استراتژی امام حسین(علیه‌السلام) در حماسه عاشورا

موضوع نوشتار: 
قیام عاشورا

یکی از مباحث بسیار مهمی که در واقعه عاشورا بسیار درس آموز و عبرت آفرین می باشد، استراتژی و نوع عملکرد امام حسین(علیه السلام) در مقابله با سپاه اموی است.

راهبرد و استراتژی امام حسین(علیه السلام) در حماسه عاشورا

راهبرد و استراتژی امام حسین(علیه السلام) در واقعه عاشوا بر اساس منطق و الگوی قرآنی و اسلامی تنظیم و سامان یافته بود، از این رو امام حسین(علیه السلام) در این جریان بر خلاف کسانی که به دنبال گرفتن کشته و تلافات فراوان از دشمن بودند، حضرت به دنبال نجات و رهایی دشمنان از قتل و کشته شدن بودند. کما اینکه در واقعه عاشورا طیف مشخصی از مخالفان و معاندن توبه کردند و خود را به دامان و حلقه ی  امام رسانیدند.

جُوين بن مالك تميمى: از شهدای کربلا که در ابتدا برای همراهی لشکر «عمر بن سعد» و در جهت جنگ با امام حسین(علیه السلام) پا به صحرای کربلا گذاشته بود، همراه عده‌ای از افراد قبیله خود شبانه به امام پیوست

نکته اول: هدف راهبردی در حماسه عاشورا

قبل از بیان هر نکته و مطلبی نیاز است هدف اساسی امام حسین(علیه السلام) از این قیام مشخص شود، بر خلاف استراتژی نظامی کسانی که به دنبال کشتار و سلطه گری هستند، هدف نظامی و فرهنگی امام حسین(علیه السلام) از خیزش کربلا، اصلاح و هدایت امت بوده است؛ کما اینکه این مطلب در منابع روایی از حضرت به خوبی نمایان  بوده است: «وَ أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي ؛[1] من نه از روي خودخواهي و يا براي خوشگذراني و نه براي فساد و ستمگري از شهر خود بيرون آمدم، بلکه هدف من از اين حركت، اصلاح مفاسد امت و احياي سنت و قانون جدم است.»

نکته دوم: استفاده از قدرت نرم

یکی از نکات بسیار مهمی که امام حسین(علیه السلام) در جهت اهداف قیام عاشورا از آن به نحو مناسب استفاده فرمودند، استفاده از قدرت نرم بود،  ایشان در طول مسیر و حتی در سرزمین کربلا با رویکردی الهی و خطبه های روشنگرانه به گونه ای عمل کردند که ماهیت استکباری و ظالمانه سپاهیان اموی روشن شود، و هدف الهی و اصلاحی مکتب عاشورا بر کسی پنهان نماند،  همین رویکرد و استفاده از قدرت نرم موجب شد افراد شاخصی از سپاه اموی و مخالفین حضرت جذب امام حسین(علیه السلام) شود افرادی همچون: 
1-زُهَیر بن قَین بَجَلی: زهیر، عثمانی مذهب بود و رابطه ای با امام حسین(علیه السلام) نداشت، در مسیر کربلا، مجذوب امام حسین(علیه السلام) شد.
2-حُرّ بْن یَزید ریاحی: او که یکی از فرماندهان سپاه اموی به حساب می آمد، در اثر رهنمودهای امام حسین(علیه السلام) راه صحیح را پیدا می کند و به جمع یاران حضرت می پیوندد. 
3. جُوين بن مالك تميمى: از شهدای کربلا که در ابتدا برای همراهی لشکر «عمر بن سعد» و در جهت جنگ با امام حسین(علیه السلام) پا به صحرای کربلا گذاشته بود، همراه عده‌ای از افراد قبیله خود شبانه به امام پیوست.[2]
4. حارث بن امرء القيس كندى: وى نيز ابتدا در سپاه ابن سعد بود، ولى چون آنان كلام امام حسین(عليه السلام) را نپذيرفتند، به جمع ياران امام(عليه السلام) پيوست.[3] 

راهبرد و استراتژی امام حسین(علیه السلام) در واقعه عاشوا بر اساس منطق و الگوی قرآنی و اسلامی تنظیم و سامان یافته بود، از این رو امام حسین(علیه السلام) در این جریان بر خلاف کسانی که به دنبال گرفتن کشته و تلافات فراوان از دشمن بودند، حضرت به دنبال نجات و رهایی دشمنان از قتل و کشته شدن بودند. کما اینکه در واقعه عاشورا طیف مشخصی از مخالفان و معاندن توبه کردند و خود را به دامان و حلقه ی امام رسانیدند.

علاوه بر این چند نفر، افراد دیگری همچون: حُلاس بن عمر و راسبى؛ زُهير بن سُليم اَزْدى؛ عبدالرحمان بن مسعود؛ عبدالله بن بشير خثعمى؛ عمرو بن ضبيعة(مشيعة)؛ قاسم بن حبيب اَزْدى؛ نعمان بن عمرو الراسبى؛ يزيد بن زياد؛ سعد بن حارث و ابوالحتوف بن حارث؛ که هر دو از خوارج بودند ولی با دیدن مظلومین و حقانیت امام حسین(علیه السلام) جذب حضرت شدند. 

نکته سوم: تدابیر نظامی در حماسه عاشورا

در روز عاشورا امام حسین(علیه السلام) به خوبی مهندسی جنگ را در دست گرفت، و بهترین موقعیت را برای کاروان و همراهان خود در نظر گرفت، در ادامه به بعضی از تدابیر نظامی که حضرت در روز عاشوا برای کاروان خود در نظر گرفت را بیان می کنیم. 
1-کندن خندق در پشت خیمه ها: امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا سربازان چندانی نداشت، از این رو برای محافظت از زنان و کودکان باید تدبیری می اندیشید تا اینکه زنان و خیمه نشینان کمترین ضربه را ببینند، از این رو نقل شده است: از بيم آنكه مبادا دشمن از پشت حمله كند فرمود تا پشت خيمه ها آتش افروختند. گويد: «در پشت خيمه ها گودالى بود. امام حسين(علیه السلام) مقدارى هيزم آورد و سپس فرمود تا در ساعتى از شب آن گودال را كندند و به صورت خندق درآوردند. آنگاه چوپ و هيزم ها را درون آن افكندند و گفتند: چون با ما به جنگ در آيند خندق را آتش مى زنيم تا نتوانند از پشت به ما حمله كنند؛ و با آنان از يك سو بجنگيم. اين كار را كردند و به حالشان سودمند افتاد.»[4]
2-تعیین فرماندهان مشخص: همان طور که در مطالب پیشین ذکر شد تعداد یاران امام حسین(علیه السلام) بسیار اندک بود، بعضی از منابع تعداد ياران امام(عليه السلام) را ۸۲ نفر، برخى ۱۱۴ نفر، برخى دیگر ۱۴۵ نفر، برخى نیز تا صد و هفتاد نفر و البته منابع تاریخی مشخصات ۱۵۴ نفر به عنوان یاران امام ذکر شده است. به هر حال امام این تعداد اندک را به شکلی دقیق و اصولی سازماندهی کردند. 
امام سپاه خود را به سه دسته تقسیم نمود:
 1-بخش میمنه(ستون راست): 20 نفر تحت فرماندهى زهیر بن قیس.
2- بخش میسره(ستون چپ): 20 نفر تحت فرماندهى حبیب بن مظاهر. 
3-قلب سپاه: مابقى در قلب سپاه تحت فرماندهى حضرت ابوالفضل العباس(علیه السلام).[5]

سخن آخر

رعایت اصول نظامی در جنگ و استفاده بهینه از یاران و همچنین تدابیر امنیتی که حضرت برای زنان و کودکان رعایت کردند به خوبی گویای اشراف ایشان به محاسبات نظامی بود.


پی نوشت ها: 
[1]. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج 44، ص329. 
[2]. سماوی، ابصارالعین، ص۱۹۴. 
[3]. اعیان الشیعه، ج4، ص302.
[4].  تاريخ الطبرى، ج 3، ص 317، الكامل فى التاريخ، ج 3، ص 286.
[5]. مقتل الحسين، مقرّم، ص 225.

Share