا کامل نخواهد شد مگر آن که خداوند نزد او محبوبتر از جان و پدر و مادر و فرزندان و خانواده و مال و تمام مردم باشد.)
این خصوصیت را یاران امام حسین (علیه السلام) داشتند. همین ویژگی بود که زمینه ساز وفاداری شکوهمند شب عاشورا شد, به طوری که برخی گفتند: اگر هفتاد بار در راه شما کشته و زنده شویم باز در رکاب شماییم و بعضی گفتند: هزار بار.
از جمله این عاشقان: سعید بن عبدالله حنفی است او آخرین نامه کوفیان را که توسط حضرت مسلم بن عقیل نوشته شد و حمایت آنان ابلاغ گردید برای حضرت آورد و در رکاب حضرت بود تا به شهادت رسید. ظهر عاشورا به هنگامی که سالار شهیدان آخرین نماز عشق را در تیررس تیرهای دشمن خواند سعید خود را سپر حضرت قرار داد و از هر طرف که تیر می آمد به جان می خرید تا حسین نمازش را به اتمام رساند او پیوسته دشمنان امام حسین (علیه السلام) را نفرین می کرد. در واپسین لحظات عمرش آن گاه که بی رمق بر زمین افتاد گفت: حسین جان آیا من به عهد خود وفا کردم؟ حضرت فرمود: (نعم و انت امامی فی الجنه;(29) بلی تو در پیش روی من در بهشت قرار داری.)
نقل تمامی این نمونه های عاشقانه, از حوصله این مقاله مختصر بیرون است.
3 ـ شجاعت کم نظیر
دیگر ویژگی برجسته شهیدان کربلا شجاعت آنان بود, امام حسین (علیه السلام) شب عاشورا خطاب به خواهرش زینب یاران خود را چنین توصیف می کند:
(والله لقد بلوتهم فما وجدت فیهم الا الاشوش الاقعس یستإنسون بالمنیه دونی اسیناس الطفل الی محالب امه;(30) به خدا سوگند آنها را آزمودم و نیافتم آنها را مگر دلاور غرنده (شیروار) باصلابت و استوار (کوهوار) آنان به کشته شدن در رکاب من آن چنان مشتاق هستند همانند اشتیاق طفل شیرخوار به پستان مادر.)
ریشه شجاعت ایمان راستین به خداوند است هرچه ایمان بیشتر باشد میزان شجاعت بیشتر است, در روایتی می خوانیم:
(من خاف الله عزوجل اخاف الله منه کل شیء و من لم یخف الله عزوجل اخافه الله من کل شیء;(31) هر کس از خدا بترسد همه از او می ترسند (از او حساب می برند) و کسی که از خدا نترسد خداوند او را از همه چیز می ترساند.)
یعنی ایمان و شجاعت اثر کاملا متقابل دارند.
در روایتی از حضرت امام صادق (علیه السلام) می خوانیم:
(المومن لایخاف غیر الله و لایقول علیه الا الحق;(32) مومن از غیر خدا نمی هراسد و جز حق بر حضرت حق نمی گوید.)
شیرمردان کربلایی کانون ایمان بودند و دل و جانشان مملو از عشق به خدا لذا ترس در جانشان راهی نداشت همه آنها در حال تهاجم کشته شدند و تا تعداد زیادی از دشمنان را به جهنم نفرستادند شهید نشدند.
رجز کربلاییها هم نشانه هدفداری و هم نشانه شجاعت و شهامت آنان است چه زیباست که توصیف شجاعت یاران امام حسین (علیه السلام) را از زبان دشمنان امام حسین (علیه السلام) بشنویم.
به مردی که در واقعه کربلا در همراهی عمرسعد حاضر بود گفته شد که: وای بر تو, آیا فرزند پیامبر خدا را کشته ای؟! آن مرد پاسخ داد: اشتباه کردی حرف نزن! اگر تو هم در آن جا بودی و می دیدی آنچه را که ما دیده ایم هر آنچه را ما انجام داده ایم مرتکب می شدی. گروهی بر ما یورش آورده و حمله ور شده بودند که دستها به قبضه شمشیر چون شیر ژیان از چپ و راست ما را درو می کردند و سواران و سپاهیان ما را درهم می شکستند و خود را به کام مرگ می افکندند آنها نه امان می پذیرفتند و نه به مال (جایزه) رغبت نشان می دادند.
شعار آنها این بود: (یا مرگ یا تسلط بر حکومت!) و هیچ چیز نمی توانست میان آنها و گودال های مرگ و یا تسلط بر حکومت فاصله اندازد, اگر ساعتی آنها را به حال خود رها می کردیم و اندکی با آنها مدارا می نمودیم همه سپاهیان ما را نابود می کردند در یک چنین گیرودار توان فرسا ما چه می توانستیم بکنیم.(33)
یکی از این شجاعان (عابس) است او شیر مردی است که وارد میدان شد و مردانه گفت: (الارجل, الارجل; آیا مردی نیست, آیا مردی نیست به مصاف با من بیاید) کسی را یارای پاسخ گفتنش نبود عمر سعد گفت او را محاصره کنید, سنگبارانش کنید او وقتی چنین دید زره را کند, کلاه خود را گرفت و به سوی آنها پرتاب کرد:
وقت آن آمد که من عریان شوم جسم بگذارم سراسر جان شوم
آنچه غیر از شورش و دیوانگی است اندر این ره روی در بیگانگی است
آزمودم مرگ من در زندگی است چون رهم زین زندگی پایندگی است
در همین حال مردانه جنگید تا دویست نفر از دشمنان را به درک واصل کرد و سرانجام به شهادت رسید.(34)
اینها برخی از ویژگی های شهیدان کربلاست. این شهیدان وفادار از خصوصیات دیگری همچون جهاد در خط امام, انس با شهادت, و... برخوردارند که شرح همه آنها مجال دیگری می طلبد.(35)
به امید آن که همه ما همچون یاران وفادار امام حسین (علیه السلام) پیوسته در سنگر سالار شهیدان باشیم و در قیامت با حضرت و یارانش محشور گردیم. إن شاءالله.
---------------------
پاورقیها:
22 حجرات(49) آیه15.
23 -تحف العقول (انتشارات اسلامی قم) ص245.
-24 نفس المهموم (چاپ بصیرتی, قم), ص203.
-25 نفس المهموم, ص334.
-26 العباس بن علی رائد الکرامه, ص36 با مختصر تفاوت از ذخیره الدارین, ص123.
-27 تفسیر نورالثقلین, ج5, ص83 و 84.
-28 بحارالانوار, ج70, ص25.
29 -العیون العبری, ص140 و 141.
-30 مقتل مقرم, ص363.
-31 بحارالانوار, ج70, ص381.
-32 میزان الحکمه, ج3, ص188.
-33 شیخ جعفر نقدی, زینب کبری, ص224.
-34 ذبیح الله محلاتی, فرسان الهیجإ, ج1, ص183.
-35 برای بررسی بیشتر درباره یاران امام حسین (علیه السلام) به کتابهای ذیل مراجعه کنید:
- ابصارالعین فی انصار الحسین (علیه السلام), شیخ طاهر سماوی.
ـ انصارالحسین, شیخ محمد مهدی شمس الدین.
ـ الدوافع الذاتیه لانصار الحسین (علیه السلام), محمد علی عابدین.
ـ فرسان الهیجإ, شیخ ذبیح الله محلاتی.