فضایل اخلاقی امام حسین (علیه السلام)/منبر هفتم/زهد و بی رغبتی به دنیا

امام حسین,سیدالشهدا,اباعبدالله,گنجینه تصاویر ضیاءالصالحین

فضایل اخلاقی امام حسین (علیه السلام)
منبر هفتم: زهد و بی رغبتی به دنیا
 «زهد»، یعنی بی رغبتی به دنیا، که نشانه پارسایی است. پیغمبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)،،
چنین ویژگی را زیباترین زینت اولیای خدا (علیهم السلام) می داند.
«عن النبی،: قال الله تعالی لموسی (علیه السلام) : یا موسی! انه لن یتزین المتزینون بزینة ازین فی عینی مثل الزهد» [۸۶]
و امیرمؤمنان، علی (علیه السلام) نیز چنین صفتی را عامل پیروزی در دین و دینداری می شناسد. [۸۷] [۸۸]
شایان توجه است که لازمه زهد، فقر و بدبختی نیست؛ بلکه زاهد، کسی است که دنیا و عوارض مادی در او نفوذ نداشته باشد؛ هر چند انسانی توانگر و ثروتمند بوده باشد....
مواردی از زهد امام (علیه السلام)
یکی از اوصاف زیبای امام حسین (علیه السلام) ، زهد و پارسایی بود، که هرگز تحت تاثیر دنیا و مال و منال قرار نگرفت و متصدیان زر و زور نتوانستند از هیچ راهی در او نفوذ کنند. اینک به بیان چند مورد تاریخی می پردازیم:
مورد اول
 در دوران خلافت امیرمؤمنان (علیه السلام) با تحریک دشمنان خارجی، جنگ های سه گانه منافقان (جمل، صفین و نهروان) اتفاق افتاد و مسلمانان ضعیف الایمان را خسته کرد و بخش عمده اوقات آنان را به خود مشغول نمود و اختلاف خطرناکی را فراهم ساخت. برای برون رفت از این وضعیت جنگی، منافقان و طرفداران بنی امیه پیشنهاد دادند: امام حسین (علیه السلام) را خلیفه نمایند تا از این طریق، اختلاف خانوادگی بین قبیله بنی هاشم را فراهم ساخته، «حسین» را با خود داشته باشند!
امام حسین (علیه السلام) فرمود: «هیهات که مرا فریب دهید. این راه، راه کفر به خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی مرتضی (علیه السلام) است و تسلیم شدن به آن، تبعیت از شیطان است». (موسوعة کلمات امام الحسین (علیه السلام) :«والله لا اکفر بالله وبرسوله وبوصی رسول الله»)
بنابراین، آن حضرت در برابر دنیا و ریاست آن، کوچک ترین انعطافی نشان نداد و....
 مورد دوم
 چون معاویه از دنیا رفت، یزید و سایر یاران بنی امیه از راه های گوناگون به امام حسین (علیه السلام) پیشنهادات مال و منال دادند و از هر راهی پیش آمدند، از جمله «مروان بن حکم» گفت: یا حسین (علیه السلام) من خیرخواه تو هستم، بیا با یزید بیعت کن که خیر دنیا و آخرت را داری!
امام حسین (علیه السلام) فرمود: در آن صورت، فاتحه اسلام خوانده شده، که امت اسلامی به امیری چون یزید گرفتار آیند.
«قال مروان! انی آمرک ببیعة یزید فانه خیر لک فی دینک ودنیاک! فرد علیه الامام (علیه السلام) : علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید». [۸۹] [۹۰]
این پیشنهاد بارها به امام حسین (علیه السلام) مطرح شد؛ ولی او مانند پدرش علی (علیه السلام) فرمود:  ای دنیا! برو سراغ دیگری. هرگز نمی توانی حسین بن علی (علیهما السلام) را فریب دهی. آری، حسین زاهد زیست و زاهدانه شهید گشت.
 مورد سوم
 امام حسین (علیه السلام) مردی پرتلاش و پرکار بود و از نظر مال و منال بسیار متمکن و ثروتمند بود؛ ولی ثروت دنیا ذره ای در دل او نفوذ نداشت و هرگز تحت تاثیر قرار نگرفت و همانند فقرا و نیازمندان زندگی کرد و....
او بارها به دیگران کمک مالی نمود، قرض هایشان را پرداخت کرد و در یک مورد به شخص مقروض که پناه آورده بود، هزار راس گوسفند [۹۱] و هزار دینار طلا مرحمت کرد؛ [۹۲]
اما در زندگی شخصی گرفتار تکلف نبود، بر سر سفره افطارش فقط «سویق» داشت و آن را خورشت می نمود. [۹۳]
نتیجه این بحث
 از این بحث ها نتیجه می گیریم که اسلام، دین تنبلی و تن پروری نیست و «زهد» نیز چنین مفهومی ندارد؛ بلکه هر انسانی موظف است برای رفاه خود و خانواده اش و کمک به دیگران و اداره امور اجتماعی، با تمام توان کار و تلاش بنماید، ولی تحت تاثیر دنیا قرار نگیرد و عدالت اجتماعی و حقوق مردم و مرز حلال و حرام را به رسمیت بشناسد.
قرآن مجید، مال و امور اقتصادی را زیور و زینت دنیا معرفی می کند [۹۴] و نقش آن را اساس و ستون زندگی می شناسد [۹۵] و بهره گیری و رفاه طلبی را حق مردم می داند؛
«ولا تنس نصیبک من الدنیا». [۹۶]
ولی غرق شدن در دنیاگرایی و نفوذناپذیری را مایه تباهی و دورشدن از مسیر حقیقت تلقی می کند.
امام حسین (علیه السلام) اگرچه انسان متمکن بوده و از طریق تجارت و زراعت و دامداری درآمدی داشته است، ولی خود را پیوسته در منظر خدا می دید و «خشیت شهودی» داشت.
«اللهم اجعلنی اخشاک کانی اراک». [۹۷]
از این رو، زهد او تظاهر نبود، بلکه ریشه دینی و اعتقادی داشت
«الزهد اصل الدین». [۹۸] [۹۹]
و به اعتباری، زهد او ثمره دینش بود.
«الزهد ثمرة الدین». [۱۰۰] [۱۰۱]
بنابراین، ما وظیفه داریم در حد نیاز معمولی از امکانات مادی بهره گرفته، ولی تحت نفوذ آن قرار نگیریم.
در تاریخ آمده است:
«ایاز» نخست وزیر «سلطان محمود غزنوی» سابقه چوپانی داشت. وی برای کنترل خویش، لباس ها و چاروق های آن دوران را در صندوقی نگهداشت و هر روز یک مرتبه به آن ها نگاه می کرد و از این طریق، غرور خود را کنترل نموده، به خدمت بیشتر مردم همت می گماشت. [۱۰۲]
خداوندا! ما را گرفتار عوارض زیانبار دنیا مکن.


------------------
پی نوشتها:
۸۶- ری شهری، میزان الحکمة، ج۲، ص۱۱۶۶، ح۷۶۸۶.   
۸۷- ری شهری، میزان الحکمة، ج۲، ص۱۱۶۶، ح۷۶۹۳.   
۸۸- غررالحکم، ح۶۰۹۸.
۸۹- ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۷.   
۹۰- مقتل خوارزمی، ج۱، ص۱۸۴.
۹۱- شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۴۹.
۹۲- محجة البیضاء، ج۴، ص۲۱۶.
۹۳- سفینة البحار، ج۱، ص۲۵۸.
۹۴- کهف/سوره۱۸، آیه۴۶.   
۹۵- نساء/سوره۴، آیه۵.   
۹۶- قصص/سوره۲۸، آیه۷۷.   
۹۷- دعای عرفه.
۹۸- ری شهری، میزان الحکمة، ج۲، ص۱۱۶۷، ح۷۶۹۰.   
۹۹- غرر الحکم، ح۴۸۷.
۱۰۰- ری شهری، میزان الحکمة، ج۲، ص۱۱۶۷، ح۷۶۹۱.   
۱۰۱- غررالحکم، ح۴۱۲.
۱۰۲- سیمای امام حسین (علیه السلام) ، ص۷۷.

Share